ارتباط علما با حکومتها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محققین، عملکرد
و مشی سیاسی
علماء شیعه را به ۲ دوره قبل از
صفویه و بعد از صفویه تقسیم کردهاند، زیرا پس از صفویه، فصل نوینی در زندگی سیاسی
علماء شیعه آغاز میشود که مهمترین دوره حیات سیاسی
و عملی
علماء شیعه را در بر میگیرد.
حضور
علماء در هر دورهای ضروری است چرا که
حکومت
ها و مردم در بسیاری از امور زندگی فردی
و اجتماعی خود، نیازمند این گروه هستند، از صدر
اسلام احساس شد که عدّهای باید در امور دینی
تفقّه کنند
و در بین مردم
بلاد اسلامی به ارشاد
و رهنمود آنها بپردازند. لذا آیهای نازل شد که: «
و ما کان المؤمنون لینفروا کافّة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة، لیتفقهوا فی الدّین
و لینذروا قومهم اذا رَجَعوُا الیهم لعلَّهم یحذرون؛
نباید مؤمنان همگی به میدان جهاد بروند، چرا از هر گروهی طائفهای کوچ نمیکنند تا در امر دین تفقّه کنند
و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند
و بترسانند که شاید آنها (از بدکاری
و مخالفت پروردگار) برحذر شوند».
پس بنابر
نصّ آیات قرآنی وجود
و حضور
علماء در
جامعه اسلامی و حکومت و در بین مردم ضروری است لکن در عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) که دسترسی به معصومین (علیهمالسّلام) امکانپذیر بوده است، نیاز مردم به
علماء کمتر احساس میشد اما از آغاز
غیبت کبری رسالت
علمای شیعه سنگینتر شد.
و امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) در توقیعی که برای آخرین نائب خاص خویش صادر فرمودند، باب
نیابت خاصّه را مسدود ساختند،
و فرمودند: «
و اَمَّا الحوادث الواقعه فارجعوا فی
ها الی رواة احادیثنا فانَّهم حجّتی علیکم
و انا حُجة الله علیهم»
لذا در غیبت کبری مسئولیت عظیم دینی هدایت، ابلاغ، ارشاد
و حکومت اسلامی، بر عهده
علمای شیعه نهاده شد.
محققین، عملکرد
و مشی سیاسی
علماء شیعه را به ۲ دوره قبل از صفویه
و بعد از صفویه تقسیم کردهاند، زیرا پس از صفویه، فصل نوینی در زندگی سیاسی
علماء شیعه آغاز میشود که مهمترین دوره حیات سیاسی
و عملی
علماء شیعه را در بر میگیرد.
موضوع
علمای شیعه را از قرن چهارم تا دهم هجری به آسانی قابل شناخت نیست. چرا که در این عصر،
حکومت
ها جمله
علمای راستین شیعه همواره یک جبهه مخالف در بیشتر ادوار تاریخی علیه بافت ستمگرانه
و اشرافی
حکومت
ها داشتند در حالی که
علمای سنّی چون، امراء
و فرمانروایان را
اولیالامر میدانستند هر نوع مخالفتی با آنان را
گناه و معصیت برمیشمردند اما از این ور کمتر شاهد درگیری
علماء سنی با سلاطین بودهایم.
اما در دوره قبل از صفویه: دوره مظلومیّت
و محکومیت علماء شیعه بود
و شیعیان به صورت اقلیّتهای پراکنده تحت ایذاء
و فشار بودهاند لذا
علماء شیعه در این عصر بیشترین مخالفتها را با
حکومت
ها داشتهاند
و با توجه به
حاکمیّت امامت در تفکر شیعه، طبیعی بود که در
غیبت امام معصوم، نگاه فقهاء
و علمای شیعه نسبت به
حکّام غیر معصوم طوری دیگر بوده است.
نظر
علمای شیعه نسبت به
حکومت
ها و سلاطین تا دوره صفویه به اجمال بدین گونه بوده است:
عدّهای از
علماء شیعه ضرورت وجود
حکومت در عصر غیبت را میپذیرند اما در مورد
حاکم میگویند: در هر زمانی باید امام معصوم باشد امثال
سیدمرتضی و غیر او چنین نظریهای را دادهاند.
عدهای امثال
شیخ طوسی معتقدند در عصر غیبت،
حکومت واجب است زیرا اگر رئیس مقتدری نباشد که جنایتکاران را ادب کند
و حقّ ضعفا را از اَقویا بگیرد، فساد
و منکر در جامعه زیاد میشود لذا به
حکم عقل وجود
حکومت برای جامعه را لازم میداند
و حاکم هر کسی که میخواهد باشد.
