فَوْج (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَوْج (به فتح فاء و سکون واو) از
واژگان قرآن کریم به معنای گروه و
طائفه است.
که جمع آن در قرآن به صورت
اَفْواج میباشد.
این واژه در آیات قرآن در موضوعات
قیامت و
رجعت به کار رفته است.
در نظر
امامیه رجعت
حق است و آن را مرتبهای از مراتب قیامت دانستهاند.
فَوْج به معنای گروه و طائفه است.
راغب، فوج را «گروهی كه به سرعت میروند» گفته است.
به مواردی از
فَوْج که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ) «هر وقت گروهى در آتش انداخته شوند دربانان آن میپرسند آيا شما را بيم دهندهاى نيامد.»
(هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ) ظاهرا مراد اين است: «
ملائکه به رؤساء گناهكاران گويند اين پيروان شما گروهىاند كه با شما وارد
عذاب میشوند و رؤسا گويند: خوش و وسعت مباد بر آنها كه آنها وارد شوندگان آتشاند.»
(وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً) (و ببينى مردم گروه گروه وارد
دین خدا مىشوند.)
به موردی از
رجعت که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ • حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ • وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ.) يعنى: «روزى كه گروهى را از آنانكه آيات ما را تكذيب میكنند، جمع میكنيم و از پراكنده شدن منع شوند. تا چون آمدند
خدا فرمايد: آيا آيات مرا بىآنكه به آنها دانا شويد،
تکذیب نموديد، يا چه كارى میكرديد؟ قول (عذاب) بر آنها واقع شود و سخن نگويند.»
از آيه اول به استناد
«نحشر فوجا» به وجود
رجعت استدلال شده، زيرا خدا درباره
قیامت فرموده:
(وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً) يعنى: «همه را جمع كرديم و احدى را نگذاشتيم.»
پس حشر فوجى از هر
امّت لابد قبل از روز قيامت است و آن نيست مگر رجعت.
نگارنده گويد: بايد دو مطلب مورد توجه باشد، يكى آنكه اگر آيه راجع به رجعت باشد مخصوص به
امت اسلامی نيست و لفظ
(نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً) مبيّن آن است كه رجعت از هر امّت خواهد بود، لازمه اين سخن آن است كه در آينده و مثلا در زمان
امام زمان (علیهالسّلام) يا بعد از آن حضرت از هر امّت گروهى زنده خواهند شد و اثبات اين مطلب احتياج به فحص و كاوش در
اخبار دارد. ديگرى آنكه رجعت فقط مخصوص به بدكاران است، نه نيكوكاران و بدكاران، زيرا فرموده:
(فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا) حال آنكه ظهور
روایات رجعت در بعثت نيكوكاران و بدكاران است.
به قرينه بعضى از آيات میشود گفت: حشر فوجى از هر امّت بعد از حشر عمومى در
قیامت است. يعنى چون همه مردم در
آخرت زنده شدند، از هر امّت گروهى كه مكذّب آيات خدا و سر دسته بدكاراناند جمع شده و مورد عذاب واقع میشوند.
در آيات زير دقّت شود:
(فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا • ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا • ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا ... ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا) (به
پرورگارت سوگند كه همه آنها را همراه با
شیاطین در قيامت جمع مىكنيم؛ سپس آنان را -در حالى كه به زانو درآمدهاند- گرداگرد
جهنم حاضر مىسازيم، سپس از پيروان هر گروهى، كسانى را كه در برابر خداوند
رحمان از همه سركشتر بودهاند، جدا مىكنيم، سپس ما به خوبى از كسانى كه براى سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتريم و همه شما بدون استثنا وارد جهنم مىشويد؛ اين امر، نزد پروردگارت، حتمى و پايان يافته است، سپس كسانى را كه
تقوا پيشه كردند از آن رهايى مىبخشيم؛ و ستمكاران را -در حالى كه به زانو درآمدهاند- در آن رها مىسازيم.)
در اين آيات صحبت از يک حشر عمومى است، كه شامل همه مردم است و بعد ماندن ظالمان در جهنّم و
نجات اهل تقوى به ميان آمده و در وسط بعد از حشر عمومى گفته شده، از هر شيعه و گروهى، هر كدام را كه در سركشى محكمتر است بيرون میكشيم، سپس میدانيم كدام اشخاص در دخول به آتش اولىتراند.
اين يک حشر خصوصى بعد از حشر عمومى است و اين آيات با آيه
(وَ يَوْمَ نَحْشُرُ) و با آيه
(حَتَّى إِذا جاؤُ) میشود گفت قريب السياق و بيان كننده يكديگراند.
