قزم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَزم (به فتح قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای آدم پست و رذل است.
یک مورد از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
قَزَم (بر وزن شرف) به معنای آدم پست و رذل و جمع آن اقزام است.
به برخی از مواردی که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره اهل شام فرموده است:
«جُفَاةٌ طَغَامٌ، عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِّعُوا مِنْ كُلِّ أَوْب، وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْب... لَيْسُوا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالاَْنْصَارِ، وَلاَ مِنَ الَّذِينَ تَبَوَّؤا الدَّارَ» (آنها سنگدلان، اوباش و بردگانى اراذلند كه از هر سو گرد آمدهاند و از گروههاى مختلف تركيب يافتهاند. (اينان) از كسانى هستند كه سزاوار است بفهمند و ادب شوند...)
(شرحهای خطبه:
) «
جفاة» جمع جاف، غلیظ القلب،
بیرحم. «
طغام»
احمق، ضعیف العقل. «
اوب» ناحیه. «
شوب» خلط و آمیختگی.
یعنی اینها که با
معاویه به
جنگ ما آمدهاند، بیرحم و جفا کارند، احمق و بیتربیتاند، رذیل و پستند، از هر طرف جمع شده و از هر آمیختگی نسب به وجود آمدهاند.
محمد عبده در معنای «و
تلّقطوا من کلّ شوب» گفته است
کنایه است از اینکه صراحت نسب ندارند.
گویا منظور آن است که از یک نسل نیستند و اخلاق ناپاک موروثی دارند.
این ماده فقط یک بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قزم»، ج۲، ص۸۶۰.