• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کمیابی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کمیابی یکی از مفاهیم اصلی علم اقتصاد به معنای مفهومی ذهنی که بر پایه‌ی نیاز و مطالبه‌ دسترسی به کالاها و خدمات اقتصادی بنا شده است. که فرد به واسطه‌ی یک نیاز که مفهوم ذهن ساخته است، مصرف کالاها و خدمات معینی را مطالبه می‌کند.
کمیابی در اقتصاد نه تنها شامل محدودیت کالاها نسبت به خواسته‌ها است، بلکه دربردارنده الزام به جیره‌بندی کالاهای در دسترس بین متقاضیان بالقوه می‌باشد. در واقع تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود بشر است. بنیانگذاران مفهوم کمیابی در علم اقتصاد، مالتوس و ریکاردو است.
اما از دیدگاه اسلام، مشکلی به‌ نام کمیابی منابع طبیعی، نسبت به نیازهای بشر، وجود ندارد. منابع طبیعی عطایای خدا به بشر است و عطای الهی با خسّت انجام نگرفته است.



واژه Scarcity در لغت به‌معنای کمیابی است و به وضعی اختصاص می‌یابد که منابع در دسترس برای تولید محصول و تامین نیازمندی‌ها نابسنده‌اند.
[۱] فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، آسیم، ۱۳۸۴، ص۱۰۸۷.
کمیابی مفهومی است بسیار مهم که از گذشته‌های دور مورد توجه‌ اندیشمندان رشته‌های مختلف علمی از جمله علوم الهی و فلسفی، علوم تجربی و علوم انسانی و به‌ویژه علم اقتصاد بوده است.

۱.۱ - علوم الهی

علمای علوم الهی با توجه به فلسفه خلقت بشر و سیر تکاملی بشریت کمیابی را در ارتباط با زمان، یعنی فرصتی که خداوند به هر انسان و جامعه انسانی برای زندگی در این جهان و سیر مراحل تکاملی خود عطا کرده، تعریف می‌کنند.

۱.۲ - فلسفه مارکسیسم

معتقدان به فلسفه مارکسیسم، کمیابی را در نهایت، محصول غلط بودن قواعد اجتماعی در درون جوامع سرمایه‌داری برای سازمان‌دهی امر تولید و توزیع می‌دانند؛ که با انقلاب مارکسیستی می‌توان برای همیشه بر مسئله کمیابی فائق آمد.

۱.۳ - علوم تجربی

علمای تجربی، مسائل زیست‌محیطی را موضوع اصلی کمیابی می‌دانند و معتقدند که با رشد جمعیت و پیشرفت فن‌آوری و صنعت، محیط زیست انسان از جهات مختلف رو به نابودی می‌رود و با این استدلال، آینده وحشتناکی را برای بشریت ترسیم می‌کنند.
[۲] بیضائی، سیدابراهیم، آشنایی با مفاهیم اقتصادی: کمیابی، مجله اقتصادی، سال اول، دوره دوم، ش۱۰، ص۵۵.


۱.۴ - علم اقتصاد

در علم اقتصاد توجه ویژه‌ای به مفهوم کمیابی مبذول شده است و حتی برخی اقتصاددانان موضوع علم اقتصاد را برخورد با مساله کمیابی می‌دانند؛ لذا کلمه کمیابی دارای نزدیکترین معنی به کلمه "محدود" یا "اقتصاد" است که در مقابل کلمه "نامحدود" و یا "آزاد" به‌کار می‌رود.
[۳] سالواتوره، دومینیک، اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، نی، ۱۳۸۲، ص۱۰.

کالاها کمیاب هستند زیرا منابعی که به‌کار گرفته می‌شوند تا آنها را تولید نمایند، دارای استفاده‌های دیگر نیز هستند. هنگامی که مبادله آزاد صورت می‌گیرد، قیمت‌ها، کالاها و خدمات کمیاب را تخصیص می‌دهند.
[۴] چ. موریس، ا. فیلیپسف تحلیل اقتصادی نظریه و کاربرد اقتصاد خرد، اکبر کمیجانی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۵.

