• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَضَر (به فتح حاء و ضاد) و حُضور (به ضم حاء)، از واژگان قرآن کریم به معنای حاضر شدن و ضد غائب شدن است. مشتق این واژه در قرآن آمده است، به صورت: مُحْتَضَر (به ضم میم و سکون حاء و فتح تاء و صاد)، که به معنای حاضر شده است.



حَضَر و حُضور ضدّ غائب شدن است.


(اَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ اِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ...) «یا شما آن دم که مرگ یعقوب در رسید حاضر بودید؟» (وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَ اُحْضِرَتِ‌ الْاَنْفُسُ الشُّحَّ..) «سازش کردن خوب است. جان‌ها بر بخل حاضر شده هستند.» یعنی بخل از غرائز نفسانی است و بخل هر نفس در آن حاضر است و به واسطه آن از منافع خویش دفاع می‌کند.
(وَنَبِّئْهُمْ اَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ‌ مُحْتَضَرٌ) محتضر یعنی حاضر شده؛ یعنی: «آنها را خبر ده که آب میانشان قسمت شده است و هر قسمت، اهلش در آن حاضر می‌شود. (نوبتی برای آنها و نوبتی برای ناقه صالح)» علی هذا «مُحْتَضَرٌ» به صیغه مفعول وصف نوبت است نه وصف اهل آن.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۵۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۱.    
۳. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۷۵-۷۶.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۷۲.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۲، ص۱۰.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۱۲۸.    
۸. قمر/سوره۵۴، آیه۲۸.    
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۲۰۰.    
۱۰. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۲، ص۶۳۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حضر»، ج۲، ص۱۵۱.    






جعبه ابزار