علی فلسفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا علی فلسفی، (۱۲۹۹ـ۱۳۸۴ش) از عالمان وارسته
شیعه است.
فقیه پارسا، آیتالله علی فلسفی از عالمان وارسته
شیعه است که عمری را در راه خدمت به مکتب تشیع و تربیت شاگردان مبرز گذراند. یک سال پس از فوت ایشان، در تاریخ ۱۹/۱۱/۱۳۸۵، کنگرهای درباره بررسی شخصیت آیتالله فلسفی در
مشهد برگزار شد. حاصل این کنگره، دو اثر و یک ویژه نامه بود که در روزنامه قدس به چاپ رسید. آثار این کنگره عبارتند از:
۱ ـ فصلنامه علمی ـ فرهنگی جستار، معاونت آموزش دفتر
تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، ویژه فقه، شمار ۱۱ و ۱۲، سال چهارم،
تابستان و پاییز ۸۵، ویژه نامه آیتالله العظمی میرزا علی فلسفی، (مصاحبه با فرزندان و شاگردان و مقالات)
۲ ـ کتاب
فقیه پارسا ، یادنامه حضرت آیتالله العظمی میرزا علی فلسفی، (مصاحبه با فرزندان و شاگردان و مقالات)
در این مقاله، از این آثار بیشترین استفاده شده است، لذا از دفتر
تبلیغات اسلامی مشهد، متولی و برگزار کنندگان این کنگره، تشکر و قدردانی میشود.
ماه
ربیع الاول سال ۱۳۳۹ق. (برابر با ۸/۱۰/۱۲۹۹) منزل حضرت آیتالله
محمد رضا تنکابنی در
تهران شاهد تولد چهارمین فرزند خانواده بود. پدر او را به عشق مولا علی -علیهالسّلام -، علی گذاشت.
حضرت آیتالله
محمد رضا تنکابنی فرزند شیخ
محمد واعظ تنکابنی ، در سال ۱۲۸۲ق. در شهرستان
رامسر ، روستای دریا پشته دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در
قزوین و تحصیلات عالی حوزه را در حوزه
نجف اشرف به پایان رساند و از محضر عالمان بزرگ نجف اشرف، کسب فیض کرد. استادان او عبارتند از:
میرزا حبیب الله رشتی ، سید
محمد کاظم یزدی ،
آخوند خراسانی ، میرزا
محمد حسین تهرانی و حاج آ
قا رضا همدانی .
در
سال ۱۳۱۹ق. به
تهران عزیمت نمود و به
تبلیغ و ارشاد و سرپرستی امور دینی مردم پرداخت. وی سرانجام در روز
عید غدیر ۱۳۸۵ق. (۲۱ فروردین ۱۳۴۵ش.) در تهران درگذشت و طبق
وصیت ، پیکرش به
نجف اشرف انتقال یافت و در وادی السلام به
خاک سپرده شد.
مادرش طوبی خانم (فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانی مقیم تهران) بسیار متدین و با عاطفه بود و در دوره
کشف حجاب ، هرگز از خانه خارج نشد. وی تلاش بسیاری برای تربیت فرزندانش کرد و سرانجام در ۱۲ شعبان سال ۱۳۶۰ق. بر اثر
سکته قلبی رحلت کرد.
دو تن از برادران میرزا علی آقای فلسفی از عالمان دینی بودند و خدمات شایانی به اسلام انجام دادند.
۱ ـ حجة الاسلام و المسلمین میرزا ابوالقاسم فلسفی: در ۱۵/
ربیع الاول / ۱۳۲۴ق. (۱۲۸۴ش.) در تهران متولد شد. در اواخر عمر به جای پدر در مسجد فیلسوف تهران به
امامت جماعت و تدریس
فقه و
اصول پرداخت و در
سال ۱۳۷۱ق. درگذشت.
۲ ـ حجة الاسلام و المسلمین
محمد تقی فلسفی :
واعظ شهیر و زبان گویای
امام و
انقلاب در روزگار ستمشاهی بود.
میرزا علی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در
تهران گذراند و وارد
حوزه علمیه این شهر شد. وی کتابهای معمول حوزه را یکی پس از دیگری فراگرفت و به مقامات علمی بالایی دست یافت. استادان او در تهران عبارتند از:
۱.