علم اقتصاد مطالعه چگونگی استفاده از منابع کمیاب جامعه به‌منظور تولید کالاهای با ارزش و توزیع آنها بین افراد مختلف است. در پشت این تعریف، دو نکته اساسی علم اقتصاد نهفته است. اول اینکه کالاها و منابع اقتصادی محدودند و دیگر اینکه جامعه باید از منابع خود به‌طور کارآ استفاده کند.
[۵] ساموئلسون، پل و‌هاوس، نورد، اصول علم اقتصاد، مرتضی محمدخان، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۸۴، چاپ اول، ج۱، ص۷.

برخی تحلیل‌گران، پیش‌بینی‌های هشداردهنده‌ای در مورد نتایج جمعیت در حال رشد، سطوح ناسالم و در حال رشد آلودگی محیط زیست، محدودیت تولید کشاورزی و انرژی‌های فسیلی ارائه داده‌اند.
از جمله پرسش‌هایی که مطرح شده، این است که آیا جوامع انسانی با توجه به برخی از منابع خاص و کمیابی آنها، در آینده نزدیک می‌توانند از بروز رنج‌ها و مرگ و میرهای فاجعه‌آمیز جلوگیری کنند؟ چنین بحث‌هایی که نخستین بار به‌وسیله میدوز (Meadows: ۱۹۷۲) مطرح شده بود، به‌وسیله رابرت سولو (Robert Solow) مورد بررسی قرار گرفت.
چون منابعی که در مقایسه با تقاضا، کمیابند، دارای قیمت بالاتری هستند. بدین روی توسعه کالای جانشین و تغییر در الگوی زندگی، مشروط بر آنکه به‌نفع تولیدکنندگان خصوصی باشد، تشویق خواهد شد. از جمله موردهای جالب تاریخی، مواد خام از قبیل قلع، مس و آهن است.
سولو بحث می‌کند که قیمت منابع طبیعی در مقایسه با سایر کالاها، طی ۵۰ سال گذشته هیچ‌گونه روند فزاینده‌ای نداشته است. اقتصاددانان، دست کم از زمان توماس مالتوس درباره کمیابی نسبی زمین کشاورزی به بحث پرداخته‌اند. نگرانی‌های سده هیجدهم که ناشی از مهار نکردن جمعیت است و ثمرات پیشرفت‌های فنّی که عاید مالک زمین می‌شود، در کشورهای توسعه‌ یافته امروز دیده نشده است.
[۶] جمعی از نویسندگان: احمد جعفری صمیمی و غلامعلی فرجادی، مجموعه مقالات اقتصاد خرد و کلان، بابلسر، نشر دانشگاه مازندران، وثقی، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۱۵.



درباره کمیابی منابع اقتصادی دو نظر وجود دارد:
[۷] قدیری اصلی، باقر، سیر‌اندیشه اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۷۸.


۲.۱ - منابع شناخته‌شده و غیر آماده

منابع شناخته شده و آماده بهره‌برداری در هر زمان محدود است و در هر مقطع، برای رفع نیازهای بشر کافی نیست و برای رفع نیازها، باید از منابع شناخته‌شده و غیر آماده بهره گرفت و نیز باید این بهره‌گیری را به حد کمال رساند و از هر منبعی استفاده کامل کرد؛ همچنین باید در جستجوی منابعی بود، که تاکنون بشر به آنها دست نیافته و یا ناشناخته مانده‌اند و از این راه‌ها کمیابی و محدودیت منایع را برطرف ساخت.

