ابوالقاسم گرجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالقاسم گرجي (۱۳۸۰-۱۳۸۹ش) فقيه، مجتهد، نويسنده، از محققان برجسته فقه
و حقوق
و همچنين استاد تمام دانشکده فقه
و مباني حقوق دانشگاه تهران.
« دكتر ابولقاسم گرجى»
در سال ۱۳۰۰ ش
در تهران به دنيا آمد.
در شش سالگى راهى مكتب خانه شد
و در ۱۳ سالگى تحصيلات حوزوى را آغاز كرد.
او ۲۳ ساله بود كه براى تحصيل
در فقه
و اصول به
نجف اشرف رفت.
در نجف نزد استادان به نامى تلمّذ كرد كه از آن جمله مىتوان از آقايان
محمد حسین بروجردی ،
محمدرضا تنکابنی ،
محمد کاظمینی و آیت الله خویی نام برد.
سى سال از زندگىاش سپرى شده بود كه از نجف به تهران بازگشت
و به تدريس
در سطوح عاليه
و خارج فقه
و اصول پرداخت.
از سال ۱۳۳۲ ش، تحصيل
در فقه
و مبانى حقوق اسلامى
در دانشكده الهيات دانشگاه تهران را آغاز كرد. از ۱۳۳۵ ش تحصيل
در دوره دكتراى فلسفه
و حكمت اسلامى را آغاز نمود
و از همان زمان نيز
در همان دانشكده به تدريس پرداخت. پس از آن نيز به تدريس دوره دكترى حقوق خصوصى
و حقوق جزا
در دانشگاه تهران مشغول شد.
ايشان بى ترديد يكى از افتخارات
دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. بيش از بيست كتاب
و صد مقاله از خود بر جاى گذاشت
و آنگاه به ديار باقى پاى نهاد. از كتابهاى بيستگانهاش، دو كتاب به عنوان كتاب سال انتخاب شدند.
۱
تاریخ فقه و فقهاء۲-
شیخ انصاری و شک در مقتضی۳-
ادوار اصول الفقه۴-
نگاهی به تحول علم اصول۵-
تحریر اصول الفقه۶-
تحریر الروضه فی شرح اللمعه۷
سید مرتضی در علم اصول فقه۵- تصحيح جلد اول
و دوم كتاب« تفسير جوامع الجامع» طبرسى( برگزيده كتاب سال) ۶- ترجمه
و تلخيص كتاب« عدة الاصول».
در دوران تدريس به عنوان استاد نمونه، استاد ممتاز، پژوهشگر برجسته دانشگاه
و پژوهشگر نمونه كشور شناخته شد
و نشان درجه يك دانش را نيز از دست رئيس جمهور دريافت كرد.
در مراسم مشترك فرهنگستانها به عنوان چهره برگزيده فرهنگستان علوم ايران انتخاب شد
و يكبار نيز جايزه جشنواره بين المللى خوارزمى را از آن خود كرد.
به رغم اينكه كوهى از علم
و دانش را بر شانه هاى فكر
و انديشه خويش حمل مىكرد، از تكبر
و نخوت هيچ نصيبى نداشت. شاگردان بسيار پرورد
و تحقيقات فراوان كرد. علاوه بر تدريس، مجرى
و محقق تعداد زيادى از طرحهاى پژوهشى دانشگاه تهران بود. علم
و حلم را توأمان داشت.
در كنار فضل
و دانشش، به زيور ادب
و اخلاق نيز آراسته بود.
در وصف فضائل اخلاقىاش، سخنان بسيارى از دانشجويان
و همكارانش مىتوان شنيد، ولى دو فضيلت
در وجودش بود كه سخت چشمگير مى نمود: مراقبت بر زبان
و قضاوت درباره ديگران. بيهوده سخن نمى گفت
و زياده گو نيز نبود. تقوا
در رفتار
و گفتارش موج ميزد
و اين يكى از علل احترام سرشارى بود كه دوستان
و همكاران
و دانشجويانش نثارش مىكردند.
با اينكه چندان اهل موضعگيرى سياسى نبود،
در اواخر عمر خود به سياست دولت
در زمينه افزايش جمعيت
و تشويق زاد
و ولد اعتراض كرد.
در نقد اين سياست دولت به شرايط زمانى
و مكانى صدور حديث مشهور پيامبر( ص)
در باب ازدياد زاد
و ولد اشاره كرد
و در اين باره چنين گفت: مساله توالد
و تناسل كه امروزه مطرح است، آن گونه كه نسبت ميدهند پيامبر( ص) فرموده است: تناكحوا تناسلوا فانى اباهى بكم يوم القيامه ولو بالسقط.
اين از لحاظ حكم فردى كاملا درست است. مصلحت فرد
و خانواده غالبا اين اقتضا را دارد اما از نظر اجتماعى ممكن است همواره اينگونه نباشد. زمانى كه مسلمانان
در اقليت هستند
و از اين نظر
در مقابل دشمنان خود تامين لازم را دارند، بايد محتواى اين حديث را نشر داد
و به آن عمل كرد. چه بسا شان نزول اين حديث هم همين باشد.
در زمانى مانند امروز مصلحت جامعه ما
اقتضاى خلاف آن را دارد. ما كه تا چند صباح ديگر نميتوانيم امكانات لازم فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى لازم
و مفيد را براى يك جمعيت آنچنانى فراهم كنيم، عمل به محتواى اين حديث به صلاح ما نيست. آنچه پيامبر( ص) فرمودند
در موقعيت زمان
و مكان خاصى كاملا درست
و صحيح است ولى فعلا ما
در آن موقعيت نيستيم
و اكنون اداره شرافتمندانه
و با عزت جامعه اسلامى ما
در ميان ديگر جوامع دنيا اقتضادى ديگرى دارد.
و به عبارت مختصرتر چه بسا اين حديث بر فرض صحت قضيه خارجيه باشد نه حقيقيه.»
ايشان
در نهم اسفند ماه ۱۳۸۹ ش، به علت كهولت سن، درگذشت
و پيكرش
در حرم حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد.
نرم افزار جامع اصول فقه،مرکر تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي