نجاریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفکر معتزلی و عقل گرایی با گسترش خود به ناچار به تضاد درون مذهبی گرفتار شد و علی رغم پایبندی به اصول معتزلی در بسیاری از عقاید و فروع به اختلاف و تشتت
منجر شد. این اختلافات معمولا توسط صاحب نظران و حامیان ایشان حمایت میشد و به همین دلیل از این اختلافات، فرق مختلف مذهب
معتزله پدید آمد.
نجاریه یکی از فرقی است که خاستگاه آن مکتب معتزله است اما در برخی عقاید و نظریات با دیگر فرق معتزلی اختلاف دارد. این نوشتار سعی دارد به معرفی این فرقه معتزلی بپردازد.
حسین بن محمد بن
عبدالله النجار الرازی، کنیه وی ابوعبدالله است و از اهالی
قم میباشد.
وی از سران مکاتب معتزلی است و با مباحثی که ارائه میدهد به یکی از فرق مستقل معتزله تبدیل میشود. اصحاب وی از ری بوده و به تناسب نام رهبر خویش به
نجاریه معروف شدند.
این فرقه با پذیرش اصول مورد اتفاق معتزله به ماهیت معتزلی خویش سامان میدهد اما با برخی
عقاید معتزله مخالفت کردهاند.
او عقاید خویش را در کتبی چون البدل و المخلوق و اثبات الرسل و الارجاء و القضاء و القدر و الثواب و العقاب نگاشته است. وی در
سال ۲۲۰ وفات میکند. اصحاب وی بعد از او به سه
فرقه برغوثیه،
زعفرانیه و
مستدرکه تبدیل میشوند که در بسیاری از اصول و فروع با هم مشترک هستند.
این فرقههای در سالهای بعد با حفظ اصول خویش به بیست فرقه مبدل شدند.
برخی از عقاید وی را در چند بند بصورت اختصار بیان میکنیم:
۱. معتقد است که
خداوند به
ذات و وجود خویش در هر مکانی میباشد.
۲. روئیت خداوند را با چشم محال میداند. اما گفته است که جایز است خداوند قوهای که در قلب برای شناخت قرار داده را در چشم قرار دهد و با این تحول روئیت خدا ممکن میشود.
۳. با اینکه مانند معتزله قائل به حدوث کلام الله است و برای توضیح
عقیده خویش گفته است که اگر کلام الله خوانده شود عرض است ولی اگر نوشته شود جسم است.
۴. با اینکه از معتزله است اما نظریه
تفویض معتزله را قبول ندارد؛ زیرا افعال بندگان را مخلوق خدا میداند و بندگان را کسب کننده این مخلوقات میداند. وی در این نظر جبرگرایانه با
اشاعره موافقت نموده است. او افعال خوب و بد و خیر و شر انسانها را مخلوق خدا میداند.
نظر او در مساله
قضاء و قدر با اعتقاد اهل حدیث موافقت دارد. در نتیجه با
تحلیل ناصحیح از قضاء و قدر به جبر اعتقاد دارد.
۵. در مساله امامت، از معتقدین به
امامت ابوبکر است.
۶.
عذاب قبر را انکار میکنند.
در اینجا
نقد برخی از عقاید
نجاریه را با استفاده از روایات سامان داده و با توجه به حقانیت مکتب
وحی علاوه بر بطلان
نجاریه، عقاید معتزله و اشاعره نیز باطل میشود.
