اثبات ولادت امام زمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از زوایا و ابعاد گوناگونی میتوان به مقوله
ی مهدویّت نگریست. مساله
ولادت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) یکی از آن جهات است که در این نوشتار، در صدد
اثبات آن و پاسخ به شبهات مطرح شده در این باره هستیم.
درباره ولادت
حضرت مهدی (علیهالسّلام) از دو جهت شبهه وارد شده است: ۱ـ عدّهای این گونه
شبهه کردهاند که منجی موعود، پا به عرصه
گیتی نگذاشته و به دنیا هم نخواهد آمد و پدیدار شدن یک
منجی در آینده و
اصلاح عالم به دست او، قابل پذیرش نیست و چنین ایدهای محقّق نمیشود. ۲ـ عدّهای، اساس ایده مهدویّت را فی الجمله پذیرفتهاند، ولی بر این عقیدهاند که
امام مهدی (علیهالسّلام) هنوز متولد نشده و آن هنگام که مصلحی پدیدار شود تا اساس
ظلم و دستاناش برچیده شود، ایده
ی موعود، محقّق میشود.
همه مسلمانان، بر
بطلان چنین شبههای، وحدت نظر دارند و
امامیه و غیر امامیه، بر ظهور مردی در
آخر الزمان که اصلاح عالم را به ارمغان آورد، متّفق هستند.
آیات و مجموعه زیادی از روایات نیز بر این مساله، تصریح دارند.
پنج یا شش
آیه، در اصل
اعتقاد به مهدویّت
ظهور دارد و نیازی به
تفسیر از جانب
اهل بیت (علیهمالسّلام) نیست.
در اینجا، به بعضی از آنها اشاره میکنیم: «یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم و الله متمّ نوره؛ میخواهند
نور خدا را با دهانشان خاموش کنند و حال آن که و
خداوند، نور خود (
اسلام) را تمام میکند». این بخش از آیه، پیامیاز جانب خداوند هستی بخش است که نور خود را بر سر تاسر این کره
ی خاکی میگستراند. مصداق این
بشارت، تا حال، واقعیّت نیافته و از آن جا که
امکان ندارد، خداوند خبر خلاف واقع دهد، باید روزی این
نوید و بشارت صورت پذیرد. و تحقق آن، تنها، به دست امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) است: بنابراین، این آیه، بدون نیاز به تفسیر روایی، به مطلب تصریح دارد.
«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادی الصالحون؛ یقیناً، بعد از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان صالح، زمین را به ارث میبرند». مراد از ارض، تمام
زمین بوده و بندگان صالح، تا حال،
وارث همه
ی زمین نشدهاند. پس بایسته است که این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر (عجّلاللهفرجهالشریف)، محتمل نیست. این آیات و سایر آیات، بر اصل
مهدی باوری دلالت دارند. گفتنی است که این آیات، بر
تولد امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و پنهان بودن ایشان از دیدگان، دلالتی ندارند، بلکه تنها تصریح دارند که این نوید و بشارت، روزی واقعیت یافته و بندگان صالح، وارث تمام زمین میشوند؛ زیرا، این نوید با تولد منجی مصلح در آینده نیز میسازد.
احادیث پرشماری درباره
ی اصل ایده
ی مهدویت و وقوع این ارمغان و
امید، موجود است، هر چند بر تولّد امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) دلالتی ندارند. این
روایات، مورد پذیرش
اهل سنت نیز واقع شدهاند. آنان، با توجّه به این روایات درباره
ی حضرت مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و ظهور شخصی در آینده به این نام، کتابها نوشتهاند. ما، بیش از سی کتاب از آنان را گرد آوردهایم. اینک، به دو
روایت از آن روایات،
اشاره میکنیم.
۱ـ
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «لا تذهب الدنیا حتّی یملک العربَ رجل من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمی».
۲ـ پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «لا تقوم الساعةُ حتّی تملا الارض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من اهل بیتی مَن یملاها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.»
