یتیم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یتیم:
(لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ) یتیم: به معنى «بىپدر» است.
به كسى كه مادرش را از دست داده باشد
«يتيم» گفته نمىشود.
به مواردی از کاربرد
یتیم در
قرآن، اشاره میشود:
(كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ) (چنان نيست؛ كه شما مىپنداريد؛ شما يتيمان را گرامى نمىداريد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اصل تحاضون تتحاضون است، كه به معناى تحريک و تشويق كردن يكديگر است، مىفرمايد: شما نه يتيم را احترام مىكنيد و نه يكديگر را به دادن صدقه بر مساكين تهى دست سفارش و تشويق مىكنيد و منشا اين رفتارتان مال دوستى است، كه در دو آيه بعد مىفرمايد:
(وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا).
(وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا) كلمه لم - با تشديد ميم- به معناى اين است كه: انسان سهم خودش و ديگران را به خود اختصاص دهد و خلاصه هر چه به دستش بيايد بخورد، چه
پاک و
مال حلال باشد و چه خبيث و آيه مورد بحث جمله
(بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ) را تفسير مىكند، مىفرمايد دليل آن اين است كه مال يتيم هم اگر به دستتان برسد مىخوريد.
(فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ) (حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن.)
علامه
طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
راغب مىگويد: كلمه
قهر به معناى
غلبه كردن بر كسى است، اما نه تنها غلبه كردن، بلكه غلبه توأم با خوار كردن او و قهر به يک يک اين دو معنا هم گفته مىشود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ يَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا) (و امّا آن ديوار، از آنِ دو نوجوان يتيم در آن شهر بود و زير آن، گنجى متعلّق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد
صالحی بود و
پروردگار تو مىخواست آنها به حدّ
بلوغ برسند و گنجشان را بيرون آوردند؛ اين رحمتى از پروردگارت بود و من آن كارها را خودسرانه انجام ندادم؛ اين بود راز آنچه نتوانستى در برابر آن شكيبايى كنى.)
علامه
طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعيد نيست كه از سياق استظهار شود كه مدينه (شهر) مذكور در اين آيه غير از آن قريهاى بوده كه در آن ديوارى
مشرف به خرابى ديده و بنايش كردند، زيرا اگر مدينه همان قريه بوده ديگر زياد احتياج نبوده كه بفرمايد: دو غلام يتيم در آن بودند، پس گويا عنايت بر اين بوده كه اشاره كند بر اينكه دو يتيم و سرپرست آن دو در
قریه حاضر نبودهاند. ذكر يتيمى دو پسر و وجود گنجى متعلق به آن دو در زير ديوار و اين معنا كه اگر ديوار بريزد گنج فاش گشته از بين مىرود و اينكه پدر آن دو يتيم مردى صالح بوده، همه زمينهچينى براى اين بوده است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ آتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا) (و اموال يتيمان را هنگامى كه به حدّ رشد رسيدند به آنها بدهيد و اموال بد خود را، با اموال خوب آنها عوض نكنيد و اموال آنان را همراه اموال خودتان با مخلوط كردن يا تبديل نمودن نخوريد، زيرا اين
گناه بزرگى است.)
علامه
طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين آيه
شريفه مسلمانان را
امر فرموده است كه اموال يتيمان را به ايشان بدهند و اين دستور زمينهچينىاى است. براى دو جمله بعدى كه مىفرمايد:
(وَ لا تَتَبَدَّلُوا ...) و يا به عبارت ديگر دو جمله نامبرده، مفسر اين جملهاند، چيزى كه هست اينكه: تعليلى كه در آخر آيه آمده از آنجا كه راجع به دو جمله نامبرده و يا به جمله آخرى است، اين احتمال را تاييد مىكند كه جمله اولى مقصود اصلى نيست بلكه براى اين آورده شده كه زمينه را براى نهى در دو جمله بعدى فراهم سازد.
جمله اولى يعنى اصل نهى از تصرف زيان آور در اموال يتيمان به همان بيانى كه گذشت به منظور زمينه چينى براى مطالب بعد بود يعنى حكم تزويج كه در آيه بعدى آمده و احكام ارث كه بعد از آن مىآيد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
راغب در
مفردات مىگويد: يتيم تا موقعى است كه به سن بلوغ نرسيده باشد و در حيوانات «يتيم» از طرف مادر است و به اين ترتيب «يتيم» به فرد تنها و بىهمتا اطلاق شده است و «درّ يتيم» مرواريد بزرگى است كه در صدف باشد (مرواريد يكتا و بىنظير) و به هرحال در آيه مىخوانيم:
«چنان نيست كه شما خيال مىكنيد، بلكه شما «يتيم» را گرامى نمىداريد»
(لاٰ تُكْرِمُونَ اَلْيَتِيمَ) قابل توجه اينكه در مورد يتيمان از «اطعام» سخن نمىگويد، بلكه از «اكرام» سخن مىگويد، چرا كه در مورد يتيم تنها مسأله گرسنگى مطرح نيست، بلكه از آن مهمتر جبران كمبودهاى عاطفى اوست. يتيم نبايد احساس كند كه چون پدرش را از دست داده، خوار و ذليل و بىمقدار شده، بايد آنچنان مورد اكرام قرار گيرد كه جاى خالى پدر را احساس نكند و لذا در
روایات اسلامی به مسأله محبّت و نوازش يتيمان اهميّت خاصى داده شده است.
در حديثى از
امام صادق (علیهالسلام) مىخوانيم: «هيچ بندهاى دست مرحمت بر سر يتيمى نمىكشد مگر اينكه
خداوند به تعداد موهايى كه از زير دست او مىگذرد، نورى در
قیامت به او مىبخشد»
در آيه ۹
سوره ضحی آمده است:
(فَأَمَّا اَلْيَتِيمَ فَلاٰ تَقْهَرْ) «اما يتيم را مورد قهر و تحقير قرار مده.»
تثنيه يتيم «يتيمين» است، چنانكه در آيه ۸۲
سوره کهف در ماجراى مرد عالم و موسى مىخوانيم:
(وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَكٰانَ لِغُلاٰمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي اَلْمَدِينَةِ...) «و امّا آن ديوار متعلق به دو نوجوان يتيم در آن شهر بود...»
كلمه «يتامى» نيز جمع «يتيم» به معنى «كودكان بىپدر» (پدرمردگان) است، چنانكه در آيه ۲
سوره نساء آمده است:
(وَ آتُوا اَلْيَتٰامىٰ أَمْوٰالَهُمْ...) «و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حدّ رشد رسيدند) به آنها بدهيد»
يعنى تصرّف شما در اين اموال تنها به عنوان امين، ناظر و وكيل است نه به عنوان يک مالک.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یتیم»، ج۴، ص۷۵۷.