• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرعون (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فِرْعَوْن (به کسر فاء و سکون راء و واو و فتح عین) از واژگان قرآن کریم به معنای لقب پادشاهان مصر و در لغت قِبْط به معنى تمساح است.
این لفظ در داستان‌هاى بنی اسرائیل و موسی (علیه‌السّلام) به چشم می‌خورد و هفتاد و چهار بار در قرآن مجيد آمده است.



فِرْعَوْن لفظ عجمى و لقب پادشاهان مصر و به قول اقرب الموارد در لغت قبط به معنى تمساح است.
از آن در عرب فعل آورده و گفته‌اند: «تَفَرْعَنَ‌ فلان» يعنى: كار فرعون كرد، كه تکبّر و تجاوز بود.
این لفظ در داستان‌هاى بنی اسرائیل و موسی (علیه‌السّلام) به چشم می‌خورد.


به مواردی از فِرْعَوْن که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - فِرْعَوْنَ (آیه ۷۵ سوره یونس)

(ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَ هَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُواْ وَ كَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ)
(بعد از آن‌ها، موسى و هارون را با نشانه‌هاى خود به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاديم؛ امّا آن‌ها تكبّر كردند و زيرِ بارِ حق نرفتند؛ چرا كه آن‌ها گروهى مجرم بودند.)



گويند: فرعونی كه بنى اسرائيل را تعذيب می‌كرد و پسرانشان را می‌كشت رامسس يا رعمسيس دوم و فرعونی كه موسى و هارون (علیهماالسّلام) براى هدايت او مبعوث شدند پسر او منفتاح بود كه با لشكريانش در بحر احمر غرق گرديد.
هاکس در قاموس خود رامسس دوم را فرعون تسخير ناميده، كه موسى در زمان او تولد يافت و پسر او را فرعون خروج گفته، نامش منفثلی و پسر رامسس بود، كه موسى و هارون معجزات را پيش او آوردند و با لشكريانش در بحر قلزم هلاک شد.
ولى از آيه‌ (أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً)
«آيا ما تو را در ميان خود پرورش نداديم؟»
كه فرعون به موسى گفت، به نظر می‌آيد كه هر دو فرعون يكى بوده و گرنه نمی‌گفت: «آيا ما تو را در ميان خود پرورش نداديم؟»، ولى گويند وقت تربيت موسى منفثلى بزرگسال و در خانه پدرش بود، لذا پس از رسيدن به پادشاهى به موسى چنين گفت. و اللّه العالم.


قرآن درباره آن بدبخت فرموده:

۴.۱ - ادعای الوهیت

ادعاى الوهیّت می‌كرد: (فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌)
«من پروردگار والاى شما هستم.»
به حضرت موسى گفت‌: (لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ‌)
(اگر معبودى غير از من برگزينى، مسلماً تو را از زندانيان قرار خواهم داد!.)
در عين حال بت‌پرست بود ولى خود را بالاترين خدايان می‌دانست. چنانكه درباره تشويق به چاره‌جوئى درباره موسى به او می‌گفتند: (أَ تَذَرُ مُوسى‌ وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ ...)
(آيا موسى و قومش را رها مى‌كنى كه در زمين فساد كنند و تو و خدايانت را رها سازد؟!.)
به نظر می‌آيد چنان كه گفتيم خود را يكى از خدايان و والاترين آن‌ها می‌دانست.


۴.۲ - خانه تربیت حضرت موسی

موسى (عليه‌السّلام) در خانه او تربیت شد و چون او را از آب گرفتند زن فرعون در دفاع از قتل موسى سخت پا فشارى كرد تا وى در عدم قتل موسى تحت تأثير زنش قرار گرفت و او را نكشت و بر فرزندى خويش انتخاب كرد. جريان مفصّل آن در اول سوره قصص مذكور است.


۴.۳ - تعذيب بنى اسرائيل

بنى اسرائيل را تعذيب می‌كرد، پسران آنها را می‌كشت و دخترانشان را براى خدمتكارى زنده می‌گذاشت، چنانكه جمله‌ (يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ‌)
(پسرانتان را مى‌كشتند و زنانتان را براى خدمت كارى زنده مى‌گذاشتند.)
و نظير آن بارها در قرآن مجيد آمده است. اين عمل يك نمونه كامل از ذلت و بدبختى بنى اسرائيل و نمونه كامل از ستم يک ستمگر است. گويند کاهنان به وى خبر داده بودند كه در بنى اسرائيل پسرى به‌وجود خواهد آمد كه خطر حتمى براى تو است به‌ خاطر جلوگيرى از تولّد او نوزادان پسر را می‌كشت. شايد هم نمی‌خواست بنى اسرائيل به‌ وسيله جوانان تازه به‌دوران رسيده نيرومند شوند.

به عقيده او و قومش بنى اسرائيل در اثر غير بومى بودن، بردگان و خدمتگزاران آن‌هايند چنانكه در امتناع از ایمان به موسى و هارون می‌گفتند: «آيا به دو فرد مثل خود ايمان آوريم حال آن كه قومشان خدمتكاران مااند»، (فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‌.)


۴.۴ - تكذيب معجزات موسى

معجزات موسی را دانسته تكذيب كرد؛ از دستور خدا سرپيچى نمود و چون موسى با قوم خود از مصر بيرون رفتند با لشكريان خويش آن‌ها را تعقيب كرد، به شكافى كه با معجزه موسى در دریا بوجود آمده بود با لشكريانش وارد شد، آب به هم برآمد، همگى غرق شدند، موقع غرق گفت به خدا ايمان آوردم ولى پذيرفته نشد جسدش را از آب گرفتند تا براى آيندگان عبرتى باشد. سوره یونس از آيه ۷۵ تا (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ....)
(ولى امروز، بدنت را از آب نجات مى‌دهيم، تا عبرتى براى آيندگان باشى.)


۲.۱ - فِرْعَوْنَ (آیه ۷۵ سوره یونس)

(ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَ هَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُواْ وَ كَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ)
(بعد از آن‌ها، موسى و هارون را با نشانه‌هاى خود به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاديم؛ امّا آن‌ها تكبّر كردند و زيرِ بارِ حق نرفتند؛ چرا كه آن‌ها گروهى مجرم بودند.)

۴.۶ - مقبره

آقاى صدر بلاغی در فرهنگ قصص قرآن از معجم القرآن عبدالرؤف مصری نقل می‌كند، بدن منفتاح (فرعون خروج) با بدن‌هاى ديگر در قبر امنتحب دوم در أقصر (سرزمين مصر) كشف شده و اكنون در موزه مصر موجود است و وضع قبرش نشان می‌دهد كه مرگ او ناگهانى بوده و مجال كافى براى تهيه مقبره خاص و متناسب با مقامش در دست نبوده است.


اين لفظ هفتاد و چهار بار در قرآن مجید آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۶۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۳۷۵.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۴، ص۱۵۲.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۳۷۵.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۲.    
۷. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۷.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۵۹.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۰۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۳۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۹.    
۱۳. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۹، ص۷۰.    
۱۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸.    
۱۵. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۴.    
۱۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۸.    
۱۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۷.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۵.    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۱.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۷.    
۲۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۷.    
۲۳. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۲۴. یونس/سوره۱۰، آیه۹۲.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۹.    
۲۶. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۷.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۵۹.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۰۸.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۳۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «فرعون»، ج۵، ص۱۶۳-۱۶۵.    






جعبه ابزار