ابنابیازهر ابوبکر محمد بن مزید بوشنجی خزاعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن اَبی اَزْهَر، ابوبکر محمّد بن مَزْیَد (یا محمد بن احمد بن مزید) بُوشنجی خُزاعی (ربیع الاخر۲۳۳- ۳۲۵ق /۸۴۷ -۹۳۷م)،
ادیب ،
شاعر ،
نحوی و
محدّث می باشد.
تاریخ
ولادت او را
صولی (د ۳۳۶ق /۹۴۷م) که معاصر او بوده به حدس، ۲۳۳ق نقل کرده است
و دیگران
عمدتاً به «عمر دراز» او اشاره نموده اند.
ابن ندیم از قول نواده ابوجراح نقل میکند که وی در ۳۱۳ق از ابن ابی ازهر درباره عمرش سؤال کرد. او پاسخ داد که «ثلاثون سنة و ثلثة اشهر» (۳۰ سال و ۳ ماه) زیسته است. بنابراین، تاریخ ولادت او ۲۸۳ق است که با دیگر روایات همساز نیست. از این رو کلمه «ثلاثون» در متن
الفهرست ، باید «ثمانون» باشد.
با آنکه او خود به
قبیله خزاعه منسوب است، نیاکان وی (احتمالاً از طریق ولاء)، به تصریح ابن ندیم
از اهل
پوشنگ (
بوسنج ) بوده اند.
نسبت «متوشحی» که در رجال
طوسی و
جامع الرّواة اردبیلی
و نیز در
تنقیح المقال مامقانی همراه با توضیح بیهوده او
آمده است، همچنانکه
آقابزرگ دریافته، تحریف بوسنج است.
نسبت «بغدادی» که
ذهبی به وی داده، بی گمان اشاره به اقامت او در
بغداد دارد.
از زندگی ابن ابی ازهر تقریباً هیچ نمیدانیم، جز اینکه از گروهی از مشاهیر در زمینه
ادب و
نحو و از گروهی دیگر در زمینه
حدیث روایت کرده است. منابع اصلی او در ادب، «زُبیر بن بَکّار» (د ۲۵۶ق/ ۸۷۰م) و «مبرّد» (د ۲۸۵ق/ ۸۹۸م) بوده اند، و احتمالاً نزد مبرّد شاگردی نیز کرده است، زیرا گفتهاند که «امالی» او را مینوشته است.
علاوه بر این گویند وی از قول حمّاد پسر اسحاق موصلی (د ۲۳۵ق /۸۴۹م) «کتاب اغانی» را روایت کرده است.
از ابن ابی ازهر انتقادهایی نیز شده است و این انتقادها همه از آنجا سرچشمه میگیرد که وی ۳ حدیث در فضیلت
اهل بیت ، از قول «اسحاق ابن ابی اسرائیل»، «محمد بن سلیمان لُوَین»، «ابوکریب» و دیگران روایت کرده که صحّت آنها مورد تردید دانشمندان واقع شده است و افزون بر این ذهبی درباره دیدار ابن ابی ازهر با
لوین و
ابوکریب شک کرده است.
ظاهراً نخستین کسانی که به طعن او به پرداخته اند، شاگردانش، از جمله
ابن شاذان (د ۲۶۰ق /۸۷۴م) و به خصوص
دارْقُطنی (د ۳۸۵ق /۹۹۵م) بوده اند. دار قطنی گوید «از قول او
احادیث مُنْکَر مینوشتیم».
از آن پس همگان او را «کذّاب که از قول ثقات،
احادیث جعلی روایت میکرده»
و «قبیح الکذب»
یا احیاناً ضعیف و غیرثقه خوانده اند.
امّا آن ۳
حدیث اینهاست:
یکی حدیثی درباره پدیدار شدن
شیطان در
کعبه بر
حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
علی (علیهالسلام)؛
دیگر تکمله ای بر یک حدیث معروف در
فضیلت علی (علیهالسلام)؛
و سوم حدیثی در فضیلت
امام حسین (علیهالسلام).
