آزر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آزَر،
از اعلام
قرآن است.
قرآن کریم حکایت میکند که
ابراهیم خلیل آزر را به دوری
از بت
ها و ترک راه
شیطان و پیمودن راه راست فراخواند و
از عذاب خداوند برحذر داشت.
آزر ابراهیم را به
رجم تهدید کرد و ابراهیم علیهالسلام برای او دعای خیر کرد و نوید داد که
از خداوند برای او
آمرزش بخواهد و چنین نیز کرد.
و چون آزر بر طریقه باطل خویش اصرار ورزید، ابراهیم
از او
تبری جست.
در مورد اینکه آزر چه نسبتی با حضرت ابراهیم علیهالسلام داشته است چند دیدگاه وجود دارد:
۱. پدر صلبی حضرت ابراهیم علیهالسلام: بیشتر مفسران عامه به استناد آیه ۷۴
سوره انعام ، آزر را
پدر صلبی ابراهیم علیهالسلام دانستهاند. در برابر، مورخانی که
نام پدر ابراهیم را تارَخ یا تارَح یاد کردهاند، محتمل میشمارند که
از این دو نام، یکی نام پدر ابراهیم و دیگری
لقب او بوده است.
۲. معبود پدر حضرت ابراهیم علیهالسلام:کسانی نیز گفتهاند که آزر در برخی زبانهای غیرعربی، کلمهای نکوهشآمیز است و گروهی آن را نام بتی دانستهاند که
معبود پدر ابراهیم بوده است.
۳. عمو یا جد مادری
حضرت ابراهیم علیهالسلام: پژوهش دقیقتر در دیگر آیات
قرآن نشان میدهد که آزر پدر صلبی ابراهیم نبوده چنانکه در بسیاری
از منابع معتبر اسلامی وی به عنوان عمّ ابراهیم معرفی شده و رأی غالب مفسران
شیعه که به موحّد بودن پدرانِ
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله قائلند نیز همین است .
از انضمام آیه ۱۱۴
سوره توبه که اظهار
برائت ابراهیم علیهالسّلام را
از آزر بیان میدارد (فلما تبین له انه عدو لله
تبرا منه)
و
آیه ۳۹و۴۱
سوره ابراهیم که آن حضرت برای پدرش در اواخر عمر شریفش
استغفار میکند (الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر اسمعیل و اسحق... ربنا اغفر لی و لوالدی)
معلوم میشود که آزر
پدر اصلی ابراهیم علیهالسّلام نبوده است؛ زیرا پس
از اظهار برائت
از آزر معنا ندارد که دوباره برای او استغفار کند؛ بلکه منظور
از ابیه، عمو یا جد مادری بوده است. چنان که در آیه ۱۳۳ بقره
از حضرت اسماعیل به پدر
حضرت یعقوب یاد شده(أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ)
با این که
اسماعیل عموی
یعقوب علیهالسلام است.
در آیات
قرآن رفتارهای آزر با حضرت ابراهیم علیهالسلام بیان شده است.
اظهار ناباورى و شگفتى آزر،
از عقاید توحيدى ابراهيم علیهالسلام:
«اذ قال لابیه یـابت لم تعبد ما لایسمع ولایبصر ولایغنی عنک شیـا • قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند و هيچ مشكلي را
از تو حل نميكند؟! گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو!»
همزه در «اراغب» برای استفهام انکاری است که
تعجب نیز
از آن فهیمده میشود.
تهدید شدن ابراهيم علیهالسلام
از سوى آزر به
سنگسار و برخورد مؤدّبانه ابراهيم علیهالسلام با او:
«قال أراغب أنت عن ءالهتى يإبرهيم لئن لّم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا• قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا؛
گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو! (ابراهيم) گفت سلام بر تو! من به زودي برايت
از پروردگارم تقاضاي عفو ميكنم چرا كه او نسبت به من مهربان است.»
آزر، دور كننده ابراهيم علیهالسلام
از خانه خويش به مدّت طولانى:
«قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا؛
گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو!»
«ملیا» به معنای مدت طولانی است.
