• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گفتگوهای امام حسین و معاویه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





گفتگوهای امام حسین و معاویه، از مباحث مرتبط به دوره حضور امام حسین (علیه‌السّلام) در مدینه در عصر حکومت معاویه است. پس از شهادت امام حسن (علیه‌السّلام)، امام حسین (علیه‌السّلام) عهده‌دار منصب امامت گردید. امام حسین (علیه‌السّلام) گرچه معاویه را دارای صلاحیت لازم برای تصدی حکومت نمی‌دانست، اما به موجب پیمان صلحی که برادرش امام حسن (علیه‌السّلام) با معاویه منعقد کرده بود به این صلح‌نامه وفادار ماند و تا معاویه زنده بود هرگز بر ضد حکومت او قیام نکرد و بیعتش را نشکست. از طرف دیگر در دوران ده ساله امامت امام حسین (علیه‌السّلام) گفتگوهای متعددی بین ایشان و معاویه رد و بدل شده است که نشانه موضع‌گیری سخت و انقلابی امام حسین (علیه‌السّلام) در برابر معاویه است.



گرچه امام حسین (علیه‌السّلام) بر ضد معاویه اقدامی‌ مسلحانه انجام نداد، اما همواره بر تبلیغ و ترویج حق و تحکیم پایه‌های دینی و قرآنی تاکید می‌ورزید و علنی یا غیر علنی به بیان احکام امامت و خلافت و ویژگی‌های خلیفه برحق می‌پرداخت و این اقدام را ناقض بیعت انجام شده با معاویه نمی‌دانست.
«عن مسافع بن شیبة: حَجَّ مُعاوِیَةُ، فَلَمّا کانَ عِندَ الرَّدمِ اخَذَ الحُسَینُ بِخِطامِ ناقَتِهِ فَاَناخَ بِهِ راحِلَتَهُ، ثُمَّ سارَّهُ طَویلاً، ثُمَّ انصَرَفَ، وزَجَرَ مُعاوِیَةُ راحِلَتَهُ وسارَ، فَقالَ عَمرُو بنُ عُثمانَ بنِ عَفّانَ: یُنیخُ بِکَ الحُسَینُ وتَکُفُّ عَنهُ وهُوَ ابنُ ابی طالِبٍ، وتُسَرِّعُهُ عَلی ما تَعلَمُ؟ فَقالَ مُعاوِیَةُ: دَعنی مِن عَلِیٍّ، فَوَاللّه ِ ما فارَقَنی حَتّی خَشیتُ ان یَقتُلَنی، ولَو قَتَلَنی ما افلَحتُم، وانَّ لَکُم مِن بَنی‌هاشِمٍ لَیَوما عَصیبا.»
در کتاب انساب الاشراف به نقل از مسافع بن شیبه روایت شده است: معاویه حج گزارد. به رَدْم که رسید، حسین (علیه‌السّلام) افسار شتر معاویه را گرفت و نگذاشت حرکت کند. آن را نشاند و مدّتی طولانی با او درِ گوشی، سخن گفت. سپس باز گشت و معاویه نیز مرکبش را بانگ زد و به راه افتاد. عمرو بن عثمان بن عفّان به معاویه گفت: حسین، مرکبت را می‌نشاند و تو از او ـ در حالی که پسر علی ابن ابیطالب است ـ دست می‌کشی و او را به آنچه می‌دانی، تشجیع می‌کنی؟ معاویه گفت: سخن از علی مگو، که ـ به خدا سوگند ـ از من جدا نشد، مگر آن که می‌ترسیدم مرا بکشد و اگر مرا می‌کشت، شما کام روا نمی‌شدید و شما بی تردید، از‌هاشمیان، روز سختی می‌داشتید.
