• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاق پوزیتویستی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اخلاق پوزیتیویستی یکی از افراطی‌ترین دیدگاه‌ها در میان نظریه‌های غیرشناختاری یا توصیف ناگروانه است.
[۱] فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.




هسته مشترک تمام نظریه‌هایی که به غیر شناختاری یا توصیف ناگرا موسوم شده این است که احکام اخلاقی ، اظهارات یا گزاره‌هایی نیستند که اوصافی را به افعال، اشخاص یا اشیاء نسبت دهند یا از آنها سلب کنند. براین پایه وقتی شما می‌گویید دروغگویی بد است نمی‌خواهید بگویید در عمل دروغگویی ویژگی نهفته است که موجب می‌شود آنرا از نظر اخلاقی بد کند. پوزیتیویست‌ها معتقدند احکام اخلاقی قابلیت توجیه معقول یا از لحاظ عینی معتبر را ندارند. گروهی از پوزیتیوست‌ها می‌گویند احکام اخلاقی صرفا بیان عواطف‌اند و شبیه الفاظی هستند که برای بیان احساسات دفعتا بیان می‌شوند.
[۲] فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۱ -۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
گروهی دیگر از آنان معتقدند تمام احکام اخلاقی تغییر یافته اوامراند.


پوزیتیویست‌ها معناداری یک گزاره را با معیاری به نام اصل تحقیق پذیری معین می‌کنند. این اصل را می‌توان مهم‌ترین مدعای پوزیتیویسم دانست. آیر در تبیین این اصل می‌گوید: بر اساس این آموزه تنها دو دسته از گزاره‌ها را می‌توان معنادار دانست. نخست گزاره‌های تحلیلی (تحلیلی، قضیه ایست که صدقش از خودش برآید. چراکه به حمل اولی ذاتی یا توتولوژیک است. و انکارش مستلزم تناقض است. مانند این که اجتماع نقیضین محال است. یا این قضیه که سنگ سنگ است. یا به اصطلاح منطقی هوهویه.) یا جملاتی که محمول آنها به گونه‌ای مندرج در موضوع باشد. این دسته از قضایا به نحو ضروری صادق خواهند بود هر چند ربطی به واقعیات تجربی نداشته باشند. دیگر قضایای تجربی یعنی جملاتی که بتوان به گونه‌ای از طریق تجربی و آزمون حسی درستی یا نادرستی آنها را نشان داد. که البته این نوع احکام در نهایت چیزی بیش از یک فرضیه نخواهد بود. زیرا به صورت احتمالی صادق‌اند زیرا با تجربه نمی‌توان صدق قطعی گزاره‌ای را اثبات کرد.
[۳] وارنوک، مری، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ص۱۰۴، ترجمه و تحشیه ابولقاسم فنایی، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۰.
بنابراین گزاره‌هایی که نه تحلیلی هستند و نه از طریق مشاهده عینی تحقیق پذیرند گزاره‌هایی بی معناهستند.


یکی از پیامدهای ویرانگر اصل تحقیق پذیری این بود که متافیزیک با مهمل برابر شد.
[۴] خرمشاهی، بهاءالدین، پوزیتیویسم منطقی، ص۳۳، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۷۸.
بنابر این، مباحث الاهیات دینی به طور کلی مهملات هستند. پیامد دیگر این آموزه بی معنایی گزاره‌های اخلاقی بود. احکام اخلاقی نه از سنخ احکام تحلیلی‌اند به گونه‌ای که معنای محمول آنها را بتوان از تحلیل معنای موضوع شان بدست آورد و نه قابلیت تحقیق پذیری تجربی را دارند؛ زیرا هیچ کس حتی شهودگرایان ادعا ندارند جملاتی مانند «راست گویی خوب است»، «باید به عدالت رفتار کرد» و امثال آن، از راه حس و تجربه به دست می‌آیند. براین پایه نمی‌توان هیچ جایگاهی برای احکام اخلاقی در نظام فکری پوزیتیویسم منطقی یافت. بر اساس این دیدگاه احکام اخلاقی صدق و کذب پذیر نیستند. بدین دلیل که بر اساس نظام عام تحقیق پذیری یک حکم ارزشی محض اساسا واجد شرایط گزاره‌ای معنادار نیست. نتیجه منطقی این دیدگاه این است که اختلاف دو نفر بر سر دیدگاه‌های اخلاقی محال است و حتی اگر من در آغاز بگویم کاری درست است و سپس بگویم نادرست است مرتکب تناقض نشده‌ام زیرا تمام آنچه که من با گفتن واژه‌های درست و نادرست انجام می‌دهم ابراز احساسات اخلاقی خودم است. نه حتی خبر دادن به این که احساسات اخلاقی خاصی دارم.
[۵] وارنوک، مری، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ص۱۰۷.



