• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شعر سپید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصطلاح شعر سپید، گویا نخستین بار توسط احمد شاملو در ایران به کار گرفته شد و معادل Blank verse فرانسوی است.



اما، عده‌ای اصطلاح شعر سپید را اصطلاح درستی نمی‌دانند و «شعر آزاد» را پیشنهاد می‌کنند. شعر blank از قید وزن، آزاد نیست و وزن آن اغلب بر پایه ده هجایی استوار است، ولی قافیه در آن رعایت نمی‌شود؛ مثل « بهشت گمشده» میلتون!

اما، شعری که در اروپا و آمریکا از قید وزن و قافیه رهاست freeverse یا verselibre یا شعر آزاد نام دارد. به علت ناشناخته بودن ساختمان این دو نوع شعر، اشتباهاً جا به جا و یا یکسان گرفته می‌شوند.
[۱] فلکی؛ ۱۳۸۵، ص۸۹.



در هر صورت اصطلاح شعر سپید امروزه در محافل ادبی و کتب ادبیات پذیرفته شده است و این روزها در نزد نسل جوان طرف‌داران زیادی دارد. این قالب شعری فاقد وزن عروضی است و ظاهری نثرگونه دارد. سطرها مساوی نیستند و قافیه نیز اگر در آن به کار رود، جای مشخص ندارد؛ اما به دلیل برخورداری از منطق و مکانیسم‌های شعری، نظیر بیان، تخیل، ادراک هنری، آهنگ و تناسبات درونی با نثر متفاوت است.
[۲] روزبه؛ ۱۳۸۱، ص۲۲.
نمایندگان شعر سپید می‌گویند: شعر یعنی کلام مخیل.
[۳] محمدی؛ ۱۳۸۱، ص۱۶.



آغاز حضور این نوع شعر را در ادبیات فارسی باید حدود دهه سی دانست. در اواسط دهه سی تقریباً همه پیشروان شعر نو، شعر منثور را به‌عنوان شعر پذیرفته بودند و مجلات در سطح وسیعی محل طبع آزمایی شاعران مختلف برای سرودن شعر سپید شده بود.
[۴] لنگرودی؛ ۱۳۷۷، ۳۸۶.



شاملو، بانی شعر سپید است؛ اما، پیش از او نیز کسانی درصدد سرودن شعر منثور برآمدند؛ محمد مقدم، تندر کیا، هوشنگ ایرانی، پرویز داریوش، منوچهر شیبانی، بیژن نجدی و علی پورشیرازی (شین. پرتو) از پیشگامان شعر سپیدند. به ویژه هوشنگ ایرانی تلاش‌هایی برای رسیدن به شعر منثور انجام داده؛ اما، در نهایت موفق نبوده است؛ هرچند به گفته دکتر شفیعی کدکنی درک درستی از مفهوم منثور داشته است.
[۵] زرقانی؛ ۱۳۸۴، ص۳۲۲.

به نظر می‌رسد: وی در حوزه زبان شعر دچار رفتار افراطی شده؛ علاوه بر آن، تجربه شعری‌اش را قبل از رسیدن مرحله پختگی رها کرده است؛ در حالی که شاملو شعر منثور را جدی گرفت و برای تکامل آن تلاش کرد و هم‌چنین تئوری و زیباشناسی تعریف شده‌ای برای شعر سپید داشت که دیگران از آن محروم بودند.
[۶] زرقانی؛ ۱۳۸۴، ص۳۲۱.


۴.۱ - استفاده از منابع گوناگون

شاملو در شیوه خود از منابع مختلفی تأثیر پذیرفته است. یکی از این منابع، نثر آهنگین قرن چهارم و پنجم است. منبع دیگری که شاملو برای شکل دادن به قالب شعرش از آن استفاده کرده، ترجمه عهد عتیق و عهد جدید (تورات) است؛ شاملو برخی اشعار خود را به شکل آیه‌های تورات نوشته است؛ اما فکر آزاد کردن یک‌سره شعر از قید و بند وزن را از غرب گرفته است.
[۷] براهنی؛ ۱۳۸۰، ۹۰۴ ـ ۹۰۶.


۴.۲ - زبان شاملو

شاملو با شعر شاعران فرانسوی چون لورکا و دیگرانی که شیوه کلاسیک را کنار گذاشته بودند آشنا می‌شود، خود او می‌گوید حرکت نوین شعری او با »لوآر» شکل می‌گیرد.
[۸] فلکی؛ ۱۳۸۵، ص۹۰.
شاملو با وجود بهره‌گیری از منابع مختلف، زبانی مشخص و منحصر به خود دارد که در میان شاعران دیگر قابل تشخیص است. البته این زبان خاص در ابتدا هنوز صیقل نخورده و بدون نقص نشده است اما بعدها خاصه بعد از «باغ آینه»، زبان شاملو پاک و یکدست می‌شود؛ گرچه همین دقت بیش از حد در کاربرد زبان، شعر او را گرفتار ابهام می‌کند و آن را به تفسیر محتاج می‌سازد.
[۹] زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ۱۶۷.



