• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ادراک (فلسفه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِدْراک، اصطلاحی فلسفی به معنی پذیرش صورت شیء از سوی نفس، یا ذهن می‌باشد، صورتی که ممکن است مجرد باشد، یا مادی؛ جزئی باشد، یا کلی؛ جوهر باشد، یا عرض؛ و حاضر باشد یا غایب. و بدین ترتیب ادراک شامل مراتبی می‌شود که از مرتبه ادراک حسی شروع شده و ادراک خیالی و ادراک وهمی در جزییات، و ادراک عقلی که به ادراک معانی کلی می‌پردازد. برای بیان رابطه میان معانی مختلف علم و ادراک می‌توان نسبتهای تساوی، تباین و عموم و خصوص مطلق را به کار برد.



ادراک در لغت به معنی الحاق و وصول است و در زبان فارسی به معنی دریافتن، فهمیدن، رسیدن میوه به پختگی و رسیدن کودک به بلوغ.
[۱] زوزنی‌، حسین‌، المصادر، ج۲، ص۵۶.
[۲] دهار، بدر محمد، دستور الاخوان‌، ج۲، ص۹۱۵.
عبدالرزاق لاهیجی از هم معنایی واژه‌های شناختن، دانستن و دریافتن در زبان فارسی با کلمه‌های معرفت، علم و ادراک در زبان عربی در برخی از کاربردها، و از نزدیکی معانی آنها به یکدیگر در برخی از کاربردهای دیگر سخن می‌گوید.
[۴] لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۵۳-۵۵.
شاید به دلیل همین قرابت در مفهوم بوده است که گاه ادراک و علم به یک معنی تلقی شده‌اند.


ادراک در نظر فلاسفه صورتی است از یک چیز (مُدْرَک) که در عقل یا ذهنِ دریابنده (مُدْرِک) حاصل می‌شود، صورتی که ممکن است مجرد باشد، یا مادی؛ جزئی باشد، یا کلی؛ جوهر باشد، یا عرض؛ و حاضر باشد یا غایب. نیز این صورت ممکن است در ذات، یا در یکی از افزارهای ادراک مانند افزار دیدن، یا شنیدن حاضر شود و تحقق یابد.
[۵] لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۲۵۲.



بسیاری از فلاسفه کوشیده‌اند تا تعریفی دقیق از ادراک به دست دهند. قوشجی یکی از شارحان معروف تجریدالاعتقاد باتوجه به تفسیرهای مختلفی که متفکران از ادراک کرده‌اند، گزارشی از معانی ادراک در شرح خود آورده،
[۷] قوشجی‌، علی‌، شرح‌ تجرید العقائد، ص۲۵۲ به بعد.
و تهانوی خلاصۀ گزارش قوشجی می‌گوید: ادراک دارای دو معناست، عام و خاص. معنای عام مربوط به کاربرد فلسفی است و مراد از آن هرگونه شناخت است، و معنای خاص حاصل نگرش کلامی است و تنها بر احساس (ادراک حسی) اطلاق می‌گرد.
[۸] قوشجی‌، علی‌، شرح‌ تجرید العقائد، ص۲۵۲ به بعد.



تعریفی که ابن‌ سینا، به بیانی دیگر از ادراک به دست می‌دهد، بیانگر همین معناست. بنابراین تعریف «ادراک، گرفتن صورت مُدْرَک است به نحوی از انحا و در ادراکِ پدیده‌های مادی، همین اندازه که مدرِک (دریابنده) صورتِ مدرَک (دریافته) را تجرید کند، ادراک حاصل می‌شود».


اما در آثار بیشتر متکلمان و برخی از فلاسفه، دامنۀ معنایی این اصطلاح، محدود به دریافت حسی است. امام الحرمین جوینی از ادراک‌های پنجگانه سخن می‌گوید و آنها را چنین برمی‌شمارد: ادراک بصر که متعلق به دیدنیهاست؛ ادراک سمع که متعلق به آواهاست؛ ادراک مربوط به بوییدنیها؛ ادراک مربوط به مزدها؛ ادراک مربوط به گرمی و سردی و نرمی و زبری. آنگاه تصریح می‌کند که حاسه در اصطلاح متکلمان، همانا اندامی است که ادراک وابسته به جزئی از آن است. همچنین در محصل فخرالدین رازی و تلخیص المحصل نصیرالدین طوسی آمده است که ادراکات، یعنی حواس را ۵ نوع دانسته‌اند و ابوبکر باقلانی ادراک درد و لذت را به ادراکات پنجگانه افزوده است.
در کنار دیدگاههای اشعری و پیروان وی، متکلم نامبردار امامیه، سیدمرتضی نیز «ادراک را دریافت دیدنیها، شنیدن شنیدنیها و جز آنها» می‌داند.
[۱۴] سیدمرتضی‌، علی‌، «الحدود و الحقائق‌»، ص۱۵۱.
مقداد سیوری متکلم دیگر امامیه می‌گوید که ادراک، آگاهی موجود زنده است نسبت به پدیده‌های خارجی، این آگاهی با حواس پنجگانه حاصل می‌شود.
[۱۶] سیوری‌، مقداد، اللوامع‌ الالهیة، ص۵۸.