ناتوانى آزر
از مقابله با
احتجاجهای منطقى ابراهيم علیهالسلام:
«واذکر فی الکتـب ابرهیم... • اذ قال لابیه یـابت لم تعبد ما لایسمع ولایبصر ولایغنی عنک شیـا • یـابت انی قد جآءنی من العلم ما لم یاتک فاتبعنی اهدک صرطا سویا • قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا؛
در اين كتاب
از ابراهيم ياد كن... هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند و هيچ مشكلي را
از تو حل نميكند؟!اي پدر! علم و دانشي نصيب من شده است كه نصيب تو نشده، بنابراين
از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت کنم.گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو!»
آزر، درصدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم علیهالسلام:
«قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا؛
گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو!»
ابراهیم علیهالسّلام، خواهان
آمرزش برای آزر :
«و اتل علیهم نبا ابرهیم • و اغفر لابی انه کان من الضالین؛
و بر آنها خبر ابراهيم را بخوان.و پدرم (عمويم) را بيامرز كه او
از گمراهان بود.»
وعده حضرت ابراهیم علیهالسّلام به درخواست آمرزش
از خدا برای آزر:
۱. «و ما کان استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي
ایمان جذب كند)....»
۲. «قال سلم علیک ساستغفر لک ربی...؛
(ابراهيم) گفت سلام بر تو! من به زودي برايت
از پروردگارم تقاضاي عفو ميكنم....»
۳. «.. الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک...؛
... جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (عمويش آزر) وعده داد كه براي تو طلب آمرزش ميكنم....»
شایسته
الگو نبودن وعده
استغفار ابراهیم علیهالسّلام برای آزر:
«قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم و الذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله... الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک...؛
براي شما تاسي نيكي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت، هنگامي كه به (قوم مشرك) خود گفتند: ما
از شما و آنچه غير
از خدا ميپرستيد بيزاريم ... جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (عمويش آزر) وعده داد كه براي تو طلب آمرزش ميكنم....»
ویژگی
بتهای آزر عبارتند
از:
بتهای آزر، دارای
صورت و نگار:
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر اتتخذ اصناما ءالهة...؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب ميكني؟ ....» «
اصنام» در مقابل «
انصاب» و «
اوثان»، به
بتهایی گفته میشد که در آن
ها تصویر تراشیده شده باشد.
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون • و تالله لاکیدن اصنامکم...؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ و بخدا سوگند نقشهاي براي نابودي بتهايتان طرح ميكنم....»
۳. «اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون • قالوا نعبد اصناما فنظل لها عکفین؛
هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ميكنيد؟ ؛گفتند: بتهائي را ميپرستيم و همه روز ملازم عبادت آنانيم.»
بتهای آزر، موجوداتی بی جان و فاقد هر گونه توانایی:
۱. «اذ قال لابیه یابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئا؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند و هيچ مشكلي را
از تو حل نميكند؟!»
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون • قالوا نعبد اصناما فنظل لها عکفین • قالوا هل یسمعونکم اذ تدعون • او ینفعونکم او یضرون؛
هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ميكنيد؟ گفتند: بتهائي را ميپرستيم و همه روز ملازم عبادت آنانيم. گفت: آيا هنگامي كه آنانرا ميخوانيد صداي شما را ميشنوند؟ يا سودي به شما ميرسانند، يا زياني؟!»
بتهای آزر، فاقد توانایی
شنیدن و
دیدن :
«اذ قال لابیه یابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر...؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند....»
آزر، به منزله
پدر حضرت ابراهیم علیهالسّلام:
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر اتتخذ اصناما ءالهة...؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب ميكني؟ ....»
۲. و ما کان استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي ايمان جذب كند)....» مقصود
از کلمه «ابیه» در این آیات، به قرینه آیه ۷۴ انعام، همان آزر است.
۳. «اذ قال لابیه یابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر...؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند....»
۴. «.. یابت انی قد جاءنی من العلم مالم یاتک فاتبعنی اهدک صرطا سویا؛
اي پدر! علم و دانشي نصيب من شده است كه نصيب تو نشده، بنابراين
از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت کنم.»
