• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن فرات علی بن محمد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابن فرات ابوالحسن علی بن محمد بن موسی (رجب ۲۴۱- مق‌ ۳۱۲ق/ ۱۹ نوامبر ۸۵۵-۹۲۴م)، وزیر مشهور خلیفه مقتدر عباسی و نخستین فرد از خاندان فرات که به وزارت رسید.
اِبْنِ فُرات، عنوان چند تن از دیوان‌سالاران و وزیران پرآوازۀ شیعی‌مذهب عراق و مصر در سده‌های ۳ و ۴ هجری قمری است که اصالتاً از بابلی صریفین در نهروان بالا برخاستند.
ابوالحسن سه دوره به وزارت رسید و هر بار به دلایلی از این منصب عزل شده و دوباره به این منصب منصوب می‌شد که در نهایت به دستور خلیفه همراه پسرش به قتل رسید. او وزیری کاردان و خاصه در امور مالیِ دولت بسیار ماهر بود، اما پس از هر بار عزل و حبس، تغییراتی در خوی و روش او پدید می‌آمد که به کلی با یکدیگر متناقض بود. همین تغییرات سبب شد که در طی وزارتش، گروهی از نیرومندترین امیران و دیوانیان بغداد و خادمان خلیفه را به دشمنی با خود برانگیزد؛ اگرچه به نظر می‌رسد که تشیع او و گرایش به استفاده از عناصر شیعی در امور سیاسی نیز در این دشمنی‌ها بی‌تأثیر نبوده است.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی
۲ - دوران وزارت
       ۲.۱ - نخستین دوره
              ۲.۱.۱ - آغاز رسمی وزارت
              ۲.۱.۲ - رفتار با رقیبان و مخالفان
              ۲.۱.۳ - عزل از وزارت و سبب آن
              ۲.۱.۴ - حبس و محاکمه
              ۲.۱.۵ - اسباب به وزارت رسیدن دوباره
       ۲.۲ - دومین دوره
              ۲.۲.۱ - اقدامات
              ۲.۲.۲ - شورش‌ها علیه ابن فرات
              ۲.۲.۳ - اسباب عزل از وزارت
              ۲.۲.۴ - محاکمه و زندانی
              ۲.۲.۵ - به وزارت رسیدن دوباره
       ۲.۳ - سومین دوره
              ۲.۳.۱ - برخورد با مخالفان
                     ۲.۳.۱.۱ - برخورد با حامد
                     ۲.۳.۱.۲ - برخورد با ابن جراح
                     ۲.۳.۱.۳ - برخورد با مؤنس
              ۲.۳.۲ - عزل از وزارت
              ۲.۳.۳ - دستگیری و محاکمه
              ۲.۳.۴ - قتل وزیر
۳ - منش و رفتار در دوران وزارت
       ۳.۱ - دوره اول وزارت
       ۳.۲ - دوره دوم و سوم
۴ - مذهب و تاثیرات آن در وزارت
۵ - ادعای اقدامات در تزلزل عباسیان
۶ - فهرست منابع
۷ - پانویس
۸ - منبع


ابن فرات ابوالحسن علی بن محمد بن موسی وزیر مشهور خلیفه مقتدر عباسی و نخستین کس از خاندان فرات که به وزارت رسید. وی کارهای دیوانی را زیر نظر برادر خود ابوالعباس که ریاست دیوان خراج و ضیاع داشت، آغاز کرد. پس از مرگ ابوالعباس احمد، وی به ریاست دیوان خراج منصوب شد.
به هنگام مرگ خلیفه مکتفی در ۲۹۵ق یکی از رؤسای دواوین بود که عباس بن حسن جرجرائی وزیر با او دربارۀ جانشینی مکتفی رای زد. ابوالحسن بن فرات با ابراز این نظر که نباید کسی را به خلافت نشانید که خود صاحب رأی باشد و امر و نهی کند، به طرفداری از خلافت المقتدر جعفر بن معتضد خردسال پرداخت، در حالی‌که خاندان ابن جراح به ابن معتز گرایش داشتند. سرانجام نظر ابن فرات چیره شد و مقتدرِ ۱۳ ساله به خلافت نشست، اما اندکی بعد طرفداران ابن معتز، مقتدر را معزول کردند و ابن فرات و خواص خلیفۀ معزول پنهان شدند.
[۲] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۲- ۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
[۳] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۶، ص۶۷- ۶۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.



ابوالحسن علی، سه بار به مقام وزارت رسیده است:

۲.۱ - نخستین دوره

نخستین دوره وزارت در تاریخ ۲۹۶- ۲۹۹ق/ ۹۰۸-۹۱۲م، بود.

۲.۱.۱ - آغاز رسمی وزارت

چون بساط خلافت یک روزۀ ابن معتز در هم پیچید، خلیفه مقتدر خاتم خود را نزد ابوالحسن علی که پنهان می‌زیست، فرستاد و به وزارتش خواند. وی در ۸ یا ۲۱ ربیع‌الاول ۲۹۶ رسماً به وزارت نشست و املاکی را که خلیفه مکتفی به عباس بن حسن وزیر داده بود و ۰۰۰‘۵۰ دینار درآمد داشت، به اقطاع به ابن فرات واگذاشتند و هر ماه ۰۰۰‘۵ دینار مقرری برای او تعیین کردند.

