غَفْلَت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَفْلَت (به فتح غین، لام و سکون فاء) از
قرآن کریم به معنای عدم توجّه و
اشتباه است.
مشتقات
غَفْلَت که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَغْفُلُونَ (به فتح تاء، سکون غین و ضم فاء) به معنای غفلت میكرديد،
بِغافِلٍ (به کسر باء و فاء) به معنای غفلت و بیخبری،
غافِلُونَ (به کسر فاء) به معنای غفلت میکنند،
الْغافِلِينَ (به کسر فاء) به معنای غافل بودی،
غَفْلَةٍ (به فتح غین، سکون فاء) به معنای غفلت،
أَغْفَلْنا (به فتح الف، سکون غین و فتح فاء) به معنای غافل کردهایم،
الْغافِلاتِ (به کسر فاء) به معنای زنان بیخبر است.
غَفْلَت به معنای عدم توجّه و اشتباه است.
به مواردی از
غَفْلَت که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ ...) «
کفّار دوست دارند كه ای كاش از
اسلحه و متاعهاى خويش
غفلت میكرديد.»
آیه روشن میكند:
غفلت آن است كه چيزى حاضر باشد ولى انسان به آن توجه نكند و آنرا فراموش كند.
(وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) «خدا از آنچه میكنيد در
غفلت و بىخبرى نيست.»
در مجمع ذيل این آیه فرموده:
«الْغَفْلَةُ السَّهْوُ عَنِ الشَّيْءِ» و آن رفتن از
ذهن است بعد از توجّه.
به قول
راغب: آن سهوى است كه از كمى حفظ و كمى توجّه عارض شود.
(ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ) يعنى: «
انذار و ارسال
رسل براى آن بود كه خدا قريهها را روى ظلمیكه در حال
غفلت میكنند
هلاک نمیكند.»
لذا در
مجمع ذيل این آیه فرموده:
غفلت ضدّ
یقظه است يقظه يعنى بيدارى و توجّه.
ناگفته نماند:
غفلت چنانكه گفته شد عدم توجّه به چيز موجود است.
غفلت گاهى
عذر مقبول است و آن در صورتى است كه علت
غفلت عدم
اتمام حجّت باشد، مثل این آیه فوق که ذکر شد.
روشن است كه
غفلت در اينجا عذر مقبول است، عبارت اخراى اين آيه:
(وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا) است.(و ما هرگز قومى را مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كنيم)
(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ) (ما بهترين سرگذشتها را به وسيله اين قرآن كه به تو
وحی كرديم، براى تو شرح مىدهيم؛ و به
یقین پيش از اين، از آن
غافل بودى)
(أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ) (آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند چون امكان
هدایت دارند و بهره نمىگيرد)
ولى غالبا غفلت، علّت آن عدم دقت خود شخص است و در آن صورت مذموم است و عذر نيست، مثل آیه فوق.
(يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا) (اى واى بر ما كه از اين امر در
غفلت بوديم.)
(وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ) يعنى: «
اطاعت مكن از كسی كه
قلب او را از ياد خدا
غافل كردهايم و تابع هواى خود شده است.»
اِغْفال يعنى وا داشتن به
غفلت و تسليط
غفلت بر شخص.
در بيشتر
آیات كه
غفلت درباره مردم به كار رفته مراد از آن
غفلت غير معذور و در مقام ذمّ است.
اينگونه اشخاص در اثر اعمال بد خويش چنين مجازات شدهاند و خود مقدّمه آنرا فراهم آوردهاند، چنانكه فرموده:
(فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ) يعنى: «چون منحرف شدند خدا قلوبشان را منحرف كرد.»
ايضا:
(ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ ...) (سپس منصرف مىشوند (و از حضور
پیامبر بيرون مىروند)؛
خداوند دلهايشان را از حق منصرف ساخته)
(إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ) يعنى: «آنانكه به زنان عفيف و بىخبر و
مؤمن، نسبت زنا میدهند، در
دنیا و
آخرت مورد
لعنت خدايند.»
مراد از
غافلات زنانى است كه از
زنا بىخبر و نسبت به آن بىتوجّهاند.
به موردی که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ» «از
غفلتت بيدار شو.»
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «غفلت»، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۳.