احمد بن ابینصر بزنطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَزَنْطی، ابوجعفر احمد بن محمد بن ابینصر ۱۵۲-۲۲۱ق/۷۶۹- ۸۳۶م، از عالمان متقدم امامیه در کوفه که در شمار اصحاب امامان
کاظم،
رضا و
جواد (علیهالسّلام) نامبردار است.
وابستگی او به
قبیله سکون، از شاخه های بزرگ
قبیله کِنده یمن، مورد اتفاق است.
شیخ طوسی کنیه او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کرده و میگوید که به
بزنطی شهرت دارد.
نام
جد اول و دومش بترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف میکنند و به جای زید نیز کنیه او،
ابی نصر، را میآورند.
گاهی نیز از
بزنطی با عنوان «ابن ابی نصر» یاد میکنند.
درگذشت او به اتفاق آرا در ۲۲۱ بوده است.
کلام
نجاشی در این باره
متناقض است که
مامقانی و
تستری بدان اشاره کردهاند.
هرچند
سمعانی درباره نسبت
بزنطی سخن نگفته است، ولی به
تصریح ابن ادریس حلی ، منسوب به نام جایی و نام نوعی
پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «
بیزانسی» است.
از نظر
خاندان او را به نسبت ولاء، سَکونی دانستهاند، اما چنین مینماید که این
خاندان در
کوفه از
خاندانهای معتبر امامی بوده، و از افراد شناخته شده آن پسر عم وی،
اسماعیل بن مهران قابل ذکر است
(به تعبیر «کانا منولد تحریف موالی السکون»). در صورت اعتماد بر روایتی در خرائج
راوندی، وی سال از امام رضا (علیهالسّلام) جوانتر بوده است.
بزنطی به تصریح منابع، در فرصتهایی برای استفاده از
ائمه (علیهالسّلام)، نزد ایشان میشتافت. همچنین در خلال برخی روایات، از چندی اقامت او در
قادسیه، در حدود
سال ۲۰۰ق سخن آمده است
بَزَنطی، احمد بن محمّد،
صحابی امام هفتم و
هشتم و
نهم و از
محدثان و
فقهای برجسته
شیعه در روزگار خود و نیز از
اصحاب اجماع بود.
یقیناً او از اصحاب مورد توجه و محترم حضرت
موسی بن جعفر و
علی بن موسی الرضا و
محمد بن علی الجواد ـ علیهمالسلام ـ است.
در میان منابع رجالی، تنها برخی به صحبت
بزنطی با امامجواد (علیهالسّلام) نیز اشاره کردهاند.
در
معجم رجال الحدیث ابوالقاسم خوئی،
افزون بر ائمه (علیهالسّلام)،
بزنطی از شیوخی از اصحاب ائمه (ع) نیز دانش آموخته است که از شمار آنان میتوان کسانی چون
عبدالله بن سنان،
حماد بن عثمان،
جمیل بن دراج،
ابان بن عثمان و
عاصم بن حمید را برشمرد.
در فهرست شاگردان و راویان او نیز نام شخصیتهایی برجسته چون
ابراهیم بن هاشم قمی،
حسین بن سعید اهوازی،
احمد بن محمد برقی،
حسن بن محبوب و
علی بن مهزیار دیده میشود. در شمار شاگردان او همچنین باید به محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره کرد که به گفته خود در ۱۰ق/۲۵م از وی دانش آموخته بوده است.
از نظر گرایش مذهبی، به گفته منابع وی پس از درگذشت
امام کاظم (علیهالسّلام)، نخست در شمار قائلان به وقف قرار داشت، اما در پی مکاتبهای با امام رضا (علیهالسّلام)، به
امامت آن حضرت باور آورد.
در این باره
شیخ طوسی در کتاب
الغیبه و
قطب راوندی در
خرائج و
مجلسی در
بحار سخن گفتهاند. از آن پس، نام او در کنار رجالی چون
هشام بن سالم و
صفوان بن یحیی جای گرفته است که از نخستین مروجان گرایش قطعیه در
کوفه بودهاند و بر پایه آنچه
علی بن احمد علوی، مؤلف
واقفی کتاب نصرة الواقفه نمایانده، وی مؤثرترین فرد در ترویج گرایش قطعی بوده است.
در پیجویی گرایشهای درونی قطعیه نیز باید گفت: پس از درگذشت هشام بن سالم، شخصیتی که میتوان او را به عنوان نماینده مکتب هشام بن سالم در دفاع از مواضع اصولی آن به شمار آورد،
بزنطی است که به
نقد دیدگاههای اساسی مکتب
هشام بن حکم در باب دانش امام و منابع دانش فقهی ائمه همت گمارده است.
