محمد بن ابراهیم برغشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرْغُشی، یا بَرْغَشی، ابوالمظفر محمد بن ابراهیم، از وزیران پایان روزگار
سامانیان است.
نام وی در برخی از منابع و پارهای از نسخهها بُزغُشی ضبط شده.
اما در شرح تاریخ یمینی و منابع مهم دیگر نام او برغشی آمده است.
با وجود این، تلفظ درست این نام، با
اطمینان روشن نیست. از
شعر ابومنصور فوشنجی (ملقب به مضراب الشعر) نیز تنها این اندازه پیداست که حرف اول و سوم آن متحرک و حرف دوم آن ساکن است.
در عین حال، از آنجا که
ناصرالدین منشی کرمانی نام او را برغوشی ضبط کرده است،
بعید نیست که منسوب به برگوش، از شهرهای ناحیه چاچ بوده باشد.
نفوذ روز افزون غلامان ترک در دربار
سامانی، نه تنها وزیران، دبیران و دهقانان ایرانی را
تهدید میکرد، بلکه به تدریج از
قدرت امیران سامانی نیز میکاست. از حدود ربع آخر
سده ۴ق، اختلاف و بیاعتمادی میان والیان و سپهسالاران ایرانی و ترک دولت سامانی افزایش یافت. سقوط
بخارا تختگاه سامانیان به دست ترکان
مسلمان قراخانی (۳۸۲ق /۹۹۲م)، هر چند دوامی نداشت، اما آشفتگی اوضاع را بیش از پیش نمایان ساخت. اتحاد نافرجام ابوالحسن فایق و ابوعلی سیمجور برضد سامانیان (۳۸۴ق) نیز، به توسعه قدرت سبکتکین امیرغزنه انجامید و دربار بخارا را زیر نفوذ وی قرار داد.
حکومت نوح بن منصور سامانی یا نوح دوم (۳۶۵-۳۸۷ق/۹۷۶- ۹۹۷م) نیز از همان ابتدا متکی به سرداران ترک بود. وزیر او عبدالله محمد بن احمد جیحانی ظاهراً «به سبب پیری عذر خواست»،
اما شاید در باطن از تسلط و مداخله سرداران ترک در کار دیوان که باعث اختلال در اداره مملکت میشد، به تنگ آمده بود.
چندسال بعدهم، وزیر دیگرش ابونصر بن ابی زید، به دست غلامان کشته شد.
نوح از بیم سبکتکین که پشتیبان وزیر بود، غلامان را دستگیر کرد و کشت. سپس از سبکتکین خواست تا جانشین وزیر را تعیین کند؛ اما سبکتکین در این ماجرا مداخله نکرد و سرانجام، ابوالمظفر برغشی که احتمالاً مورد تأیید سبکتکین نیز بود، به وزارت برگزیده شد و تا پایان فرمانروایی نوح بن منصور، وزارت او را برعهده داشت.
با
مرگ نوح دوم، پسر خردسالش ابوالحارث منصور یا منصور دوم (حک ۳۸۷-۳۸۹ق/۹۹۷-۹۹۹م) جانشین وی شد و وزارت همچنان در دست برغشی باقی ماند؛ اما نیابت حکومت، به فایق سپرده شد و در واقع زمام امور در اختیار وی قرار گرفت.
مداخله فایق در امور مملکتی، سبب ایجاد اختلاف شدیدی میان او و برغشی گردید و برغشی به امیر سامانی پناهنده شد. فایق با
خشونت و اصرار فراوان، تسلیم وی را طلب کرد، اما منصور نپذیرفت و فایق هم با ناخشنودی بخارا را ترک کرد. سرانجام با وساطت بزرگان دولت، میان طرفین موافقتی حاصل آمد و برخلاف میل قلبی منصور، برغشی از کار بر کنار شد (۳۸۸ق/ ۹۰۱م). وزارت را به ابوالقاسم عباس بن محمد برمکی سپردند و برغشی را به گوزگانان (جوزجان) فرستادند.
گزارش
ابوالفضل بیهقی درباره برغشی،
هرچند با گزارش عتبی و دیگر منابع متفاوت است، اما نشان میدهد که در چنان اوضاع و احوالی، خود برغشی هم تمایلی به ادامه وزارت نداشته است. بر اساس این گزارش، برغشی چون دریافت که کار سامانیان «به آخر آمده است»، حیلهای ساخت و ۵هزار
دینار به یکی از پزشکان دربار داد تا به
دروغ، بیماری وی را تأیید کند. امیر سامانی که سرانجام از بهبود او ناامید شده بود، به وی اجازه داد تا به ملکی که در گوزگانان خریده بود، عزیمت کند و به والی گوزگانان فرمان داد که وی را بزرگ دارد.
چندی بعد، چون خاندان سامانی بر افتاد (۳۸۹ق/ ۹۹۹م)، برغشی، ملک خود را در گوزگانان فروخت و به
نیشابور رفت.
ظاهراً وی تا پایان
عمر، در آنجا ساکن بود و به قولی در آنجا، مدت ۳۰ سال به مطالعه و تألیف اشتغال داشت.
ابوالفضل بیهقی روایت کرده که ابوالمظفر برغشی را در ۴۰۰ق در نیشابور دیده است. برغشی در آن زمان، «پیری سخت بشکوه» بوده و «موی سفید چون کافور» داشته است.
به هر حال، بزرگان نیشابور در بزرگداشت برغشی کوتاهی نمیکردند و همواره او را برصدر مینشاندند.
محمود غزنوی نیز وی را «خواجه» میخواند و چند بار قصد کرد که برغشی را وزارت دهد، اما او نپذیرفت.
با اینکه ابومنصور فوشنجی، اشعاری در تأسف بر زمان وزارت ابوعلی بلعمی و انتقاد از وزارت برغشی سروده است.
منینی او را از کاردانترین و فاضلترین وزیران سامانیان دانسته است.
(۱) محمد ابن حوقل، صوره الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
(۲) ابراهیم اصطخری، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
(۳) بارتولد، و و ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۴) ابوالفضل بیهقی، تاریخ، بهکوشش قاسم غنی و علی اکبر فیاض، تهران، ۱۳۲۴ش.
(۵) علی بیهقی، تاریخ بیهق، بهکوشش کلیم الله حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م.
(۶) عبدالملک ثعالبی، یتیمه الدهر، بهکوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۷۷ق.
(۷) عبدالحی حبیبی، حواشی بر زین الاخبار (نک: هم، گردیزی).
(۸) غیاث الدین خواندمیر، دستور الوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۹) رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به کوشش احمد آتش، آنکارا، ۱۹۵۷م.
(۱۰) عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۱) محمد شبانکارهای، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) جعفر شعار، حاشیه بر تاریخ یمینی (نک: هم، عتبی).
(۱۳) محمد عتبی، «تاریخ یمینی»، ضمن شرح الیمینی (
الفتح
الوهبی) (نک: هم، منینی).
(۱۴) محمد عتبی، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح جرفادقانی، بهکوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۵) علی اکبر فیاض، حواشی بر تاریخ (نک: هم، بیهقی، ابوالفضل).
(۱۶) عبدالحی گردیزی، زینالاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۷) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۸) احمد منینی، شرح الیمینی (
الفتح
الوهبی)، قاهره، ۱۲۸۶ق.
(۱۹) ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۰) محمد نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه احمدبن محمد قباوی، تلخیص محمدبن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۱) سعید نفیسی، محیط زندگی و احوال واشعار رودکی، تهران، ۱۳۳۶ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برغشی»، شماره۴۷۵۸.