• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قطع - به فتح قاف (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: قطع (ابهام‌زدایی).


قَطْع (به فتح قاف و سکون طاء) از واژگان قرآن کریم به معانی بریدن، راه رفتن و قطع نسل است.
مشتقات قَطْع که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَاقْطَعُوا (به سکون قاف و فتح تاء) به معنای قطع کردن،
یَقْطَعُونَ‌ ما اَمَرَ اللَّهُ (به فتح تاء، سکون قاف و فتح طاء) بریدن به صورت معقول،
یَقْطَعُونَ‌ وادِیاً (به فتح تاء، سکون قاف و فتح طاء) به راه رفتن قطع طریق گویند، گویی راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه می‌شود،
تَقْطَعُونَ‌ السَّبِیلَ‌ (به فتح تاء، سکون قاف و فتح طاء) به معنای راه بقاى نسل را قطع مى‌كنيد،
تَقْطیع (به فتح تاء و سکون قاف) به معنای کثرت و مبالغه،
قاطِعَةً (به کسر طاء و فتح عین) به معنای قطع امر تصمیم درباره آن است.


قَطْع به معنای بریدن راه رفتن و قطع نسل است. بریدن اعم از آن‌که محسوس باشد، یا معقول.
به راه رفتن قطع طریق گویند، گویی راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه می‌شود.


به مواردی از قَطْع که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - فَاقْطَعُوا (آیه ۳۸ سوره مائده)

(وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا اَیْدِیَهُما..)
(دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام داده‌اند. به عنوان يک مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد.)
بریدن به صورت محسوس است.


۲.۲ - یَقْطَعُونَ‌ (آیه ۲۷ سوره بقره)

(وَ یَقْطَعُونَ‌ ما اَمَرَ اللَّهُ بِهِ اَنْ یُوصَلَ‌)
(و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده...)
بریدن به صورت معقول است.


۲.۳ - یَقْطَعُونَ‌ (آیه ۱۲۱ سوره توبه)

(وَ لا یَقْطَعُونَ‌ وادِیاً اِلَّا کُتِبَ لَهُمْ‌)
(و هيچ سرزمينى را به سوى ميدان جهاد و يا در بازگشت نمى‌پيمايند، جز اين كه براى آنها نوشته مى‌شود.)
به راه رفتن قطع طریق گویند، گویی راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه می‌شود.

۲.۴ - تَقْطَعُونَ‌ (آیه ۲۹ سوره عنکبوت)

(اَ اِنَّکُمْ لَتَاْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ‌ السَّبِیلَ‌)
(آيا شما به سراغ مردان مى‌رويد و راه بقاى نسل انسان را قطع مى‌كنيد.)
آیه درباره قوم لوط (علیه‌السّلام) است ظاهرا مراد از قطع سبیل قطع تناسل است که آن‌ها با توجه به لواط و اعراض از زنان راه تناسل را قطع می‌کردند.
به قولی مراد قطع راه مسافرین و منع عبور آن‌هاست ولی معنی اول موافق سیاق است.


۲.۵ - تُقَطَّعَ‌ (آیه ۳۳ سوره مائده)

(اَنْ یُقَتَّلُوا اَوْ یُصَلَّبُوا اَوْ تُقَطَّعَ‌ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ‌)
(يا دست و پاى آنها، به عكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ، بريده شود.)
تَقْطیع، برای کثرت و مبالغه است‌.


۲.۶ - قاطِعَةً (آیه ۳۲ سوره نمل)

(ما کُنْتُ‌ قاطِعَةً اَمْراً حَتَّی تَشْهَدُونِ‌)
«یعنی من به کاری تصمیم نمی‌گیرم تا شما حاضر باشید.»


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۲۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۷۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۷۹.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۷۷.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۳۸.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۳۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۲۸.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۶.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۷.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۱۴۴.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۹۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ص۱۰۹.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۱۷۰.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۱.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۶.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۵۴۹.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۰۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۳۶.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۴.    
۲۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۹.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۸۲.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۲۳.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۴۵.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۱.    
۲۹. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۱۴.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، مختصر الامثل، ج۳، ص۵۴۳.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۴۰.    
۳۲. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۳۴.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۲۷.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۸.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۱.    
۳۸. نمل/سوره۲۷، آیه۳۲.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۱۲.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۵۹.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۰۵.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قطع»، ج۶، ص۲۱.    






جعبه ابزار