از جمله مهدی باوران غیر شیعی، میتوان از
ابن تیمیّه و ابن حجر
و
عبدالعزیز بن باز نام برد. بن باز (مفتی اعظم
عربستان)، در
مجلهی الجامعة یادآورمیشود که اعتقاد به امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و روایات آن، صحیح بوده و شایسته نیست چنیناندیشهای
انکار شود.
ممکن است کسی بگوید: «ما اصل اعتقاد به امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و پدیدار شدن موعودی در آینده را میپذیریم ولی لازم نیست این موعود، همان
امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) باشد که تولد یافته و از دیدگاه پنهان است. چه بسا، آن مهدی منتظر، در آینده، پا به گیتی گذاشته و غیبتی در کار نباشد. پس وقوع ولادت حضرت، چگونه ثابت میشود؟». هدف از این نوشتار، اثبات ولادت حضرت است. برای اثبات آن، تلاش میشود که ولادت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) از طریق
تواتر و حساب احتمالات ثابت شود.
به عنوان مقدمه، ابتدا، چهار قضیّه
ی مهم را تبیین میکنیم.
برای اثبات هر مسالهای، دو راه وجود دارد: ۱ـ تواتر؛ ۲ـ حساب احتمالات. تواتر، بدین معنا است که انبوه زیادی از
راویان، از یک مساله خبر دهند، به گونهای که احتمال
اجتماع و تبانی آنها بر کذب، محال باشد. اگر دویست یا سیصد تَن که در مواقف و مواطن مختلفی به سر میبرند، روایتی نقل کنند، وقوع توافق آنان بر
کذب، ممکن نیست. چنین خبری را
خبر متواتر میگویند. اگر یک یا چند نفر، خبری را
حکایت کنند، این خبر متواتر نیست، ولی اگر به انحای مختلف، شواهدی به آن ضمیمه شود، بر طبق حساب احتمالات، به سبب آن قرائن، قطع حاصل میشود.
به عنوان مثال، شخصی، به بیماری صعب العلاجی دچار شده است و فردی به ما پیام میرساند که «ایشان،
شفا یافته است.» . با این خبر، تا سی درصد، احتمال بهبود مریض حاصل میشود، ولی اگر شواهد و قرائنی به آن ضمیمه شود، ارزش احتمال، از سی در صد به چهل یا پنجاه درصد یا... میرسد. این قرینه، میتواند این باشد که مثلاً او، دیگر از دوا استفاده نمیکند و یا این که شاد و خندان است و... این خبر، در حقیقت،
خبر متواتر نیست، ولی به سبب حساب احتمال و ضمیمه کردن قرائن، ارزش احتمال، قوّت گرفته و
یقین حاصل میشود.
در خبر متواتر، عادل بودن و
وثاقت راوی، ضروری نیست. حال اگر یک یا چند نفر حکایتی نقل کنند،
حجیّت این خبر، مشروط به
عدالت راوی است، ولی اگر صد یا دویست یا سیصد تن، قضیهای را حکایت کنند، لازم نیست که راویان عادل باشند، زیرا، خبر متواتر، به دلیل کثرت راویان، افاده
ی یقین کرده است و بعد از حصول
قطع ، هدف و مقصودی دیگر باقی نمیماند. ما، عدالت را برای به دست آوردن یقین میخواهیم، وقتی یقین حاصل شد،
شرط عدالت لزومیندارد.
با عنایت به این مطالب، تردید و
ابهام آفرینی در روایات دلالت کننده بر ولادت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و مسائل مرتبط با حضرت، شایسته نیست و نمیتوان گفت: «سند این روایت، ضعیف است» و یا «راویان، مجهول هستند» و یا... آری، اگر تعداد روایات، محدود بود، این خدشهها وارد است، اما از آنجا که احادیث درباره
ی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) متواتر و
مستفیض است، نباید در آنها
مناقشه کرد.