«عن مس لَقِیَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) مُعاوِیَةَ بِمَکَّةَ عِندَ الرَّدمِ، فَاَخَذَ بِخِطامِ راحِلَتِهِ فَاَناخَ بِهِ، ثُمَّ سارَّهُ حُسَینٌ (علیه‌السّلام) طَویلاً وَانصَرَفَ، فَزَجَرَ مُعاوِیَةُ راحِلَتَهُ. فَقالَ لَهُ یَزیدُ: لا یَزالُ رَجُلٌ قَد عَرَضَ لَکَ فَاَناخَ بِکَ! قالَ: دَعهُ فَلَعَلَّهُ یَطلُبُها مِن غَیری فَلا یُسَوِّغُهُ فَیَقتُلُهُ.»
در کتاب الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) به نقل از مسافع بن شیبه گزارش شده است: حسین (علیه‌السّلام) معاویه را در مکّه کنار رَدْم دید و افسار مرکب او را گرفت و آن را نشاند. سپس مدّتی طولانی با او درِ گوشی، راز گفت و سپس رفت. معاویه هم مرکبش را بانگ زد تا برود. یزید به او گفت: هماره مردی جلویت را بگیرد و مرکبت را بنشاند؟! معاویه گفت: او را وا گذار، شاید این کار را از کسی دیگر جز من بخواهد و او نکند و همو به قتلش برساند!
«دَخَلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) عَلی مُعاوِیَةَ وعِندَهُ اعرابِیٌّ یَساَلُهُ حاجَةً، فَاَمسَکَ وتَشاغَلَ بِالحُسَینِ علیه السلام، فَقالَ الاَعرابِیُّ لِبَعضِ مَن حَضَرَ: مَن هذَا الَّذی دَخَلَ؟ قالوا: الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام. فَقالَ الاَعرابِیُّ لِلحُسَینِ (علیه‌السّلام): یَابنَ بِنتِ رَسولِ اللّه ِ، لَمّا کَلَّمتَهُ فی حاجَتی، فَکَلَّمَهُ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) فی ذلِکَ فَقَضی حاجَتَهُ، فَقالَ الاَعرابِیُّ:
اتَیتُ العَبشَمِیَّ فَلَم یَجُد لی الی ان هَزَّهُ ابنُ الرَّسولِهُوَ ابنُ المُصطَفی کَرَما وجودا ومِن بَطنِ المُطَهَّرَةِ البَتولِ
فَقالَ مُعاوِیَةُ: یا اعرابِیُّ، اُعطیکَ وتَمدَحُهُ؟ ! فَقالَ الاَعرابِیُّ: یا مُعاوِیَةُ، اعطَیتَنی مِن حَقِّهِ، وقَضَیتَ حاجَتی بِقَولِهِ. »
در کتاب المناقب، ابن شهرآشوب گزارش شده است: عربی بادیه نشین، به حاجت خواهی، نزد معاویه آمده بود که حسین (علیه‌السّلام) نیز نزد معاویه آمد. معاویه از او روی گرداند و سرگرم گفتگو با حسین (علیه‌السّلام) شد. آن بادیه نشین به یکی از حاضران گفت: این مرد که وارد شد، کیست؟ گفتند: حسین بن علی است. بادیه نشین به حسین (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پسر دختر پیامبر خدا! حتما برای بر آوردن حاجتم، با معاویه گفتگو کن. حسین (علیه‌السّلام) آن را با معاویه در میان نهاد و او حاجتش را بر آورد. پس بادیه نشین، چنین سرود: نزد عَبشَمی آمدم، به من نبخشید تا آن که فرزند پیامبر، او را بر انگیخت ••• او پسر کرم و بخشش مصطفاست از دل بتولِ پاک ••• و‌هاشم را بر شما برتری است مانند برتریِ سبزی بهار بر خشک سال. معاویه گفت: ‌ای مرد بادیه! من به تو می‌بخشم و تو حسین را می‌ستایی؟ بادیه نشین گفت: ‌ای معاویه! تو از حقّ او، به من عطا کردی و به سفارش او، حاجت مرا روا نمودی.


