پیشگویی امام حسن از شهادت امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیشگویی امام حسن از شهادت امام حسین، از مباحث مرتبط به پیشگوییهای شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است.
انبیای الهی و
اهل بیت (علیهمالسّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در
روایات فراوانی از
امور غیبی و حوادث آینده خبر دادهاند. اخبار از
شهادت امام حسین (علیهالسلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از
پیامبران و
ائمه (علیهمالسّلام) و برخی از اصحاب نقل شده که از شهادت امام حسین (علیهالسلام) خبر میدهد. بر اساس گزارش منابع،
امام حسن (علیهالسّلام) با گفتن جمله
«لَا یَومَ کَیَومِکَ یا ابا عَبدِاللّه!»؛ روزی همانند روز کشته شدن تو نیست؛ از شهادت برادر بزرگوار خود، خبر داده است.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) را پیشگویی کردهاند. در این پیشگوییها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکتکنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع میورزند، نیز دیده میشود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بیطرفی به صدور آنها از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت (علیهالسّلام) اطمینان میکند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیهالسّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین میبرد. بر اساس گزارش منابع،
امام حسن (علیهالسّلام) با گفتن جمله
«لَا یَومَ کَیَومِکَ یا ابا عَبدِاللّه ِ!»؛ روزی همانند روز کشته شدن تو نیست؛ از شهادت برادر بزرگوار خود، خبر داده است.
این
روایات از لحاظ قوت سند و روشنی
دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیهالسلام) ازنظر کثرت،
تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای
اسلام آنها را پذیرفتهاند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی
امام حسین (علیهالسلام) است؛ چنان که در توقیع
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) که برای وکیل خود
قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم
شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«... اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ...»؛
«... خداوندا از تو درخواست میکنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این
دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».
«عن المفضّل بن عمر، عن الصادق جعف انَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ (علیهالسّلام) دَخَلَ یَوما الَی الحَسَنِ علیه السلام، فَلَمّا نَظَرَ الَیهِ بَکی، فَقالَ لَهُ: ما یُبکیکَ یا ابا عَبدِ اللّه ِ؟ قالَ: ابکی لِما یُصنَعُ بِکَ. فَقالَ لَهُ الحَسَنُ (علیهالسّلام): انَّ الَّذی یُؤتی الَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ الَیَّ فَاُقتَلُ بِهِ، ولکِن لا یَومَ کَیَومِکَ یا ابا عَبدِ اللّه ِ! یَزدَلِفُ الَیکَ ثَلاثونَ الفَ رَجُلٍ، یَدَّعونَ انَّهُم مِن اُمَّةِ جَدِّنا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، ویَنتَحِلونَ دینَ الاِسلامِ، فَیَجتَمِعونَ عَلی قَتلِکَ، وسَفکِ دَمِکَ، وَانتِهاکِ حُرمَتِکَ، وسَبیِ ذَراریکَ ونِسائِکَ، وَانتِهابِ ثَقَلِکَ، فَعِندَها تَحُلُّ بِبَنی اُمَیَّةَ اللَّعنَةُ، وتُمطِرُ السَّماءُ رَمادا ودَما، ویَبکی عَلَیکَ کُلُّ شَیءٍ حَتَّی الوُحوشِ فِی الفَلَواتِ، وَالحیتانِ فِی البِحارِ.»در کتاب
الامالی شیخ صدوق به نقل از
مفضّل بن عمر، از
امام صادق (علیهالسّلام)، از
پدرش روایت شده است: حسین
بن علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) روزی بر حسن (علیهالسّلام) در آمد و نگاهش که به او افتاد، گریست. حسن (علیهالسّلام) به او گفت: «ای اباعبداللّه! چرا گریه میکنی؟». گفت: به خاطر آنچه با تو خواهد شد، میگریم. حسن (علیهالسّلام) گفت: «آنچه با من میشود، سمّی است که به دسیسه به من میدهند و با آن، کشته میشوم؛ امّا هیچ روزی، مانند روز تو نیست، ای اباعبداللّه! سی هزار مرد جنگی به جنگ با تو میشتابند و همه ادّعا میکنند که از امّت جدّمان محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند و خود را به
اسلام میبندند و بر کشتن و ریختن خونت و هتک حرمتت و اسیر کردن فرزندان و زنانت و تاراج اموالت، گرد میآیند، و همین هنگام است که لعنت بر
بنی امیّه فرود میآید و آسمان، خون و خاکستر میبارد و همه چیز، حتّی وُحوش بیابان و ماهیان دریا بر تو میگریند».
