• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اداء فرائض

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



فرائض و واجبات به اوامر و دستورات خداوند گفته می‌شود، اوامری که در بجا آوردنش ثواب و در ترکش وعده‌ عذاب داده باشد. درباره جایگاه و اهمیت واجبات الهی آیات قرآن و روایات بسیاری از امامان معصوم (عیلهم‌السلام) وارد شده است به گونه‌ای که مقصود از انجام واجبات، رسیدن به مقام بندگی است، که در سایه‌ دل سپردن به فرامین و دستورات الهی حاصل می‌شود.



واجب در لغت به معنای لازم و ثابت می‌باشد و فرض و فریضه به معنای‌ اندازه‌ معین و لازم است. در اصطلاح نیز هر چیزی که خداوند به آن امر فرموده به‌طوری که در بجا آوردنش ثواب و در ترکش وعده‌ عذاب داده باشد آن‌را فریضه و واجب گویند.
[۳] دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۱۸۹، تهران، انتشارات ناس، ۱۳۷۰ش.



«و کسی که خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق‌های خوبی هستند؛»
این آیه در بیان مرتبه‌ کامل از اهل ایمان و تقوی است کسانی‌ که در مقام اطاعت پروردگار و پیروی از حکم و فرمان پیامبر اسلام برآیند و در عقیده و خوی پسندیده استقامت داشته و شائبه تخلّف در آنان نباشد در اثر سعی و کوشش به مرتبه کامل از ایمان نائل شده و ملحق به پیامبران خواهند بود.
[۵] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، ج۴، ص۱۱۰، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، انتشارات کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق، چ اول.

«و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است!؛»
این جمله وعده‌ای است به کسانی که همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب کنند، چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول کرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، کلام جامعی است که همه احکام سابق از واجبات و محرمات را شامل می‌شود.


اهتمام به فرایض، کاشف از روح انقیاد و موجب تقویت اساس تقوا و ایمان و اخلاق است.
امام صادق‌ (علیه‌السّلام) فرمود: خداوند می‌فرماید هیچ بنده‌ای نمی‌تواند محبت مرا به خود جلب کند مگر اینکه واجبات مرا دوست داشته باشد و به آن عمل کند.
روشن است کسی که بخواهد نظر شخص دیگری را به خود جلب کند، می‌بایست به خواسته‌های او اهمیّت داده، و همّت خویش را مصروف اجابت خواسته‌های وی کند. البته در دوستی با دیگر انسان‌ها این خطر نیز وجود دارد که خواسته‌های آنان در تعارض با خواسته‌های شخص باشد، اما در دوستی با خالق هستی که هرچه قرار داده در جهت آسایش انسان‌هاست، این خطرات نیز وجود ندارد و آنچه که او از بنده‌اش می‌خواهد، جملگی مورد تایید عقل سلیم می‌باشد و آسایش دو گیتی را برای انسانی که خواستار جلب محبّت خداست، دربر دارد.
امام علی‌ (علیه‌السّلام) می‌فرماید: بشتابید به سوی عبادت‌ها و سبقت بگیرید به انجام اعمال صالح، پس اگر کوتاهی از سوی شما صورت گیرد، بپرهیزید از این‌که در انجام واجبات کوتاهی کنید.
[۹] آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸۱، قم، انتشارات دفتر تبایغات، ۱۳۶۶ش، چ اول.

