قلم توقیعات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توقیع، یکی از خطوط ششگانه (اقلام سته)
اسلامی میباشد.
از این
خط بیشتر در نوشتن توقیعات استفاده میشده است و از همین رو آن را «قلم توقیعات» نیز گفتهاند.
این
خط از
خط ثلث گرفته شده و شیوه مشهور آن «توقیع مطلق» است.
توقیع را خطی مشترک بین ثلث و نَسْخ نیز دانستهاند.
بنابر مشهور یوسف سَجْزی این
خط را اشاعه داد و فضل بن سهل ذوالریاستین (متوفی ۲۰۲)،
وزیر مأمون، دستور داد نوشتههای دیوانی را با آن کتابت کنند؛ به همین سبب این
خط را «ریاسی» نیز خواندهاند.
برخی، محمدبن خازن را مُبدع
خط توقیع و رِقاع دانستهاند
که ظاهراً همان ابوالفضل احمدبن محمد خازن دینوری خراسانی (متوفی ۵۱۸) است که فضائلی
به او اشاره کرده است. برخی نیز ابداع توقیع را، مانند دیگر خطوط ششگانه، به ابن مُقْله (متوفی ۳۲۸)، دبیر و خوشنویس معروف و وزیر چند تن از خلفای عباسی، نسبت دادهاند.
به نوشته میرعلی هروی (متوفی ۹۵۱)
و مجنون رفیقی هروی خوش نویس اواخر سده نهم و نیمه نخست
قرن دهم،
ابن مقله از
خط ثلث، پنج
خط دیگر استخراج کرد که یکی از آنها توقیع است. به گفته راهجیری
ابن مقله برای اینکه
کتابت قرآن با خطوط دیگر فرق داشته باشد،
خط توقیع را ابداع کرد، اما بعید است که این مطالب درست باشد، با توجه به اسم این
خط و اینکه در اوایل بیشتر برای نوشتن توقیعات به کار میرفته، احتمالاً ابن مقله توقیع را فقط قانونمند کرده است.
توقیع با ثلث تفاوتهایی دارد: در توقیع پُری و فربهی حروف یکسان و یکنواخت و در نتیجه به دور مایلتر است، اما قلم ثلث نیاز به «قَطّ محرّف» (برش
مورب قلم) دارد؛ در توقیع حروف گردتر و گودتر است و بر خلاف ثلث میتوان بعضی حروف را بدون تَرْویس (سَرَک) نوشت؛ «فتح و طَمْس» (باز و بسته بودن) دایره ف، ق، و، م، و حلقه لا (حلقه اتصال لام به الف) در این
خط مجاز است، اما هنگام
ضرورت آنها را به صورت بسته مینویسند؛ در توقیع، شکلها و صورتهایی برای حروف وجود دارد که در ثلث نیست
همچنین کوچکتر بودن حروف توقیع از ثلث موجب سهولت و روانی آن برای کتابت بوده است.
در سده نهم و دهم عثمانیها
خط توقیع را برای تحریر اجازهنامه خطاطی به کار میبردند، ازینرو به «
خط اجازه» نیز
شهرت یافت.
به گفته فضائلی، محمود یازر خطاط ترک و محمدطاهر مکی صاحب تاریخ الخط و آدابه،
خط توقیع و اجازه را یکی دانستهاند.
اما توقیعی که قلقشندی معرفی کرده است با
خط اجازه تفاوتهایی دارد:
خط اجازه ظریفتر از توقیع است؛ توقیع بین ثلث و رقاع است و
خط اجازه بین ثلث و توقیع و نسخ؛ قلم
خط اجازه، مانند ثلث، محرّف کامل است، بنابراین
خط اجازه گرچه از ثلث گرفته شده است با توقیع یکی نیست.
خط رقاع نیز تابع قلم توقیع است.
ابن ندیم
خط رقاع را بر گرفته از خفیف ثلث دانسته که خفیف ثلث همان توقیع است؛ بنابراین، از دیدگاه او رقاع و توقیع تفاوتی ندارند. رقاع به موجب احتیاج و تندنویسی و مختصرنگاری از توقیع به وجود آمده است.