«عن محمّد بن عمر: سَمِعتُ ابی عُمَرَ بنَ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ (علیهالسّلام) یُحَدِّثُ اخوالی آلَ عَقیلٍ، قالَ: لَمَّا امتَنَعَ اخِی الحُسَینُ (علیهالسّلام) عَنِ البَیعَةِ لِیَزیدَ بِالمَدینَةِ دَخَلتُ عَلَیهِ فَوَجَدتُهُ خالِیا، فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ یا ابا عَبدِ اللّه ِ، حَدَّثَنی اخوکَ ابو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ عَن ابیهِ علیهماالسلام، ثُمَّ سَبَقَتنِی الدَّمعَةُ وعَلا شَهیقی. فَضَمَّنی الَیهِ وقالَ: حَدَّثَکَ انّی مَقتولٌ؟ فَقُلتُ: حوشیتَ یابنَ رَسولِ اللّه ِ. فَقالَ: سَاَلتُکَ بِحَقِّ ابیکَ، بِقَتلی خَبَّرَکَ؟ فَقُلتُ: نَعَم، فَلَولا ناوَلتَ وبایَعتَ! فَقالَ: حَدَّثَنی ابی انَّ رَسولَ اللّه ِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اخبَرَهُ بِقَتلِهِ وقَتلی، وانَّ تُربَتی تَکونُ بِقُربِ تُربَتِهِ، فَتَظُنُّ انَّکَ عَلِمتَ ما لَم اعلَمهُ! وانَّهُ لا اُعطِی الدَّنِیَّةَ عَن نَفسی ابَدا، ولَتَلقَیَنَّ فاطِمَةُ اباها شاکِیَةً ما لَقِیَتْ ذُرِّیَّتُها مِن اُمَّتِهِ، ولا یَدخُلُ الجَنَّةَ احَدٌ آذاها فی ذُرِّیَّتِها.»در کتاب
الملهوف به نقل از
محمّد بن عمر روایت شده است: از پدرم
عمر بن علی بن ابیطالب، شنیدم که برای خویشانم (خاندان عقیل) چنین تعریف میکرد: وقتی برادرم حسین (علیهالسّلام) از
بیعت با
یزید در
مدینه سر باز زد، نزد او رفتم و او را تنها یافتم. به وی گفتم: جانم فدایت، ای اباعبداللّه! برادرت حسن، از پدرش برایم نقل کرد که... دیگر گریه امانم نداد و هِق هقِ گریهام بلند شد. او مرا در آغوش گرفت و فرمود: «برادرم گفت که من کشته میشوم؟». گفتم: از این بگذر، ای پسر پیامبر خدا که من توان گفتنش را ندارم! فرمود: «تو را به جان پدرت سوگند، آیا از کشته شدن من خبر داد؟». گفتم: بله. پس چرا بیعت نمیکنی؟ فرمود: «پدرم به من خبر داد که
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به وی از کشته شدن خودش و من خبر داده است و خبر داده که قبر من، نزدیک قبر وی خواهد بود. تو میپنداری چیزی را میدانی که من نمیدانم؟ به راستی که هیچ گاه خودم را خوار نخواهم ساخت و به راستی که فاطمه پدرش را در حالی ملاقات میکند که از رفتار امّتش با فرزندانش شاکی است و کسی که فاطمه را از ناحیه فرزندانش آزار دهد، هرگز وارد
بهشت نمیشود».
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۷۵-۱۹۲.