اخلاق اخروی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در بعضی از جوامع بشری،
دین و اعتقادات دینی را مقولهای جدا از زندگی
انسان در
دنیا گرفتهاند و امور دینی را مسائلی شخصی و رابطه فردی انسان با معبود تلقی کردهاند و حال آنکه بنابر اندیشه و اعتقاد اسلامی،
ایمان به
خدا و
روز قیامت در زندگی معمولی انسان نقش غیر قابل انکار دارد. اصولاً بر اساس این عقاید، زندگی معنا، مفهوم، هدف، شکل و چارچوب ویژهای پیدا میکند که تفاوتهای اصولی و بنیادی با نوع زندگی انسانهایی دارد که دارای چنین عقیدهای نیستند .
با وجود ایمان به
معاد ، زندگی هدف دار میشود و همه اعمال و رفتار انسان
مومن به معاد به سوی تامین معاد، جهت مییابد. در حالی که انسان غیر مومن به معاد، هدفی را برای مجموعه زندگی خود نمییابد و زندگی برای او هدف دار، جهت دار و معنی دار نیست. او برای رفتار خود چارچوبی نمیشناسد، هر گونه خواست و اراده کرد و دوست داشت عمل میکند یا حتی رفتار خود را
مطابق دلخواه بدون احساس محدودیت، تغییر میدهد.
قرآن در این باره
می فرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ».
بلکه انسان میخواهد در پیش روی خود، راه را باز کند (مانعی برای آن چه میخواهد انجام دهد نبیند) از این رو نسبت به قیامت اظهار تردید کرده و میپرسد قیامت کی خواهد بود؟!
هم چنین ایمان به معاد نگاه به زندگی دنیا را نگاه به مرحلهای مقدماتی، گذرا و ناپایدار میسازد و مومن به معاد خود را در حال فراهم کردن توشه و لوازم زندگی ابدی و جاودانی برای پس از
مرگ میشمارد و حال آنکه منکر معاد زندگی را منحصر به دنیا و دنیا را همه دوره
حیات خود میپندارد. زندگی برای او همین مدت محدود، همراه با همه رنج ها، سختیها و مشکلات گوناگون است. از این رو، افسردگی، نا امیدی، اضطراب روانی، بلا تکلیفی، احساس پوچی و بی هدفی بر این گونه زندگی سایه میافکند و اگر رو به لذتهای ناپایدار آن میآورد، به دلیل این است که در میان این همه ناکامیهای زندگی دنیا، دمی لذت غنیمت است و در واقع روی آوردن به
قمار ،
شراب و شهوات جنسی یک نوع خود فریب دادن و سرگرم شدن است تا این عمر محدود به پایان پذیر بی هدف، به هر جهت بگذرد.
در صورتی که ایمان به معاد، زندگی دنیا را مقدمهای بر
آخرت قرار میدهد که فرد باید در این مزرعه بذری بیفشاند و تا کی بنشاند تا از ثمره کار خود در زندگی بی پایان آخرت، بهره مند شود. در این دیدگاه همه چیز، ابزار رشد، کمال و ترقی انسان میشود و زندگی پر نشاط و امید آفرین خواهد بود.
اعتقاد به معاد در زندگی، آثار و نتایج فراوانی را پدید میآورد. از جمله، شکل گرفتن فعالیتهای اقتصادی انسان در چارچوب احکام شریعت است. مومن به معاد میداند از هر درآمدی از او پرسیده میشود که از چه راهی بدست آمده و در چه راهی مصرف گردیده است.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ فرمود: «لا یزول قدم عبد یوم القیامه حتّی یسأل عن اربع... و عن ماله مما اکتسبه و فیما أنفقه».
بنده در روز قیامت، قدم از قدم بر نمیدارد تا از چهار چیز مورد سوال واقع شود... و از مالش که آن را از چه راهی بدست آورده و در چه راهی خرج نموده است.
و تجاوز و تصرف در مال دیگران پایان میپذیرد،زیرا کیفر الهی را به دنبال دارد. بویژه دست درازی به مال یتیمان موقوف میگردد چون هر که مال یتیمی را بخورد آتشی فرو خورده است و به دوزخ افکنده خواهد شد، چنان که
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «اگر کسی به اندازه دو درهم (که بسیار ناچیز است) از مال یتیم را غصب کند، مجازات او آتش است».
