• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عکس مستوی سالبه کلیه دائمه مطلقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عکس مستوی سالبه کلیه دائمه مطلقه، به‌معنای جابه‌جایی موضوع و محمول قضیه سالبه کلیه دائمه مطلقه با تحفّظ بر کیف و صدق قضیه است.



عکس مستوی سالبه کلیه دو قضیه دائمه، یعنی ضروریه مطلقه و دائمه مطلقه، عبارت است از: دائمه مطلقه.
۱. مثال برای ضروریه مطلقه
قضیه اصل: بالضرورة لاشیء من الانسان بحَجَرٍ. قضیه عکس: دائماً لاشیء من الحَجَر بانسانٍ.
۲. مثال برای دائمه مطلقه
قضیه اصل: دائماً لاشیء من الانسان بحَجَرٍ. قضیه عکس: دائماً لاشیء من الحَجَر بانسانٍ.
[۱] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۲۷.



اهل منطق برای اثبات عکس قضایا، از سه شیوه بهره می‌گیرند:

۲.۱ - طریق خلف

انضمام نقیض قضیه عکس به قضیه اصل تا نتیجه محالی حاصل شود و از آن به صحت قضیه عکس پی ببریم. این طریق در همه اقسام قضایا کاربرد دارد.

۲.۲ - طریق افتراض

ذات موضوع را شیء معیّنی فرض کرده، دو وصف موضوع و محمول را بر آن حمل می‌کنیم تا مفهوم عکس به دست آید. این طریق، فقط در قضایای موجبه و سالبه موجهات مرکبه کاربرد دارد که وجود موضوع در آنها ثابت است؛

۲.۳ - طریق عکس

عکس‌ کردن نقیض عکس تا حاصل شود چیزی که منافی قضیه اصل است. برای اثبات عکس در دو مورد مذکور چنین می‌گوییم که اگر عکس، صادق نباشد نقیض آن درست خواهد بود. در این صورت، نقیض را با قضیه اصل ترکیب می‌کنیم و هر یک را خواسته باشیم صغرا و دیگری را کبرا قرار می‌دهیم که نتیجه آن امری محال، یعنی سلب موضوع از خودش است.


در مثال فوق اگر قضیه عکس صحیح نباشد باید نقیض آن یعنی «بعضُ الحجر انسانٌ بالاطلاق العام» صحیح باشد. از انضمام این قضیه به قضیه اصل، قیاسی به این صورت پدید می‌آید «بعضُ الحجر انسانٌ، و لاشیء من الانسان بحَجَرٍ بالضرورة؛ نتیجه می‌دهد: بعض الحجر لیس بحجرٍ بالضرورة»؛ و این، سلب شیء از خودش است که محال است. این امر محال، ناشی از ترکیب دو مقدمه قیاس نیست، زیرا به صورت شکل اول است که بدیهی‌الانتاج است. همچنین ناشی از قضیه اصل هم نیست، زیرا مفروض‌الصدق است؛ پس ناشی از نقیض قضیه عکس است؛ بنابراین نقیض قضیه عکس باطل است و با ابطال نقیض عکس، خود عکس ثابت می‌شود.
[۴] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۷۸.



در مثال فوق اگر قضیه عکس صحیح نباشد باید نقیض آن یعنی «بعضُ الحجر انسانٌ بالاطلاق العام» صحیح باشد. از انضمام این قضیه به قضیه اصل، قیاسی به این صورت پدید می‌آید: «بعضُ الحجر انسانٌ، و لاشیء من الانسان بحَجَرٍ بالدوام؛ نتیجه می‌دهد: بعض الحجر لیس بحجرٍ بالدوام» و این، سلب شیء از خودش است که محال است و با ابطال نقیض عکس، خود عکس ثابت می‌شود.
[۵] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۹۱.
[۶] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۳۵.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۲۷.
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۹۰.    
۳. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۳۷۷.    
۴. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۷۸.
۵. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۹۱.
۶. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۳۵.
۷. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۲۷۹.    
۸. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۳۹۰.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «عکس مستوی سالبه کلیه دائمه مطلقه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱.    




جعبه ابزار