باید دانست که ادراک حسی به ارتباط مستقیم پدیدۀ مادی با حواس پنجگانه منحصر نمی‌شود، بلکه مراد از آن شناختی است که به واسطۀ حواس ظاهری و باطنی از پدیدۀ جزئی حاصل می‌شود و خیال و وهم را نیز در بر می‌گیرد، چه، این دو نیز از محسوسات مایه می‌گیرند.
[۱۷] لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰.
خیال یا تخیل حضور صورت جزئی محسوس است در ذهن، اعم از آنکه پدیدۀ حسی نزد دریابنده حاضر باشد، یا نباشد. قوۀ واهمه نیز معانی غیرمحسوس وابسته به پدیده‌ها یا امور جزئی را در می‌یابد، مانند ادراک دانشمندیِ پرویز یا مهربانی او.
بدین‌گونه ادراک در معنی خاص، دریافت امور جزئی است و بر ۳ قسم است؛ حس، خیال و وهم. اینها را به ترتیب مراتب ادراک جزئی نیز می‌توان محسوب کرد.


ادراک به معنی خاص در مقابل دریافت مفاهیم کلی مجرد ــ همچون مفهوم انسان و سرخ ــ و نیز امور غیرمادی ورای تجربه قرار دارد که این دریافت نیازمند اندام حسی نیست و کار بی‌واسطۀ عقل یا نفس ناطقه است.


برای بیان رابطه میان معانی مختلف علم و ادراک می‌توان نسبتهای تساوی، تباین و عموم و خصوص مطلق را به کار برد:

۸.۱ - تساوی

چنانچه ادراک در معنی عام آن با علم در معنی عام، سنجیده شود، یعنی مطلق ادراک با مطلق علم مقایسه گردد، نسبت بین آن دو، نسبت تساوی خواهد بود. چنانکه جرجانی بیان کرده است، حصول صورت شیء در عقل (= علم) و حصول صورت شیء در نفس ناطقه (= ادراک) یکی است. همین معنای عام نیز به تصور و تصدیق تقسیم می‌شود و مراتب چهارگانۀ ادراک ــ حسی، خیالی، وهمی، عقلی ــ را در بر می‌گیرد. به تعبیر وی ادراک و علم، در معنای عام که عبارت است از «حصول صورت شیء در نفس ناطقه، یا مُمَثَّل شدنِ حقیقت چیزها در ذهن، اگر با حکم مثبت و منفی همراه باشد، تصدیق است و اگر نباشد تصور است».

۸.۲ - تباین

معنای خاص علم، ادراک کلیات (= تعقل) است و معنای خاص ادراک، دریافت جزئیات است. اگر علم و ادراک را در این معنا مقایسه کنیم، نسبت آنها نسبت تباین خواهد بود. آن گروه از متکلمان که ادراک را در معنی احساس (= ادراک حسی) به کار می‌برند و میان آن با علم فرق می‌نهند، چنین استدلال می‌کنند که: ۱. آشکارا می‌توان دریافت که مثلاً علم ما نسبت به گرمی آتش (مفهوم کلی گرمی) با لمس کردن آتش متفاوت است. پسودن ــ که همانا احساس کردن یا ادراک کردن آتش است ــ دردناک است و سوزنده، اما علم به آتش نه دردناک است، نه سوزنده؛ ۲. هر مدرِکی را نمی‌توان عالم به‌شمار آورد، چنانکه حیوانات را مدرِک می‌توان گفت، ولی عالم نمی‌توان خواند، اما برعکس، هر عالمی را مدرِک نیز می‌توان شمرد. خواجه نصیرالدین و علامه حلی با ذکر همین معنا تصریح می‌کنند که ادراک و علم در معنی خاص دو نوع مختلف از یک جنسیند و آن جنس مطلق ادراک است.
[۲۴] سیوری‌، مقداد، اللوامع‌ الالهیة، ص۵۸.
بر این اساس تفاوت ادراک در معنی خاص (احساس) و علم در معنی خاص (تعقّل) در دو چیز است: ۱. ابزار شناخت، بدین معنا که وسیلۀ شناخت در ادراک، آلات نفس (حواس پنجگانه) است، و در علم، خود نفس (عقل)؛ ۲. ادراک (احساس)، به جزئیات تعلق می‌گیرد و علم به کلیات.
[۲۶] لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰-۳۱.
به نظر نصیرالدین طوسی فرق میان علم و ادراک به این اعتبار فرق بین دو نوع از یک جنس است و آن جنس، در اینجا مطلق ادراک است.