هنگامی که معاویه در اوج قدرت بود، در مجلس عام او به پیشنهاد اطرافیان از امام حسین (علیه‌السّلام) خواسته شد، خطابه بخواند. امام حسین (علیه‌السّلام) به منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در خطابه‌ای انقلابی که سرشار از فصاحت و بلاغت بود، به تبیین رسالت و جایگاه اهل بیت پرداختند. ایشان با استناد به آیات قرآن، منزلت والای اهل بیت به عنوان جانشینان بر حق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مفسران راستین قرآن را به اثبات رساندند و وجوب اطاعت از ایشان را در تمام شئون زندگی، اعم از مسائل سیاسی، اجتماعی، عبادی و اخلاقی، تبیین فرمودند. تا جایی که معاویه گفت: ‌ای ابا عبداللَّه کافی است، حرف را رساندی! و تبلیغت را انجام دادی.
امام در جواب مردی که گفت: اینکه خطبه می‌خواند کیست؟ فرمود: «ما حزب و گروه غالب خدا و مقرّبین عترت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، و اهل بیت طیّب و طاهر اوییم، ما یکی از دو چیز گرانبهایی هستیم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را پس از قرآن به ودیعت نهاد، کتابی که در آن تفصیل هر چیزی است، و در پیش رو و پشت سر هیچ باطلی بدان راه ندارد، قرآنی که تفسیرش به عهده ما گذاشته شد و تاویلش ما را درمانده نکند بلکه به دنبال حقایق آن هستیم. پس ما را اطاعت کنید که طاعت ما واجب است، چرا که قرین طاعت خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، خداوند می‌فرماید: «خدای را فرمان برید و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صاحبان امر را، که از شمایند، فرمان برید، پس اگر در باره چیزی ستیزه و کشمکش کردید آن را به خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بازگردانید»، و نیز فرمود: «و حال آنکه اگر آن را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صاحبان امر خویش باز می‌گرداندند هر آینه کسانی از آنان که (حقیقت‌) آن را بیرون می‌کشند آن را می‌دانستند، و اگر فزون‌بخشی و مهربانی خدا بر شما نبود از شیطان پیروی می‌کردید مگر‌اندکی.»
«عن موسی بن عقبة عن الحسین (علیه‌السّلام) فی خُطبَةٍ لَهُ: نَحنُ حِزبُ اللّه ِ الغالِبونَ، وعِترَةُ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الاَقرَبونَ، واهلُ بَیتِهِ الطَّیِّبونَ، واحَدُ الثَّقَلَینِ اللَّذَینِ جَعَلَنا رَسولُ اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثانِیَ کِتابِ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالَی، الَّذی فیهِ تَفصیلُ کُلِّ شَیءٍ، لا یَاتیهِ الباطِلُ مِن بَینِ یَدَیهِ ولا مِن خَلفِهِ، وَالمُعَوَّلُ عَلَینا فی تَفسیرِهِ، لا یُبطِئُنا تَاویلُهُ، بَل نَتَّبِعُ حَقائِقَهُ. فَاَطیعونا فَاِنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ، اذ کانَت بِطاعَةِ اللّه ِ ورَسولِهِ مَقرونَةً، قالَ اللّه ُ (عزّوجلّ): (اَطِیعُواْ اللَّهَ وَاَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاُوْلِی الْاَمْرِ مِنکُمْ فَاِن تَنَـزَعْتُمْ فِی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ) وقالَ: (وَلَوْ رَدُّوهُ اِلَی الرَّسُولِ وَاِلَی اُوْلِی الْاَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنمـبِطُونَهُ و مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُو لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَـنَ اِلَا قَلِیلاً)»
در کتاب الاحتجاج به نقل از موسی بن عُقبه، از امام حسین (علیه‌السلام) روایت شده است: ما حزب چیره خداییم و خاندان و نزدیکان پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت پاک او و یکی از دو چیز گران بهایی که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در کنار کتاب خدای متعال و پس از آن قرار داد؛ کتابی که بیان هر چیز در آن هست و باطل، از پس و پیش، به آن راه ندارد و در تفسیر آن، بر ما اعتماد می‌شود و در تاویلش در نمی‌مانیم؛ بلکه حقایقش را دنبال می‌کنیم. از ما اطاعت کنید که اطاعت از ما واجب است؛ زیرا با اطاعت خدا و پیامبرش همراه است. خداوند (عزّوجلّ) فرموده است: «از خدا و پیامبر و اختیارداران خود، اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید» و فرمود: «و اگر به پیامبر و اختیارداران خود باز می‌گرداندند، بی تردید، به حقیقت آن پی می‌بردند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، همه شما، جز‌اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید».


۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۵۸.    
۳. مزی، یوسف ‌بن‌ ‌عبد‌الرحمن‌، تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۰۵.    
۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۱.    
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰.    
۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۴۱.    
۷. ذهبی، شمس‌ الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۵۷.    
۸. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۶.    
۹. ابن عدیم، عمر بن احمد، بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۶۰۷.    
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۱.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰.    
۱۲. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۴، ص۸۱.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۱۰.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۱.    
۱۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۲-۲۳.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۵۹.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۸۳.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۵۹.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۸۳.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۳، ص۲۲۴.    
۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۳، ص۲۲۵.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۵۱-۴۶۰.






جعبه ابزار