الف. همانا خداوند(تبارک و تعالی) با
زمان و
مکان و
حرکت و انتقال و سکون وصف نمیشود بلکه او ایجاد کننده زمان و مکان و حرکت و انتقال و سکون است. بسی فراتر است از بیان ظالمان. (ان الله تبارک و تعالی لا یوصف بزمان و لا مکان و لا حرکة و لا انتقال و لا سکون بل هو خالق الزمان و المکان و الحرکة و السکون و الانتقال تعالی عما یقول الظالمون علوا کبیر)
ب. خداوند به مخلوقات و محدودیت و جهت و مکان و کیفیت و مقدار و... سنجیده نمیشود و به
وصف این اشیاء توصیف نمیشود بلکه خداوند به بیان خویش توصیف میشود. (خداوند را باید از بیان خودش شناخت نه با سنجش او به اشیاء) (الله لا یوصف بخلقهو ان الله لا یوصف بمحدودیة و لا یوصف بکیف و لا این و حیثو لا یوصف باین و لا بم و لا مکان و الله لا یوصف بمقدارو ان الخالق لا یوصف الا بما وصف به نفسه)
ج. از
حضرت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) سوال شد که خداوند قبل از اینکه
آسمان و زمینی خلق کند، کجا بود؟
در جواب فرمودند: سوال تو در مورد مکان خداوند است (و این سوال غلط است. زیرا در این سوال خداوند به مکان توصیف شده است) خداوند موجودیتش مکانی نیست؛ او بود در حالی که مکان نبود.
(این سوال وقتی صحیح است و
مفهوم و معنی دارد که در مورد یک موجود مکانی و مکان دار سوال شود نه از موجودی که مکان و زمان و اوصاف و کیفیات و صفات مخلوقات برای او بی معنی و نامعقول است).
مساله
جبر و تفویض را معتزله و اشاعره در مسائل مهم کلامی خود بررسی کردهاند. معتزله قائل به تفویض و
اهل حدیث و اشاعره قائل به جبر شدهاند. معتزله در تحلیل قضاء و قدر و رابطه این امور با فعل
انسان دچار چنین گمراهی اعتقادی شدهاند. تفویض یعنی اینکه خداوند مردم را در اعمالشان رها نموده و
اراده و مشیت و قضاء و قدر الهی به امور و رفتار مردم تعلق نمیگیرد و بر فرض تعارض اراده خدا و بنده، اراده بنده مقدم میشود و به عبارتی ایشان اختیار انسان را مطلق و خارج از مشیت و اراده خدا میدانند و در نتیجه با این عقیده قضاء و قدر و
قدرت و سلطه خداوند را محدود کردهاند.
اما اهل حدیث و حامیان کلامی ایشان یعنی اشاعره معتقدند که اصلا اراده انسانها در امور و رفتار و اعمالشان دخالتی ندارد بلکه خداوند افعال انسانها را خلق میکند و در واقع مردم را در اعمال خویش مجبور به جبر خدا معرفی میکنند.
مکتب وحی با هدایت خداوند در
قرآن و بیانانت
معصومین (علیهمالسّلام) از این دو ضلالت اعتقادی جواب داده و عقیده صحیح را بیان نمودهاند. در مکتب وحی همانطور که علم و قضاء و قدر و اراده و مشیت خداوند به اموری تعلق میگیرد که خارج از اختیار انسانهاست و حتی اراده و اختیار و بروز اختیار انسانها به مشیت و اراده خداوند تعلق دارد؛ یعنی خارج از سلطه و قدرت
خداوند نیست اما تمام سلطه ارادی خداوند بر افعال انسانها بدون جبر است.
به عبارت ساده تر مردم تمام افعال و اعمال خود را با اختیار و بدون جبر انجام میدهند اما در محدوده اراده و مشیت خداوند؛ این نه جبر است و نه تفویض که از این مطلب به
امر بین الامرین تعبیر میشود. با این مبنا است که میتوان
عدالت خداوند را درک نمود و
ظلم و
ستم را از ساحت مقدس نفی کرد اما با تفویض و جبر مفهومی برای عدل خداوند نمیماند. همانطور که برای
ثواب و
عقاب و وعد وعید و اکرام و توبیخ و حساب و کتاب و... این چنین است.
به طور مثال خداوند میتواند و قادر است که جلوی معاصی و نافرمانی گناهکاران را بگیرد. او همیشه به اقتضای علم و قضاء و قدر و
مصلحت و اراده خویش عمل میکند و هرجا که بخواهد میتواند به افراد توفیق دهد و جلوی معاصی ایشان را بگیرد بدون اینکه این افراد را بر ترک
گناه مجبور کند و نیز میتواند جلوی معاصی را نگیرد بدون اینکه افراد را بر گناه مجبور کند.