۲.۱.۲ - رفتار با رقیبان و مخالفان

ابن فرات از آغاز وزارت با باقیماندۀ طرفداران ابن معتز که در واقع رقیبان او بودند، به نیکی رفتار کرد و گروهی از آن‌ها را از زندان آزاد ساخت چنانکه به پشتیبانی از علی بن عیسی بن جراح نزد خلیفه، او را در ماجرای ابن معتز بی‌گناه دانست و با احترام به واسط روانه‌اش کرد و از مال خود به سوسن حاجب داد تا نزد خلیفه از ابن جراح سخن نگوید. وی حتی کوشید تا دست انتقامجویان را از محمد بن داوود بن جراح وزیر ابن معتز کوتاه کند.
چیرگی سریع ابن فرات بر کارها به سبب دانش و مهارتش سبب شد که دست سوسن حاجب از کارها کوتاه شود. سوسن به مخالفت و تحریک خلیفه بر ضد وزیر پرداخت و در باب وزارت محمد بن عبدون که به واسط تبعید شده بود با مقتدر سخن گفت و حتی کس فرستاد تا ابن عبدون را از واسط به بغداد آورند ابن فرات نیز به مقابله، خلیفه را از سوسن بیم داد و او را به همراهی با ابن معتز متهم کرد تا سرانجام به فرمان خلیفه سوسن را به قتل رساندند. ابن عبدون نیز که در راه گرفتار شده بود، در بغداد به قتل رسید. از پس این واقعه، علی بن عیسی بن جراح که در واسط می‌زیست از بیم اتهام همدستی با ابن عبدون، اجازه خواست که به مکه رود. ابن فرات پذیرفت و او را به آن‌جا روانه کرد.

۲.۱.۳ - عزل از وزارت و سبب آن

از وقایع مهم روزگار وزیر، یورش قرمطیان به بصره بود (۲۹۹ق) که وزیر لشکری به دفع آن‌ها فرستاد،
[۱۶] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۳۳- ۳۴، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
اما اندکی بعد خود از وزارت معزول شد.
عریب بن سعد قرطبی در سبب عزل او گفته که وزیر از اعراب بادیه خواست به بغداد یورش آورند، اما به گفتۀ صابی چون عید قربان ۲۹۹ق نزدیک شد، ابن فرات که ظاهراً به سبب اسراف در بذل و بخشش اموال خزانه را تهی کرده بود یا به خلیفه چنین می‌نمایاند، از مقتدر خواست که مخارج عید را از خزانۀ مخصوص بپردازد. خلیفه از آن کار سرباز زد و دشمنان ابن فرات راهی برای تحریک خلیفه بر ضد وزیر یافتند، تا سرانجام در ۴ ذیحجه آن سال از وزارت عزل شد.

۲.۱.۴ - حبس و محاکمه

در واقع نابسامانی‌های سیاسی بغداد به سبب ناتوانی خلیفه، خاصه وابستگی او به امیران و حاجبان و حواشی دربار که از سیطرۀ ابن فرات خشنود نبودند و رقابت‌های شدیدی که میان آنان بر سر قدرت درگرفته بود، عامل اصلی عزل و نصب پی‌درپی وزیران و امیران و عاملان دولت بود. به هر حال از آن پس دشمنان ابن فرات، خانۀ وزیر و وابستگان به دستگاه وزارت را غارت کردند.
برخی از یاران و خویشان ابوالحسن علی پنهان شدند. خود وی را به حبس افکندند و ابوالحسن احمد بن ابی البعل را به محاکمۀ او گماشتند. ابن ابی البغل نتوانست به ابن فرات آسیبی برساند، ولی وزیر معزول به محل برخی از اموال خود اقرار کرد. سپس ابوعلی خاقانی وزیر جدید، عباس بن محمد بن ثوابه را منصب ریاست دیوان مصادرین داد و به محاکمۀ ابن فرات گمارد.
ابن ثوابه به دستور خلیفه در آزار ابن فرات و وابستگان او مبالغه کرد، اما نتوانست مالی از او فرا چنگ آوَرَد
[۲۳] قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
(که گوید: ۷ میلیون دینار از اموال ابن فرات مصادره شد)، تا سرانجام به پایمردی ابوالخیر بدر الحُرمی، خادم طرف اعتماد خلیفه که دل با ابن فرات داشت از آزار و شکنجه رست و در زندان دارالخلافه که ویژۀ وزیران و دولتمردان معزول بود و زیر نظر زیدان القهرمانه اداره می‌شد، زندانی گردید. این زیدان القهرمانه، از زنان مشهور و ناظر و وکیل خرج دربار خلیفه بود که جانب ابن فرات را نیز سخت نگه می‌داشت.
با اینهمه اندکی بعد خلیفه به سبب بیکفایتی و ناتوانی خاقانی وزیر در ادارۀ امور، ابن فرات را به دارالخلافه منتقل کرد و نواخت و حجره‌ای خاص او قرار داد و در کارها با او رای می‌زد. چنانکه در ۳۰۰ق خواست وی را دوباره به وزارت بردارد، اما چون امیر مؤنس مخالفت کرد، علی بن عیسی بن جراح را به وزارت خواند.

۲.۱.۵ - اسباب به وزارت رسیدن دوباره

به گفتۀ صابی، تا جمادی‌الآخر ۳۰۰ مردم از ابن فرات خبر داشتند. سپس اقامتگاهش را تغییر دادند و دیگر از او خبری به بیرون نرسید تا به سال ۳۰۴ق که هارون الشاری، زندانی دارالخلافه، درگذشت. جنازۀ او را به عنوان جنازۀ ابن فرات که پیش از آن بیمار شده بود وانمودند و حتی ابن جراح وزیر نیز که به اشتباه افتاده بود، بر آن نماز گزارد، اما ابن فرات در نهان بر ضد وزیر و مخالفان خود کار می‌کرد و همواره به توسط عبدالله بن فرجویه که از ماجرای عزل و توقیف حواشی ابن فرات جان به در برده بود و نزد مقتدر تقربی داشت، خلیفه را بر ابن جراح می‌شورانید. چندانکه ابن فرجویه گویا به اشارۀ ابن فرات، به خلیفه نوشت که اگر ابن جراح را عزل کند و ابوالحسن ابن فرات را وزارت دهد، وی از طریق مصادرۀ اموال وزیر و کارگزارانش، هر روز ۰۰۰‘۱ دینار به خلیفه و ۵۰۰ دینار به سیده مادر خلیفه و امیران لشکر می‌رساند، و ابن فرات خود نزد خلیفه آن قرار را تأیید کرد.
از آن گذشته، سختگیری ابن جراح بر عاملان خراج شهرها و از میان برداشتن اقطاعات و مقرری‌های افزون بر اندازۀ لشکریان و نزدیکان خلیفه
[۳۱] العیون و الحدائق، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۵۳- ۲۵۴، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
سبب ناخشنودی امیران و درباریان شد و آن‌ها نیز از سعایت نزد مقتدر فروگذار نمی‌کردند. خاصه که در این میان مؤنس مظفر پشتیبان نیرومند ابن جراح به مغرب رفته بود و نصر حاجب و ابوالقاسم غریب، دائی خلیفه به پشتیبانی از ابن فرات برخاستند تا در ۸ ذیحجۀ ۳۰۴ق/ ۲ ژوئن ۹۱۷م علی بن عیسی بن جراح عزل و به زندان افکنده شد و دورۀ دوم وزارت ابوالحسن علی بن فرات آغاز گردید.

۲.۲ - دومین دوره

دومین دوره وزارت ابن فرات در تاریخ ۳۰۴-۳۰۶ق بود.

۲.۲.۱ - اقدامات

همان روز که ابن جراح عزل شد، ابوالحسن علی بن فرات پس از ۵ سال حبس به وزارت نشست و املاکی را که از وی گرفته بودند، باز پس گرفت.
در این دورۀ وزارت، وی از پذیرفتن مقرری وزارت خودداری کرد، ولی مقرری کارگزاران و کاتبان دیوان‌ها را افزایش داد و املاکی را در کَسکر و بصره به زیدان القهرمانه به اقطاع داد.
وی سپس به توقیف و محاکمه و مصادرۀ کارگزاران و کاتبان دواوین ابن جراح پرداخت و حتی از ابوعلی خاقانی وزیر اسبق و کارگزاران پیشین او اموالی مصادره کرد ولی از مصادرۀ اموال خود علی بن عیسی بن جراح سخنی به میان نیامده است، محتملاً این امر به سبب عهدی بوده که از پیش میان علی بن فرات و علی بن عیسی بن جراح بسته شده بود، مبنی بر آن‌که بر جان و مال یکدیگر آسیبی نرسانند. اما خاندان مادرائی را از کار برکنار و اموالشان را مصادره کرد.

۲.۲.۲ - شورش‌ها علیه ابن فرات

در این دوره وزارت، یوسف بن ابی الساج عامل ارمنستان و آذربایجان با استفاده از نابسامانی‌های سیاسی بغداد، ری، قزوین، ابهر و زنجان را از محمد بن علی صعلوک گرفت و مدعی شد که ابن جراح پیش از عزل، فرمان و لوای حکومت این مناطق را برای او فرستاده است. ابن فرات چون دانست که وی دروغ می‌گوید، سپاه به دفع او فرستاد و چون این سپاه شکست خورد، مؤنس را به پیکار او روانه کرد. مؤنس نیز کاری از پیش نبرد و از این‌رو مردم بغداد شوریدند و وزیر را به اتلاف بیت‌المال و بیکفایتی متهم کردند.
ظاهراً ابن فرات پیش از آن پذیرفته بود که ابن ابی الساج را به شرط پرداخت خراج به بغداد در مشاغل سابق خود ابقاء کند. این کار سبب شد که برخی از امرای بغداد مانند نصر حاجب، ابوالقاسم بن حواری و شفیع لؤلؤی، وزیر را به همدستی با ابن ابی الساج متهم کنند. وزیر نیز آنان را از مشاغلشان برکنار کرد. نصر حاجب توسط ابوعلی ابن مقله کاتب خود که برکشیدۀ ابن فرات بود، به تحریک خلیفه بر ضد وزیر پرداخت.
آنچه کار وزیر را سخت‌تر‌ کرد، شورش لشکریان در آغاز سال ۳۰۶ق/ اواسط ۹۱۸م به سبب تأخیر در وصول مقرری بود. ابن فرات بدان بهانه که این تأخیر ناشی از مخارج سنگین جنگ با ابن ابی الساج و نقصان درآمد دولت به سبب خودداری او از ارسال خراج به بغداد بوده، از خلیفه ۰۰۰‘۲۰۰ دینار وام خواست تا خود نیز به همان اندازه بر آن بیفزاید و مقرری لشکر را بپردازد. خلیفه نپذیرفت و ابن فرات که از افزایش درآمد حامد بن عباس از خراج واسط آگاه شده بود، کوشید تا از او مال طلب کند. حامد در برابر، با قسیم جوهری، ناظر املاک سیده در واسط رای زد و به او مال بسیار داد تا در وزارت او بکوشد.
قسیم در این‌باره با نصر حاجب سخن گفت و وی را از سوی حامد مال داد و طمعش را در اموال هنگفت خاندان فرات و حواشی او برانگیخت.

۲.۲.۳ - اسباب عزل از وزارت

کوشش‌ها و اقدامات ابن فرات برای گرفتن وام و دفع شورش‌ها و نیز شایعۀ تملک اموال مصادره شده از وزراء و کارگزاران پیشین، از سوی ابن فرات و طرفداری سیده از حامد باعث شد که خلیفه دل به عزل ابن فرات دهد. در این میان به مقتدر خبر رسید که ابن فرات بر آن است تا حسین بن حمدان را به پیکار با ابن ابی الساج روانه کند، و چون آن دو به هم رسند بر ضد خلیفه همداستان شوند. از این‌رو خلیفه نخست ابن حمدان را گرفت و در ۲۷ ربیع‌الآخر و به روایتی جمادی‌الآخر ۳۰۶ق/ ۷ اکتبر یا نوامبر ۹۱۸م ابن فرات را عزل کرد و او را در دار زیدان القهرمانه (زندان دارالخلافه) به حبس افکندند و پسر او مُحَسِّن و بقیه کارگزاران وزیر را به نصر حاجب سپردند.