در باب
علم ائمه (علیهالسلام) روایات متعددی به نقل از
بزنطی در منابع روایی
امامیه، همچون کافی
کلینی،
قرب الاسنادحمیری،
بصائر الدرجات صفار و کتاب
الاختصاص به ثبت رسیده است، اما در این میان، یک روایت با وجود کوتاهی سخن، از درخششی خاص در تبیین مواضع مکتب هشام بن سالم برخوردار است؛ بر پایه این روایت که بر نقل مستقیم
بزنطی از امام رضا (علیهالسّلام) استوار است،
ایمان هیچ بندهای کمال نمییابد، مگر آنکه بشناسد آنچه برای نخستینِ ایشان ائمه (علیهالسّلام) است، برای آخرین ایشان نیز همان است و ایشان در حجت و طاعت و
حلال و
حرام با یکدیگر برابرند.
از نظر جایگاه رجالی، در منابع امامیه بر اعتبار
بزنطی تاکید شده،
شیخ طوسی او را توثیق کرده، و
نجاشی او را نزد امام رضا و جواد (علیهالسّلام) «عظیمالمنزلة» دانسته است. همچنین باید افزود که وی را در شمار
اصحاب اجماع آوردهاند.
گفتنی است: قرار گرفتن
بزنطی در سلسله اسناد حدیثی در
سیره نبوی، موجب گشته تا شخصیت او در آثار رجالی
اهل سنت نیز مورد بررسی قرار گیرد و ظاهراً به سبب
مذهب، با
نقد روبهرو گردد.
در سخن از روشهای فقهی، نخست باید به مبحث حدیثینِ مختلفین اشاره نمود که از دغدغههای فکری
بزنطی بوده، و این امر به طور گسترده در
روایات بازمانده از او بازتاب یافته است؛ به خصوص در این باره باید به نامهای اشاره کرد که
بزنطی خطاب به
امام رضا (علیهالسّلام) نوشته بوده، و در آن ضمن ابراز نگرانی خود نسبت به اختلاف اقوال فقهی از ائمه (علیهمالسلام)، بر جایگاه
تقیه در تفسیر این اختلاف تاکید داشته است.
در گفتوگو از مبحث
اجتهاد و
استنباط، باید گفت تاییداندیشة القاء اصول و تفریع فقیهان که از سوی
هشام بن سالم مورد تاکید قرار داشته، در آموزشهای فقهی احمد بن محمد
بزنطی نیز مطرح بوده است؛ چنانکه وی در کتاب جامع خود، روایاتی با همین مضمون را به نقل از هشام بن سالم و نیز به نقل مستقیم خود از امام رضا (علیهالسّلام) ثبت نموده بود.
محققحلی در
سده۷ق، از
بزنطی به عنوان یکی از فقیهان متقدم امامیه یاد کرده که نقش او در گسترش دانش
فقه تا عصر وی همچنان مورد توجه بوده است.
تایید یادکرد محققحلی، در این واقعیت تاریخی دیده میشود که شماری از آثار فقهی
بزنطی همچنان تا عصر وی باقی بوده، و در محافل امامیه تداول داشته است. در حال حاضر، افزون بر گزیدهها و اقتباسات بر جای مانده از اثر یاد شده وی، میتوان انبوهی از روایات فقهی او را در کتب اربعه امامیه باز جست.
در میان آثار او آنچه دارای اهمیت فقهی بوده، اینهاست:
الجامع. در فهرستهای ارائه شده از آثار
بزنطی، الجامع در صدر قرار دارد و این نوشته، چنانکه بر پایه دانستهها از جامعهای آن عصر بر میآید، در بردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی، به ویژه
فقه بوده است.
نسخههایی از این اثر تا سده ۷ق هنوز باقی بوده است، به طوری که میتوان برگرفتهها و نقل قولهایی از آن را در آثار گوناگون آن سدهها از ابن ادریس و آبی بازیافت. همچنین اقتباسهای
ابن طاووس از یکی از آثار
بزنطی، ظاهراً باید برگرفته از همین اثر بوده باشد.
المسائل.
ابن ندیم در فهرست خود، از این اثر یاد کرده، و عنوان آن در رساله
ابوغالب زراری به شکل گویاتر مسائل الرضا (علیهالسّلام) ضبط شده است.
در گزارش ابوغالب، محمد بن حسین بن ابیالخطاب به عنوان راوی کتاب معرفی شده است. گفتنی است نسخهای مشتمل بر مجموعهای از
احادیث فقهی به صورت پرسش و پاسخ میان
بزنطی و
امام رضا (علیهالسّلام) به روایت
عبدالله بن جعفر حمیری نیز وجود داشته که امکان یکی بودن آن با کتاب المسائل وجود دارد. این نسخه به عنوان بخشی از قربالاسناد حمیری بر جای مانده، و در بخش مربوط به امام رضا (علیهالسّلام) از این کتاب، درج گردیده است.