۲.۲ - ارتقای سطح زندگی و افزایش جمعیت

امکانات طبیعت (چه بالقوه و چه بالفعل) نسبت به نیازهای رو به رشد بشر، کافی نخواهد بود؛ زیرا امکانات طبیعت محدود است و بر آنها افزوده نشده، بلکه در اثر استفاده زیاد، روز به روز از توانایی طبیعت کاسته می‌شود (قانون بازده نزولی)؛ حال آنکه نیازهای بشر، روزافزون است و همواره بر نیازها و خواسته‌های انسان، در اثر پیشرفت تکنیک و ارتقای سطح زندگی افزوده می‌شود. به‌علاوه، افزایش دائمی جمعیت بشر، نیازها را نیز بیشتر می‌کند.
به‌نظر مالتوس، در حالی‌که جمعیت، به‌طور تصاعد هندسی افزایش پیدا می‌کند، مثل (۲-۴-۸-۱۶-۳۲-۶۴-...) وسایل امرار معاش، به‌طور تصاعد حسابی (۲-۴-۶-۸-۱۰-۱۲-...) افزایش می‌یابد. در مقابل تکثیر نفوس، وسایل معیشت، بر اثر کافی نبودن قابلیت تولید زمین و مکفی نبودن حاصل زراعت، به آن نسبت افزایش نمی‌یابد. در چنین شرایطی، هیچ راهی وجود ندارد، جز اینکه افزایش تولید مثل با افزایش تولید مواد غذایی متناسب گردد.
براساس نظر این دسته، زندگی بشر (با توجه به افزایش جمعیت) آینده وحشتناکی دارد؛ دست کم، آینده، مبهم و تاریک است. از این رو باید دست به‌کار کنترل رشد جمعیت شد و این رشد را محدود به‌حدی کرد که توانایی بشر و امکانات زمین، اجازه افزایش آن‌را می‌دهد.
این نظریه، آشکارا برخلاف برداشت‌های عمومی تعادل کلاسیک است. اگرچه مالتوس می‌کوشد طبیعت را در ایجاد تعادل، سهیم بداند و بلاهای طبیعی را مانند زلزله، سیل، بیماریهای مسری و همچنین جنگ را ابزار محدود‌کننده و مکانیسم تعادلی معرفی کند، با این حال، عوامل مذکور را برای ایجاد تعادل کافی ندانسته، اقدامات لازم برای جلوگیری از رشد جمعیت را پیشنهاد می‌کند.
[۸] نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۶۰.

مالتوس برای جلوگیری از رشد جمعیت، سه نوع راه‌حل ارائه می‌دهد:
۱: منع یا فشار اخلاقی (عقب‌انداختن ازدواج‌ها)؛
۲: کنترل جمعیت از طریق برنامه تنظیم خانواده؛
۳: فقر و گرسنگی.
وی دو راه حل اولی را "راه حل جلوگیری" و راه حل سومی را "راه حل مثبت" و مهم‌ترین عامل متوقف‌کننده افزایش جمعیت می‌داند. او در جواب این سوال، که "آیا واقعا اگر مردم بیشتری به‌کار روی زمین بپردازند و غذای بیشتری تولید کنند، نمی‌توان از فقر و گرسنگی جلوگیری کرد، پاسخ منفی می‌دهد؛ زیرا او معتقد است که قانون بازده نزولی عامل بازدارنده این قضیه است.
[۹] تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۱۱۸-۱۲۰.



کمیابی با فقر متفاوت است. فقر به این معنی است که حداقل امکانات را در اختیار نداشته باشیم؛ ولی کمیابی در ارتباط با امکانات و خواسته‌ها است. بنابراین حتی ثروتمندترین کشورها و افراد هم با کمیابی روبرو هستند؛ زیرا هرچند امکانات زیادی در اختیار دارند؛ ولی نمی‌توانند به همه خواسته‌های خود دسترسی پیدا نمایند.
اگر امکانات نامحدود بود، کمیابی از بین می‌رفت. انسان‌ها طی قرون گذشته با اکتشافات و اختراعات خود به کمک رشته‌های مختلف علوم، امکانات و منابع در دسترس بشر را افزایش داده‌اند ولی کمیابی کاهش نیافته است و حتی ممکن است افزایش نیز یافته باشد؛ زیرا خواسته‌های بشر نیز رشد کرده است و حتی به‌نظر می‌رشد که رشد خواسته‌های بشر از رشد امکانات بیشتر است. هرچه کمیابی بیشتر باشد، ضرورت علم اقتصاد و به‌کارگیری راه حل‌های آن بیشتر نمایان می‌شود.
[۱۰] نظری، محسن، مبانی علم اقتصاد، تهران، نگاه دانش، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۱۰.