میرزا ابوالقاسم تنکابنی ، برادر بزرگ ایشان.
۲. شیخ
محمد رضا تنکابنی : پدر ایشان بود و نزد او رسائل و مکاسب را آموخت.
۳.
میرزا محمد تقی آملی .
۴.
میرزا محمد طاهر تنکابنی .
۵. آیتالله
میرزا محمد علی شاه آبادی .
۶.
سید محمد قصیر : کتاب
شرح نظام را از او فراگرفت.
۷. شیخ
سید محمد حسین بروجردی : کتاب مغنی را با وی خواند.
۸.
میرزا مهدی آشتیانی .
۹.
شیخ حسین نوایی : که کتابهای شرح جامی و شرح شمسیه را نزد وی آموخت.
میرزا علی آقای فلسفی در
سال ۱۳۲۲ش. و در سن ۲۲ سالگی وارد حوزه
نجف اشرف شد و به فراگیری دروس حوزوی پرداخت. مهمترین استادان وی در این دوره عبارتند از:
۱.
سید عبدالهادی شیرازی .
۲.
سید محمود شاهرودی .
۳.
شیخ کاظم شیرازی .
۴.
شیخ محمد علی کاظمینی.
۵.
سید ابوالقاسم خویی : از سال ۱۳۶۵ق. تا ۱۳۸۰ق. در درس این فقیه فرزانه شرکت جست.
وی از معدود کسانی است که توانست از این استاد اجازه
اجتهاد بگیرد.
آیت الله
اشرفی شاهرودی از استادان درس خارج حاضر حوزه علمیه مشهد درباره وجاهت علمی آیتالله فلسفی میگوید:
در
سال ۱۳۳۶ش. که من به
نجف رفتم، ایشان در نجف تشریف داشتند و پیش از ما در درس
آیتالله خویی شرکت میکردند و خودشان از مدرسان معروف سطوح عالیه نجف بودند. ولی دیری نپایید که از
نجف به
ایران آمدند و در
تهران مستقر شدند. در آن زمان، میدانستم که ایشان از فضلای نجفاند و ارتباط نزدیکی با ایشان نداشتم، لیکن پس از مهاجرت ایشان، شنیدم که وی نخستین کسی بوده که آیتالله خویی به وی اجازه
اجتهاد داده است. ظاهرا تا آن تاریخ، به کسی اجازه اجتهاد داده نشده بود.
آیت الله فلسفی در نجف اشرف با دکتر
ابوالقاسم گرجی هم بحث بود.
(متولد شد، پس از تحصیلات ابتدایی به حوزه علمیه تهران وارد و از محضر بزرگانی چون:
شیخ محمد رضا تنکابنی و
میرزا محمد علی شاه آبادی استفاده نمود. سابقه آشنایی دکتر گرجی با میرزا علی فلسفی به دوران کودکی باز میگردد. وی به همراه آقای فلسفی برای تکمیل تحصیلات حوزه به حوزه علمیه نجف وارد شد و در سال ۱۳۳۰ش. به تهران بازگشت و در سال ۱۳۳۲ش. به
دانشکده الهیات و معارف اسلام وارد و موفق شد در سال ۱۳۳۸ش. دکترای فلسفه و حکمت اسلامی را دریافت نماید. وی هم اکنون هم مدرس دانشگاه تهران است.)
پس از بازگشت دکتر گرجی به تهران، میرزا علی آقای فلسفی با آیات عظام
وحید خراسانی ،
سید تقی قمی و
شیخ علی اصغر شاهرودی ، مباحثه مینمود.
میرزا علی فلسفی، از ابتدای ورود به حوزه نجف، در کنار فراگیری دروس حوزه، به تدریس پرداخت. وی تدریس علوم حوزوی را از کتاب
شرح لمعه آغاز نمود و سپس
رسائل و
مکاسب و
کفایة الاصول را به طلاب درس داد.
مهترین شاگردان دوران سطح ایشان در نجف اشرف عبارتند از:
۱. آیتالله
آصف محسنی۲. آیتالله
محمد اسحاق فیاض .
۳.
علی دوانی ۴. آیتالله سید
مرتضی نجومی کرمانشاهی
میرزا علی آقای فلسفی در نجف اشرف، در جلسه
استفتاء که در منزل آیتالله العظمی خویی تشکیل میشد، شرکتی فعال داشت. در این جلسه بر کتاب
عروة الوثقی و
وسیلة النجاة حاشیه زده میشد.