تاثیر دیگر اعتقاد به معاد، جلوگیری از کم فروشی و فریب دادن مشتریان در بازار تجارت است.
قرآن در این زمینه
می فرماید: «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ (۱) الَّذِینَ إِذَا اکتَالُواْ عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (۲) وَإِذَا کالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (۳) أَلَا یَظُنُّ أُولَئِک أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ (۴) لِیَوْمٍ عَظِیمٍ؛ (۴) وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را بهطور کامل میگیرند؛ اما هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم میگذارند! آیا آنها گمان نمیکنند که در روزی بزرگ برانگیخته میشوند». به طور کلی، جامعهای که معتقد به روز جزا و پاداش است، گرفتار آرزوهای دور و دراز، اعمال زشت و ناپسند نخواهد شد، روابط اقتصادی سالمی خواهد داشت و به ارحام و مستضعفان کمک خواهد نمود.
در مقابل، کسانی هستند که تنها زندگی دنیا را هدف نهایی خویش میدانند مال و ثروت را اصیل دانسته و داشتن آن را سعادت بزرگ و واقعی میپندارند. تعدادی از اینان، گروهی از قوم
حضرت موسی ـ علیهالسلام ـ بودند و همین عقیده خود را هنگامی که قارون به میان مردم آمد ابراز داشتند و گفتند: «یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ؛
ای کاش، مانند آن چه به قارون داده شده برای ما هم بود؛ همانا او بهره بزرگی از ثروت را داراست».
لیکن مومنان
بنی اسرائیل که معتقد به مبدأ و معاد بودند و بینشی صحیح نسبت به مسائل داشته و
مال و
ثروت را امری فرعی میشمردند، خطاب به آنان گفتند: «وَیْلَکمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ؛
وای بر شما! پاداش خدا بهتر است برای کسی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهد و جز صابران، بدین ثواب کسی نائل نمیشود».
قرآن مجید با صراحت، انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانی میشمرد تا آنجا که منکران معاد در برابر افراد یتیم، سنگدل میشوند و از آنان دستگیری نمیکنند: «أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکذِّبُ بِالدِّینِ (۱) فَذَلِک الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ (۲) وَلَا یَحُضُّ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکینِ؛
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار میکند دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با خشونت میراند و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمیکند!».
بنابر این عامل اصلی که بتواند تلاشهای انسانها را در جهت صحیح سوق دهد، ایمان به معاد و ترس از انتقام الهی و
جهنّم است و
طبق آیه
قرآن تنها افراد متجاوز و گنهکار روز قیامت را انکار میکنند: «وَمَا یُکذِّبُ بِهِ إِلَّا کلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ؛
روز جزا را تکذیب نکند، مگر هر تجاوزگر گناهکار».
انسانهای با ایمان معتقدند که اگر در راه خدا کشته شوند، نابود نمیشوند و هر کوششی که با جان و مال خود میکنند به هدر نمیرود و اگر دشمن را بکشند حیاتی جدید پیدا کرده، از زیر بار جور و ستم خارج میشوند و اگر کشته شوند به زندگی حقیقی رسیده اند، پس در هر صورت موفق و پیروزند.
بلکه مومنان معتقدند در
بهشت درجهای است که جز با شهادت به آن نمیتوان دست یافت، هم چنین، انتقال از دورهای همراه مصیبت و گرفتاری، از دست رفتن نعمتها و تحمل کمبودها و بیماریها است، به دوره دیگر که پر نعمت و بی بلا و مصیبت و در عین حال جاودانی است. برای مومن انتقال از چنان دورهای به چنین دورهای نه تنها ناخرسند کننده نیست، بلکه بسیار عاشقانه و مشتاقانه است.