به نوشته فتح الله سبزواری، رقاع تابع توقیع، و تعلیق فرع رقاع و نسخ است.
به گفته قطب الدین محمد قصه خوان،
خط تعلیق نیز از رقاع و توقیع گرفته شده و در واقع تعلیق ترکیبی از توقیع و رقاع است.
برخی، قلم دیوانی را نیز از شاخه های
خط توقیع دانستهاند.
توقیع یکی از خطوط انتخابی یاقوتِ مستعصمی (متوفی ۶۹۸) بوده و تا مدتی بعد از وی نیز رواج داشته است. در پایان قرآنها و کتابها، نام سفارش دهنده یا کسی که کتاب به او اهدا میشده،
زمان و
مکان کتابت و نام کاتب را به
خط توقیع مینوشتهاند. در
ایران بتدریج
خط رقاع که آسانتر بود، جای توقیع را گرفت و امروزه توقیع فقط برای تفنن نوشته میشود. در ممالک اسلامی عربی، فقط از
خط اجازه و رقاع استفاده میشود و از
خط توقیع فقط در نوشتن متون قدیمی استفاده میشده است.
برخی از مروجان و نگارندگان
خط توقیع در دورههای گوناگون عبارت بودهاند از: علی بن هلال مشهور به ابن بَوّاب (متوفی ۴۱۳)
جمال الدین یاقوت مستعصمی،
احمد رومی در
قرن هشتم،
مبارک شاه قطب
شاگرد یاقوت مستعصمی در قرن هشتم،
عبدالرحمان صائغ در قرن نهم،
عبدالله آماسی در قرن نهم و دهم،
طیبی صاحب جامع محاسن در قرن دهم و حافظ عثمان (متوفی ۱۱۱۰)
نمونههای گوناگون و کهنی از
خط توقیع باقیمانده است، از جمله: توقیع ابن بوّاب در موزه اوقاف استانبول؛ توقیع عبدالرحمان صائغ در دارالفن اسلامی قاهره
دو صفحه از مرقع توقیعِ (قطعاتی که در آن
خط توقیع به کار رفته است) بایقرا طهماسب به
خط ارغون کاملی و توقیعی به
خط عبدالله صیرفی هر دو در قرن هشتم و مرقع توقیع عبدالله هروی در قرن نهم، هر سه در موزه طوپ قاپو/ طوپقاپی سرای
ترکیه؛ توقیعی از حافظ عثمان در موزه اسلامی و ترک در
استانبول؛ توقیعی به تاریخ ۱۳۲۱ به
خط میرعلی مستوفی در مجموعه نصیری در دانشگاه تهران
و «بسم الله» های غیرمعمول احمد قره حصاری (متوفی ۹۶۳) به
خط توقیع جلی که در کتاب
خط و خطاطان چاپ شده است.
(۱) ابن ندیم، ترجمه تجدد.
(۲) عفیف بهنسی، الخطّ العربی: اصوله، نهضته، انتشاره، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۳) مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) علی راهجیری، تاریخ مختصر
خط و سیر خوشنویسی در ایران، تهران (۱۳۴۵ ش).
(۵) فتح الله بن احمد سبزواری، «اصول و قواعد خطوط ستّه»، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۶) آنه ماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد ۱۳۶۸ ش.
(۷) عبدالفتاح عباده، انتشار الخطّ العربی فی العالم الشرقی و العالم الغربی، مصر ۱۹۱۵.
(۸) حبیب الله فضائلی، اطلس
خطّ، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
(۹) قطب الدین محمد قصه خوان، رساله
خط و نقّاشی، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته.
(۱۰) قلقشندی.
(۱۱) حمیدرضا قلیچ خانی، فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۲) نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۱۳) مجنون رفیقی هروی،
خط و سواد، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته.
(۱۴) احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۵) میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته.
(۱۶) غلامحسین یوسفی، یادداشتهایی در زمینه فرهنگ و تاریخ، تهران ۱۳۷۱ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قلم توقیعات»، شماره۴۰۵۶.