۸.۳ - عموم و خصوص مطلق

اگر هریک از دو اصطلاحِ ادراک و علم را در معنی عام، و دیگری را در معنی خاص آن در نظر گیریم، رابطۀ آن دو عموم و خصوص مطلق خواهد بود:
۱. علم در معنی عام، یعنی اعم از حسی و غیرحسی، ادراک در معنی خاص یعنی احساس: «هر ادراکی، علم است»، «برخی از انواع علم، ادراک است».
۲. ادراک در معنی عام، یعنی انواع چهارگانۀ آن، اعم از ادراک جزئی‌ و کلی، علم در معنی خاص، یعنی ادراک کلیات: «هر علمی، ادراک است»، «برخی از انواع ادراک، علم است».
متکلمان تصریح می‌کنند که ادراک، در معنی عام، با علم در معنی خاص، از آن رو متفاوت است که هر مدرِکی را نمی‌توان عالم شمرد. چنانکه حیوانات را مدرِک (دریابندۀ جزئیات) می‌توان گفت، اما عالم (مدرِکِ کلیات) نمی‌توان خواند.
خواجه نصیرالدین و علامۀ حلی فرق میان علم و ادراک را در این معنا فرق نوع و جنس دانسته‌اند که نوع، علم است و جنس، ادراک.
[۲۹] لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰-۳۱.



امام‌ خمینی باتوجه‌به عوالم سه‌گانه وجود، مدرکات نفس را سه قسم ادراک حسی، برزخی و عقلی می‌داند؛ ازاین‌رو انسان دارای سه نوع ادراک است:
۱- ادراک حسی: احساس نخستین مرحله پیدایش ادراک است و حواس ظاهری از قوای ادراک حسی نفس‌اند، حواس ظاهری قوایی‌اند که امور خارجی و مادی را درک می‌کنند و عبارت‌اند از حس لامسه، حس چشایی، حس بینایی، حس شنوایی و حس بویایی.
۲- ادراک خیالی: که از قوای ادراک درونی و باطنی انسان، ادراک خیالی است که با استفاده از صورت‌های برگرفته از امور جسمانی یا صورت‌های دریافتی از عالم روحانی به صورت صدوری به ایجاد صورت‌های خیالی می‌پردازد. مرتبه خیالی انسان مرتبه میانی است؛ یعنی مرتبه‌ چشم، گوش، ذوق و لمس برزخی است.
۳- ادراک عقلی: سوم مرحله ادراک، ادراک عقلی است که چگونگی پیدایش آن با دو ادراک حسی و خیالی متفاوت است؛ زیرا دو ادراک حسی و خیالی مشروط به شرطی مثل محل مخصوص‌اند یعنی شروطی که زمینه فعالیت نفس را فراهم می‌سازند. اما ادراک عقلی این‌گونه نیست، بلکه ادراک عقلی ادراک کلیات است و مدرکات عقلی، در مرتبه عقلی و تجرد ذاتی است و در آن مقام ادراک حسی و خیالی راه ندارد؛ بلکه باید چشم غیبی به چشم شهادتی تنزل پیدا کند.
به باور امام‌ خمینی در همه مراتب ادراکی نفس در هر مرتبه‌ای که باشند، نوعی تجرد لازم است، زیرا بدون تجرد ادراک ممکن نیست، براین‌اساس تمام موجودات بهره‌ای از عالم غیب و حیات و ادراک و علم دارند و این مطلب علاوه‌ بر اینکه نزد ارباب فلسفه متعالیه برهانی است، نزد اصحاب قلوب و معرفت نیز به مشاهده عینی ثابت است.
[۳۸] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۳۹۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) ابن‌سینا، الشفاء، طبیعیات‌، نفس‌، به‌كوشش‌ ج‌. قنواتی‌ و سعید زاید، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.
(۲) تهانوی‌، محمداعلی‌، كشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، به‌كوشش‌ محمد وجیه‌ و دیگران‌، كلكته‌، ۱۸۶۲م‌.
(۳) جرجانی‌، علی‌، التعریفات‌، قاهره‌، ۱۳۰۶ق‌.
(۴) جرجانی‌، علی‌، شرح‌ المواقف‌ عبدالرحمان‌ ایجی‌، به‌كوشش‌ محمد بدرالدین‌ نعسانی‌، قاهره‌، ۱۳۲۵ق‌/ ۱۹۰۷م‌.
(۵) جوینی‌، عبدالملك‌، الارشاد، به‌كوشش‌ محمدیوسف‌ موسی‌ و علی‌ عبدالمنعم‌ عبدالحمیدی‌، قاهره‌، ۱۳۶۹ق‌/ ۱۹۵۰م‌.
(۶) دهار، بدر محمد، دستور الاخوان‌، به‌كوشش‌ سعید نجفی‌ اسداللهی‌، تهران‌، ۱۳۵۰ش‌.
(۷) زوزنی‌، حسین‌، المصادر، به‌كوشش‌ تقی‌ بینش‌، مشهد، ۱۳۴۵ش‌.
(۸) سیدمرتضی‌، علی‌، «الحدود و الحقائق‌»، الذكری‌ الالفیة للشیخ‌ الطوسی‌، مشهد، ۱۳۵۰ش‌/ ۱۳۹۱ق‌.
(۹) سیوری‌، مقداد، ارشاد الطالبین‌، به‌ كوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، ۱۴۰۵ق‌.
(۱۰) سیوری‌، مقداد، اللوامع‌ الالهیة، به‌كوشش‌ محمدعلی‌ قاضی‌ طباطبایی‌، تبریز، ۱۳۹۶ق‌.
(۱۱) شهرستانی‌، عبدالكریم‌، نهایة الاقدام‌، به‌كوشش‌ ا¸لفردگیوم‌، لندن‌، ۱۹۳۴م‌.
(۱۲) علامه حلی‌، حسن‌، كشف‌ المراد، به‌كوشش‌ ابراهیم‌ موسوی‌ زنجانی‌، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.
(۱۳) قوشجی‌، علی‌، شرح‌ تجرید العقائد، چ‌ سنگی‌.
(۱۴) لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، تهران‌، ۱۲۷۱ق‌.
(۱۵) نصیرالدین‌ طوسی‌، تلخیص‌ المحصل‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ نورانی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.