در ادامه به چند روایت زیر اشاره میگردد:
از
امام رضا (علیهالسّلام) سوال شد که آیا خداوند امور را به مردم تفویض (تفویض به عقیده معتزله) کرده است؟ فرمودند: خداوند برتر است از این مطلب (تفویضی که مردم بدون اراده و مشیئت و قضاء و قدر الهی به امور خود عمل کنند) گفتم (در صورتی که تفویض نشده باشد) مردم باید در امورشان مانند معاصی و گناهان مجبور باشند. (عقیده
اهل سنت واشاعره) فرمودند: خداوند حکم و عدالتش برتر از این است که مردم را مجبور نماید.
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند:
هر کس که معتقد باشد به اینکه خداوند به بدی و فحشاء امر نموده است بدرستی که بر خدا
دروغ بسته است و هر کس که خیر و شر را بدون مشیت و اراده خداوند بداند خداوند را از قدرتش خارج نموده است و کسی که معتقد باشد معاصی و نافرمانی بدون نیروی خدادادی است بر خداوند دروغ بسته است. (یعنی انسانها در افعال نیک و بد مختار هستند و خداوند
اراده و
قدرت بر انجام و ترک اعمال را به ایشان عنایت نموده) و هر کس بر خدا دروغ ببندد جایگاهش
جهنم است.
۳.
امام صادق (علیهالسّلام) به زراره بن اعین فرمودند: آیا جملهای از قضاء و قدر به تو بگوییم. زراره عرضه داشت: بله، بفرمایید فدایت شوم. حضرت فرمودند:
روز قیامت وقتی که خداوند خلائق را برای حسابرسی جمع کند از تعهداتی که از ایشان گرفته سوال میکند (اموری که در
اختیار و اراده مردم بوده) نه از اموری که برایشان روا شده است. (و در اختیار ایشان نبوده)
شخصی به نام ذریح از امام صادق (علیهالسّلام) سوال نمود که امامان بعد از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کیستند؟ امام بعد از اینکه اسامی
ائمه را به ترتیب بیان نمودند فرمود:
«من انکر ذلک کان کمن انکر معرفة الله تبارک و تعالی و معرفة رسوله»
کسی که این امامان را انکار کند مانند کسی است که معرفت خداوند و رسولش را انکار کرده است.
همچنین نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بطور مکرر بر
امامت امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) و فرزندان پاکش تصریح دارد که نهایت این مطلب در
روز غدیر با
بیعت و
عهد با ایشان صورت گرفت و حتی اهل سنت
روایات مختلفی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکنند که آن حضرت امامت را در دوازده نفر از
قریش منحصر میکند که جز بر
ائمه اثنی عشر که
شیعه به آن معتقد است تطبیق نمیکند.
در مورد عذاب
قبر که در
برزخ رخ میدهد علاوه بر اینکه از مسلمات شیعه و سنی میباشد روایات و
آیات بسیاری در اثبات او اقامه میشود. حتی روایات بسیاری به عوامل و اسباب عذاب قبر و نیز عوامل رهائی و نجات یافتن از عذاب قبر اشاره دارد. با این همه افرادی کج اندیش مانند
حسین بن محمد نجار و
نجاریه با موهومات خویش منکر برزخ و یا عذاب قبر و
وحی و آیات الهی شدهاند.
خداوند در
قرآن کریم میفرماید:
هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند را مرده مپندارید بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان متنعم هستند. ایشان از فضلی که خداوند نصیبشان نموده شادمانند و به کسانی که هنوز به ایشان ملحق نشدهاند بشارت میدهند که هیچ ترسی نداشته و
غم نخورند.
امام صادق در مورد بشارت
شهداء میفرمایند:
«به خدا قسم ایشان در
بهشت به مومنینی که هنوز به ایشان ملحق نشدهاند و در
دنیا هستند بشارت میدهند.»
و نیز میفرمایند:
«برزخ همان عالم قبر است؛ یعنی
ثواب و عقابی که بین
دنیا و
آخرت است.»
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نجاریه».