شعر سپید برای پر کردن جای خالی وزن از شیوه‌های مختلفی بهره می‌گیرد از جمله: به کار بردن قافیه در پایان هر بند؛ ایجاد آهنگ درونی از طریق هم‌آوایی مصوت‌ها و صامت‌ها؛ تکرار کلماتی خاص در یک بند یا شعر.
[۱۰] زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ص۱۷.
همچنین یافتن محل مناسب گسست‌ها و پیوست‌ها و چگونگی پی‌هم‌نویسی یا جدانویسی در شعر سپید یکی از عوامل در آهنگین کردن شعر است. شاملو با تجربه طولانی در اشعار تکامل یافته‌اش از این مهارت بهره‌مند بود.
[۱۱] زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ۱۲۴.



وی شعر سپید را چنین معرفی می‌کند: اگر دعوای مدعیان بر سر آن است که شعر سپید نمی‌تواند نوعی شعر شمرده شود، حق با ایشان است، شعر سپید شاید رقصی است که به موسیقی احساس نیاز نمی‌کند.
[۱۲] لنگرودی، ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۸۳.



دکتر تقی پورنامداریان دلیل روی آوردن شاملو را به شعر سپید چنین بیان می‌کند: « انتخاب شاملو ناشی از دید خاص او به شعر و توجه به شعر ناب است که مطالعات وی در شعر نقد شعر غرب در این دید تاثیر و دخالت مستقیم دارد و دیگر عدم تجربه وسیع در وزن شعر فارسی که خود ناشی از عدم مطالعه پیگیر و مستمر در شعر فارسی است.»
[۱۳] پورنامداریان؛ ۱۳۸۱، ص۴۳۲.



شاملو به هر دلیلی که شعر منثور را انتخاب کرده باشد، در آن موفق شده است. به ویژه که این قالب به سبب آسانی ظاهری طرف‌داران زیادی داشته و دارد؛ اما جز معدودی از انواع خوب آن قابل ذکر نیست. اصولاً تعداد شاعران موفق شعر منثور بسیار کمتر از شاعران موفق دیگر جریان‌هاست.
[۱۴] محمدی؛ ۱۳۸۱، ص۱۵.



از کسانی که بعد از شاملو و یا هم‌زمان با او شعر منثور سرودند، می‌توان سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج، اسماعیل شاهرودی، منوچهر آتشی و طاهره صفارزاده و...را نام برد.


این روزها شعر سپید میزان طبع‌آزمایی شاعران جوان و کسانی است که می‌خواهند خود را در جرگه شاعران ثبت کنند. در زیر نمونه‌ای از شعر سپید شاملو را می‌خوانیم:
نمی‌خواستم نام «چنگیز» را بدانم
نمی‌خواستم نام «نادر» را بدانم
نام شاهان را
محمد خواجه و تیمور لنگ،
نام خفت دهندگان را نمی‌خواستم و
خفت چشندگان را.
می‌خواستم نام تو را بدانم
و تنها نامی را که می‌خواستم
ندانستم
(احمد شاملو از دفتر «مدایح بی صله»)



۱. طلا در مس، (شعر و شاعری)، براهنی، رضا؛ تهران، زریاب، ۱۳۸۰، چاپ اول، ج ۲، ص۹۰۶-۹۰۴
۲. سفر در مه، تأملی در شعر احمد شاملو، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۴۲۳.
۳. ادبیات معاصر ایران، روزبه، محمدرضا؛ تهران، روزگار، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۲.
۴. چشم‌انداز شعر معاصر ایران، تهران، ثالث با همکاری انتشارات شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، زرقانی، سید مهدی؛ ۱۳۸۴، چاپ دوم، ص۳۲۳-۳۲۲-۳۲۱.
۵. چشم انداز شعر نو فارسی، زرین‌کوب، حمید؛ تهران، توس، ۱۳۵۸، ص۱۶۷.
۶. موسیقی در شعر فارسی، فلکی، محمود؛ تهران، دیگر، ۱۳۵۸، چاپ دوم، ص۱۱۷- ۱۰۱-۱۰۹-۱۰۳-۱۰۱-۹۰-۸۹.
۷. تاریخ تحلیل شعر نو، لنگرودی، شمس؛ تهران، مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۸۳-۳۸۶.
۸. سیری در قالب‌های نوین، مهدی، حسن‌علی؛ تهران، چشمه، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۶- ۱۵.


۱. فلکی؛ ۱۳۸۵، ص۸۹.
۲. روزبه؛ ۱۳۸۱، ص۲۲.
۳. محمدی؛ ۱۳۸۱، ص۱۶.
۴. لنگرودی؛ ۱۳۷۷، ۳۸۶.
۵. زرقانی؛ ۱۳۸۴، ص۳۲۲.
۶. زرقانی؛ ۱۳۸۴، ص۳۲۱.
۷. براهنی؛ ۱۳۸۰، ۹۰۴ ـ ۹۰۶.
۸. فلکی؛ ۱۳۸۵، ص۹۰.
۹. زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ۱۶۷.
۱۰. زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ص۱۷.
۱۱. زرین‌کوب، ۱۳۵۸، ۱۲۴.
۱۲. لنگرودی، ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۸۳.
۱۳. پورنامداریان؛ ۱۳۸۱، ص۴۳۲.
۱۴. محمدی؛ ۱۳۸۱، ص۱۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شعر سپید».    



جعبه ابزار