در صورتی که مقصود از "کمیابی" این باشد که منابع شناخته‌شده و آماده در هر زمان برای نیازهای رو به رشد بشر در همان مقطع کافی نیست، سخنی درست است و برای رفع این کمیابی، باید از منابع مورد بهره‌برداری به‌گونه‌ای استفاده کرد که بیشترین بازده را داشته باشد. همچنین باید از منابعی که مورد استفاده قرار نگرفته، بهره گرفت و باید در صدد شناسایی منابعی برآمد که تاکنون شناسایی نشده‌اند.
با توجه به این نظریه در مورد کمیابی، می‌توان گفت، اقتصاد علمی است که نشان می‌دهد بشر چگونه در پی تامین نیازهای فراوان و رو به افزایش خود، از منابع آماده و غیر آماده، کشف‌شده و کشف نشده برمی‌آید؛ بنابراین در صورتی‌که بشر اقدام مناسب را برای افزایش بهره‌گیری از امکانات بالقوه و بالفعل را انجام ندهد، ناگزیر باید کنترل جمعیت را هرچند در مقطعی محدود، بپذیرد و این نیز ناشی از بهره نگرفتن از تمام امکانات و تعطیل و راکد گذاردن یا استفاده ناقص از آنهاست، نه ناشی از خسّت طبیعت و کمبود منابع طبیعی، درواقع مشکل در انگیزه و رفتار انسان است نه در طبیعت.
[۱۱] دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۵۴-۱۵۶.

در صورتی‌که مقصود از "کمیابی" عدم تکافوی امکانات بالفعل و بالقوه طبیعت برای پاسخ‌گویی به نیازهای متعارف بشر باشد و اینکه با رشد روزافزون جمعیت، بشر هرقدر هم که کوشش کند در آینده به قحطی و کمبود مواد مورد نیاز برای ادامه زندگی رو‌به‌رو خواهد شد، باید گفت که کنترل جمعیت به‌دلیل خسّت طبیعت و کمبود منابع طبیعی ضرورت دارد؛ نه به‌علت استفاده کامل نکردن از امکانات و منابع توسط بشر. البته این نظریه از نظر علمی سخنی نادرست است.
اطلاعات موجود درباره جمعیت کره زمین و امکانات آن، برای پاسخ به نیازهای رشد جمعیت، نشان می‌دهد که با ابزارها و منابع شناخته‌شده کنونی می‌توان چندین برابر جمعیت فعلی، زمین را تامین کرد و حال آنکه توانایی بشر همچنان رو به افزایش است؛ زیرا":
۱: همه امکانات طبیعی و انسانی کره زمین استفاده نمی‌شود؛ مثلا با وجودی که یک چهارم وسعت کلی آمریکای لاتین بدون توسل به وسایل فنّی استثنایی قابل کشت است، فقط از ۵ درصد زمین‌ها، آن‌هم به‌صورتی کاملا ابتدائی استفاده به‌عمل می‌آید.
[۱۲] کوست، ایولا، جهان سوم و پدیده‌های کم رشدی، منیر جزنی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۳، ص۴۹.

۲: از آن مقدار امکانات طبیعی و انسانی که بهره گرفته می‌شود، استفاده کامل و صحیحی به‌عمل نمی‌آید. یعنی می‌توان از این منابع، با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی بشر و به‌صورت بهینه بهره گرفت و حال آنکه اغلب با شیوه‌های سنّتی و با وسایل ابتدایی کار انجام می‌گیرد. به‌عقیده کلین کلارک و چندین محقق دیگر، هرگاه همه زمین‌های قابل کشت مانند هلند و دانمارک مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت، دنیا می‌توانست به ۱۴ میلیارد سکنه غذا برساند.
[۱۳] بروک، پل، جهان سوم در بن بست، امیر حسین جهانبگلو، تهران، خوارزمی، بی‌تا، ص۳۲۲.