۲.۲.۴ - محاکمه و زندانی

حامد بن عباس به وزارت منصوب شد و کسی را واداشت که نزد خلیفه گواهی دهد که فرستادۀ ابن فرات به نزد ابن ابی الساج مأمور ترغیب او به عصیان بوده است، اما قاضی ابوجعفر ابن بهلول با آن گواه مناظره کرد و توطئه را آشکار ساخت. سپس ابوعلی حسین بن احمد مادرائی، معروف به ابوزنبور را مأمور محاکمۀ ابن فرات کردند. در این محاکمه وزیر بر ابن فرات سخت گرفت و درشتخویی‌ها کرد. ابن فرات نیز او را به خیانت در اموال بیت‌المال متهم کرد، چندان که حامد خشمناک شد و با ابن فرات درآویخت. این رفتار بر خلیفه که در واقع دولت و خلافت خود را از ابن فرات داشت، گران آمد و گفت تا ابن فرات را به زندان بازگردانند حامد بن عباس که نتوانسته بود ابن فرات را به اقرار و نشان دادن اموال موجود خود و پول‌هایی که به ودیعه نزد کسان نهاده بود، وادارد، از خلیفه خواست تا وزیر معزول را به وی واگذارد. مقتدر که در اموال ابن فرات طمع بسته بود و از کشته شدن او نیز بیم داشت، به تسلیم او تن در نداد تا ابن فرات خود ۷۰۰ هزار دینار به خلیفه رسانید
[۴۹] قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۷۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
و دست وزیر و رئیس دواوین او علی بن عیسی بن جراح از ابن فرات کوتاه شد.

۲.۲.۵ - به وزارت رسیدن دوباره

در دورۀ وزارت حامد بن عباس، در واقع علی بن عیسی بن جراح رشتۀ کارها را به دست داشت و از وزیر جز نامی به وزارت باقی نماند.
[۵۱] العیون و الحدائق، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۷۹، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
[۵۲] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۵۹، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
خاصه شورش مردم بغداد به واسطۀ گرانی و کمبود ارزاق و احتکار غلات توسط وزیر، نیز سعایت‌های ابن فرات و پسر او محسن که طمع خلیفۀ مال‌دوست و عیاش را به اموال وزیر و کارگزارانش برمی‌انگیختند،
[۵۴] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۸۷- ۸۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
زمینه را بیش‌تر برای عزل حامد فراهم می‌کرد.
محسن بن فرات که یک چند پس از بازداشت، آزاد شده بود با استفاده از دشمنی مفلح خادم و حامد بن عباس، همراه مفلح در وزارت پدرش کوشید و رقعه‌ای نوشت و به گردن گرفت که اگر بزرگ‌ترین دشمنان ابن فرات یعنی حامد بن عباس، ابن الحواری، علی بن عیسی، شفیع لؤلؤی، نصر حاجب، ام موسی قهرمانه و خاندان مادرائی را به وی تسلیم کنند، ۷ میلیون دینار از آن‌ها به دست می‌آورد. حامد بن عباس در این وقت به سبب چیرگی ابن جراح بر کارها و اقبال خلیفه به وی و آگاهی از کوشش‌های ابن فرات، اجازه خواسته و به واسط بر سر املاک خود رفته بود. اندکی بعد به دستور خلیفه، ابن جراح را دستگیر کردند و ابن فرات برای سومین بار به وزارت منصوب شد.
[۵۶] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۸۵- ۸۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.


۲.۳ - سومین دوره

سومین دوره وزارت ابن فرات در تاریخ ۳۱۱-۳۱۲ق بود.

۲.۳.۱ - برخورد با مخالفان

ابن فرات چون در اواخر ربیع‌الثانی ۳۱۱ به وزارت نشست، با خشونت بسیار به سرکوب مخالفان و مصادرۀ اموال ایشان پرداخت و دست محسن پسر خود را در قتل و آزار آنان باز گذاشت.

۲.۳.۱.۱ - برخورد با حامد

با آن‌که خلیفه، با ابن فرات شرط کرده بود که به حامد بن عباس آسیب نرساند، ولی وزیر از رهگذر گماشتگان خود در واسط مالی هنگفت از او طلب کرد. حامد با همۀ حواشی و یاران خود از واسط بیرون رفت و ابن فرات به همین دستاویز توانست موافقت خلیفه را با دستگیری او جلب کند. ولی نازوک خادم که مأمور آن کار شد به حامد دست نیافت. در ماه رجب همان سال شایع شد که خلیفه سر آن دارد که ابن فرات و کارگزارانش را گرفته، به حامد بن عباس که در نهان با او مکاتبه داشت تسلیم کند. پسران وزیر و بیش‌تر کارگزارانش پنهان شدند تا حامد به لباس راهبان وارد دارالخلافه شد و مفلح خادم را به وساطت نزد خلیفه برانگیخت و رضا داد که وزیر در حضور قاضیان و فقیهان و کاتبان دواوین با او مناظره کند بدان شرط که خلیفه او را بر جان خود ایمن گرداند و به محسن تسلیمش نکند، اما مفلح آن پیغام را دگرگون کرد و خلیفه نیز حامد را به ابن فرات سپرد.
وزیر با تهدید و تطمیع سرانجام حامد را واداشت که به اموال خود که نزد مردم به ودیعه نهاده، اقرار کند و از او خط گرفت تا آن مال‌ها را به وی تسلیم کنند و از این طریق پولی کلان به دست آورد. اما محسن باز نایستاد و طمع خلیفه را بیش‌تر برانگیخت تا به رغم میل وزیر، حامد را به او تسلیم کردند.

۲.۳.۱.۲ - برخورد با ابن جراح

رفتار وزیر با علی بن عیسی بن جراح که نمی‌توانستند او را به فساد مالی و توطئه متهم کنند به گونه‌ای دیگر بود. چه، اندکی پس از آغاز وزارت سوم ابن فرات، ابوطاهر جَنّابی قرمطی به بصره تاخت و دست به قتل و غارت گشود. بُنی بن نفیس که از سوی ابن فرات بدانجا رفته بود، کسانی که خود را به قرمطیان منسوب می‌داشتند، به بغداد فرستاد و آنان مدعی شدند که ابن جراح آن‌ها را تجهیز و به حمله تشویق کرده است. از این‌رو ابن جراح را به دستور خلیفه به محاکمه خواندند. اما وی چنان از خود دفاع کرد که قاضیان به حمایت از او برخاستند.
[۶۰] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۲، ص۱۴۶- ۱۴۷.
با اینهمه ابن جراح را به پرداخت ۳۰۰ هزار دینار محکوم کردند. محسن بن فرات برای گرفتن آن مال، ابن جراح را آزار رسانید تا آن‌جا که وزیر از کار فرزند اظهار ناخشنودی کرد و تذکر داد که ابن جراح به ایام قدرت به وی یاری کرده است. سپس نیز نزد مقتدر به شفاعت برخاست و او را با تأمین مخارج سفر به مکه و از آن‌جا به صنعا فرستاد.

۲.۳.۱.۳ - برخورد با مؤنس

در این میان مؤنس مظفر از جنگ با رومیان به بغداد بازگشت. پیوستن سپاهیان خاص خلیفه به او برای دریافت مقرری‌های عقب افتاده و شایعۀ خشم مؤنس از خشونت‌های بی‌باکانۀ ابن فرات، موجب بیمناکی وزیر شد و او به یاری سیده مادر خلیفه و مفلح خادم، مقتدر را واداشت که مؤنس را به بهانۀ گردآوری خراج و اموال هنگفت مادرائی‌ها که مصادره شده بود، از بغداد دور سازد و به رقه فرستد.
ابن فرات سپس کوشید تا نصر حاجب را نیز توقیف و اموالش را مصادره کند. اما سیده به دفاع از نصر پرداخت و نصر نیز بی‌درنگ به سپردن اموال خود نزد کسانی که به آن‌ها اعتماد داشت، پرداخت تا از مصادره در امان بماند. در این وقت یوسف بن ابی الساج، بر احمد بن علی، برادر محمد ابن علی صعلوک تاخت و او را کشت. نیز چون مردی ناشناس را در دارالخلافه یافتند و دستگیر کردند و به هنگام بازجویی توسط ابن فرات، کشته شد، وزیر چنین می‌نمایاند که نصر با احمد بن علی صعلوک بر ضد مقتدر همداستان شده و آن مرد ناشناس را به کشتن او گمارده بوده است. این تخلیط در خلیفه کارگر شد و دست ابن فرات را بر نصر باز گذاشت.

۲.۳.۲ - عزل از وزارت

اما چون خبر رسید که ابوطاهر جنابی قرمطی به حاجیان تاخته و بسیاری را کشته و به اسارت گرفته (ذیحجۀ ۳۱۲)، بغداد پرآشوب شد و مردم بر وزیر شوریدند و او را قرمطی کبیر خواندند. نصر حاجب با استفاده از این واقعه، نزد خلیفه به بدگویی از ابن فرات پرداخت و او و ابوطاهر را شیعی و همداستان خواند و متهمش کرد که عمداً مؤنس را از بغداد دور کرده است. نیز نامه‌ای نشان داد حاکی از آن‌که ابن فرات با ابوطاهر مکاتبه داشته است.
[۶۹] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
مقتدر نیز به صلاح‌دید نصر از مؤنس خواست به بغداد آید و به دفع ابوطاهر رود
[۷۰] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
[۷۱] قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
اما چون شورش مردم فروننشست و حتی زورق وزیر و پسر او محسن را سنگباران کردند،
[۷۲] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
فرزندان و کارگزاران او همه پنهان شدند. وزیر خود طی پیامی که برای خلیفه فرستاد، از خدمات خود سخن گفت و او را از گرایش به ساعیان بر حذر داشت و گفت برای دفع قرمطیان بسی کوشیده است. چون خلیفه در پاسخ اعتماد خود را نسبت به او تأکید کرد، وزیر و پسرش محسن به نزد وی رفتند.
نصر حاجب کوشید همان‌جا آن دو را توقیف کند، اما خلیفه مخالفت کرد. چون از دارالخلافه بیرون رفتند، محسن بی‌درنگ پنهان شد و ابوالحسن علی به کار وزارت پرداخت تا فردای آن روز (۹ ربیع‌الثانی و به روایتی ۸ ربیع‌الاول ۳۱۲)
[۷۴] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۹، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
او را عزل و با پسران دیگرش فضل و حسین دستگیر کردند.

۲.۳.۳ - دستگیری و محاکمه

ابوالحسن را به مؤنس تسلیم کردند و سپس در خانۀ شفیع به حبس افکندند، و پسران و کارگزاران دستگیر شدۀ او را به نصر حاجب سپردند. کار محاکمه و مصادره بی‌درنگ آغاز شد. وزیر معزول که می‌دانست اگر به دارالخلافه منتقل شود، می‌تواند باز خلیفه را با خود همداستان سازد، شفیع خادم را به وساطت برانگیخت تا مال دهد و به دارالخلافه منتقل شود، اما مقتدر به سبب مخالفت امیرانی چون هارون بن غریب، نصر حاجب، مؤنس مظفر و شفیع مقتدری نپذیرفت و او را به ابوالقاسم خاقانی وزیر تسلیم کردند. وزیر جدید نیز او را با فرزندانش برای محاکمه به ابوالعباس بن بُعدشر داد. ابن بعدشر نتوانست مال چندانی از ابن فرات و پسرانش به دست آورد. از این‌رو بر او سخت گرفت، ولی ابن فرات که به گفتۀ کاتب شفیع، در حبس بسیار خویشتن‌دار و صبور بود، به کلی از اقرار به اموال خود روی برتافت روایت مورخان دربارۀ مصادرۀ اموال ابن فرات متفاوت است. در حالی که عریب بن سعد قرطبی یادآور شده که ابن فرات تن به مصادره نداد، ابوعلی مسکویه بر آن است که ابن بعدشر در آغاز توانست مبلغی از او مصادره کند. ولی سپس که در آزار ابن فرات مبالغه کرد، وی از پرداخت مال سرباز زد و ظاهراً به رغم شکنجۀ بسیار نتوانستند مالی از او و پسرش فرا چنگ آورند.
[۷۹] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۴۱، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.


۲.۳.۴ - قتل وزیر

سرانجام خلیفه دستور داد آن دو را به دارالخلافه منتقل کنند. امرای مخالف ابن فرات خلیفه را واداشتند که با اعدام ایشان موافقت کند. نخست محسن بن فرات را که اندکی دیرتر دستگیر شده بود و سپس ابوالحسن علی را به ۷۱ سالگی گردن زدند و سرهایشان را به دجله افکندند.
[۸۲] ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۴۱- ۴۲، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.



ابوالحسن بن فرات که در یکی از حساس‌ترین دوران‌های خلافت عباسی ۳ بار بر مسند وزارت نشست، به رغم آراء متفاوتی که نویسندگان و مورّخان دربارۀ او ابراز کرده‌اند، وزیری کاردان و خاصه در امور مالیِ دولت بسیار ماهر بود، اما پس از هر بار عزل و حبس، تغییراتی در خوی و روش او پدید می‌آمد که به کلی با یکدیگر متناقض می‌نماید. همین تغییرات سبب شد که در طی وزارتش، گروهی از نیرومندترین امیران و دیوانیان بغداد و خادمان خلیفه را به دشمنی با خود برانگیزد؛ اگرچه به نظر می‌رسد که تشیع او و گرایش به استفاده از عناصر شیعی در امور سیاسی نیز در این دشمنی‌ها بی‌تأثیر نبوده است.

۳.۱ - دوره اول وزارت

او در نخستین دورۀ وزارت چندان به نیکی و داد رفتار کرد که موجب ستایش مردم شد. بسیاری از طرفداران ابن معتز را رها کرد و به عاملان خود نوشت که از آن‌ها درگذرند؛ نیز نزد خلیفه به پشتیبانی از حسین بن حمدان و ابراهیم بن کیغلغ که به سال ۲۹۶ق به طرفداری از ابن معتز برخاسته و در خلع مقتدر کوشیده بودند، سخن گفت. وی حتی کسی را که به سعایت از محمد بن داوود بن جراح وزیر ابن معتز نزد او آمد و مدعی بود که از مخفیگاه او آگاه است، گفت تا حد زدند.
[۸۵] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰-۱۱، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.

گفته‌اند که چندان از سعایت روی‌گردان بود که چون به بدگویی از کسی به وی نامه می‌نوشتند، آن ساعی را میان خلق چنان رسوا می‌کرد که هیچ‌کس را یارای سعایت نمی‌ماند.
[۸۶] ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۳.
نیز به عاملان شهرها نوشت که دادگری پیشه کنند و رسوم ظالمانه را براندازند.
[۸۷] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰-۱۴، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.

وی نسبت به دوستان خود حق‌شناس و وفادار بود. دربارۀ بخشش و کرم ابن فرات نیز داستان‌ها آورده‌اند
[۸۸] نشوار المحاضرة، به کوشش مارگلیوث، ج۳۳- ۳۴، تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.
و او را همپایۀ برمکیان شمرده‌اند.
برای عالمان و طالبان علم، مقرری‌ها برقرار ساخت و در خانه‌اش مطبخی نهاد که مراجعان را طعام می‌دادند و حجره‌ای خاص قرار داد که مردم به رایگان از آن نوشیدنی به خانه می‌بردند. به ایام وزارتش قیمت کاغذ و یخ و شمع که به تحمل و انفاق از آن‌ها استفاده می‌کرد، گران می‌شد.
گفته‌اند که از برآوردن حاجت مردم لذت می‌برد و هرگز کسی را رد نکرد و فی الجمله چون عزل و گرفتار شد، معلوم شد که ۰۰۰‘۵ تن را مقرری و روزی می‌رسانید.
اگرچه گفته‌اند که چون به وزارت نشست، ۱۰ میلیون دینار ثروت داشت،
[۹۷] قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
ولی این مایه بذل و بخشش‌ها بود که اختلاس‌های مالی و مصادرات او را جلوه‌گر نمی‌ساخت. ابوالحسن علی بن فرات همچنین مردی فرهیخته به شمار می‌رفت. گذشته از آن‌که به علما و طالبان علم ارج می‌نهاد خود اطلاعات وسیعی در تاریخ و وقایع تاریخی داشت. یاقوت در ضبط صحیح نام بسیاری از مناطق به او استناد کرده و گویا از طریق مکتوبات و اسناد دولتی برجای مانده از دوران ابن فرات به آن‌ها دست یافته است.
[۹۹] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۷۰-۷۱.
[۱۰۱] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۴.
[۱۰۲] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۱.
[۱۰۳] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۳.
[۱۰۴] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۷۳۱.

او شعر نیز می‌سرود و به شاعران صله‌های گران می‌داد و کسانی مانند صولی و ابن بسام او را در اشعار خود ستوده‌اند. صولی همچنین کتابی به نام مناقب علی بن فرات نوشت.
[۱۰۷] الاشتر، صالح، مقدمه بر دیوان، ج۱، ص۲۴، (نک‌ : بحتری در همین مآخذ).
ابن فرات در بغداد بیمارستانی ساخت و اوقافی برای آن مقرر کرد.
[۱۰۸] ابن شاکر، محمد، عیون التواریخ، ذیل حوادث سال ۳۱۱ق، نسخۀ خطی کتابخانۀ احمد ثالث، شم‌ ۲۹۲۲.
وی ریاست این بیمارستان را که خاص کارگزاران زیر دست او بود، به ثابت بن سنان واگذاشت.
[۱۰۹] سامرائی، کمال، مختصر تاریخ الطب العربی، ج۱، ص۶۰۶، بغداد، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
[۱۱۰] علوجی، عبدالحمید، تاریخ الطب العراقی، ج۱، ص۱۳۷، بغداد، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.


۳.۲ - دوره دوم و سوم

اما در دومین و خاصه در سومین دورۀ وزارتش که محسن بن فرات بر دواوین ریاست یافت، از آن روی که به خشونت و قتل و ستم و مصادرۀ اموال مردم و دیوانیان سرگرم شد، مردم چنان از او نفرت یافتند که به دستاویز هجوم قرمطیان به حاجیان، او را قرمطی خواندند و سنگبارانش کردند و سربازان به دشواری توانستند او و کارگزارانش را از چنگ مردم برهانند.
[۱۱۱] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۲۵- ۱۲۶، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
این کردارها شاید واکنشی بود در برابر آزارهایی که به هنگام عزل و زندان می‌دید.
[۱۱۲] تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، ص۲۲۹-۲۳۰، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.



اما تشیع ابن فرات و همراهیش با شیعیان چیزی نبود که از دیده‌ها پنهان بماند. چنانکه برای طالبیان و عباسیان مقرری‌ها تعیین کرد و این سبب افزایش شمار امامیه در بغداد شد.
[۱۱۴] اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ج۱، ص۹۷- ۹۸، تهران، ۱۳۴۵ش.
همچنین به حسین بن روح نایب امام دوازدهم (علیه‌السلام) مال‌ها می‌رسانید و تا او بر سر کار بود هیچ‌کس را یارای آزار حسین بن روح نبود. حتی گفته‌اند چون قاسم بن سیما فرغانی از سرکوب علویان مغربی که به مصر تاخته بودند، پیروزمندانه بازگشت، ابن فرات در آغاز او را از ورود به بغداد مانع شد و سپس نیز مالی اندک به وی داد و نگذاشت که خلیفه و کسان دیگر او را مشمول لطف و رحمت خود کنند. نیز گفته‌اند که دوستی نزدیک او با اسماعیل نوبختی در تحقق هدف این یک، مبنی بر گرفتن فتوای قتل حلاج مؤثر بوده است.
[۱۱۶] اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۱۳، تهران، ۱۳۴۵ش.



گرایش ابن فرات به طالبیان، برخی را بر آن داشت تا از تعمد ابن فرات در متزلزل کردن پایه‌های سلطۀ عباسیان سخن گویند و مدعی شوند که وی ابوطاهر جنابی را وادار به یورش بر خلیفۀ خردسال ساخته است،
[۱۱۷] قاضی عبدالجبار همدانی، تثبیت دلائل نبوة سیدنا محمد، ج۱، ص۱۵۲، همراه اخبار القرامطة (نک‌ : ثابت بن سنان در همین مآخذ).
یا پنهانی به دیلمیان نامه می‌نگاشته و آن‌ها را به طغیان تحریک می‌کرده،
[۱۱۸] قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۶۱- ۶۲، به کوشش محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.
البته درست است که ابن فرات خواستار خلیفه‌ای ناتوان و ناآگاه از امور دولت بود
[۱۱۹] ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۲، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
و گاه از بی‌ثباتی و تلون مقتدر که مادر و همسر و غلامانش بر او چیرگی داشتند سخن می‌گفت و حتی مادر قدرتمند او سیده را نیز به چیزی نمی‌گرفت،
[۱۲۰] صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء في تاريخ الوزراء، ج۱، ص۷۷، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.
و افراد بی‌صلاحیت را مناصب مهم می‌داد، چنانکه ابوامیه بزاز را بر مسند قضا نشانید،
[۱۲۲] تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، ص۱۱۴-۱۱۷، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.
ولی هنوز دلیلی در دست نداریم که همداستانی او را با قرمطیان و دیلمیان بر ضد خلیفه تأیید کند. چه، او این کار را در چنان اوضاع و شرایطی بی‌آنکه مخاطرات چندانی داشته باشد، می‌توانست به یاری حمدانیان و کارگزاران و یاران شیعی‌مذهب خود در بغداد و شهرهای اطراف به انجام رساند. خاصه که در همین دوران فروپاشی سلطۀ خلافت بود که بسیاری از ولایت‌های دوردست به گونه‌ای استقلال یافتند و حتی مصر نیز می‌رفت تا از بغداد جدا شود و برخی از شهرهای جزیره رایت استقلال برمی‌افراشتند.


(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اثیر، اللباب، قاهره، ۱۳۵۶ق.
(۳) ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
(۴) ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان.
(۵) ابن شاکر، محمد، عیون التواریخ، نسخۀ خطی کتابخانۀ احمد ثالث، شم‌ ۲۹۲۲.
(۶) ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری، به کوشش هارتویگ درنبورگ، پاریس، ۱۸۹۴م.
(۷) ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
(۸) الاشتر، صالح، مقدمه بر دیوان (نک‌ : بحتری در همین مآخذ).
(۹) اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۱۰) بحتری، دیوان، به کوشش حسن کامل صیرفی، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۱۱) تنوخی، محسن بن علی، الفرج بعد الشدة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.
(۱۲) تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.
(۱۳) تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۹۷۱-۱۹۷۳م.
(۱۴) ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۱۵) ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
(۱۶) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۱۷) سامرائی، کمال، مختصر تاریخ الطب العربی، بغداد، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
(۱۸) صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء في تاريخ الوزراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.
(۱۹) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
(۲۰) علوجی، عبدالحمید، تاریخ الطب العراقی، بغداد، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲۱) العیون و الحدائق، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
(۲۲) قاضی عبدالجبار همدانی، تثبیت دلائل نبوة سیدنا محمد، همراه اخبار القرامطة (نک‌ : ثابت بن سنان در همین مآخذ).
(۲۳) قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
(۲۴) قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.
(۲۵) حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء.
(۲۶) حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان.


۱. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۸، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۲- ۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۳. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۶، ص۶۷- ۶۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق.
۴. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۸، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۵. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۱.    
۶. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۱.    
۷. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۸- ۲۹، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۸. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۱.    
۹. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۲۹- ۳۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۱۰. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۵۹.    
۱۱. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۶۴.    
۱۲. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۲، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۱۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۵.    
۱۴. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۶۴.    
۱۵. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۶۴.    
۱۶. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۳۳- ۳۴، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۱۷. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۶.    
۱۸. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۴، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۱۹. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۶.    
۲۰. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۷۲.    
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۰، ص۱۴۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.    
۲۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۷۴.    
۲۳. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
۲۴. تنوخی، محسن بن علی، الفرج بعد الشدة، ج۲، ص۴۳- ۴۹، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/ ۱۹۷۸م.    
۲۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۶۵.    
۲۶. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۷۸.    
۲۷. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۵، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۲۸. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۹۴.    
۲۹. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۹۸.    
۳۰. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۵- ۳۶، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۳۱. العیون و الحدائق، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۵۳- ۲۵۴، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
۳۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۹۸.    
۳۳. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۳۴. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۳.    
۳۵. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۷، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۳۶. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۹۶.    
۳۷. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۳۸. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۵.    
۳۹. قرطبی، عریب سعد، ج۱، ص۴۷.    
۴۰. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۰۰.    
۴۱. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۰۲.    
۴۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۰۹.    
۴۳. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۸- ۳۹، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۴۴. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۱.    
۴۵. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۰۹.    
۴۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۱۱.    
۴۷. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۱۰.    
۴۸. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۱۳.    
۴۹. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۷۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
۵۰. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۱۶.    
۵۱. العیون و الحدائق، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، ج۴، ص۲۷۹، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
۵۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۵۹، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۵۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۱۶-۱۱۷.    
۵۴. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۸۷- ۸۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۵۵. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۴۰.    
۵۶. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۸۵- ۸۸، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۵۷. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۶۱.    
۵۸. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۷۷.    
۵۹. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۶۵.    
۶۰. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۲، ص۱۴۶- ۱۴۷.
۶۱. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۶۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۱.    
۶۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۴۲.    
۶۴. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۲.    
۶۵. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۷۷.    
۶۶. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۷.    
۶۷. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۸.    
۶۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۴۶.    
۶۹. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۷۰. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۷- ۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۷۱. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
۷۲. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۸، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۷۳. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴۲.    
۷۴. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۳۹، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۷۵. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۸۷.    
۷۶. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.    
۷۷. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۹۱.    
۷۸. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۸۳.    
۷۹. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۴۱، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۸۰. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۲۰۳.    
۸۱. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۸۴.    
۸۲. ثابت بن سنان، اخبار القرامطة، ج۱، ص۴۱- ۴۲، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۸۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۹.    
۸۴. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۶۵.    
۸۵. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰-۱۱، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۸۶. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۳.
۸۷. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۰-۱۴، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۸۸. نشوار المحاضرة، به کوشش مارگلیوث، ج۳۳- ۳۴، تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.
۸۹. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۲، ص۴۱۴.    
۹۰. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۳.    
۹۱. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۷۵، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.    
۹۲. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۵، ص۱۸۲.    
۹۳. ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری، ج۱، ص۲۵۹.    
۹۴. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۲.    
۹۵. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.    
۹۶. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.    
۹۷. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۷م.
۹۸. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۷۸، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۹۹. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۷۰-۷۱.
۱۰۰. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۷۳.    
۱۰۱. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۴.
۱۰۲. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۱.
۱۰۳. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۳.
۱۰۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۷۳۱.
۱۰۵. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۸۶، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۱۰۶. ابن ‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲۲.    
۱۰۷. الاشتر، صالح، مقدمه بر دیوان، ج۱، ص۲۴، (نک‌ : بحتری در همین مآخذ).
۱۰۸. ابن شاکر، محمد، عیون التواریخ، ذیل حوادث سال ۳۱۱ق، نسخۀ خطی کتابخانۀ احمد ثالث، شم‌ ۲۹۲۲.
۱۰۹. سامرائی، کمال، مختصر تاریخ الطب العربی، ج۱، ص۶۰۶، بغداد، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
۱۱۰. علوجی، عبدالحمید، تاریخ الطب العراقی، ج۱، ص۱۳۷، بغداد، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
۱۱۱. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۱۲۵- ۱۲۶، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۱۱۲. تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، ص۲۲۹-۲۳۰، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.
۱۱۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۹.    
۱۱۴. اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ج۱، ص۹۷- ۹۸، تهران، ۱۳۴۵ش.
۱۱۵. قرطبی، عریب سعد، صلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۷.    
۱۱۶. اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۱۳، تهران، ۱۳۴۵ش.
۱۱۷. قاضی عبدالجبار همدانی، تثبیت دلائل نبوة سیدنا محمد، ج۱، ص۱۵۲، همراه اخبار القرامطة (نک‌ : ثابت بن سنان در همین مآخذ).
۱۱۸. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ج۱، ص۶۱- ۶۲، به کوشش محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.
۱۱۹. ابوعلی مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۲، به کوشش آمد روز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۴م.
۱۲۰. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء في تاريخ الوزراء، ج۱، ص۷۷، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.
۱۲۱. صابی، هلال بن محسن، تحفه الامراء فی تاریخ الوزراء، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸م.    
۱۲۲. تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضرة، ص۱۱۴-۱۱۷، به کوشش مارگلیوث، قاهره، ۱۹۲۱م.



بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن فرات»، ج۴، ص۱۶۸۳.    






جعبه ابزار