• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مِسْکین (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: مِسْکینِ (لغات‌قرآن).


مِسْكين (به کسر میم و سکون سین) از واژگان قرآن کریم به معنای درمانده است.
مَساکین جمع مِسْکین است.
مَسْكَنَة به معنای درماندگى است و مصدر مِسْکین است.



مِسْكين به معنای درمانده است.


به مواردی از مِسْكين که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - مَساکین

مَساکین جمع مِسْکین است.

۲.۱.۱ - الْمَساكِينِ‌ (آیه ۶۰ سوره توبه)

(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ‌ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها ...)
(صدقات (زکات‌) مخصوص نيازمندان و مستمندان و مأموران جمع آورى آن است.)


۲.۱.۲ - لِمَساكِينَ‌ (آیه ۷۹ سوره کهف)

(أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‌ لِمَساكِينَ‌ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ ...)
(امّا آن كشتى براى گروهى از مستمندان بود كه با آن در دریا كار مى‌كردند...)
در این آیه مساكين به صاحب كشتى اطلاق شده است.


۲.۱.۳ - تفاوت مساکین با فقراء

بايد دانست در قرآن كريم فقط در يک محل مساكين با فقراء در رديف هم ذكر شده‌اند.( آیه ۶۰ سوره توبه) اين باعث گفتگو شده كه آيا هر دو يک صنفند و يا صنف مستقلى‌اند؟

بعضى‌ها گفته‌اند: مسكين آن است كه هيچ چيز نداشته باشد و آن از فقير شديدتر است ولى دقّت در قرآن آن را تأييد نمی‌كند كه در آيه‌ ۷۹ سوره کهف مساكين به صاحب کشتی اطلاق شده است.

با توجّه به اصل ماده خواهيم دانست هر يک صنف به خصوصى است گرچه در بعضى مصاديق قابل جمع‌اند فقر در لغت به معنى حاجت است، فقير يعنى حاجتمند و مستمند. مسكين از سكون است يعنى درمانده: درماندگى ممكن است در اثر فقر باشد و يا از مرض، فلج، نقص عضو و دورى از مال و اهل و غيره. على هذا مسكين از فقير اعمّ است بر خلاف بعضى از بزرگان كه فقير را اعمّ دانسته. زيرا هر فقير از لحاظ حاجت مسكين و درمانده است ولى بعضى مسكين فقير نيست مثل مساكين سوره کهف كه صاحب كشتى بودند.

در مجمع از شافعی و ابن انباری نقل شده كه فقير از مسكين اسوء حال است و با آيه‌ «أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‌ لِمَساكِينَ‌» استدلال كرده‌اند.
عیاشی در تفسير خود ذيل آيه‌ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ‌ ...» از محمد بن مسلم از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل كرده: فقير آن است كه سؤال می‌كند. مسكين پر زحمت‌تر از او است و سؤال نمی‌كند. و از ابی بصیر از آن حضرت نقل می‌كند: فقير آن است كه سؤال می‌كند. مسكين پر زحمت‌تر از اوست و بائس از هر دو پر مشقّت‌تر است. ولى در وسائل هر دو حديث به عكس نقل شده.

خلاصه سخن آنكه: مسكين به معنى درمانده. به نظر ما از فقير اعم است.
و اينكه امام (عليه‌السّلام) مسكين را اسوء حالا فرموده ظاهرا راجع به آيه صدقات است و گرنه از حيث لغت و آیه ۷۹ کهف شايد مسكين فقير نباشد و مراد در آيه صدقات آن است كه حالش از فقير بدتر باشد يعنى صدقات مال كسانى است كه فقيراند و مالک قوت يكساله نيستند و نيز مال آنهائى است كه مالک قوت يک روزه هم نيستند.


۲.۲ - مَسْكَنَة

مَسْكَنَة به معنای درماندگى است.
طبرسى گويد: آن مصدر مسكين است.
در اقرب آن را اسم گرفته به معنى فقر، ذلّت و ضعف.
راغب گويد: اصح القولين آن است كه ميم آن زايد است.
اين كلمه دو بار در قرآن آمده و هر دو درباره یهود است‌.


۲.۲.۱ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۶۱ سوره بقره)

(وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ‌ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ...)
(و مُهر ذلّت و نياز، بر آنها زده شد؛ و به خشم خداوند گرفتار شدند؛ چرا كه آنان نسبت به آيات خداوند، کفر مى‌ورزيدند؛ و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند....)


۲.۲.۲ - الْمَسْكَنَةُ (آیه ۱۱۲ سوره آل عمران)

(ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ‌ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ...)
(هر جا يافت شوند، مهر ذلّت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، و تجديد نظر در روشِ ناپسند خود، يا با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مُهر بيچارگى بر آنها زده شده؛ چرا كه آنهابه آيات خدا، كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند....)


۲.۲.۳ - توضیح تفسیری

در هر دو آيه مقرّر شدن ذلّت و مسكنت و قرين شدن با غضب خدا ذكر شده و علّت آن بدبختى‌ها، كفر به آيات حق و قتل پيامبران است. اين دو آيه با هم تفاوتى ندارند مگر در استثناء «إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» كه در «حبل» مشروحا گفته شد.

مسكنت را ابن اثیر و طبرسى فقر قلبى گفته‌اند.
به هر حال آن از سكون است و آن درماندگى به خصوصى است كه از ذلّت و خوارى ناشى می‌شود و شخص پيش خود شرمنده می‌شود و اينكه بیضاوی در تفسير آيه دوم گفته: يهود در بيشتر اوقات فقراء و مساكين‌اند درست نيست گرچه سخنش در آيه اوّل وسيع‌تر از دوّم است. زيرا مسكنت فقر نيست.
المنار در فرق ما بين ذلّت و مسكنت گويد: مسكنت حالتى است در شخص كه از خود حقير شمردن ناشى است به طوريكه براى خود حقى قائل نيست. و ذلّت حالتى است كه منشاء آن ممنوعيت از حق خويش است و منشاء و سبب ذلّت ديگران‌اند نه خود شخص.

بهر حال در نتيجه كفر به آيات خدا و قتل پيامبران خوارى و ذلّت بر يهود مقرّر و زده شد. مردم آنها را خوار و ذليل دانستند. خود نيز در پيش خود مسكين و درمانده شدند و رفع آن‌ «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ‌» بسته است. به طوريكه هر شخص ستمكار در نظر ديگران خوار و در پيش خودش شرمنده است و اگر به سوى خدا باز گردد و مردم در وى توبه احساس كنند هر دو رفع می‌شود. آيه نمی‌گويد چنين شدند بلكه می‌گويد: رفع ذلّت‌ و مسكنت با آن دو است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۸۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۱۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۲۶۷.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۹۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۱۶.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۱۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۲۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.    
۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۲.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۸۱.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۴۷.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۱۲.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۵۲.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۷. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۲۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۰.    
۲۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۰.    
۲۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۱۰.    
۲۴. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۱۰.    
۲۵. کهف/سوره۱۸، آیه۷۹.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۳.    
۲۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۹۲.    
۲۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص.۴۱۸    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۵۸.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸۸.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۹۲.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.    
۳۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۴.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۹۵.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۸۴.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۰۵.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۱۴.    
۴۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۴۴. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۲، ص۳۸۵.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۵۶.    
۴۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    
۴۷. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۸۰.    
۴۸. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۷۵.    
۴۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سکن»، ج۳، ص۲۸۵.    






جعبه ابزار