اثر چنین تفکری در صحنه
جهاد و مبارزه با دشمنان، این است که عرصه جنگ (هم چون یاران حسین ـ علیهالسلام ـ) بر ایشان چون حجله عروسی، محبوب میگردد. تاریخ اسلام پر است از صحنههای جان فدایی رزمندگان جبهه حقّ، حرکتهای عاشقانه آنان در صحنههای نبرد نسبت به شهادت، بگونهای بوده که ترس از مرگ در نظر آنان مطرح نبوده و با همین روحیه شکست را به دشمن تحمیل میکردهاند و عده کمی بر عده بسیار، پیروز شدهاند.
قرآن میگوید: «قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ کم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛
آنها که یقین داشتند به پیشگاه پروردگار خویش میروند گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به خواسته خدا بر گروهی بسیار، غلبه کردهاند و خداوند با صابران است».
دسته دیگر از لشکر طالوت که این اعتقاد را نداشتند، گفتند: «لاَ طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ؛
ما امروز، طاقت و توان (مقابله) با جالوت و سپاهیانش را نداریم».
انسان با زندگی اجتماعی میتواند به خواستههای خویش دست یابد و بناچار، برای ایجاد روابط اجتماعی صحیح، نیاز به قانون دارد و اگر چنین اضطراری نباشد، روابط اجتماعی درستی بین انسانها برقرار نخواهد شد و هر کس و گروهی سعی میکند منافع جامعه را، به خود اختصاص دهد، لیکن مهم اینجاست که اگر ایمان به مبدأ و معاد نباشد خود همین قوانین ضمانت اجرایی نخواهد داشت و سیاستی انسانی، اتخاذ نخواهد شد و اگر باشد، بسیار کم رنگ است.
خداوند به نحو اکید و لزوم، خواستار
عدالت فردی و اجتماعی، حفظ وحدت و عدم
ظلم و تعدّی بر یکدیگر است و در
قرآن میفرماید:
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَی وَیَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد و از فحشا و منکر و ستم نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکّر شوید».
بر این اساس، باید افراد جامعه، جز خوبی به هم روا ندارند و از ارتکاب جرم کناره جویی نمایند، با هر یک از افراد به گونه ای رفتار شود که مستحق آن است و در جایی نهاده شود که سزاوار آن است و در نتیجه جامعه ای مستقل، یک پارچه و منسجم ایجاد میشود و وضع افراد بیچاره و درمانده اصلاح میگردد و این نتیجه ایمان به مبدأ و معاد است. صحت این ادّعا در غالب جوامع بشری مشهود است و همواره برای منکر معاد، دست یافتن به قدرت هدف است. از این رو، برای رسیدن به آن فساد و خونریزی میکند و خواسته های خود را بر ضعیفان تحمیل مینماید.
قرآن در این زمینه میفرماید: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛
آن سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند».
برای مومن به قیامت و رستاخیز، دست یافتن به قدرت هدف نیست، بلکه اگر به آن دست یابد، آن را وسیله تأمین آخرت خود و دیگران خواهد نمود.
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک... و لا تظلم کما لا تحبّ أن تظلم... و ارض من النّاس بما ترضاه لهم من نفسک؛
در آن چه بین تو ودیگری است خود را میزان قرار ده... و ستم نکن چنان چه نمیخواهی به تو ستم شود.... و از مردم راضی باش به آن چه که تو خشنود میشوی برای آنها از جانب خود».
بنابر این، ادای حقّ، ایجاد عدالت در جامعه، ثبات
حکومت ، یاری نمودن مظلومان، مبارزه با ستمگران و بهطور کلّی، اطاعت از قوانین دینی و الهی، نتیجه ایمان حقیقتی است و هر اندازه اعتقاد انسانها کامل تر باشد، عمل به دستورات
اسلام بیشتر است و ثمره آن، اجتماعی سالم و مترقّی خواهد بود و انواع ستمها و جنایت ها، نتیجه نداشتن ایمان به خدا و معاد است و در همین راستا، نقش مهم و اساسی اعتقاد به رستاخیز، نمایان میشود.
(۱)
قرآن کریم.
(۲) بحار الانوار، چاپ ایران.
(۳) تفسیر برهان، اقتباس.
(۴) نهج البلاغه، فیض الاسلام، انتشارات فیض.
اندیشه قم.