۳: آخرین ابتکارات در زمینه تهیه مواد غذایی، تحوّل اساسی در این زمینه پدید می‌آورد؛ به‌طور مثال ژاپن توانسته به تولید محصولات کشاورزی بر روی سطح آب بپردازد و در این کار هم سرعت تولید را بالا برده و در سال، چندین بار محصول برمی‌دارد و هم بازده تولید در سطح را افزایش داده است.


ممکن است گفته شود که با توجه به فراوانی منابع و نامحدود نبودن نیازها، موقعیت علم اقتصاد مخدوش می‌شود؛ زیرا ادعا شده است که علم اقتصاد به‌وجود آمده است تا بیشترین استفاده را از منابع کمیاب، برای برطرف کردن نیازهای نامحدود به عمل آورد. با قبول این نظر که منابع، کمیاب و نیازها، نامحدود نیستند، دیگر جایی برای اقتصاد نمی‌ماند. در پاسخ می‌توان گفت:
[۱۴] دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۶۰-۱۶۱.

۱: اگر کمیابی به این معنا باشد که منابع‌ شناخته شده و آماده بهره‌برداری در هر زمان محدود است، این فرض مورد انکار نیست.
۲: علم اقتصاد لازمه منحصر کمیابی نیست؛ بلکه برای تعیین روش بهتر به‌کارگیری منابع و به‌دست آوردن مکانیزم‌های جاری در تولید و توزیع است. اگر فرض کنیم که هیچ‌گونه کمبودی وجود نداشته باشد و نیازهای افراد با کالاهای موجود تناسب داشته باشند، اشباع این نیازها و در دسترس قرار دادن کالاها برای افراد جامعه، بازهم نیازمند توزیع و تخصیص است. پس علت تخصیص منابع، لزوم ایجاد توافق و سازگاری بین منابع و نیازهاست؛ نه عدم کفایت منابع برای نیازها.


مفهوم کمیابی نتیجه وجود منابع کمیاب است. منابع را می‌توان نهاده‌هایی تعریف کرد که در تولید چیزهایی که ما خواستار آنیم به‌کار می‌روند. اگر این منابع، مولد باشند آنها را عوامل تولید می‌نامیم. عوامل تولید را می‌توان به شیوه‌های مختلف طبقه‌بندی کرد. یکی از انواع این طبقه‌بندی‌ها شامل منابع انسانی، طبیعی و مصنوعی است:
[۱۵] می‌یرز، دنی و دیگران، دوره کامل علم اقتصاد، مهدی تقوی و عبدالله کوثری، تهران، کوهسار، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲-۴.


۶.۱ - منابع طبیعی

زمین و ذخائر معدنی؛ زمین یا ذخائر معدنی درونش آن منبع طبیعی است که بیش از هر چیز دیگر به ذهن می‌آید. در برخی زمین‌ها مقادیر بسیار عظیم محصول بدون افزودن کود بدست می‌آید؛ برخی دیگر در وضع طبیعی خاصیت باروری ندارند. امروزه منابع اقیانوس‌ها و مناطق منجمد قطب‌ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.

۶.۲ - منابع انسانی

برای تولید چیزهایی که خواستار آنیم، یک منبع انسانی باید به کار گرفته شود. این منبع انسانی، عبارت است از سهم مولد "نیروی کار" عرضه‌شده کسانی که کار می‌کنند. هرگاه داوطلبان کار، دوره‌های کارآموزی را بگذرانند، سهم کار در تولید افزایش می‌یابد. آنگاه که منبع انسانی بدین‌گونه بهبود یابد، می‌گوییم سرمایه انسانی بهبود یافته است.

