یُغَیِّرُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یُغَیِّرُ:(إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ) «یُغَیِّرُ» از مادّه «تغییر» به معناى «دگرگون كردن» و چيزى را به شكل ديگر درآوردن است.
جمله
(إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّروا ما بِأَنْفُسِهِمْ) كه در دو مورد از
قرآن با تفاوت مختصرى آمده است، يک
قانون كلى و عمومى را بيان مىكند، قانونى سرنوشتساز و
حرکت آفرين و هشدار دهنده! اين قانون كه يكى از پايههاى اساسى
جهان بینی و
جامعهشناسی در
اسلام است، به ما مىگويد مقدرات شما
قبل از هر چيز و هركس در
دست خود شما است، و هرگونه تغيير و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مىكند، شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثير اوضاع فلكى و مانند اينها هيچكدام پايه ندارد، آنچه اساس و پايه است اين است كه ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پيروز و پيشرو باشد، و يا به
عکس خودش تن به
ذلت و زبونى و شكست در دهد، حتى
لطف خداوند، يا مجازات او، بىمقدمه، دامان هيچ ملتى را نخواهد گرفت، بلكه اين
اراده و خواست ملتها، و تغييرات درونى آنهاست كه آنها را مستحق لطف يا مستوجب
عذاب خدا مىسازد.
به موردی از کاربرد «
یُغَیِّرُ» در
قرآن، اشاره میشود:
(لَهُ مُعَقِّباتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرواْ ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُم مِّن دونِهِ مِن والٍ) «براى هركس، مأمورانى است كه پىدرپى، از پيش رو، و از پشتسر او را از فرمان خدا (حوادث غير حتمى)
حفظ مىكنند؛ و خداوند سرنوشت هيچ قومى و ملّتى را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در وجود خودشان است تغيير دهند. و هنگامى كه خدا براى قومى به خاطر اعمالشان بدى و عذاب بخواهد، هيچ چيز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، نجات دهنده و سرپرستى نخواهند داشت.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند: جمله
(إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ) چكيدهاش اين است كه خداوند چنين
حکم رانده و حكمش را حتمى كرده كه نعمتها و موهبتهايى كه به
انسان مىدهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت آن نعمتها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمتهاى دنيا و
آخرت بسويشان سرازير شود، هم چنان كه فرمود
(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبوا) و مادامى كه آن حالت در دلهاى ايشان دوام داشته باشد اين
وضع هم از ناحيه خدا دوام يابد، و هر
وقت كه ايشان حال خود را تغيير دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمت را به نقمت مبدل سازد. ممكن هم هست كه از آيه، عموميت هم استفاده بشود يعنى
نقمت را هم شامل شده چنين افاده كند كه ميان تمامى حالات انسان و اوضاع خارجى- چه در جانب خير و چه در جانب
شر-، يک
نوع تلازم است، پس اگر مردمى داراى ايمان و
اطاعت و
شکر باشند خداوند هم نعمتهاى ظاهرى و باطنيش را به ايشان ارزانى بدارد، و همين كه ايشان وضع خود را تغيير دادند و
کفر و
فسق ورزيدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدل كند، و همين طور دچار نقمت باشند تا باز خود را تغيير دهند. همين كه تغيير دادند و به اطاعت و شكر بازگشتند باز هم نقمتشان به نعمت مبدل شود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یغیر»، ج۳، ص ۳۸۷.