ناگفته نماند:
روايات از طريق
شیعه درباره رجعت زياد است، طالبان تفصيل به كتاب «
الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة» تأليف
حرّ عاملی (رحمهاللّه) رجوع كنند.
در
مجمع ذيل آيه ما نحن فيه فرموده: اخبار متظاهر از
ائمّه اهل بیت (علیهمالسّلام) وارد شده، كه خداوند در روز
قیام مهدی (علیهالسّلام) گروهى از دوستان او را كه مردهاند، زنده میكند، تا به
ثواب يارى آن حضرت برسند و از ديدن دولت آن حضرت شاد گردند و نيز گروهى از دشمنان آن حضرت را زنده میكند تا
انتقام بينند، ذليل و خوار گردند، هيچ عاقلى شک ندارد كه اين كار بر خداوند مقدور است و محال نيست و خدا اين كار را در امم گذشته كرده است، بنابر آنچه قرآن در عدهاى از مواضع مثل قصّه
عزیر و غيره گوياست، چنانكه تفسير كرديم.
بعد فرموده: ولى جمعى از اماميّه اخبار رجعت را
تأویل كرده و گفتهاند:
مراد، رجوع دولت و امر و نهى است، نه رجوع اشخاص؛ و علّت اين تأويل آنست كه گمان كردهاند رجعت منافى
تکلیف است، ولى اين درست نيست، زيرا رجعت كسى را به فعل
واجب و ترک
قبیح مجبور نمیكند، تكليف با وقوع رجعت صحيح است، چنانكه با ظهور
معجزات از قبيل شكافتن دريا، اژدها شدن
عصا و غير آن صحيح بود. بعد فرموده رجعت با ظواهر
روايات ثابت نشده تا تأويل در آنها راه يابد بلكه اعتماد عمده بر
اجماع شیعه امامیّه است، هر چند اخبار نيز آنرا تأييد میكند.
شیخ مفید (رحمهاللّه) در كتاب
اوائل المقالات نظير قول مجمع را گفته و در آخر فرموده: قرآن صحّت رجعت را بيان كرده و اخبار درباره آن
متظافر است و اماميّه همه به آن قائلاند، مگر اشخاص نادرى از اماميّه كه
روايات را تأويل كردهاند.
نگارنده گويد: ظاهرا از جهت نادر بودن قائلين به تأويل است كه
طبرسی مخالفت آنها را قادح اجماع ندانسته است.
شیخ حر عاملی در «ایقاظ النائمین» از
اعتقادات صدوق (رحمهاللّه) نقل كرده كه فرموده:
اعتقاد ما اماميّه آن است كه رجعت حق است، آنگاه
آیات:
(فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ) (خداوند فرمان
مرگ آنها را صادر كرد و به همان بيمارى مردند، سپس آنها را زنده كرد.)
(فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَ بَعَثَهُ) (خدا او را يکصد
سال ميراند، سپس زنده كرد.)
(ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ) (سپس شما را پس از مرگتان،
حیات بخشيديم.)
و غيره را در اثبات آن نقل كرده است.
در
المیزان ذيل آيه:
(هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ.) (آيا پيروان فرمان
شیطان، پس از اين همه نشانهها انتظار دارند كه
خداوند و
فرشتگان، در سايههايى از ابرها به سوى آنان بيايند.)
درباره رجعت به تفصيل سخن گفته و آنرا از مراتب روز قيامت (قيامت كوچک) دانسته و پس از نقل و ردّ
شبهه مخالفين، میگويد:
روايات مثبته رجعت هر چند فرد فرد آنها مختلف است، ليكن در معنى متّحداند و آن اينكه سير نظام دنيوى متوجّه است به روزی كه در آن آيات خدا كاملا آشكار میشود. بعضى از
اولیاء اللّه و قسمتى از دشمنان خدا زنده شده به دنيا بر میگردند و
حق از
باطل جدا میشود. اين میرساند كه رجعت مرتبهاى است، از مراتب قيامت، هر چند در ظهور از قيامت كمتر است، كه در آن امكان
شرّ و
فساد وجود دارد، ولى در قيامت نه. از اهل بيت (عليهمالسّلام) وارد شده: روزهاى خدا سه است، روز
ظهور، روز رجعت، روز قيامت،
«أَيَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ: يَوْمُ الظُّهُورِ، يَوْمُ الْكَرَّةِ، يَوْمُ الْقِيَامَةِ.»
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فوج»، ج۵، ص۲۰۶-۲۱۰.