النوادر.
شیخ طوسی در فهرست خود به اثری با این عنوان از
بزنطی اشاره کرده، و یحیی بن زکریا بن شیبان را به عنوان راوی آن معرفی نموده است. همچنین
نجاشی در فهرست آثار
بزنطی، از دو کتاب متفاوت با عنوان نوادر یاد کرده که نخستینِ آن دو به روایت یحیی بن زکریا بوده است.
نسخههایی از این اثر تا سده ۶ق همچنان بر جای بوده، و
ابن ادریس در مستطرفات سرائر، گزیدههایی از روایات آن را ضبط کرده است.
گفتنی است که نسخه یا نسخههایی از آثار فقهی- روایی
بزنطی در اختیار
ابن بابویه قرار داشته، و در جای جای
من لایحضره الفقیه مورد استفاده او قرار گرفته است،
اما وی در سخن از این منابع تصریحی به عنوان آثار مورد استفاده خود نداشته است.
چون
وفات او در ۲۲۱ و یک
سال پس از رحلت
امام جواد (علیهالسلام) است، محضر
امام هادی را درک نکرده و از
اصحاب ایشان شمرده نشده است.
(۱) آبی، حسن، کشفالرموز، قم، ۴۰۸ق.
(۲) ابنادریس، محمد، السرائر، تهران، ۲۷۰ق.
(۳) ابنبابویه، محمد، عیوناخبار الرضا ع، نجف، ۳۹۰ق/۹۷۰م.
(۴) ابنبابویه، محمد، «مشیخة الفقیه»، همراهج منلایحضرهالفقیه، بهکوششحسنموسویخرسان، نجف، ۳۷۶ق/۹۵۷م.
(۵) ابنحجر عسقلانی، احمد، لسانالمیزان، حیدرآباد دکن، ۳۲۹-۳۳۱ق.
(۶) ابنطاووس، علی، محاسبة النفس، تهران، ۳۱۸ق.
(۷) ابنندیم، الفهرست.
(۸) ابوغالبزراری، احمد، رسالة فیآلاعین، بهکوششمحمد علیابطحی، اصفهان، ۳۹۹ق.
(۹) مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، بهکوششعلیاکبر غفاری، قم، منشوراتجماعة المدرسین.
(۱۰) اردبیلی، محمد، جامعالرواة، بیروت، ۴۰۳ق/۹۸۳م.
(۱۱) برقی، احمد، «رجال»، همراهرجالابنداوود، بهکوششجلالالدینمحدثارموی، تهران، ۳۴۲ش.
(۱۲) پاکتچی، احمد، «گرایشهایفقهامامیهدر سدة دومو سومهجری»، نامة فرهنگستانعلوم، ۳۷۵ش، شم.
(۱۳) تستری، محمد تقی، قاموسالرجال، قم، ۴۱۰ق.
(۱۴) حمیری، عبدالله، قربالاسناد، تهران، مکتبة نینویالحدیثه.
(۱۵) خویی، ابوالقاسم، معجمالرجال، نجف، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
(۱۶) ذهبی، محمد، میزانالاعتدال، بهکوششعلیمحمد بجاوی، قاهره، ۳۸۲ق/۹۶۳م.
(۱۷) راوندی، سعید، الخرائجو الجرائح، قم، ۴۰۹ق.
(۱۸) شهید اول، محمد، غایة المراد، بهکوششرضا مختاری، قم، ۴۱۴ق.
(۱۹) شیخطوسی، محمد، رجال، بهکوششمحمدصادقآلبحرالعلوم، نجف، ۳۸۱ق/۹۶۱م.
(۲۰) شیخطوسی، محمد، الغیبة، بهکوششعباداللهطهرانیو علیاحمد ناصح، قم، ۴۱۱ق.
(۲۱) شیخطوسی، محمد، الفهرست، بهکوششمحمد صادقآلبحرالعلوم، نجف، ۳۸۰ق.
(۲۲) صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، ۴۰۴ق.
(۲۳) عقیلی، محمد، کتابالضعفاء الکبیر، بهکوشش عبدالمعطیامینقلعجی، بیروت، ۴۰۴ق/۹۸۴م.
(۲۴) علامة حلی، حسن، مختلفالشیعة، تهران، ۳۲۴ق.
(۲۵) کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخطوسی، بهکوششحسنمصطفوی، مشهد، ۳۴۸ش.
(۲۶) کلینی، محمد، الکافی، بهکوششعلیاکبر غفاری، تهران، ۳۷۷ق.
(۲۷) محققحلی، جعفر، المعتبر، چسنگی، ۳۱۸ق.
(۲۸) نجاشی، احمد، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۴۰۷ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوجعفر احمد بن محمد بزنطی»، شماره۴۸۴۷. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بزنطی»، شماره۱۲۹۲.