۶.۳ - منابع مصنوعی

وقتی برای کشت گندم کار روی زمین انجام می‌شود، چیز دیگری نیز به‌کار می‌رود. این چیز دیگر معمولا خیش یا تراکتور است. یعنی زمین و کار با منابع مصنوع ترکیب می‌شوند تا چیزهایی را که ما می‌خواهیم تولید کنند. این منابع مصنوع سرمایه نامیده می‌شود.

۶.۴ - منبع انسانی دیگر

کارفرمایی شامل پذیرش خطر و احتمالا از دست دادن مقادیر هنگفت در فعالیت جدید، ابداع شیوه‌های جدید برای تولید کالاهای موجود و به‌طور کلی آزمودن فکرهای تازه‌ای که احتمالا به‌ سود مادی می‌انجامد. بدون وجود کارفرما هیچ سازمان اقتصادی قادر به فعالیت نیست. بی‌تردید کارفرمایی که یک منبع اسنانی است، کمیاب است؛ هرکسی حاضر به پذیرش خطر نیست و یا توانایی آن‌را ندارد که با موفقیّت در امور مربوط به فعالیت اقتصادی تصمیم بگیرد.


در آیات متعددی از قرآن و نیز در روایات متعددی سخن از فراوانی نعمت‌های خدا آمده است و برخلاف دیدگاه اقتصاددانان بدبین که آینده اقتصادی بشر را وحشتناک و یا تاریک ترسیم می‌کنند، اسلام، دورنمای اقتصادی امیدبخشی را فراروی بشریت قرار می‌دهد. لذا از دید اسلام، مشکلی به‌نام کمیابی منابع طبیعی، نسبت به نیازهای بشر، وجود ندارد. منابع طبیعی عطایای خدا به بشر است و عطای الهی با خسّت انجام نگرفته است.
[۲۲] دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۵۶.



۱. فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، آسیم، ۱۳۸۴، ص۱۰۸۷.
۲. بیضائی، سیدابراهیم، آشنایی با مفاهیم اقتصادی: کمیابی، مجله اقتصادی، سال اول، دوره دوم، ش۱۰، ص۵۵.
۳. سالواتوره، دومینیک، اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، نی، ۱۳۸۲، ص۱۰.
۴. چ. موریس، ا. فیلیپسف تحلیل اقتصادی نظریه و کاربرد اقتصاد خرد، اکبر کمیجانی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۴، چاپ نهم، ج۱، ص۱۵.
۵. ساموئلسون، پل و‌هاوس، نورد، اصول علم اقتصاد، مرتضی محمدخان، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۸۴، چاپ اول، ج۱، ص۷.
۶. جمعی از نویسندگان: احمد جعفری صمیمی و غلامعلی فرجادی، مجموعه مقالات اقتصاد خرد و کلان، بابلسر، نشر دانشگاه مازندران، وثقی، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۱۵.
۷. قدیری اصلی، باقر، سیر‌اندیشه اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۷۸.
۸. نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۶۰.
۹. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۱۱۸-۱۲۰.
۱۰. نظری، محسن، مبانی علم اقتصاد، تهران، نگاه دانش، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۱۰.
۱۱. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۵۴-۱۵۶.
۱۲. کوست، ایولا، جهان سوم و پدیده‌های کم رشدی، منیر جزنی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۳، ص۴۹.
۱۳. بروک، پل، جهان سوم در بن بست، امیر حسین جهانبگلو، تهران، خوارزمی، بی‌تا، ص۳۲۲.
۱۴. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۶۰-۱۶۱.
۱۵. می‌یرز، دنی و دیگران، دوره کامل علم اقتصاد، مهدی تقوی و عبدالله کوثری، تهران، کوهسار، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲-۴.
۱۶. حجر/سوره۱۵، آیه۲۱.    
۱۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۴.    
۱۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۱۹. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۸.    
۲۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۰.    
۲۱. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۴، باب۱۰، ح۱.    
۲۲. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۴، چاپ دوم، ص۱۵۶.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «کمیابی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۰۹.    






جعبه ابزار