ممکن است مجموعهای از روایات، در خصوصیّات و تفاصیل، با هم متفاوت باشند، ولی از یک زاویه، مدلول همه
ی آنها یکی باشد. مثلاً افراد بیشماری، از بهبود مریضی خبر میدهند، ولی یکی از آنان از شفای مریض در ساعت یک، و دیگری از بهبود او در ساعت دو، و سومیاز بهبود مریض در ساعت سه خبر میدهد. اگر چه خبر این راویان، در جزئیات یکی نیستند، ولی همه، از جهت بهبود مریض، متحد هستند که در این صورت، شفای مریض، برای ما ثابت میشود؛ زیرا، هر یک از این خبرها، در حقیقت، دو خبر هستند: خبر نخست، شفای مریض است و خبر دوم،
زمان شفای او است. خوب مینگریم، میفهمیم که همه
ی آنان در شفا یافتن فلان فرد، متفق هستند، هر چند در زمان آن
اختلاف دارند.
اگر روایات پرشماری، از یک زاویه، بر جریان معیّنی،
اتفاق داشته باشند، نسبت به آن مساله، یقین حاصل میشود، هر چند این اخبار، در سایر تفاصیل و خصوصیات، با هم تمایز داشته باشند. پس شایسته نیست در احادیث
میلاد امام مهدی (علیهالسّلام) مناقشه کرد و گفت: «این روایات، در تفاصیل، با هم اختلاف دارند. در این احادیث، گاه،
مادر امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) «
نرجس» و گاه «سوسن» نامیده شده، و یک بار خبر از تولّد یافتن حضرت (علیهالسّلام) در این
شب و بار دیگر از به دنیا آمدن امام (عجلاللهتعالیفرجهشریف) در شب دیگر حکایت کردهاند و یک روایت نقل میکند که
امام (علیهالسّلام)، در فلان سال به دنیا آمده و روایت دوم، خبر از متولّد شدن حضرت (عجلاللهتعالیفرجهشریف) در سالی دیگر میدهد. پس با توجّه به اختلافها، شایسته نیست به آنها
تمسک شود؛ زیرا، متواتر و مورد پذیرش نبوده و در اثبات تواتر و تحصیل
علم به ولادت حضرت، سودی نمیرسانند.» ؛ زیرا، این روایات از جهت تصریح به ولادت امام (عجلاللهتعالیفرجهشریف) با هم مشترکاند و تفاوت آنها در سایر شاخصهها و ویژگیها است.
شایسته نیست کسی در مقابل
نص،
اجتهاد شخصی کند. پس اگر متن روایتی،
دلالت صریح بر چیزی داشته باشد و از حیث
سند هم تام باشد، نباید کسی در آن مساله، اجتهاد شخصی کند.
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «و اقیموا الصلاة و آتوا الزکاة»، کاملاً روشن است که این آیه، طلب اقامه
ی نماز و پرداخت
زکات را میکند، حال اگر کسی بگوید: «این آیه اقامه
ی نماز را طلب نمیکند و...» سخنی بر خلاف نصّ صریح رانده است و او، چنین حقّی را ندارد.
بله، در این که آیا این درخواست، درخواستی وجوبی است یا امری استحبابی میتواند اجتهاد کند؛ زیرا،
وجوب و
استحباب، در این آیه، ظاهر و نصّ نیست.
احادیث امام مهدی (علیهالسّلام)، نیز این چنین است و اجتهاد شخصی بر نمیدارد؛ زیرا، دلالت این روایات، واضح و صریحاند و از حیث سند هم متواتر. زمانی میتوان اجتهاد کرد که دلالت روایت، صریح نباشد و سند آن، اشکال داشته باشد.
اینک، پس از بیان این چهار قضیّه، به مساله
ی ولادت حضرت (علیهالسّلام) میپردازیم و عواملی را که برای ما در این باره یقین میآورد، بیان میکنیم.
عامل نخست،
احادیث پرشماری است که از مسلّمات بین امامیه و غیر امامیه شمرده میشود. در این احادیث، هر چند نام حضرت نیامده است، امّا دلالت بر ولادت حضرت دارند.
این روایت، میان امامیه و برادران اهل سنّت، متواتر است و سند آن، قابل خدشه نیست. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) این حدیث شریف را در مواقف و مواطن متعدّدی، از جمله
حجة الوداع، بازگو کرده است. اختلافاتی که در بعضی الفاظ
حدیث دیده میشود، برگرفته از گوناگونی مواقف صدور حدیث است.
