واحد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وجود
واحدِ دارای عنوان را
واحد گویند؛ اصطلاح مورد بحث در باب
اجتماع امر و نهی به کار میرود.
واحد، مقابل
کثیر بوده و مقصود از آن در باب
اجتماع امر و نهی،
فعل واحدی است که محل اجتماع دو عنوان گردیده است. لفظ
واحد در این مقام، مقابل
متعدد آمده است نه مقابل
کلی؛ یعنی فعل
واحد باید در خارج، یک
وجود داشته باشد که دو
عنوان را جمع کرده است.
واحد گاهی مقابل کلی و گاهی مقابل متعدد به کار میرود. منظور از متعدد، دو یا چند
عمل است، مانند:
نماز و
نظر به
اجنبی و یا شنیدن
غیبت، و منظور از
واحد، یک عمل است که با یک وجود
موجود میشود نه با دو یا چند وجود، و در باب اجتماع امر و نهی همین معنا مقصود است.
بنابراین، عمل
واحد در مقابل اعمال متعدد است و از این نظر، تفاوتی نیست که این عمل
واحد، کلی بوده و قابل صدق بر کثیرین باشد، مانند: نماز در
خانه غصبی که
واحد است ولی افراد متعدد دارد، یا شخصی باشد، مانند: نماز زید در خانه غصبی که یک عمل شخصی است و بر نماز عمرو در خانه غصبی
صدق نمیکند.
در مقابل این نظریه که
واحد، اعم از کلی و شخصی است، برخی هم چون مرحوم «
صاحب معالم»
نزاع را به
واحد شخصی و برخی هم چون مرحوم «
آقا ضیاء» آن را به
واحد کلی منحصر میدانند. منظور از
واحد، «
واحد بالجنس» نیست، زیرا «
واحد بالجنس» آن است که دو عمل تحت یک
مفهوم کلی باشد، مانند:
سجود برای
خدا و
بت، که سجود اگر چه کلی است، اما خود این طبیعت بما هی هی، تحت
امر و
نهی نرفته تا بر عمل
واحدی، دو عنوان منطبق شود، بلکه حصهای از این طبیعت تحت امر رفته که سجود برای خدا است، و
حصه معین دیگر تحت نهی رفته که سجود برای بت میباشد و این دو هیچگاه در
وجود خارجی واحد نیستند.
مرحوم «
آخوند خراسانی» نزاع را در
واحد جنسی و
نوعی هم جاری میداند.
این اصطلاح اقسامی دارد که عبارت است از:
۱.
واحد بالجنس؛
۲.
واحد بالصنف؛
۳.
واحد بالنوع،
۴.
واحد شخصی؛
۵.
واحد کلی.
اهل معرفت و حکما برای
وحدت اقسامی متعدد شمردهاند.
امام خمینی نیز مانند حکما، برای
وحدت به اعتبارات مختلف تقسیمات ذکر کرده است ازجمله:
۱-
وحدت حقیقی و اعتباری: چیزی که دارای اجزایی است و این اجزا بر اثر ترکیب، هیئت
نوعی متحصلی را ایجاد کنند، دارای
وحدت حقیقی خواهند بود، این
وحدت ساری در کل و اجزا است، اما اگر این ترکیب، انضمامی باشد، به گونهای که اجزا تنها به هم ضمیمه شده باشند،
وحدت آن اعتباری خواهد بود؛ مانند
وحدت قوم و لشکر.
۲-
وحدت اطلاقی و
وحدت سریانی:
وحدت به اعتبار اطلاق و سریان به
وحدت اطلاقی و سریانی تقسیم میشود،
وحدت اطلاقی منطبق بر
وحدت حقیقیه است، چنانکه از
وحدت سریانی به
وحدت ظلّی تعبیر میشود.
۳-
وحدت عددی و غیرعددی:
وحدت به اعتبار تعدد و کمیت و عدم آن، به
وحدت عددی و غیرعددی تقسیم میشود؛
وحدت غیرعددی همه کثرتها را در خود هضم میکند.
۴-
وحدت شخصی و
وحدت نوعی:
وحدت به اعتبار وجود خارجی و وجود انتزاعی و مفهومی، به
وحدت شخصی و
نوعی تقسیم میشود، طبق
وحدت شخصی،
وحدت در وجود خارجی است. اهل معرفت قائل به
وحدت وجود، بهصورت
وحدت شخصیاند، به این معنا که همه جهان، وجود
واحد شخصی است که منحصر در یک فرد است و کثرات، شئون این وجود محسوب میشوند. اما در
وحدت نوعی و مفهومی، افراد در مفهوم وجود یا در یک
نوع مشترک اشتراک و
وحدت دارند.
• فرهنگنامه اصول فقه، تدوين توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، برگرفته از مقاله «
واحد».
•
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.