۵. «یابت لاتعبد الشیطان...؛
اي پدر! شيطان را پرستش مكن....»
۶. «یابت انی اخاف ان یمسک عذاب من الرحمن فتکون للشیطان ولیا؛
اي پدر! من
از اين ميترسم كه عذابي
از ناحيه خداوند رحمن به تو رسد در نتيجه
از دوستان
شیطان باشي!»
۷. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست؟»
۸. «اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون؛
هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ميكنيد؟»
۹. «اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون؛
هنگامي كه به پدر و قومش گفت: اينها چه چيز است كه ميپرستيد؟!»
۱۰. «و اذ قال ابرهیم لابیه و قومه اننی براء مما تعبدون؛
به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت من
از آنچه شما ميپرستيد بيزارم!»
۱۱. «... الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک...؛
... جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (عمويش آزر) وعده داد كه براي تو طلب آمرزش ميكنم....»
سوگند آزر به سنگسار کردن حضرت ابراهیم علیهالسّلام در صورت ادامه
مبارزه با
بت پرستی:
«قال اراغب انت عن ءالهتی یـابرهیم لـئن لم تنته لارجمنک واهجرنی ملیا؛
گفت اي ابراهيم آيا تو
از خدايان من روي گرداني ؟ اگر (
از اين كار) دست برنداري تو را سنگسار ميكنم،
از من براي مدتي طولاني دور شو!»
«لام» در «لئن» لام
قسم است.
رذایل آزر با توجه به آیات
قرآن عبارتند
از:
تبعیت آزر
از شيطان و نهى شدنش
از سوى ابراهيم علیهالسلام:
«یابت لاتعبد الشیطان...؛
اي پدر! شيطان را پرستش مكن....»
یکی
از اقسام عبادت، فرمانبری و خدمت است. طبق این معنا،
عبادت شیطان میتواند
اطاعت از او و در خدمت شیطان بودن باشد.
اعتقاد آزر به
پرستش خداوند در کنار پرستش
بت
ها:
«واذ قال ابرهیم لابیه وقومه اننی براء مما تعبدون • الا الذی فطرنی فانه سیهدین؛
به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت من
از آنچه شما ميپرستيد بيزارم! مگر آن خدائي كه مرا آفريده كه او هدايتم خواهد كرد.»
برداشت فوق بر این اساس است که «الا» در آیه، استثنای متصل باشد.
بت پرستی آزر، مورد سرزنش ابراهیم علیهالسّلام:
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر اتتخذ اصناما ءالهة...؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب ميكني؟ ....»
۲. «اذ قال لابیه یابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئا؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند و هيچ مشكلي را
از تو حل نميكند؟!»
۳. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟»
۴. «اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون • قالوا نعبد اصناما فنظل لها عکفین؛
هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ميكنيد؟ گفتند: بتهائي را ميپرستيم و همه روز ملازم عبادت آنانيم.»
۵. «اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون • ائفکا ءالهة دون الله تریدون؛
هنگامي كه به پدر و قومش گفت: اينها چه چيز است كه ميپرستيد؟! آيا غير
از خدا، به سراغ اين معبودان دروغين ميرويد؟»
۶. «و اذ قال ابرهیم لابیه و قومه اننی براء مما تعبدون؛
به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت من
از آنچه شما ميپرستيد بيزارم!»
•••
بت پرستی آزر عامل
بیزاری ابراهیم علیهالسّلام
از وی :
«و ما کان استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله
تبرا منه...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي ايمان جذب كند) اما هنگامي كه براي او روشن شد كه وي دشمن خدا است
از او بيزاري جست....»
•••
بت پرستی آزر و قومش عامل بیزاری ابراهیم علیهالسّلام
از آنان:
۱. «و ما کان استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله
تبرا منه...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي ايمان جذب كند) اما هنگامي كه براي او روشن شد كه وي دشمن خدا است
از او بيزاري جست....»