حدیث ثقلین، چنین است: «انّی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهلَ بیتی. احدهما اکبر من الآخر. و لن
یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ».
من، در میان شما، دو چیز گرانبها به جای میگذارم کتاب خدا و عترتم، اهل بیتام. یکی از آن دو، از دیگری بزرگتر است. این دو از هم جدا نمیشوند تا زمانی که در حوض، بر من وارد شوند.
جمله
ی «لن
یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوضَ» بر استمرار همراهی
اهل بیت (علیهمالسّلام) با
قرآن کریم دلالت دارد و این پیوستگی در همراهی، جز با فرض تولد یافتن حضرت (علیهالسّلام) و پنهان بودن ایشان از دیدگان، امکان ندارد؛ زیرا، اگر حضرت (علیهالسّلام) در آینده تولد یابد، میباید در این زمان، قرآن، از اهل بیت (علیهمالسّلام) جدا باشد. و حال آن که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است، این دو از هم جدا ناشدنی هستند. دلالت این حدیث بر ولادت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) روشن است. این حدیث، از آغاز، در شان امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) وارد نشده و برای موضوع دیگری آمده است، ولی التزاماً، ولادت امام مهدی (علیهالسّلام) از آن استفاده میشود.
اشکال: امام مهدی (علیهالسّلام) هنوز متولد نشده و آن هنگام که
رجعت فرا رسد و
امام عسکری (علیهالسّلام) بار دیگر پا به این
جهان گذارد موعود تولد مییابد. بنابراین بین صدق حدیث و عدم ولادت امام (عجلاللهتعالیفرجهشریف) سازگاری ایجاد میشود، جواب: لازمه
ی این سخن، جدایی بین اهل بیت و قرآن در زمان قبل از رجعت است زیرا در این هنگام امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) و اهل بیت واقعیت خارجی نداشته و قرآن از آنها جدا میباشد.
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امامان معصوم (علیهمالسّلام) از تولد فرزندی برای امام حسن عسکری (علیهالسّلام) خبر میدهند که بعد از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان میشود و زمین را پر از قسط و
عدل خواهد کرد و ایمان به ایشان، برای هر مؤمنی ضروری است.
شیخ صدوق، در
کمال الدین، این احادیث را در ابواب زیر، تنظیم کرده است:
۱ـ اخبار پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۴۵ حدیث).
۲ـ اخبار
امام علی (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف).
۳ـ اخبار
(علیهاالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۴ حدیث).
۴ـ اخبار
امام حسن (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۲ حدیث).
۵ـ اخبار
امام حسین (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۵ حدیث).
۶ـ اخبار
امام سجاد (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۹ حدیث).
۷ـ اخبار
امام باقر (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۱۷ حدیث).
۸ـ اخبار
امام صادق (علیهالسّلام) از امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) (۵۷ حدیث).
مجموع روایات موجود در
کافی و
الغیبة و کمال الدین و دیگر کتب، بیش از هزار حدیث است. به عنوان نمونه، یک حدیث از پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکنیم. ابن عباس، روایت میکند که پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «آگاه باش که خداوند تبارک و تعالی، من و امامان معصوم (علیهمالسّلام) را حجّت بر بندگاناش قرار داده است. از
صلب حسین، امامانی قرار داده است که امر مرا به پا میدارند و
وصیت و سفارش مرا محافظت میکنند. امام نهم از آنان، قائم اهل بیت من و مهدی امت من است. او، در شمائل و افعال و اقوال، شبیهترین مردم به من است. وی، بعد از یک
غیبت طولانی ظهور میکند...» .
مجموعهای از روایات، از دیدن
امام زمان (علیهالسّلام) از سوی جمعی از شیعیان خبر میدهند. علیرغم این که امامان معصوم (علیهمالسّلام) تاکید و توصیّه
ی زیادی داشتند تا نام و خبر ولادت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) پنهان باشد و منتشر نشود، ولی دستگاه حاکم، از خلال سنّت نبوی و اخبار اهل بیت (علیهمالسّلام) دریافته بودند که برای امام حسن عسکری (علیهالسّلام) فرزندی خواهد بود که
زمین را پر از قسط و عدل میکند و حکومتهای ظالم، به دستان مبارکاش نابود میشوند.
بنابراین، همان گونه که فرعون بر تولّد
حضرت موسی (علیهالسّلام) آگاه بوده و مراقب زنان و قابلهها بود،
بنیعباس هم در زمان
معتمد عباسی کاملاً بر اوضاع محافظت و نظارت داشت، ولی همان گونه که حضرت موسی (علیهالسّلام) متولد شد، حضرت مهدی (علیهالسّلام) نیز دور از چشمان جاسوسان بنیعباس، به دنیا آمد و گروهی از
شیعیان خالص،
توفیق پیدا کردند، در کودکی آن حضرت را ببینند.
ابوالقاسم جعفری
داود بن قاسم از
امامهادی (علیهالسّلام) نقل میکند: یقول: «الخلف من بعدی الحسن ابنی، فکیف کم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لِمَ جعلنی الله فداک؟ قال انّکم لا ترون شخصه ولا یحل لکم ذکره باسمه» فقلت: فکیف نذکره؟ قال: «قولوا الحجة من آل محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛
جانشین من پس از من فرزندم حسن است شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض کردم. قربانت گردم چرا؟ فرمود: شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد، عرض کردم؛ پس چگونه او را ذکر کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از
آل محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)». به هر حال علی رغم اینکه
ائمه (علیهمالسّلام) تلاش نمودند که خبر ولادت حضرت منتشر نشده و مخفی بماند ولی جماعتی از
شیعه موفق به
زیارت حضرت مهدی (علیهالسّلام) شدند.
اعتقاد به ولادت حضرت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) نزد آحاد شیعیان، روشن و بدیهی است. بنا به گفته
ی تاریخ و روایات،
تفکر واندیشه
ی مهدویّت و غایب بودن ایشان از دیدگان، از همان اوائل
اسلام، متداول و یک امر بدیهی به شمار آمده است. از همین رو است که
فرقهی ناووسیه، مدعی بودند که امام صادق (علیهالسّلام) همان امام پنهان است، ولی پس از
وفات امام صادق (علیهالسّلام) بطلان این عقیده روشن شد.
نیز
فرقهی واقفیه، ادعا کردند که
امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام)، همان امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) است. البته سزاوار نیست این دعاوی و یاوهسراییها موجب تضعیف مهدی باوری شود بلکه عامل تقویت این ایده میباشد، زیرا این موارد، بر بدیهی بودناندیشه
ی مهدویت نیز تمام آحاد شیعیان، دلالت دارند، و برای همین بود که نسبتهای غیر صحیح مهدویّت به سایر ائمه (علیهمالسّلام) میدادند.
شیخ طوسی، در کتاب الغیبة تعدادی از وکیلان مذموم را نام میبرد. از جمله
محمد بن نصیر نمیری و
احمد بن هلال کرخی و
محمد بن علی بن ابی العزاقر شلمغانی و.... او، بیش از ده تن از مدّعیان دروغین
وکالت و سفارت از جانب امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) را نام میبرد که مورد لعن و
برائت شیعه واقع شدهاند.
این موارد هم موجب تضعیف قضیه
ی مهدویت و ولادت یافتن و پنهان شدن امام (علیهالسّلام) از دیدگان نمیشود بلکه در حقیقت سبب قوّت بخشیدن به مهدی باوری و تولد و غیبت او باشند زیرا دلالت دارند بر این که این ایده (بین شیعه) ثابت و واضح بوده است و یاوه سراییها و ادعاهای دروغین این افراد به دلیل بداهت و ثبوت این عقیده بوده است.
در تاریخ شیعه، قضیّه
ی چهار سفیر امام (علیهالسّلام) و صدور توقیعات از جانب آنان، بسیار روشن و بدیهی است. از زمان علی بن الحسین (پدر شیخ صدوق) و
مرحوم کلینی (هم عصر سفراء) تا حال، کسی در این قضیّه تردیدی به خود راه نداده است و در این زمان هم هیچ شیعهای، در مقام و منزلت این سفراء، تردیدی نداشته و احتمال کذب آنان را نمیدهد.
