أَحْبار (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَحْبار: (الاَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا)«اَحْبار» جمع
«حبر» (بر وزن فکر و همچنین بر وزن ابر) به معنای اثر نیک است و سپس بر دانشمندانی که در جامعه اثر نیک دارند اطلاق شده است؛
و اگر به
«مرکّب» نیز
«حبر» گفته میشود، به خاطر آثار نیک آن است. به معنای دانشمند و عالم و
«رُهبان» جمع
«راهب» نیز آمده است و همچنین به افرادی گفته میشود که به عنوان ترک
دنیا در
دیرها سکونت اختیار کرده و به
عبادت میپرداختند. و اطلاق آن بر
علماء به خاطر آثاری است که از آنها در میان اجتماعات بشری باقی میماند.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
أَحْبار:
(إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ) (ما
تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن،
هدایت و نورى بود؛ و
پیامبران بنی اسرائیل، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، طبق آن براى
یهود حكم مىكردند؛ و همچنين علما و دانشمندان الهى بر اساس كتاب خداوند كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند. بنابراين، به خاطر
داوری بر طبق آيات الهى، از مردم نترسيد، و از نافرمانى من بترسيد؛ و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد و آنها كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، كافرند).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در اين جمله اگر نبيين را به
اسلام -كه همان تسليم شدن در برابر
خدای تعالی است و تسليم شدن هم از نظر
قرآن عبارت است از همان
دین- توصيف كرد براى اين بود كه اشاره كرده باشد به اينكه دين در همه ادوار بشرى يكى است و آن عبارت است از اسلام و تسليم شدن براى خدا و استنكاف نكردن از عبادت او و اينكه احدى از
مؤمنین به خدا -به اينكه تسليم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معناى عام است- نمىتواند از قبول حكمى از احكام خدا و شريعتى از
شرایع او را نپذيرد و از پذيرفتن آن
استکبار كند.
(وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ) يعنى: ما تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نورى است كه انبيا كه تسليم خدا بودند براى يهوديان به آن هدايت و نور حكم مىكردند و نيز ربانيان و يا علمايى كه از هر چيزى بريدند و در
علم و
عمل فقط به خدا پيوستند و يا كسانى كه تربيت
بشر به ايشان و علم ايشان محول شده -البته اين معناى دوم بنا بر اين است كه كلمه
ربانیان از
رب و يا
تربیت مشتق شده باشد- و همچنين
احبار يعنى خبرگان از علماى يهود به آن هدايت و نور، حكم مىكردند چون خداى تعالى از آنان خواسته بود بدانچه او دستور مىدهد و از آنان خواسته حكم كنند و آن اين بود كه از كتاب خدا احكامش را نگهبان باشند و به همين جهت كه نگهبانان احكام خدا و حاملين آنند شاهدان بر كتاب خدا شدند تا در نتيجه تغيير و تحريفى در كتاب خدا رخ ندهد؛ چون به فرض كه دشمنان در تورات نوشته شده، قلمى ببرند و تحريفى بكنند، تورات
تحریف نمىشود چون در سينه اين
احبار و علماى ربانى محفوظ است، بنا بر اين جمله:
(وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ) به منزله نتيجه است براى جمله:
(بِمَا اسْتُحْفِظُوا) و معناى مجموع دو جمله اين است كه علماى ربانى و
احبار و خبرگان يهود مامور شده بودند به حفظ تورات تا در نتيجه حافظ آن و شاهد بر آن باشند، هر جا اختلافى پديد آمد كه فلان حكم از تورات است يا نه اينان كه تورات را از بر دارند
شهادت دهند كه هست يا شهادت دهند كه نيست.
(
دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ) (آنها دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند، و همچنين
مسیح فرزند
مریم را؛ در حالى كه دستور داشتند فقط خداوند يكتايى را كه هيچ معبودى جز او نيست، بپرستند، او پاك و
منزّه است از آنچه همتايش قرار مىدهند).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
احبار جمع
حبر -به فتح اول و هم به كسر آن- به معناى دانشمند است، و بيشتر در علماى يهود استعمال مىشود و كلمه رهبان جمع راهب است، و
راهب به كسى گويند كه خود را به لباس رهبت و
ترس از خدا درآورده باشد، و ليكن استعمال آن در عابدان
نصاری غلبه يافته است و مقصود از اينكه مىفرمايد: به جاى خداى تعالى
احبار و رهبان را ارباب خود گرفتهاند اين است كه به جاى
اطاعت خدا احبار و رهبان را اطاعت مىكنند و به گفتههاى ايشان گوش فرا مىدهند، و بدون هيچ قيد و شرطى ايشان را فرمان مىبرند، و حال آنكه جز خداى تعالى احدى سزاوار اين قسم
تسلیم و اطاعت نيست و مقصود از اينكه مىفرمايد: و مسيح بن مريم را نيز به جاى خدا رب خود گرفتهاند اين است كه آنها -همانطورى كه معروف است- قائل به
الوهیت مسيح شدند و در اينكه مسيح را اضافه به مريم كرد، اشاره است به اينكه نصارى در اين
اعتقاد بر حق نيستند، زيرا كسى كه از زنى به دنيا آمده باشد چه شايستگى
پرستش را دارد، و از آنجايى كه
اهل کتاب نحوه اتخاذشان مختلف بود، و اتخاذ هر كدام يك معناى مخصوصى را داشت، لذا نخست اتخاذى را كه در هر دو كيش به يك معنا بود ذكر نموده و فرمود:
(اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) و آن گاه اتخاذ
مسیحیان را كه به معناى ديگرى بود بر آن عطف نموده و فرمود:
(وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ).
(
دیدگاه شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ) (به آنها خطاب مىشود: شما و همسرانتان در نهايت شادمانى وارد
بهشت شويد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ظاهر اينكه امر مىفرمايد به داخل شدن در بهشت، اين است كه مراد از ازواج همان همسران
مؤمن در
دنیا باشد، نه حور العين، چون
حور العین در بهشت هستند، و خارج آن نيستند تا با اين فرمان داخل بهشت شوند و كلمه تحبرون از
مصدر حبور است، و به طورى كه گفتهاند به معناى سرورى است كه
حبار و آثارش در وجهه انسان نمودار باشد و كلمه
حبرة به معناى
زینت و هيئت زيبا است و معناى جمله اين است كه: داخل بهشت شويد شما و همسران مؤمنتان در حالى كه خوشحال باشيد، آن چنان كه آثار خوشحالى در وجهه شما نمودار باشد و يا آن چنان كه بهترين قيافه را دارا باشيد.
(
دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَحْبار»، ص۲۶.