در این روایت حضرت علی‌ (علیه‌السّلام) واجبات الهی را خط قرمز کوتاهی‌های انسان معرّفی می‌دارد و سخن آن حضرت این است که اگر کوتاهی هم صورت می‌گیرد نهایتش مستحبات است اما در واجبات دیگر جای هیچ کوتاهی و کم‌کاری نیست.
[۱۰] ر. ک: خوانساری، آقا جمال‌الدین، شرح خوانساری بر غررالحکم، ج۴، ص۱۴۹، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش، چ اول.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «اعْمل بِفَرائِض اللهِ تَکُن اَتْقَی النّاسِ؛ به آنچه خدا واجب کرده عمل کن تا باتقواترین مردم باشی.»
ابوحمزه ثمالی از امام سجّاد (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرمود: «مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَیْهِ فَهُو مِنْ خیرِ النّاس؛ هر کس عمل کند به آنچه خدا بر او واجب کرده از بهترینِ مردم است.»
و در حدیث دیگر فرمود: « فَهُو منْ اعْبَدِ النّاس؛ هر کس بجای آورد آنچه را که خدا واجب کرده از عابدترینِ مردم است.»
و در حدیث قدسی از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «قال اللهُ تبارَکَ و تَعالی ما تَحبَّبَ الیَّ عبْدی بِاحَبَّ ممَّا افْترضْتُ علیِه؛ هیچ عبادتی به‌اندازه ادای واجبات، بنده‌ام را نزد من محبوب نمی‌کند.»
قطب راوندی می‌گوید روایت شده است که فرشته‌ای از کعبه ندا در می‌دهد: هر کس فرایض و واجبات خدا را ترک کند از امان خدا بیرون آمده است.
حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: «وَ‌لا عبادةَ کَاداءِ الْفرائِض؛ هیچ عبادتی مانند ادای فرایض و واجبات نیست.»
و در بعضی از کتابها، حدیث قدسی را با این عبارت آورده‌اند: «ما تَقَرَّبَ الیَّ عَبْدی بِشَیْ ءٍ احبَّ الیَّ ممَّا افْترضْتُهُ علیْهِ و انَّهً لیَتَقَرَّبُ الیَّ بِالنّافِلةِ؛
[۱۷] ملکی تبریزی، جواد، لقاء الله، ص۲۹.
بنده من تقرّب نجوید به سوی من به چیزی محبوب‌تر و بهتر از آنچه من بر او واجب کرده‌ام و به وسیله نوافل نیز به من نزدیک می‌شود.»


از آیات قرآن استفاده می‌شود که بعد از ایمان به خدا، عمل صالح، وسیله‌ تکامل نفس و تقرب به خدا و نیل به درجات عالی انسانیت و زندگی پاک و پاکیزه اخروی است.
«هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد؛ »
مقصود از عمل صالح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است و سالک از طریق انجام آن می‌تواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد. تنها راه همین است و هر راه دیگری بی‌راهه است و سالک را به مقصد نمی‌رساند. سالک باید کاملا مطیع شرع باشد و برای سیر و سلوک جز راه شرع راه دیگری را طی نکند. اما آنکس که می‌خواهد رضایت خالق را جلب کند در مرتبه‌ی اول باید سعی کند واجبات و فرائض دینی را درست بر طبق مقررات شرع انجام دهد که با ترک فرائض و واجبات نمی‌توان به مقامات عالی نائل گشت، گرچه در انجام مستحبات و اذکار و اوراد کوشا باشد.
[۲۱] ر. ک: امینی، ابراهیم، خودسازی و تزکیه نفس، ص۲۱۶-۲۱۷، قم، انتشارات شفق، ۱۳۷۰ش، چ سوم.

از این‌رو سفارش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امیرمومنان‌ (علیه‌السّلام) این است: ای علی! هر گاه دیدی مردم به مستحبّات اشتغال دارند تو به کامل ساختن واجبات بپرداز.
[۲۲] صابری یزدی، علی‌رضا، الحکم الزاهرة، ص۷۴۸، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، قم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵ش، چ دوم.
و امیرمومنان علی‌ (علیه‌السّلام) نیز فرمود: مستحبات، موجب نزدیکی بندگان به خدا نمی‌شود وقتی که به واجبات ضرر برساند.
[۲۳] آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۷۹.



یکی از مهمترین نقاط آغاز سالک، اداء فرایض و اهتمام به واجبات است، به‌ویژه نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.
مؤمن باید نماز را در وقت بخواند، نه تنها در وقت که در اول وقت و همیشه باید پیش از وقت خود را آماده کند تا در اول وقت به نماز برخیزد، که امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «اوَّل الْوقْتِ رِضْوانُ اللهِ و اخرُهُ عَفْوُاللهِ و الْعفْوُ لا یکونُ الا منْ ذَنبٍ؛ نماز اول وقت سرشار از خشنودی خدا و در پایان وقت مشمول عفو و بخشش خداوند می‌شود. بدیهی است عفو و بخشش جز در مورد گناه صدق نمی‌کند.» (پس معلوم می‌شود که تاخیر نماز به آخر وقت گناه است و حتی المقدور باید سعی کرد که بدون عذر، نماز از اول وقت به تاخیر نیفتد.)