سفرای چهارگانه، عبارتند از: ۱ـ ابو عمرو عثمان بن سعید؛ ایشان، فروشنده
ی روغن بودند. شیعیان، نامهها و اموال را به سوی او ارسال میکردند و ایشان هم جهت پنهان کاری، آنها را در ظرف قرار میداد. و برای امام میفرستاد. ایشان،
وکیل امامهادی (علیهالسّلام) و امام حسن عسکری (علیهالسّلام) و بعد از آن دو بزرگوار، سفیر امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) بود. ۲ـ محمد بن عثمان بن سعید؛ ۳ـ حسین بن روح نوبختی؛ ۴ـ علی بن محمد سمری. توقیعات فراوانی از ناحیه
ی این سفیران، صادر شد. تعدادی از آنها در کمال الدین و الغیبة موجود است. مساله
ی سفیر بودن و توقیعات آنها، دلیل و شاهدی محکم برای تصدیق مقوله
ی مهدویت و ولادت امام (علیهالسّلام) و غایب بودن ایشان از دیدگان است.
در کتابهای تاریخی امامیّه و غیر امامیّه، آمده است که آن هنگام که معتمد عباسی شنید که برای امام حسن عسکری (علیهالسّلام) فرزندی متولد شده، مامورانش را به خانه
ی امام فرستاد و تمامیزنان امام را دستگیر و بازداشت کردند تا بدانند
فرزند از آنِ کدام یک است. البته، بعضی از تواریخ نقل میکنند که این جریان، به راهنمایی و ارشاد جعفر، عموی امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف) بوده است. بنابراین، نظارت و مراقبت دستگاه حاکم، قرینه
ی روشن و آشکار بر وقوع ولادت حضرت (علیهالسّلام) است؛ زیرا، در غیر این صورت، انگیزهای برای این همه مراقبت و نظارت نبوده است.
کلمات تاریخ نگاران و
تبار شناسان غیر شیعی در ولادت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهشریف)، در نهایت وضوح است.
۱ـ
ابن خلکان میگوید: «به اعتقاد امامیّه، ابوالقاسم محمّد بن حسن العسکری، امام دوازدهم است که به «حجّت» شهرت دارد و در
روز جمعه،
نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج، متولّد شده است.»
۲ـ
ذهبی میگوید: «شیعیان، معتقدند که پسر امام حسن عسکری (علیهالسّلام) یعنی محمّد بن الحسن قائم و جانشین و حجّت است. ایشان، در سال دویست و پنجاه و هشتم و بنا به قولی، در سال دویست و پنجاه و شش، متولّد شده است.» .
۳ـ
ابن حجر هیتمی میگوید: «امام حسن عسکری، غیر از ابی القاسم محمد الحجة، فرزندی به جا نگذاشت و آن هنگام که پدر بزرگوارش وفات یافت، او، پنج سال داشت.» .
۴ـ
خیر الدین زرکلی میگوید: «در
سامراء متولّد شد و در سن پنج سالگی، پدرش وفات کرد.»
از زمان کلینی و
پدر شیخ صدوق تا الآن، تمام آحاد شیعیان، بر ولادت و پنهان بودن حضرت (علیهالسّلام) وحدت نظر و اتّفاق دارند. این ایده، از اصول
مذهب شیعه است و در تمام اعصار شیعه، هیچ کس را نیافتهایم که در ولادت یافتن و غیبت حضرت، شک و تردید داشته باشد.
خلاصه سخن این که یا تواتر این اخبار را میپذیریم که در این صورت حقّ اجتهاد شخصی را نداریم و باید «نصّ» را بپذیریم و یا این که تواتر این اخبار را قبول نداریم، ولی با ضمیمه کردن آن هشت قرینه و عاملی که بیان شد برای ما روشن میشود که آن روایات، طبق حساب احتمالات، درست و صحیح است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اثبات ولادت امام زمان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۳/۲۹.