پیداست که سخن مؤلفان
شیعه در حق او ملایم تر است.
شیخ طوسی او را در شمار محدّثانی آورده است که «از
ائمه (علیهالسلام) روایت نکرده اند» و میگوید: «وی از یعقوب بن یزید روایت میکرد». مؤلفان شیعه غالباً به نقل گفتار طوسی بسنده کرده اند. با اینهمه مدرس
تشیع او را مسلّم نمیداند و اشاره میکند که احوال او «محل خلاف» و کتاب هایش نیز «شامل اکاذیب» است.
ابن ابی ازهر را به شاعری نیز وصف کرده اند
و حتی خطیب
به «کثرت»
شعر او اشاره کرده، اما تنها ۸
بیت از اشعار او به دست ما رسیده است: ۵ بیت آن را
مرزبانی و صفدی
نقل کردهاند و ۳ بیت را
صفدی نقل کرده است و میگوید: «شعرش نیکوست».
ابن ندیم، ۳ کتاب به او نسبت داده است:
۱. اخبار قدماء البلغاء، که کسی جز او، از آن ذکری نکرده است؛
۲. اخبار الهرج و المرج فی اخبار المستعین و المعتزّ؛
۳. اخبار
عقلاء المجانین.
دیگران نیز به این دو کتاب اشاره کرده اند.
از کتاب نخست اثری در دست نیست و از کتاب دوم
بروکلمان به نسخه ای در اسکوریال ارجاع داده، اما
سزگین به این نسخه اشاره ای نکرده است.
ابوالفرج اصفهانی که گویا شخصاً ابن ابی ازهر را دیده، از قول او دو
روایت درباره مجنون نقل کرده که هر دو از طریق «زُبیر بن بکّار» به ابن ابی ازهر رسیده است،
اما به کتابی در این باب اشاره نمیکند.
این نکته نیز گفتنی است که ابوالقاسم بن حبیب نیشابوری (د ۴۰۶ق/ ۱۰۱۵م) در آغاز کتاب
عقلاء المجانین خود (به کوشش عمر اسعد، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م) به کتاب هایی که در این باب میشناخته اشاره کرده، اما از ابن ابی ازهر که فقط ۷۰ سال پیش از او درگذشته، نامی نبرده است.
(۱) آقابزرگ، الذریعة.
(۲) ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق /۱۹۱۳م.
(۳) ابن قاضی شُهبه ابوبکر، طبقات النّحاة واللّغویّین، به کوشش محسن غیاض، نجف، ۱۹۷۳م.
(۴) ابن ندیم، الفهرست، به کوشش فلوگل، ۱۸۷۲م.
(۵) ابوالفرج اصفهانی علی، اغانی، قاهره، دارالکتب.
(۶) اردبیلی محمد، جامع الرواة، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
(۷) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م.
(۸) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، بیروت، ۱۳۵۰ق.
(۹) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۱۰) ذهبی محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد یجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م.
(۱۱) زبیدی محمد، طبقات النّحویّبن واللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۳م.
(۱۲) سیرافی حسن، اخبار النحویین البصریین، به کوشش فریتس کرنگو، پاریس، ۱۹۳۶م.
(۱۳) سیوطی جلال الدین، بقیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
(۱۴) صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۸۹ق/ ۱۹۷۰م.
(۱۵)
صولی محمد، الاوراق، به کوشش هیورث - دن، لندن، ۱۹۳۵م.
(۱۶) طوسی محمد، الرجال، نجف، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۱م.
(۱۷) مدرس محمد علی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش.
(۱۸) مرزبانی محمد، معجم الشّعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق /۱۹۶۰م.
(۱۹) مامقانی عبدالله، تتقیح المقال، نجف، ۱۳۵۲ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنابیازهر»، ج۲، ص۷۷۷.