مجموعه آثار قلمی شهید تبریزی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجموعه آثار قلمی شادروان ثقه الاسلام
شهید تبریزی به کوشش
نصرت الله فتحی که به
زبان فارسی پیرامون
مکتوبات و نامههای آن مرحوم در ۲۸
رجب ۱۳۲۸ تا ششم
محرم ۱۳۳۰ (چهار روز پیش از
شهادت وی) گردآوری شده است.
با سرآغازی از انجمن آثار ملی و سپس سخنی چند با خوانندگان
کتاب توسط نصرت الله فتحی، مولف
کتاب آغاز میگردد. پس از نگاهی گذرا به سرگذشت صدر الشهداء ثقه الاسلام، به مجمل حوادث یومیه
مشروطه میپردازد.
در قسمت ابتدایی این
کتاب شرح حالی از شهید را میخوانیم.
شهید روحانیت و
اسلام، مرحوم حاج میرزا علی بن موسی بن محمد شفیع، معروف به ثقة الاسلام، از اکابر
علمای امامیه تبریز بود که در
نجوم،
ریاضیات،
تاریخ،
کلام و
حکمت عالیه و دیگر
معارف اسلامی، حظی وافر داشت. ادبیات را از اکابر وقت خود در تبریز آموخته، و پیش جد بزرگوار خود معارف الهیه را تکمیل کرده بود، و در اواخر
سده سیزدهم به عتبات عالیات مشرف شده و در حوزه درس بزرگانی هم چون
فاضل اردکانی،
شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج
شیخ علی یزدی و دیگر اساتید
حوزه علمیه نجف تلمذ نمود. وی پس از تکمیل مراتب علمی، در سال ۱۳۰۸ به وطن مالوف خود مراجعت کرد و همواره در حل و فصل امور و رفع دعاوی مردم و انجام مهمات و مشکلات آنان سعی بلیغی داشت تا آن که در سال ۱۳۲۴ ق حکومت ملی فعالیت خود را آغاز کرد و
انقلاب بزرگ مشروطیت رخ نمود و اختلاف کلمه بین دولت ضعیف، و ملت مقاوم به وقوع پیوست.
صلاح حال عموم را در مجالس عمومی و خصوصی گوشزد مینمود تا آن که برخی از بیگانگان از فرصت استفاده کرده و به
تنفیذ و امضای ورقهای دال بر این که شهر تبریز در اثر مداخله ایشان و حرکات وحشیانه اهالی فتح شده، تکلیف نمودند. او هم شدیدا امتناع کرد تا عصر
روز عاشورای سال ۱۳۳۰ ق که آن روحانی مبارز را با چند تن دیگر از مردان غیور اسلامی در سربازخانه دولتی تبریز- که اخیرا در محل آن
کتاب خانه دولتی و دانش سرای پسران تاسیس شده است- بر
دار زدند.
آقای
میرزا علی آقا ثقةالاسلام از
علمای آذربایجان و رئیس
شیخیه این ایالت بود. در شب
جمعه ۷ رجب ۱۲۷۷ قمری در تبریز متولد و در جوانی به
عتبات مشرف شد. پس از چند سال تحصیل به
وطن مراجعت پس از فوت پدرش حاج میرزا موسی آقا به جای او با لقب ثقةالاسلامی نشست و در
عاشورای ۱۳۳۰ توسط قشون
روسیه تزاری مصلوب گردید. شرح حال او در «ایضاح الابناء فی مولد خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله» که از مؤلفاتش میباشد، مندرج است.
ثقةالاسلام در
ادبیات فارسی و
عربی استاد بود. از تالیفات او «
مرآة الکتب» است که در آن،
کتابها و
رجال شیعه را معرفی کرده؛ ولی به طبع نرسیده است.
۱-
رساله لا لان۲-
مرآة الکتب۳-
ترجمه بث الشکوی۴- مجموعه آثار قلمی شادروان
ثقة الاسلام تبریزی
یکی از نوشتههای پر ارج ثقةالاسلام تبریزی، رسالهای است با عنوان «رساله لالان» که در
ربیع الاول ۱۳۲۶ ق. برای علمای طراز اول
نجف نوشته شده است و در
کتاب حاضر به آن اشاره شده است. جالب این که این رساله در دهههای گذشته به زبانی ژاپنی نیز ترجمه شده است.
