ابنهیصم مجدالدین علی بن عبدالله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ هِیْصَم، مجدالدین علی بن عبداللـه بن محمد بن هیصم (د نیمۀ اول سدۀ ۶ق/۱۲م)، ادیب، شاعر و
فقیه شیعی که در اواخر سدۀ ۵ و اوایل سدۀ ۶ق ظاهراً در هرات میزیسته است.
اطلاع ما از زندگی شخصی، تحصیلات و کارهای علمی ابن هیصم محدود به گزارش مختصری است که
یاقوت و
صفدی به نقل از شاگرد وی
ابوالحسن علی بن زید بیهقی (د ۵۶۵ق/۱۱۷۰م) آوردهاند.
بیهقی که چندی به خدمت او میرفته و نزدش
ادب میآموخته، او را دانشمندی ادیب، ذوفنون، زاهد و وارسته معرفی میکند و میگوید که در روزگار وی دانشمندی نبود که جرعه نوش چشمه سار دانش او نباشد.
در همین گزارش از آثار او، غزلی در ۱۱
بیت که با وصف بهار آغاز شده و نیز قطعهای در
تهنیت عید قربان خطاب به یکی از صاحب منصبان آمده است.
ابن شهر آشوب خطبۀ منظومی در ۳۰ بیت از او نقل کرده که به شیوۀ تحمیدیههای آغاز خطبۀ
جمعه و عیدین مشتمل بر حمد و ثنای
خدا و
مدح پیامبر اکرم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و دوازده امام-علیهم السلام- است.
صاحب
اعیان الشیعه تاریخ وفات ابن هیصم را حدود ۵۰۰ق ذکر کرده است، اما باتوجه به اینکه
ابوالحسن بیهقی که سالهای متمادی نزد او شاگردی کرده، متولد ۴۹۹ق بوده است،
ابن هیصم دست کم تا ۵۲۰ یا ۵۳۰ق باید زنده بوده باشد.
بارع هروی (د ۵۲۴ق/۱۱۳۰م) که از ادبای همروزگار ابن هیصم است، او را امام مجدالدین علی بن هیصم خوانده است.
ابن شهر آشوب قفطی نیز او را علی بن هیصم نامیدهاند، اما یاقوت
نام پدر و نیای او و نسبت «
هروی» و لقب صدرالاسلام را بر نام افزوده است.
از اینرو در نوشته های بعضی از محققان معاصر اطلاعات مربوط به زندگینامۀ وی با اطلاعات مربوط به
علی بن عبدالله هروی که در اوایل سدۀ ۴ق از هرات به بغداد رفته و از
ابوسعید عثمان بن سعید دارمی (د ۲۸۰ق)
روایت حدیث میکرده،
خلط شده است.
به گفته
ابوالحسن بیهقی ،
ابن هیصم تألیفات و تصنیفات فراوانی داشته که وی از آن میان به نام ۷ اثر اشاره کرده است:
۱.
البسمله ؛
۲.
تصفیه القلوب ؛
۳. دیوان شعر، که ظاهراً ابن شهر آشوب نسخهای از آن را در دست داشته است؛
۴.
عقود الجواهر ، که نسخهای از آن در اختیار قفطی بوده و از مطلبی که وی از این کتاب نقل کرده، بر میآید که این اثر یک جُنگ ادبی بوده است
؛
۵.
لطائف التکت ؛
۶.
مفتاح البلاغه ؛
۷.
نهج الرشاد .
با تأمل در عناوین مزبور میتوان دریافت که ابن هیصم در زمینههای
ادب ،
بلاغت ،
شعر و همچنین
فقه و
عرفان صاحب نظر بوده است.
شاید یکی از عالی مفقود شدن یا ناشناخته ماندن اثار وی آن بوده باشد که آثار وی نوعاً به صورت رسالههای کم حجم بوده و آنها را به شاگردان میداده است.
چنانکه ظاهراً ابوالحسن بیهقی چند فقره از تألیفات استادش را در اختیار داشته است.
(۱) محمدبن علی ابن شهر آشوب، المناقب، قم، المطبعه العلمیّه.
(۲) محسن امین، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۳) بستانی.
(۴) مصطفی جواد، «اقول فی المقول»، مجله المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۶۳ق/۱۹۴۴م.
(۵) احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۶) محمدبن احمد ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۷) خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
(۸) علی بن یوسف قفطی، المحممدون من الشعراء، به کوشش محمد عبدالستارخان، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۹) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
(۱۰) محمد کردعلی، «طرائف فارس»، مجله المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م؛ ج ۱۷، شم ۷ و ۸؛
(۱۱) یاقوت، ادب.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن هیصم»، ج۵، ص۱۹۱۹.