بسیاری از صاحب نظران معتقدند جهش‌های اولیه به سمت نظریه‌ای در اخلاق به نام احساس گرایی، ریشه در یک دیدگاه فلسفی داشت. پیش فرض اساسی شهودگریان در اخلاق این بود که قضایای اخلاقی مبین نوعی حقیقتند و احکام اخلاقی از صفاتی که در اشیاء محقق است پرده برمی دارد. این فرض که احکام اخلاقی چنین طبیعتی دارند در واقع نتیجه‌ای است از یک فرض عمومی تر یعنی این که تمام قضایای موجبه که دارای موضوع و محمول هستند چنین طبیعتی دارند.
چنانچه پیش‌تر گفته شد تحقیقاتی که پوزیتیویستها بر اساس اصل تحقیق پذیری انجام دادند این بود که قضایای اخلاقی به گونه‌ای هستند که نمی‌توانند مبین نوعی حقیقت در ماورای خود باشند زیرا اصل تحقیق پذیری می‌گوید تنها دودسته از قضایا دارای چنین طبیعتی هستند. یا به تعبیر دیگر معنا دارند. قضایای تحلیلی و قضایای تجربی. پس قضایای اخلاقی نمی‌توانند آنچنان که صورت ظاهریشان نشان می‌دهد قضایایی باشند که در آنها صفاتی بر اشیاء حمل شده است.
[۶] وارنوک، جی، فلسفه اخلاق در قرن حاضر، ص۲۵، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی، تهران مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۸.

اما اگر گزاره‌های اخلاقی برای بیان واقع نیستند پس این این قضایا چگونه قضایایی هستند؟ پاسخ پوزیتیویست‌ها به این مساله یکسان نیست. حداقل دو گرایش متفاوت پوزیتیویستی در اینجا به چشم می‌خورد.


یکی از این گرایشها دیدگاهی است که آیر در کتاب «زبان، حقیقت و منطق » در باب اخلاق مطرح کرده است. در حقیقت یکی از علل پیدایش احساس گرایی در تاریخ فلسفه اخلاق حاکمیت روحیه تجربه گرایی بود که افراطی‌ترین صورت آن بوسیله آیر در قالب پوزیتیویسم منطقی در اوایل قرن بیستم مطرح شد.
[۷] مصباح یزدی، محمدتقی، بررسی و نقد مکاتب اخلاقی، ص۳۸، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.
به اعتقاد آیر نظریه احساس گرایی یا عاطفه گرایی نتیجه طبیعی پذیرش اصل تحقیق پذیری است.
[۸] اتکینسون، آر اف، درآمدی به فلسفه اخلاق، ص۱۳۹، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۹.
طبق این نظریه هنگامی که می‌گوییم چیزی خوب است. نمی‌خواهیم خبر بدهیم که من با آن چیز موافقم یا حتی این گزاره قضیه‌ای درباره احساسات من نیست. بلکه تنها ابزاری زبان شناختی برای بروز شور و احساسات ما نسبت به آن چیز هستند.
[۹] اتکینسون، آر اف، درآمدی به فلسفه اخلاق، ص۱۴۰.
ما به وسیله این قضایا احساسات خود را ظاهر می‌کنیم. در واقع احکام اخلاقی نه از نوع قضایا بلکه ظهور و بروز گرایش و احساسات ما هستند. همان گونه که حروف ندا و علائم تعجب مانند «آه» و «هورا» چنین کارکردی دارند.
[۱۰] فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۱ -۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
بر همین اساس وی معتقد است مفاهیمی که در محمول جملات اخلاقی به کار گرفته می‌شوند در حقیقت مفهوم نما یا مفاهیمی کاذب هستند نه مفاهیمی حقیقی. او می‌گوید: حضور علامتی اخلاقی در قضیه، چیزی به مضمون واقعی آن نمی‌افزاید. مثلا اگر به کسی بگوییم: «تو کار بدی کردی که آن پول را دزدیدی» با علاوه کردن این که «تو کار بدی کردی» خبر دیگری نداده‌ایم. تنها عدم تصویب خود را اظهار داشته‌ایم. درست مانند آن است که با لحنی حاکی از وحشت گفته باشیم «تو پول را دزدیدی» یا این که خبر را با علاوه کردن علامت تعجب نوشته باشیم. لحن وحشت یا علائم تعجب چیزی به معنی واقعی جمله نمی‌افزاید. فقط می‌رساند که اظهار این خبر نزد گوینده آن با پاره‌ای احساسات همراه بوده است.
[۱۱] آیر، آ ج، زبان، حقیقت و منطق، ص۱۴۵-۱۴۶، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، دانشگاه صنعتی شریف، بی تا.