۲. «و اذ قال ابرهیم لابیه و قومه اننی براء مما تعبدون؛
به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت من
از آنچه شما ميپرستيد بيزارم!»
ساختگى و جعلى بودن خدايان آزر:
«اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون • ائفکا ءالهة دون الله تریدون؛
چون به پدر(خوانده) و قوم خود گفت چه مىپرستيد؟ آيا غير
از آنها به دروغ خدايانى (ديگر) مىخواهيد»
اعتکاف آزر و قومش در کنار
بتهای خود:
«قالوا نعبد اصناما فنظل لها عکفین؛
گفتند: بتهائي را ميپرستيم و همه روز ملازم عبادت آنانيم.»
ناآگاهی آزر
از حقایق وحی شده به ابراهیم علیهالسّلام :
«... یابت انی قد جاءنی من العلم مالم یاتک فاتبعنی اهدک صرطا سویا؛
اي پدر! علم و دانشي نصيب من شده است كه نصيب تو نشده، بنابراين
از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت کنم.»
بيزارى ابراهيم علیهالسلام
از آزر پس
از آشكار شدن دشمنى او با خدا:
«و ما کان استغفار ابرهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله
تبرا منه...؛
و استغفار ابراهيم براي پدرش (عمويش آزر) فقط بخاطر وعده اي بود كه به او داده بود (تا وي را به سوي ايمان جذب كند) اما هنگامي كه براي او روشن شد كه وي دشمن خدا است
از او بيزاري جست....»
آزر، مردی
گمراه و
بت پرست :
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر اتتخذ اصناما ءالهة انی ارک و قومک فی ضلل مبین؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب ميكني، من تو و جمعيتت را در
گمراهی آشكار ميبينم!»
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون• قال لقد کنتم انتم و ءاباؤکم فی ضلل مبین؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد.»
۳. «واغفر لابی انه کان من الضالین؛
و پدرم (عمويم) را بيامرز كه او
از گمراهان بود.»
سرزنش آزر
از سوى ابراهيم علیهالسلام به دليل
بتپرستى او:
۱. «اذ قال لابیه یابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئا؛
هنگامي كه به پدرش گفت اي پدر! چرا چيزي را پرستش ميكني كه نميشنود و نميبيند و هيچ مشكلي را
از تو حل نميكند؟!»
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمههاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟»
۳. «اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون • ائفکا ءالهة دون الله تریدون؛
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت چه مىپرستيد؟ آيا غير
از آنها به دروغ خدايانى (ديگر) مىخواهيد.»
قوم آزر (همانند خود وى) مردمى گمراه:
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر اتتخذ اصناما ءالهة انی ارک و قومک فی ضلل مبین؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب ميكني، من تو و جمعيتت را در
گمراهی آشكار ميبينم!»
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون • قال لقد کنتم انتم و اباؤکم فی ضلـل مبین؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد.»
آزر، دارای موقعیتی ممتاز در بین
قوم خود:
۱. «و اذ قال ابرهیم لابیه ءازر... انی ارک و قومک فی ضلل مبین؛
(به خاطر بياوريد) هنگامي كه ابراهيم به مربيش (عمويش) آزر گفت ... من تو و جمعيتت را در
گمراهی آشكار ميبينم!»اضافه «قوم» به ضمير خطاب «ك»، احتمال دارد به اين دليل باشد كه وى شخصيّتى شناخته شده و ممتاز در بين مردم بوده است، و احتمال دارد به اين دليل باشد كه او بزرگ قومش بوده است.
۲. «اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عکفون • قال لقد کنتم انتم و ءاباؤکم فی ضلل مبین؛
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد.»
۳. «اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون؛
هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ميكنيد؟»
۴. «اذ قال لابیه و قومه ماذا تعبدون؛
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت چه مىپرستيد؟»
۵. «و اذ قال ابرهیم لابیه و قومه اننی براء مما تعبدون؛
به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش آذر) و قومش گفت من
از آنچه شما ميپرستيد بيزارم!»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۳۰۲، برگرفته از مقاله «آزر» دانشنامه بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۱۸۹، برگرفته از مقاله «آزر».