سالک الی الله پیش از شروع به هر کار باید وظیفه و حکم شرع را بشناسد و پس از علم، رفتار و کردار خویش را با موازین شریعت منطبق سازد. ادای وظیفه و تادّب به آداب بدون علم به وظایف و مقررات شرعی امکان‌پذیر نیست. بنابراین، بر همه لازم است که احکام دینی خود را به‌اندازه ضرورت و نیاز (تقلیداً یا اجتهاداً) بدانند و حدّاقل گروهی می‌بایست در تفقّه (فهم و درک عمیق) در دین و یادگیری مسائل و معارف دینی پیشگام باشند تا بتوانند دیگران را نسبت به وظایف دینی آگاه سازند.
خداوند متعال می‌فرماید:«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَة لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ چرا از هر فرقه‌ای گروهی بسیج نمی‌شوند تا اینکه معارف دینی را خوب یاد بگیرند و آنگاه که به وطن خویش برگشتند قوم خود (خویشاوندان و بستگان) را به وظایف‌شان آگاه سازند؟ (و آنها را از بی تفاوتی در برابر مسئولیت‌ها بر حذر دارند، باشد که آنان متنّبه شوند و از بیراهه بازگردند.)»
در حدیث آمده است: «عَنِ الصّادق (علیه‌السّلام) انَّه سُئِل عن قوْلِهِ تعالی «فَللّهِ الْحُجَّةُ الْبالغةُ.» فقال: انَّ اللهَ تعالی یقولُ لِلْعبدِ یوْم القیمَةِ عبدی اکُنْتَ عالماً؟ فانْ قال نَعَمْ قال لَهُ افلا عَمِلْتَ‌بما علِمتَ و انَ کانَ جاهلاً قالَ لهُ افلا تَعَلَّمْتَ حتی تَعْمَلَ؟
از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره معنی این آیه که می‌فرماید «برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است.» سؤال شد، فرمود: خداوند در روز رستاخیز به بنده گنهکار خود می‌گوید: بنده من! چرا تکالیف خود را خوب انجام ندادی؟ آیا می‌دانستی و گناه کردی؟ اگر بگوید آری، می‌فرماید: چرا به آنچه می‌دانستی عمل نکردی؟ و اگر بگوید نمی‌دانستم، می‌گوید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟»


حضرت امام سجاد‌ (علیه‌السّلام) می‌فرماید: تعجب می‌کنم از کسی که در جستجوی تحصیل فضیلت است، ولی از انجام فرائض واجب کوتاهی می‌کند و چنین آدمی از معرفت حقیقت امر و از تشخیص وظیفه خود محروم بوده، حقیقت را سبک و حقیر شمرده و غفلت کرده است از آنچه خداوند متعال او را برای آن ساخته و از وی آن را خواسته است.
تشخیص وظیفه از امور بسیار مهم است به‌طوری‌که سالکین کار کرده و متدینین روشن ضمیر و حتی آنان که دارای مکاشفه هستند از تشخیص این امر مهم عاجز بوده و در این مرحله انحرافات و گمراهی‌هایی پیدا می‌کنند.
یکی وظیفه‌اش کسب و تامین معاش خود و عائله است و از این جهت تسامح می‌ورزد. دیگری وظیفه‌اش تحصیل علم به فرائض و آداب و سنن است ولی سبک می‌شمارد. یکی دیگر موظف است که نهایت اهتمام به واجبات و محرمات داشته باشد ولی به امور غیر لازم و کارهای مستحبی می‌پردازد. آن یکی نماز نمی‌خواند، و دم از دینداری می‌زند. یا روزه نمی‌گیرد و از فوائد روزه صحبت می‌کند یا به کتاب و سنت عمل نکرده و به حرف خدا و پیغمبر گوش نمی‌دهد و خود را عالم به حقیقت تصور می‌کند. یا اهل علم و دانش را مسخره کرده و عقل و برهان را کوچک شمرده و به سخن هر مدعی دروغگو تسلیم می‌شود، یا مرتکب صدها خیانت و جنایت و بی‌انصافی و رباخواری و ظلم و دروغ و حیله و تزویر و تهمت و غیبت و بدگویی می‌شود و در صف اول جماعت جا می‌گیرد.
اغلب مردم متدین در مقام تشخیص وظیفه دچار اشتباه و انحراف می‌گردند و چه بسیار به خاطر بجا آوردن امری مستحب، ترک تکلیف واجب می‌کنند، یعنی آن‌اندازه که به امور مستحبی و یا مرسوم و عرفی و متداول اهمیت می‌دهند، به وظائف و فرائض لازم خود اهتمام ندارند.
[۲۹] امام صادق‌ (علیه‌السّلام)، مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ص۱۱۲، ترجمه و شرح حسن مصطفوی، تهران، انتشارات انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران، ۱۳۶۰ش.



در دین اسلام برای تشخیص آنچه که بر انسان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف واجب و فرض می‌باشد، دو وسیله و ابزار تعیین شده است که مراجعه به آنها و استفاده‌ی صحیح و درست از آنها می‌تواند انسان را به سوی مسیر درست هدایت کند. این دو وسیله عبارتند ار: عقل و وحی.
آنان که با آیات قرآنی آشنایی دارند به خوبی می‌دانند که در هیچ کتاب آسمانی به‌اندازه‌ قرآن به عقل و دلایل عقلی بها داده نشده است.
[۳۰] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶، ص۵۸، تهران، انتشارات صدرا.
با مراجعه به احادیث و روایات نیز می‌بینیم که مسئله‌ حجیّت عقل برای انسان‌ها از مسلّمات است.
در روایتی امام صادق‌ (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: حجت خدا بر بندگان پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است. یعنی خدا دو ابزار برای شناسایی مسیر صحیح قرار داده که عبارتند از پیامبران به عنوان رسانندگان وحی الهی به بندگان و عقل که وسیله‌ مناسب تشخیص درست از نادرست و سود از زیان می‌باشد. البته طبق این روایت عقل از دو سو حجت و دلیل می‌باشد، اول دلیل و حجت خدا بر بندگان و دوم دلیل و حجت بندگان بر خدا. به عبارت دیگر خداوند به سبب وجود عقل می‌تواند از بندگانش این پرسش را داشته باشد که چرا چنین و چنان کردی و بندگان نیز با دلایل عقلی می‌توانند علّت کارهای خویش را برای خدا توضیح دهند و از خدا درخواست جزای مناسب با اعمال خویش را نمایند.
امام باقر‌ (علیه‌السّلام) فرمود: چون خداوند متعال عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود بعزت و جلالم مخلوقی بهتر از تو نیافریدم، امر و نهی و پاداش و کیفرم متوجه تو است.


عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است، یعنی عبد جز رضای حق نخواهد و در برابر او در ذلّت و اطاعت مطلق باشد که اصل عبودیت، خضوع و تذلّل است. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خویش قائل نیست، ملازم مولاست و از وی فاصله نمی‌گیرد، آزادی و استقلال را از خود سلب می‌کند و در برابر مولای خویش هیچ‌گونه خلاف و تعدّی نمی‌کند، مطیع اوست و به اراده و خواست او عمل می‌کند. بدین‌ترتیب هر کس لباس بندگی حق به تن کند و ذلّت عبودیت را پذیرا شود به عزّت ربوبیت رسد.
[۳۳] دلشاد تهرانی، مصطفی، ‌سیره نبوی «منطق عملی»، ج‌۳، ص۳۵، تهران، ۱۳۸۵ش، چ دوم.

اطاعت نیز که عبارت است از گردن نهادن در برابر اوامر و نواهی مولی، خود یکی از شؤون عبودیت و بردگی برای مولی است، زیرا اگر مولی برده‌ای را مالک می‌شود، هیچ منظوری ندارد جز اینکه مالک اراده و عمل برده باشد، به‌طوری که برده‌اش اراده نکند مگر آنچه را که مولی اراده می‌کند و هیچ عملی را انجام ندهد مگر آنچه را که مولایش از او بخواهد انجام دهد، پس طاعت مولی نحوه‌ای از عبودیت عبد است.
بنابراین مقصود از انجام واجبات، رسیدن به مقام بندگی است، که در سایه‌ی دل سپردن به فرامین و دستورات الهی حاصل می‌شود.


بندگی و عبادت با دو شرط متحقّق می‌شود: محبّت و اطاعت، و اطاعت بدون علم و سپس عمل به خواست معبود و رضای محبوب امکان ندارد. آنها که از خود چیزی می‌تراشند و پیش خود مطالبی را سرهم می‌کنند و به عنوان عبادت و اطاعت انجام می‌دهند آنها بنده خویشند نه بنده خدا.


۱. فیومی، احمد، ‌المصباح المنیر، ص۶۴۸، منشورات دار الرضی‌.    
۲. مصطفوی‌، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج۹، ص۵۹، تهران، انتشارات وزارت ارشاد، ۱۴۱۶ق، چ اول.    
۳. دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۱۸۹، تهران، انتشارات ناس، ۱۳۷۰ش.
۴. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۵. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، ج۴، ص۱۱۰، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، انتشارات کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق، چ اول.
۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۵۲۳-۵۲۴، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۸. کلینی، محمد، الکافی، ج۲، ص۸۲، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ش، چ دوم    .
۹. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸۱، قم، انتشارات دفتر تبایغات، ۱۳۶۶ش، چ اول.
۱۰. ر. ک: خوانساری، آقا جمال‌الدین، شرح خوانساری بر غررالحکم، ج۴، ص۱۴۹، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش، چ اول.
۱۱. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۸۲.    
۱۲. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۸۱.    
۱۳. طباطبایی بروجردی، سیدحسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱۴، ص۹۸.    
۱۴. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۸۲.    
۱۵. طباطبایی بروجردی، سیدحسین، جامع احادیث الشیعه، ج۱۴، ص۹۹، از کتاب مستدرک الوسائل.    
۱۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۷۹۸.    
۱۷. ملکی تبریزی، جواد، لقاء الله، ص۲۹.
۱۸. حر عاملی، محمد بن حسن، جواهر السنیه، ص۱۲۰-۱۲۱.    
۱۹. طباطبایی بروجردی، سیدحسین، جامع احادیث الشیعه، ج۷، ص۹۹.    
۲۰. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۲۱. ر. ک: امینی، ابراهیم، خودسازی و تزکیه نفس، ص۲۱۶-۲۱۷، قم، انتشارات شفق، ۱۳۷۰ش، چ سوم.
۲۲. صابری یزدی، علی‌رضا، الحکم الزاهرة، ص۷۴۸، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، قم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵ش، چ دوم.
۲۳. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۷۹.
۲۴. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۱۷.    
۲۵. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۲۶. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر صافی، چاپ اسلامیه، ج۱، ص۵۵۵، ذیل آیه ۱۴۹ انعام.    
۲۷. حویزی، علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۷۷۶.    
۲۸. امام صادق‌ (علیه‌السّلام)، مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ص۱۱۲.    
۲۹. امام صادق‌ (علیه‌السّلام)، مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ص۱۱۲، ترجمه و شرح حسن مصطفوی، تهران، انتشارات انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران، ۱۳۶۰ش.
۳۰. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶، ص۵۸، تهران، انتشارات صدرا.
۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵.    
۳۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶.    
۳۳. دلشاد تهرانی، مصطفی، ‌سیره نبوی «منطق عملی»، ج‌۳، ص۳۵، تهران، ۱۳۸۵ش، چ دوم.
۳۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج‌۱۹، ص۵۱۴، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اداء فرائض و واجبات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۰۷.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ادای واجبات الهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۷.    






جعبه ابزار