ثقةالاسلام در این رساله لزوم وضع قانون و برقراری
عدالت و مشروطیت را یادآور شده است. به نظر میرسد که خمیر مایه اندیشه سیاسی ثقةالاسلام با اقامت هشت ساله اش در عتبات عالیات شکل گرفته باشد. او با خواندن روزنامههای مهم عربی آگاهیهایی پیرامون نظامهای تازه سیاسی- اجتماعی به دست آودره بود. ثقةالاسلام با وجود مخالفت با هرگونه سلطه خارجی بر
ایران، به
مسلمانان سفارش میکرد که از پارهای دستاوردهای
تمدن غرب «نظیر تحصیلات جدید»، علوم و برخی نهادهای دموکراتیک بهره گیرند تا از این رهگذر به ترقی و اقتدار دست یابند. او مانند علامه شهیر
میرزا محمد حسین نائینی که رساله اش یک سال پس از رساله لالان نوشته شده است بر این باور بود که میشود میان مشروطه مغربی و شریعت اسلام توازن ایجاد کرد و از همین رو میکوشید اصول مشروطه را با
حکومت اسلامی هماهنگ کند.
رساله لالان در استانبول به چاپ رسیده و به حضور مراجع عالی قدر نجف ارسال شده. این رساله با قلمی خوب و بیانی لطیف، تنظیم شده است. به عقیده برخی از نویسندگان معاصر، این
کتاب از جهات عدیده بر «تنبیه الامة و تنزیه المله»
مرحوم نائینی مزیت دارد.
وی در این رساله درباره مشروطیت مینویسد که:
«علاج این امر یکی از دو کار است: ۱. تبدیل
سلطنت به سلطنت شرعیه که
نواب امام علیهالسّلام متصدی امر سلطنت (حکومت) شوند و اجرای عدل مذهبی نمایند و تمامی
بدعتها و امور مخالفه
شرع را محو کنند، که آن را به اصطلاح «
جمهوریت» گویند؛ ۲. محدود و مقید ساختن سلطنت حاضره و امنای ملت را بر آن ناظر گماشتن و تاسیس دارالشورا، و انجام دادن
امور عرفیه با شور
عقلا و رشته امور را از دست استبداد گرفتن است. در حال حاضر که نواب
ائمه علیهمالسّلام خود را مکلف به سلطنت (
حکومت عامه) نمیدانند و امور شرعیه و غیر شرعیه چنان به هم پیچیده که تفکیک آن از همدیگر و موقوف نمودن آن قوانین غیر مشروعه یا منع متصدیان غیر لایق امکان ندارد و غفلت و بی اطلاعی ملت بی پایان است، باید بالضرورة قسم دوم را اختیار کرد.»
این عالم بیدار دل، نظر آن گروه از علما را که مشروطه و نظام پارلمانی را مغایر
شریعت اسلامی میدانستند، نمیپذیرفت و بر این باور بود که آنان در طرح دیدگاههای خویش دچار
پارادکس شده و سخنانش از شفافیت و روشنی لازم برخوردار نیست. در بخشی از رساله لالان مینویسد:
«... اینکه در افواه بعضی دائر است که مشروطه باید مشروعه باشد، مقصود از آن درست معلوم نشده است که مقصود تبدیل سلطنت به سلطنت شرعیه حقیقی است یا اصلاح سلطنت حالیه؟ اولی که ممکن نیست و احکام شرعیه مشروعه، مشروطه نتواند بشود و موقع، مقتضی بیان تفضیل سلطنت شرعیه و کیفیت آن نیست و غرض گوینده نیز آن نیست و در قسم ثانی با بقاء قوانین غیر مشروعه متداوله و عدم امکان تغییر هزاران منکرات وجود، اسم آن را مشروعه گذاشتن در
تناقض است».
نصرت الله فتحی در
کتاب حاضر شمار نامههای به جا مانده از ثقةالاسلام را که بین ۱۳۱۹ ق. تا ۱۳۲۹ ق. نوشته است، پانصد عنوان تخمین میزدند. این نامهها که درباره مسائلی بسیار مهم است، برای برخی از چهرههای برجسته سیاسی چون میرزا فضعلی آقا، میرزا صادق خان مستشار الدوله، حاج میرزا آقا فرشی نوشته شده است. از این نامهها ۱۲۸ نامه به مستشارالدوله است. او در این نامهها به ابراز نظر درباره پارهای از رویدادهای
تهران در آن دوران و مسائل سیاسی و جریانهای کلی در کشور پرداخته است. باید دانست که هر اندازه مشروطیت نوپای ایران بیشتر دچار بحران میشد و مونع و مشکلاتش فزونی میگرفت از دخالت و مشارکت ثقةالاسلام در امور عمومی کاسته میشد. از نامههای پس از سال ۱۳۲۷ ق. او یکسره آشکار و پیداست که دیگر آن شور و امید و دلبستگی پیشین به مشروطیت وجود ندارد. ثقةالاسلام در این نامهها «مشروطه خواه» را از «مشروطه چی» جدا میکند، زیرا «مشروطه خواه» را صاحب «
عقیده و
مسلک» میشناسد و مشروطه چی را «شغل ساز و دکاندار» میداند و بر این باور است که کردار گروه دوم جاهلانه و دور از
اعتدال و منطق
انقلاب است.