اما برخی دیگر از پوزیتیویست‌های مانند «رودولف کارناپ» دیدگاه دیگری در معنای گزاره اخلاقی دارند. که به امرگرایی مشهور است و در حقیقت گرایش دیگری از اخلاق با مبانی پوزیتیوستی است. امر گرایان معتقدند معنای تمام جمله‌های اخلاقی دستوری است و تمام گزاره‌هایی که به ظاهر خبری‌اند در حقیقت دستوری‌اند. به نظر ایشان وقتی می‌گوییم کاری خوب است یا باید آن را انجام داد صرفا به این معناست که کسی خواسته است این کار انجام شود و در باره آن امر کرده است. در این نظریه منشا ارزش و لزوم اخلاقی دستور است نه واقعیتی عینی و اعتبار هر حکم اخلاقی وابسته به این است که درباره آن دستوری وجود داشته باشد. اما این دستوردهنده شخص خاصی نیست. هرکسی می‌تواند دستوردهنده اخلاقی باشد. هنگامی که می‌گوییم: «دزدی کار بدی است» به این معناست که «دزدی نکن» این دستورها مبنای واقعی ندارند و در نتیجه می‌توان آنها را برای همه معتبر دانست. تنها می‌توان گفت هر دستور اخلاقی صرفا برای کسانی که آن را پذیرفته‌اند اعتبار دارد. چنانچه روشن است در این دیدگاه منشا ارزش اخلاقی صرفا دستور است و بس.
[۱۲] مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، ص۱۱۸-۱۲۰، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۵.



۱. فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
۲. فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۱ -۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
۳. وارنوک، مری، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ص۱۰۴، ترجمه و تحشیه ابولقاسم فنایی، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۰.
۴. خرمشاهی، بهاءالدین، پوزیتیویسم منطقی، ص۳۳، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۷۸.
۵. وارنوک، مری، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ص۱۰۷.
۶. وارنوک، جی، فلسفه اخلاق در قرن حاضر، ص۲۵، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی، تهران مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۸.
۷. مصباح یزدی، محمدتقی، بررسی و نقد مکاتب اخلاقی، ص۳۸، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴.
۸. اتکینسون، آر اف، درآمدی به فلسفه اخلاق، ص۱۳۹، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۹.
۹. اتکینسون، آر اف، درآمدی به فلسفه اخلاق، ص۱۴۰.
۱۰. فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ص۲۲۱ -۲۲۰، ترجمه هادی صادقی، قم، کتاب طه، ۱۳۸۳.
۱۱. آیر، آ ج، زبان، حقیقت و منطق، ص۱۴۵-۱۴۶، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، دانشگاه صنعتی شریف، بی تا.
۱۲. مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، ص۱۱۸-۱۲۰، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله«اخلاق پوزیتیویستی».    




جعبه ابزار