۱. زوزنی‌، حسین‌، المصادر، ج۲، ص۵۶.
۲. دهار، بدر محمد، دستور الاخوان‌، ج۲، ص۹۱۵.
۳. تهانوی‌، محمداعلی‌، کشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۲۹.    
۴. لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۵۳-۵۵.
۵. لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۲۵۲.
۶. تهانوی‌، محمداعلی‌، کشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، ج۱، ص۱۲۹.    
۷. قوشجی‌، علی‌، شرح‌ تجرید العقائد، ص۲۵۲ به بعد.
۸. قوشجی‌، علی‌، شرح‌ تجرید العقائد، ص۲۵۲ به بعد.
۹. ابن‌سینا، الشفاء، نفس‌، ص۸۱.    
۱۰. علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد، ص۲۳۲.    
۱۱. جوینی‌، عبدالملک‌، الارشاد، ص۷۳.    
۱۲. خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص‌ المحصل‌، ص۱۷۲.    
۱۳. شهرستانی‌، عبدالکریم‌، نهایة الاقدام‌، ص۱۹۴-۱۹۵.    
۱۴. سیدمرتضی‌، علی‌، «الحدود و الحقائق‌»، ص۱۵۱.
۱۵. سیوری‌، مقداد، ارشاد الطالبین‌، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۱۶. سیوری‌، مقداد، اللوامع‌ الالهیة، ص۵۸.
۱۷. لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰.
۱۸. جرجانی‌، علی‌، التعریفات‌، ص۶.    
۱۹. جرجانی‌، علی‌، التعریفات‌، ص۶۷.    
۲۰. جرجانی‌، علی‌، شرح‌ المواقف‌ عبدالرحمان‌ ایجی‌، ج۱، ص۸۶.    
۲۱. خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص‌ المحصل‌، ص۵۲۲.    
۲۲. علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد، ص۲۳۲.    
۲۳. سیوری‌، مقداد، ارشاد الطالبین‌، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۲۴. سیوری‌، مقداد، اللوامع‌ الالهیة، ص۵۸.
۲۵. سیوری‌، مقداد، ارشاد الطالبین‌، ص۱۲۴-۱۲۵.    
۲۶. لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰-۳۱.
۲۷. علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد، ص۲۳۲.    
۲۸. علامه حلی‌، حسن‌، کشف‌ المراد، ص۲۳۲.    
۲۹. لاهیجی‌، عبدالرزاق‌، گوهر مراد، ص۳۰-۳۱.
۳۰. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۱. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۶۰۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۲. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۶۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۳. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۴. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۵. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۰۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۷. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۸. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۳۹۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



اصغر دادبه‌، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ادراک».    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار