ابن سیرین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابن سیرین با نام کامل محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری (۳۱ یا ۳۳ یا ۳۴- شوال ۱۱۰ق/ ۶۵۱ يا ۶۵۳ - ژانوية ۷۲۹م)، برده و آزاد کرده
انس بن مالک،
محدث و
فقیه تابعی بصری که چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چیرهدست معروف شد.
وی از طبقه دوم فقها و محدثین و
تابعین بصره بود و از
صحابه بسیار
روایت کرده است و انبوه زیادی از تابعین از وی روایت کردهاند. او پارچه فروش بود و به بازرگانی هم اشتغال داشت که بر اثر رویدادی متحمل بدهی شده و به
زندان افتاد و ظاهراً تا پایان عمر نتوانست بدهیهای خود را بپردازد.
ابن سیرین در
تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خوابهای خود به او رجوع میکردند و در این باب داستانهایی از او در کتابها نقل شده است اما بسیاری از منابع قدیم درباره مهارت
ابن سیرین به فن تعبیر خواب سکوت کردهاند، البته برخی از منابع از مهارت زیاد وی در این فن سخن گفتهاند و چندین کتاب در همین زمینه به او نسب دادهاند.
ابوبکر محمد بن سیرین معروف به
ابن سیرین، محدثی امین و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقیهی پارسا و پیشوایی دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگینی و کری گوش بوده است.
ابن سیرین در نهایت
علم و
عبادت بود، از
صحابه بسیار
روایت کرده است و انبوه زیادی از
تابعین از وی روایت کردهاند.
در برخی کتب تاریخی نام محمد بن سیرین در شمار فقهاء زمان
ولید بن عبدالملک و
عمر بن عبدالعزیز آمده است، هم چنین وی از طبقه دوم فقها و محدثین و تابعین
بصره بوده است.
محمد بن سیرین برخلاف سنت جاری در میان موالی، زنی عرب را به همسری گرفت
از یک همسر دارای سی فرزند شد که غیر از عبدالله بن محمد هیچیک باقی نماندند.
ابن سعد او را به علم و پارسایی ستوده است.
ابن سیرین که پارچه فروش بود، به بازرگانی هم اشتغال داشت در حدود
۹۳ق تنها به سبب پیدا شدن پلیدی در یکی از خمهای روغنی که به ۴۰،۰۰۰
درهم خریده بود، همه را دور ریخت و با تحمل خسارتی هنگفت به
زندان افتاد.
به سبب بدهی که داشت زندانی شد.
چون
انس بن مالک در همان سال در بصره درگذشت و وصیت کرده بود که
ابن سیرین او را تجهیز و تکفین کند، به او اجازه دادند تا برای اجرای وصیت از زندان بیرون آید.
ولی ظاهراً او تا پایان عمر نتوانست بدهیهای خود را بپردازد.
محمد بن سیرین دو سال مانده از خلافت
عثمان متولد شد.
وی در نهم
شوال سال صد و ده قمری در حالی که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بود درگذشت.
پدر محمد، سیرین کنیهاش ابوعمره
بود،
خالد بن ولید او را اسیر نموده و انس او را خرید
سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت.
عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت
که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند.
سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند.
مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و کنیز آزاد شده،
ابوبکر بن ابی قحافه زنی پارسا بود. که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند
و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکتکنندگان در
جنگ بدر و از جمله
ابی بن کعب حضور داشتند، ابی بن کعب دعا میکرده است و آنان آمین میگفتهاند.
هنگامی که پوران دختر
خسرو پرویز، پسر هرمزد پادشاه
ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که ایران را پادشاهی نیست و آنها از ناچاری به درگاه زنی پناه آوردهاند، دو مرد به نام
مثنی بن حارثه شیبانی و
سوید بن قطبه عجلی که از
قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت ابوبکر بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به خالد بن ولید که از جنگ با اهل رده و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخهای سهگانهی خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به
مسلمانان بپردازند.
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری
ابوعبیده جراح به
شام برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به
عین التمر که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به
عمرو بن زیاد «عمرو بن
زیاد بن
حذیفه بن
هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.» زد و او را کشت،
خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن
انجیل بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر
محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود.
مولای انس بن مالک، صحابی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)- شد و با پرداخت، ۲۰۰۰۰ درهم خود را آزاد ساخت. از اینرو او و فرزندانش را موالی انس خواندهاند.
اما روشن نیست که آیا وی نیز از شمار همان چهل نوجوان مسیحی بود که در آن هنگام در کلیسا مشغول فراگیری انجیل بودند
یا چنانکه برخی گفتهاند
مسگری از اهالی جرجرایا که به عینالتمر کوچ کرده بود؟
در بررسی شخصیت او بر پایه گزارشهای موجود به این نکته برمیخوریم که وی نیز مانند بیشتر کسانی که به
زهد، شهرت دارند، زاویهنشینی و پرداختن به سلوک فردی را از درگیر شدن در امور سیاسی و اجتماعی، برتر میشمرده است. از اینرو با اینکه در دوران پرآشوبی میزیست و از دور و نزدیک شاهد رویدادهای هولناکی از جمله
فاجعه کربلا، ویران ساختن
کعبه و کشتارهای بیرحمانه
حجاج بن یوسف بود، اما واکنشی از وی در برابر این رویدادها دیده نمیشود، و حتی گاه دیگران را نیز از سخن گفتن درباره بیدادگریهای حاکمان زمان، تحت عنوان نهی از
غیبت باز میداشت.
وی امیدوار بود که
خداوند از کردههای حجاج و برخی دیگر از حکمرانان اموی درگذرد،
اما گاه نیز به کنایه از
معاویه و
عایشه خرده میگرفت و از
امام علی (علیهالسلام)،
امام حسین (علیهالسلام)،
ابوذر و
حجر بن عدی جانبداری میکرد.
ابن سیرین در روزگار فرمانروایی خشونتبار
عمر بن هبیره (
۹۷-
۱۰۵ق/ ۷۱۵-۷۲۳م) در
عراق نتوانست ناخشنودیش را از حکومت وی کتمان کند و از پذیرفتن مالی که
ابن هبیره برایش فرستاده بود، سرباز زد.
او از پذیرفتن منصب قضا نیز تن زد و ناچار یک بار به شام و بار دیگر به
یمامه گریخت، اما گاه به صورت پنهانی به بصره میآمد.
ابن سیرین در واپسین سالهای زندگی به بصره بازگشت، اما در مراسم
تشییع جنازه حسن بصری که ۱۰۰ روز پیش از مردن
ابن سیرین رخ داد، شرکت نکرد.
این نشان میدهد که
ابن سیرین پس از یک دوستی نزدیک، سرانجام از حسن کناره گرفته است، ولی سبب جدایی این دو و پیدایی ضربالمثل «جالس الحسن أو
ابن سیرین»، دانسته نیست، اما برخی از گزارشها نشان میدهد که حسن برخی از تکلفهای زاهدانه
ابن سیرین را نمیپسندید و وجود او را باری گران بر خود و خویشانش میدانست.
همچنین از موضع
ابن سیرین نسبت به حجاج سخت برآشفته بود.
ابن سیرین در روزگار فرمانروایی
عبدالله بن زبیر در
مکه (
۶۴ -
۷۳ق/۶۸۳ -۶۹۲م) به
حج رفت و با عبدالله دیدار کرد و از وی حدیث شنید.
سپس به
کوفه آمد، چندگاهی به پارچهفروشی پرداخت و از علقمه، حدیث شنید. او همچنین به
مداین و
واسط سفر کرد
و چهار سال نیز در
دمشق به سر برد.
ویژگیهایی چون رعایت جانب احتیاط در مسائل شرعی، یک روز در میان روزه گرفتن،
شب زندهداری،
بردباری، نرمخویی، پرهیز از
مراء، اعتراف به لغزشهای خویش و امیدواری فراوان به رحمت خداوند.
خلف بن هاشم «خلف بن هاشم، کنیهاش ابومحمد از محدثین
بغداد و از اصحاب قراءات میباشد، عابد، صالح و دانشمند بوده است»
میگوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را میدیدند به
یاد خدا میافتادند.
مورق عجلی «مورق بن مشمرج عجلی کنیهاش ابومعتمر و محدثی مورد اعتماد و عابد بوده است»
میگفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم. از وی چهرهای چونان زاهدان و پارسایان بزرگ ساخته است و همین امر موجب شده تا برخی از کسانی که در زمینه سیر و سلوک کتابهای مهم پرداختهاند، در وی به گونه الگوی پرهیزگاری و پارسایی بنگرند.
گرچه او با نسبت دادن هر کاری به
اراده خداوند، اعتقاد به قدر را میپذیرفت، اما از شرکت جستن در اینگونه بحثها سخت گریزان بود.
ابوقلابه «ابوقلابه جرمی نامش عبدالله و نام پدرش زید و محدثی مورد اعتماد و پر حدیث بوده است.»
گفت: هرجا که میخواهید محمد بن سیرین را با خود ببرید که او را از همه خودتان پارساتر و خوددارتر خواهید یافت.
ابن عون «کنیهاش ابوعون و آزاد کرده و وابسته
عبدالله بن
درة بن سراق مزنی و از هواداران عثمان بوده است، او محدثی مورد اعتماد و پرهیزکار و پر حدیث بوده است.»
میگوید: محمد بن سیرین پاکدامنترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت.
از اشعث «
اشعث بن عبدالملک حمرانی کنیهاش ابوهانی و از دانشمندان بصره بوده است.»
نقل شده است که هنگامی که در جلسهای نزد محمد بن سیرین مینشستیم، سخن میگفتیم و میشنیدیم و میخندیدیم و از اوضاع و احوال سؤال میشد، پس هنگامی که از چیزی در مورد علم دین و علم حلال و حلال و حرام سؤال میشد، رنگش تغییر میکرد و دگرگون میشد، گویا آن شخص قبلی نیست.
گفته شده محمد بن سیرین یک روز
روزه میگرفت و یک روز
افطار میکرد و هنگامی که به روزی میرسید که شک میکرد از
ماه شعبان است یا از
ماه رمضان، آن روز را روزه میگرفت.
انس بن سیرین نقل میکند که محمد هفت
ذکر و دعا داشت هنگامی که از آن اذکار و دعاها در شب فوت میشد روز آنها را میخواند.
محمد بن سیرین هر روز
غسل میکرد.
محمد بن سیرین
قرآن را همانگونه که نازل شده بود،
قرائت میکرد و از اینکه در میان قرائت قرآن تکلم کند، اکراه داشت.
محمد بن سیرین میگفت هرگز به هیچ کس، نیکوکار یا فاسق،
حسادت نکردم.
هنگامی که نزد
ابن سیرین از فردی به بدی یاد میشد، او را به بهترین صفاتی که از وی میدانست، یاد میکرد.
ابن سیرین اهل خنده و شوخی بود.
از
ابن عون نقل شده که گفت: هرگز در روز عیدی به نزد محمد نرفتیم، مگر اینکه ما را با حلوای روغن و
خرما یا فالوده اطعام میکرد.
در روز عید از منزل خارج نمیشد، مگر این که
زکات فطره را به نحو شایسته به مسجد جامع ارسال میکرد و سپس برای
نماز عید خارج میشد.
هنگامی که
ابن سیرین مالی را قرض میگرفت آن را وزن میکرد و مهر مینمود و هنگامی که بدهی را پرداخت مینمود به همان وزنه آنرا میسنجید، سپس آنرا باز میگرداند محمد میگفت: وزن کم و زیاد میشود.
هنگامی که پول تقلبی به دست
ابن سیرین میرسید با آن خرید و فروش نمیکرد و روزی که از دنیا رفت در نزد او پانصد درهم تقلبی بود.
بررسی گذرا در روایات و آراء
ابن سیرین در
صحاح ششگانه بیانگر این واقعیت است که نویسندگان صحاح به
ابن سیرین به عنوان فقیهی برجسته مینگریستند
و رفتار و گفتارش را حجت میدانستند. در این کتابها بیش از آنکه از او حدیثی روایت شده باشد، شاهد فتواهایش در بابهای گوناگون
فقه هستیم.
محمد بن سیرین میگفت: این
علم حدیث، احکام دین و آیین است، بنگرید و به هوش باشید که از چه کسی آنرا فرا میگیرید.
او در حفظ و نقل حدیث بسیار محتاط و دقیق بود
و شاید همین دقتها موجب شده تا همه رجالشناسان برجسته
اهل سنت او را
ثقه و روایتهایش را قابل استناد بدانند.
ابن عون میگوید: از محمد بن سیرین شنیدم میگفت اگر قرار بود کتابی برای خود انتخاب کنم، همانا رسائل النبی را بر میگزیدم.
محمد بن سیرین اشکالی در نوشتن حدیث نمیدید به شرط آن که پس از حفظ کردن آن را محو کنند.
ابن عون گفته است: محمد بن سیرین هرگاه نقل حدیث میکرد، چنان بود که گویی از چیزی میترسد یا پرهیز میکند.
ابن عون میگفت: محمد بن سیرین
حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود، نقل میکرد.
ابن سیرین ۳۰ تن از
اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را درک کرد
و از کسانی چون انس بن مالک،
ابوهریره،
ابوسعید خدری،
عبدالله بن عمر،
شریح قاضی،
زید بن ثابت،
یحیی بن جزار،
عمران بن حصین،
عدی بن حاتم،
ابودرداء و دیگران روایت کرد.
ایوب بن ابی تمیمه سختیانی،
عبدالله بن عون،
هشام بن حَسّان،
سلمة بن علقمه،
حبیب ابن شهید،
یحیی بن عتیق،
شعبی،
قتاده،
خالد حذاء،
یونس بن عبید،
سلیمان تمیمی و گروهی دیگر از وی روایت کردهاند. در مورد نظر
ابن سیرین در باب نقطهگذاری قرآن روایتهای متعارضی نقل شده است.
ابن سیرین در
تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خوابهای خود به او رجوع میکردند و در این باب داستانهایی از او در کتابها نقل شده است.
کتابها و نسخههای خطی گوناگونی در فن خوابگزاری و با ترجمه به زبانهای مختلف به نام
ابن سیرین وجود دارد، ولی ملاحظات زیر نشان میدهد که وی هیچ نوشتهای در این زمینه یا زمینههای دیگر نداشته است و تنها روایتهای انگشتشماری از خوابگزاریهای وی، آن هم در منابع متأخّر آمده است.
شافعی،
ابن سعد،
ابن معین و
خلیفة بن خیاط درباره خوابگزاری
ابن سیرین سخنی ندارند.
دانش (تعبیر خواب) در میان پیشینیان و سلف همواره یکی به دیگری انتقال مییافته است و محمد بن سیرین در میان ایشان از مشهورترین عالمان این دانش به شمار میرفته و قوانینی از این علم را از وی گرفته و تدوین کردهاند.
ابن سیرین گفته است:
حضرت یوسف که درود خدا بر پیامبر ما و خاندانش و بر وی باد را در خواب دیدم، عرض کردم علم تعبیر خواب را به من بیاموزید، فرمود دهانت را باز کن، باز کردم آب دهان خود را در دهانم ریخت از آن پس تعبیر خواب میکنم.
ابن شوذب میگوید: هیچ کس را بیباکتر از محمد بن سیرین در تعبیر خواب ندیدم.
هنگامی که از او در مورد خواب سؤال میکردند به سؤالکننده میگفت: در بیداری از خدا بترس و آنچه که در خواب میبینی موجب غفلت تو نشود.
احمد بن حنبل روایتی آورده که نشان میدهد وی چندان به خوابگزاری و آنچه در خواب دیده میشود، اهمیتی نمیداد. در پی او
جاحظ در اینباره سه روایت از
ابن سیرین نقل کرده که دو مورد آن تؤم با تردید است.
سپس
بخاری دو نکته
و یک حدیث به واسطه او در مورد رؤیا نقل کرده است.
ابن قتیبه روایتی از او آورده که نشان میدهد وی چندان علاقهای به خوابگزاری نداشته است،
وکیع هم در اینباره یک روایت آورده، و
ابن عبد ربه نیز روایتی نقل کرده که شخصی در این باب با
ابن سیرین شوخی کرده است. همچنین
ابن حبان به خوابگزاری وی اشارهای کرده است.
به رغم سکوت ۳۰ منبع درباره شهرت
ابن سیرین در خوابگزاری و انتساب نوشتهای در این فن به وی،
ابن ندیم (د
۳۸۵ق/۹۹۵م) کتابی به نام تعبیر الرؤیا به او نسبت داده است.
و
ابونعیم (د
۴۳۰ق/۱۰۳۹م) نخستین کسی است که ۱۰ روایت از خوابگزاریهای او را آورده است
که این روایات در هیچیک از منابع پیش از او یافت نمیشود. حتی
خطیب بغدادی که به
خواب و خوابگزاری علاقمند است، هیچ اشارهای در این مورد ندارد.
ابن عساکر چند روایت از خوابگزاریهایش را آورده و
ابن خلکان از مهارت زیاد وی در این فن سخن گفته است.
مزی روایتی از عبدالله بن شوذب آورده که وی در واسط با
ابن سیرین دیدار کرده و او مهارت زیادی در فن خوابگزاری داشته است.
ابن خلدون (د
۸۰۸ق) نیز ضمن معرفی وی به عنوان یکی از مشهورترین عالمان تعبیر رؤیا مینویسد: قوانین این فن از وی اخذ و تدوین شده است.
ابن تغری بردی (د
۸۷۴ق) هم از او به عنوان «صاحب التعبیر» یاد میکند.
با اینهمه چگونه میتوان پذیرفت که
ابن سیرین کتابی نوشته باشد، خاصه آنکه به شدت از نوشتن حدیث و هرگونه مطلبی پرهیز میکرده است؛
و حتی هیچگونه نوشتهای هم نزد خود نگاه نمیداشت.
چند اثر به
ابن سیرین منسوب است.
تفسیر الاحلام الکبیر، که با این عنوان بهطور مستقل و بار دیگر با عنوان منتخب الکلام فی تفسیر الاحلام در حاشیه جلد اول
تعطیر الانام نابلسی به چاپ رسیده است. در این کتاب نام کسانی چون
سفیان ثوری (د
۱۶۱ق)، شافعی (د
۲۰۴ق)،
ابن قتیبه (د
۲۷۶ق) و
ابوسعد واعظ خرگوشی (د
۴۰۶ق) دیده میشود
که اینان همه پس از وی میزیستهاند. همچنین بررسیهای ما نشان میدهد که پارههایی از این کتاب (بیش از ۵۰ مورد) از کتاب تعبیر الرؤیای
ارطامیدورس خوابگزار یونانی که توسط
حنین بن اسحاق (د
۲۶۰ق/۸۷۳م) به
عربی ترجمه شده، برگرفته شده است.
میتوان احتمال داد که تفسیر الاحلام نوشته یکی از شاگردان ابوسعد خرگوشی بوده باشد که کتابی هم به نام
البشارة و النذاره در خوابگزاری نوشته است، زیرا اوّلاً بیش از ۳۰ مورد از گفتههای ابوسعد با ذکر نام او در این کتاب نقل شده است
که تدوینکننده کتاب در نقل برخی از این گفتهها با جمله «استاد چنین گفت» از ابوسعد یاد میکند؛ ثانیاً مشایخ روایی در تفسیر الاحلام همان مشایخ ابوسعد در شرف النبی است که از آن جمله میتوان ابوبکر
محمد بن احمد اصفهانی و ابوسعید
عبدالله بن محمد رازی را نام برد
ثالثاً برخی از گفتههای ابوسعد را که
ابن شاهین در
الاشارات فی علم العبارات خویش آورده، در تفسیر الاحلام مییابیم.
بنابراین شکی باقی نمیماند که تفسیر الاحلام از
ابن سیرین نیست.
تعبیر الرؤیا، این کتاب بارها به چاپ رسیده است و در آن نیز به نام کسانی چون
ابوحنیفه (د
۱۵۰ق) و شافعی (د ۲۰۴ق) بر میخوریم
که نمیتوان پذیرفت
ابن سیرین شاگرد آنان بوده، یا حتی آنان را دیده باشد. برخی از فقرهها و روایتهای این کتاب نیز با تفسیر الاحلام مطابقت دارد.
تعبیر الرؤیا، این کتاب در
نجف به چاپ رسیده و نام «شیخ
عبدالله بن سیرین» به عنوان نویسنده بر روی آن آمده که هویت او شناخته نیست (برای چاپهای مختلف دو اثر نخست و آثار خطی منسوب).
یکی از معاصران درباره سبب اینکه مترجمان و نویسندگان سدههای بعد آثار خود را به
ابن سیرین نسبت دادهاند، نوشته است که آنان برای مقبول افتادن آثارشان ناگزیر بودهاند که آنها را به یکی از بزرگان متقدم نسبت دهند.
(۱)
ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۲)
ابن ابی داوود، عبدالله، کتاب المصاحف، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۳)
ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل.
(۴)
ابن تغری بردی، یوسف، النجوم.
(۵)
ابن جوزی، عبدالرحمان، الرد علی المتعصب العنید، به کوشش محمد کاظم محمودی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۶)
ابن حبان، محمد، کتاب الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۷)
ابن حبان، محمد، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش م فلایشهمر، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
(۸)
ابن حزم، علی، الفصل، به کوشش محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، حجاز، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۹)
ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه، بیروت، داراحیاء التراث.
(۱۰)
ابن خلکان، شمس الدین، وفیات.
(۱۱)
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش ادوارد زاخائو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۲۱م.
(۱۲)
ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۱۳)
ابن شاهین، خلیل، «الاشارات فی علم العبارات»، در حاشیه جزء دوم تعطیر الانام نابلسی، بیروت، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م.
(۱۴)
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۱۵)
ابن عساکر، علی، تاریخ
دمشق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۱۶)
ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق.
(۱۷)
ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، دارالمعارف.
(۱۸)
ابن معین، یحیی، معرفة الرجال، به کوشش محمد کامل قصّار،
دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۹)
ابن ندیم، محمد، الفهرست.
(۲۰) ابواسحاق، شیرازی، طبقات الفقهاء، به کوشش خلیل المیس، بیروت، دارالقلم.
(۲۱) ابوحیان، توحیدی، البصائر و الذخائر، به کوشش ابراهیم کیلانی،
دمشق، ۱۳۶۳ق/۱۹۴۹م.
(۲۲) عبدالملک ابوسعد، خرگوشی، شرف النبی، ترجمه نجمالدین محمود راوندی، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۳) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲۴)
ابن حنبل، احمد، الزهد، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۵)
ابن حنبل، احمد، «مسند»، الکتب الستة، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۶) ارطامیدورس، کتاب تعبیر الرؤیا، ترجمه حنین بن اسحاق، به کوشش توفیق فهد،
دمشق، ۱۹۶۴م.
(۲۷) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۸) بخاری، محمد، «الصحیح»، الکتب الستة، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۹) یعقوب، فسوی، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۳۰) تعبیرالرؤیا (منسوببه عبداللهبن سیرین)، مصر، ۱۲۹۸ق/ ۱۸۸۱م.
(۳۱) تفسیر الاحلام الکبیر (منسوب به
ابن سیرین)، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳۲) جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۳۸۹ق/ ۱۹۶۹م.
(۳۳) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۳۴)
ابن خیاط، خلیفة، تاریخ، به کوشش سهیل زکار،
دمشق، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۳۵) دارمی، عبدالله، «السنن»، الکتب الستة، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۳۶) زمخشری، محمود، الفائق فی غریب الحدیث، به کوشش علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۳۷) عابد سندی، محمد، ترتیب مسند الامام الشافعی، به کوشش محمد زاهد کوثری، بیروت، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۳۸) طبری، محمد، التاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۳۹) طوسی، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسون، لیدن، ۱۹۱۴م.
(۴۰) عامری، یحیی، غربال الزمان، به کوشش محمد ناجی زعبی،
دمشق، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴۱) عبدالدایم، عبدالله، «
ابن سیرین»، الموسوعة الاسلامیة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۴۲) عجلی، احمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م.
(۴۳) قشیری، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
(۴۴) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۴۵)
ابن حجاج، مسلم، «الصحیح»، الکتب الستة، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۴۶) وکیع، محمد، اخبار القضاة، به کوشش عبدالعزیز مصطفی مراغی، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۷۴م.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ابن سیرین»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۱/۱۸. •
ناصر گذشته، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن سیرین».