با این حال گونهای «
تقیه و محافظه کاری» در پارهای از نامههای او دیده میشود. برای نمونه در یکی از نامههای خود که آن را در ۲۸
ربیع الاول ۱۳۲۶ ق. نوشته میآورد:
«... من که شما میدانید و کرارا نوشتهام که مدتها است که دور از مشغله هستم و به مجالس نمیروم و در محافل حاضر نمیشوم و کاری با کار مردم ندارم، گوشه اختفا و
انزوا را اختیار کردهام».
این نیز از آینده نگری و مصلحت اندیشی او حکایت میکند که نمیخواهد در میان طوفان غرق شود و به هدر رود، بلکه میخواهد تا میتواند نیروی روحی و جسمی خود را نگهدارد که به هنگام تنگنا به سود مردمان به کار اندازد.
یکی از مهمترین نامههای ثقةالاسلام نامهای است که به «عبدالحسین میرزا» والی آذربایجان نوشته است. این نامه که از آن با عنوان «لایحه» یاد شده، نشانگر آگاهی اجتماعی و پیوند استقرار ثقةالاسلام با متن
جامعه و زندگی مردمان در دوران خویش است.
ثقةالاسلام در بخشی از این نامه برعکس پارهای از اندیشه گران دوره مشروطه که بدون شناختت نیازهای جامعه خویش خواهان
تقلید بی چون و چرا از غرب و آوردن تکنولوژی آن به ایران بودند، یادآور میشود که ملت باید این پندار بیهوده را که با آوردن کارخانههای فنی میتوان از دولتهای خارجی بی نیاز شد، از ذهن خود دور کند، زیرا این دولتها تنها اسباب و ماشین را به مان خواهند فروخت؛ اما دانش آن را در اختیار ما نخواهند گذاشت؛ بنابراین باید نخست دانش این صنایع را آموخت و سپس کارخانه وارد کرد.
چنان که میبینیم، ثقةالاسلام از ماهیت عملکرد قدرتهای استعماری به خوبی آگاه بوده است. با این حال به نظر میرسد که او زیر تاثیر افکار و اقدامات پطرکبیر در روسیه و امپراتور ژاپن بوده است و در نامه مورد بحث در دو جا «همت پطر و عزم میکادو» را به دست اندرکاران امور یادآور گشته است.
ثقةالاسلام در بسیاری از این نامهها هم میهنان خود را به پاسداری از مشروطیت فرا میخواند؛ از جمله در نامهای، که فرزندش «آقا یحیی» از سوی او نوشته است، میآورد:
«مشروطه مجری
شریعت اسلام و محض دفع
ظلم است. چراغی را که ایزد برفروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد. هر کس اسلام پرست و وطن پرست و عدالت پرور است، باید مشروطه را مثل عزیزش دربرگیرد و در راه او از بذل
جان و
مال مضایقه نکند».
با وجود پشتیبانیهای بی دریغ ثقةالاسلام از مشروطیت، به نظر میرسد که او برعکس علامه نائینی که با همه تلاش هایش برای ایجاد توازن و همسانی میان
مشروطه و
حکومت اسلامی تا اندازهای به تفاوتهای آنها نیز آگاه بود، کمتر به تعارضات و تضادهای
اسلام و مشروطه توجه کرده بود و این نکته به روشنی از برخی نوشتهها و نامههای او از جمله نامهای که به آن اشاره شد، نمایان است.
در بعضی از نامههای ذکر شده در متن
کتاب، تصویری از نسخه اصلی آن نیز کنار آن نامه قید شده است.
در انتهای
کتاب تعلیقات
کتاب جهت توضیحات بیشتری مطالب
کتاب آورده شده است.
در پایان
کتاب فهرست نامها و فهرست انتشارات انجمن آثار ملی ذکر گردیده است.
۱- متن و مقدمه
کتاب۲- پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله آموزه» پاییز ۱۳۸۳- شماره ۵ عنوان مقاله: شهدای روحانیان آذربایجان در نهضت مشروطیت. نویسنده: ابوالحسنی، جواد
۳- پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی» مرداد و شهریور و مهر و آبان ۱۳۸۵- شماره ۲۲۷- ۲۳۰ عنوان مقاله: از مشروطه خواه تا مشروطه چی: سیری در اندیشه سیاسی ثقه الاسلام تبریزی. نویسنده: عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.