میرزا نصرالله خان مشیرالدوله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا نصرالله
خان مشیرالدوله، فرزند "آقامحمد" در
نائین متولد شد. وی در ابتدای کار در وزارت امورخارجه در سال ۱۲۹۹ ه.ق. لقب "مصباح الملکی" داشت و در سال ۱۳۰۸ ه.ق. به "مشیرالملک" ملقب شد.
پدرش اصلا یزدی بود، ولی پس از آنکه به سلک درویشان درآمد و در
نائین ساکن شد، به "نائینی" معروف گردید. میرزا نصرالله در جوانی عازم
تهران شد و با توجه به اینکه خط خوشی داشت مدتی در این شهر به کار «
عریضه نویسی» (کتابت) مشغول شد و از این راه
امرار معاش میکرد و بعد وارد دستگاه "
میرزا عبدالوهابخان آصفالدوله" گردید و پس از چند سال "آصفالدوله" او را به «وزارت خارجه» معرفی نمود. مدتی در وزارت خارجه مشغول به کار بود و بعد مامور خدمت در «
تبریز» گردید و در همین شهر
ازدواج کرد. میرزا نصرالله
خان در سال ۱۲۷۹ ه.ق. به تهران بازگشت.
او در ابتدا در «وزارت لشکر» سمت مالی داشت، رفته رفته مورد توجه "
میرزا علیاصغرخان امینالسلطان"، صدراعظم
مظفرالدین شاه قرار گرفت و او «وزارت لشکر» را به میرزا نصرالله
خان ارزانی داشت.
میرزا نصرالله
خان در ابتدای کار در وزارت امورخارجه در سال ۱۲۹۹ ه.ق. لقب "مصباح الملکی" داشت و در سال ۱۳۰۸ ه.ق. به "مشیرالملک" ملقب شد؛ پس از مرگ "
میرزا محسنخان مشیرالدوله" که وزیر امورخارجه بود میرزا نصرالله
خان وزیر امورخارجه شد و به "مشیرالدوله" ملقب گردید. وی رسیدن به مقام وزارت خارجه را مدیون توجهات میرزا
علی اصغرخان
امین
السلطان بود و لقب مشیرالدوله را نیز او برای میرزا نصرالله از مظفرالدین شاه تقاضا کرد.
او در «مسکو» به مدرسه "کادکسی کرپوس" که مدرسه نظامی بود وارد شد و تحصیلات نظامی و حقوقی خود را در دانشکده حقوق مسکو تمام کرد. پس از اتمام تحصیلات به سمت وابسته سفارت ایران در «پطرزبورگ» روسیه تعیین شد.
او حداکثر تلاشش را هنگام اشتغال در سمتهای مهم اداری به کار بست که رعایت اصول و قوانین بشود و روزی که به
ایران آمد متوجه شد که باید مرکز و کانونی را برای تعلیم اصول و مبانی حقوق بشر فراهم آید و مکتبی باز شود که مردم ایران را به قانون دانی و حق و حدگذاری وادار کند. برای این کار در سال ۱۳۱۷ ه.ق. «مدرسه سیاسی» را تاسیس کرد و مدرسه سیاسی در حقیقت پایه و مرکز اساسی مدرسه حقوق و بالاخره دانشکده حقوق امروزی بود.
در زمان مظفرالدین شاه، انقلاب مشروطیت ایران به مرحله نهایی رسیده و ظهور کرد و آزادیخواهان از گوشه و کنار سربلند کرده و آزادی و
عدالت میخواستند، البته دربار و اطرافیان مظفرالدین شاه که "
عین الدوله" (صدر اعظم شاه) در راس آنان بود و چون دیواری قطور ایستادگی میکردند.
در همان روزهایی که عینالدوله در برابر
علما و مشروطهخواهان ایستاده و
تجار و علما به
قم مهاجرت کردند مشیرالدوله نقش میانجی را داشت و حتی مقرر شد مشیرالدوله با جمعی از روسای تجار روانه قم شود و علما را برگرداند. مشیرالدوله با روحانیون و علمای عصر روابط دوستانه داشت، به خصوص با "حاج شیخ فضل الله" و "حاج آقا
علیاکبر بروجردی" که هر دو از علمای طراز اول آن زمان بودند.
روز چهارشنبه دهم
جمادیالاخر ۱۳۲۴ ه.ق. بود که بازارها بسته شد و محصلین مدارس در سفارت انگلیس چادر زدند و خواهان عزل عینالدوله شدند. ابتدا او پایداری میکرد و
استعفا نمیداد و سرانجام به عنوان اعتراض به «مبارک آباد» رفت. روزی مشیرالدوله که از طرف شاه حامل پیامهای سخت بود، پیش عینالدوله رفت و او را مجبور به استعفا کرد. مشیرالدوله به جای او وزیر اعظم شد و پس از اندک زمانی به مقام صدارت نایل آمد.
مشیرالدوله ابتدا دست به آزادی محبوسین سیاسی زد و توانست چند روز بعد فرمان مشروطیت را از مظفرالدین شاه بگیرد،
از علما که از تهران خارج شده بودند درخواست مراجعت نمود و سپس طی اعلامیهها و لوایحی، مردم را به تشکیل مجلس و انجام انتخابات و رعایت اصول دموکراسی امیدوار و مطمئن ساخت.
او روز شنبه ۱۷
شعبان ۱۳۲۴ه.ق. تهیه مجلس را میبیند، روز بعد، در عمارت «باغ گلستان» در حضور مظفرالدین شاه در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ ه.ق. مجلس تشکیل شد، اما برای معرفی کابینه خود به مجلس نرفت؛ وزراء را "
محتشم السلطنه" (وزیر داخله) معرفی کرد زیرا وی معتقد بود که وزرا تنها در برابر شاه مسئولند.
مظفرالدین شاه در سال ۱۳۲۴ ه.ق. درگذشت. مشیرالدوله
علیرغم میل باطنی، تاج بر سر محمد
علیشاه مغرور جوان گذاشت و حال آنکه قلبش بدین
سلطنت گواه نمیداد. مشیرالدوله صدارت "محمدعلی شاه" را برعهده گرفت و از آنجا که محمد
علی شاه با مشروطهخواهان و مجلس میانه خوبی نداشت و مشیرالدوله هم به هواداری از مشروطه خواهان و مجلس متهم بود درباریان، شاه را علیه او تحریک میکردند. این عوامل باعث شد که محمدعلی شاه از "میرزا
علیاصغرخان
امین
السلطان" که در آن زمان در اروپا بود برای تشکیل کابینه دعوت کند، به امید آنکه وی بتواند با کیاست و درایت خود مجلس شورای ملی را دچار تفرقه کند و بساط مشروطه را برچیند و پس از اینکه معلوم شد
امینالسطان به ایران خواهد آمد، مشیرالدوله استعفا نمود. مشیرالدوله پس از این قضایا عمر چندانی نکرد و در چهارم شعبان ۱۳۲۵ ه.ق.درگذشت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «میرزا نصرالله خان مشیرالدوله»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۲۰.