لکن بطور کلی
علماء شیعه امثال شیخ مفید
و شیخ طوسی
و بسیاری از بزرگان همکاری نمودن با
حکومت
ها و سلاطین را در عصر غیبت کبری پذیرفتهاند
و معتقدند که در امور دنیوی باید تا جایی که مُخّل به
مقدسات اسلام نباشد از دستور
حاکمان اطاعت کرد.
مخالفتهای
علماء شیعه در دوره بعد از صفویه که شیعیان
حاکم شدند فروکش کرد چرا که در این دوره سلاطین ردای تقدس
و تشیّع بر تن کردند
و علماء شیعه در این زمان به تأیید سلاطین پرداختند
و این حالت روحانیت تا عصر
ناصرالدین شاه که فساد
و ستم اوج
و رواج یافت ادامه داشت. از این دوره است که جمعی از
علماء شیعه در مقابل
حکومت قرار گرفتند، که در
نهضت تنباکو مخالفت
علماء شیعه آشکار شد.
علماء شیعه در دوره قبل از صفویه چندان در امور سیاسی دخالتی نداشتند اما دوره صفویه بیشترین مناصب سیاسی
و مملکتی در دست
علماء شیعه بود
و در دورهای در واقع
علماء شیعه بر سلاطین هم اشراف داشتند
و چرخه
حکومت در واقع بدست
علماء شیعه افتاده بود
و علماء بودند که در سیاستهای کلان
حکومتی تصمیم میگرفتند.
زمینههای ورود
علمای شیعه به دربار: با
حمله مغولان به
خلافت عباسی در سال ۶۵۶ هجری
و برچیده شدن بساط
خلافت، زمینههایی برای رشد
مذهب تشیع دوازده امامی ایجاد شد چرا که
خواجه طوسی از ورود مغولان بیشترین بهره
و استفاده را برد
و توانست خواجه دلهای مغولان را به اسلام جذب کند
و با کوشش
علامه حلی و دیگر
علماء شیعه در سالهای بعد بود که عدهای از سلاطین مغولی به تشیع گرایش پیدا کردند.
و از این زمان رشد فزایندهای نصیب شیعیان میشود
و علمای شیعه وارد
حکومت میشوند.
از آنجا که پس از فروپاشی
خلافت عباسی دو جریان از لحاظ فرهنگی پیدا میشود که یک جریان رشد
تصوف و فرقههای صوفیگری است
و جریان دیگر رشد به سرعت مذهب تشیع، باعث میشود تا این دو جریان مقدمهای برای ظهور صفویه (که گرایش تصوف
و تشیع داشتند) فراهم شود.
در این زمان
علمای شیعه از
لبنان، به
ایران میآیند
و تعامل
و همکاری بین دو نهاد دین
و دولت ایجاد میشود
و فصل جدیدی از
رابطه سیاست و دین در اندیشه سیاسی شیعه رقم زده میشود. در این زمان
علمای شیعه برای اولین بار مفهوم (سلطان شیعی) را در اندیشه سیاسی شیعه وارد کردند بنابراین با تأسیس دولت صفویه در ایران، مرحله نوینی در ساخت اندیشههای سیاسی شیعه آغاز میگردد.
و دین
و سیاست با همدیگر در یک راستا حرکت میکنند.
در دوره معاصر
سیدجمالالدین اسدآبادی از سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی در جهان اسلام به شمار میآید. وی هدفش دعوت مسلمانان برای اتحاد
و ارشاد آنها به
قرآن و اسلام بوده است. لذا در بیداری جهان شرق
و در
جنبش مشروطیت در ایران وی نقش بسزایی را ایفا کرده است.
به دنبال حرکت سیدجمال بود که جنبش تنباکو
و صدای مشروطهخواهان از جانب فقهاء دینی شیعه به صدا درآمد
و علماء شیعه خواهان استقلالطلبی کشور شدند.
از جمله مهمترین نقش
ها و عملکرد ماندگار
علمای شیعه، مبارزه با ظلم
و استبداد زمان
پهلوی بود که
علمای متعهد شیعه با جانفشانی
و تلاش
و مجاهدت خویش
و با تکیه به قدرت لایزال الهی، توانستند رژیم ظالم
و منحوس پهلوی را از کشور اسلامی ایران بیرون رانده
و حکومت و دولت
جمهوری اسلامی را به رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) برپا نمایند
و این عظمت
و قیام بینظیر نبود مگر به برکت
و تکیه بر خداوند متعال،
رهبری الهی و مردمی حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)
و مجاهدت
و هدایت روحانیت
و علمای متعهد
و پیشتازان
جهاد و شهادت و نیز اتحاد
و یکپارچگی مردم
و تبعیت
و دنبالهروی آنها از بزرگان
و علمای دین.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علما و حکومتها»، تاریخ بازیابی۹۷/۲/۲۵.