میرزا علی پس از اتمام تحصیلات، به
تهران بازگشت و فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را آغاز کرد. وی پس از درگذشت
شیخ علی اکبر برهان ،
امام جماعت مسجد لر زاده، با اصرار مردم تهران به آنجا عزیمت نمود. آیتالله خویی به رغم تمایل درونی خود بر ماندن آیتالله فلسفی در نجف اشرف، در برابر اصرار مردم به آمدن آیتالله فلسفی به تهران فرمود: «خوب است دعوت آقایان را اجابت کنید.» آیتالله فلسفی هم پس از ۱۶ سال اقامت در نجف، در سال ۱۳۴۰ش. راهی تهران شد.
۱. امام جماعت مسجد لر زاده: از مهمترین فعالیتهای فرهنگی او در مسجد لر زاده، همراهی با نهضت ضد شاهنشاهی بود. بیش از ده سند در
ساواک و
شهربانی در این رابطه وجود دارد که نشان از نگرانی مقامات رژیم شاه از فعالیتهای این عالم وارسته در مسجد لر زاده دارد.
۲. تاسیس صندوق قرض الحسنه به نام صندوق ذخیره جاوید: این صندوق در
سال ۱۳۴۶ تاسیس شد و در خدمت اقشار کم درآمد جامعه بود.
میرزا علی در
تابستان سال ۱۳۴۸ برای زیارت حضرت
امام رضا علیهالسّلام به مشهد رفت. در آنجا مرجع وقت
حضرت آیتالله میلانی از وی تقاضا نمود در آن شهر مقدس بماند و به
حوزه علمیه خراسان رونق بخشد. وی هم دعوت مرجعیت
شیعه را پذیرفت و به تدریس دروس حوزوی پرداخت.
میرزا علی اندکی پس از وفات این مرجع، در سال ۱۳۵۴ش. تدریس
خارج فقه و
اصول را آغاز نمود.
وی در کنار تدریس و تربیت شاگرد، در مسجد بناها (مسجد شهدای فعلی) به کارهای
تبلیغی و فرهنگی پرداخت و
امام جماعت این
مسجد گردید. فعالیتهای این مسجد در رابطه با انقلاب اسلامی و مخالفت با رژیم پهلوی بسیار چشم گیر است. ۴۹ سند در بایگانی
ساواک مشهد درباره فعالیتهای انقلابی این
مسجد موجود است.
میرزا علی فلسفی، تا آخر عمر در مشهد مقدس اقامت گزید و از پرتوهای معنوی
امام رضا علیهالسّلام کسب فیض نمود.
تعدادی از طلاب مشهد، در طول سه دهه حضور آیتالله فلسفی در
مشهد مقدس، از خرمن دانش او بهره بردند که به نام برخی از معروفترین شاگردان ایشان در مشهد، اشاره میشود:
۱. حجة الاسلام و المسلمین
سید احمد علم الهدی ،
امام جمعه مشهد مقدس.
۲. حجة الاسلام و المسلمین
علی اکبر الهی خراسانی : استاد حوزه علمیه مشهد و مدیر عامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
۳. حجة الاسلام و المسلمین
محمد مروارید : استاد مبرز حوزه علمیه مشهد و فرزند آیتالله حسنعلی مروارید (م ۱۳۸۳ش.)
۴. حجة الاسلام و المسلمین
علی اکبر فرجام : دبیر اجرایی مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان.
۵. حجة الاسلام و المسلمین
محمود واعظ شهیدی : از خطبا و وعاظ بنام مشهد.
۶. حجة الاسلام و المسلمین
ابراهیم سیبوی ه: از فضلای حوزه علمیه مشهد.
فهرست اعلامیههایی که در مناسبتهای گوناگون به امضای ایشان رسیده است.
۱. اعلامیه علما و روحانیان تهران درباره تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، ۱/۹/۱۳۴۱ش.
۲. اعلامیه روحانیون تهران درباره اعلام عزا در نوروز ۱۳۴۲ش. ، ۲۸/۱۲/۱۳۴۱ش.
۳. نامه جمعی از علما و روحانیون
تهران به سفیر کبیر
ترکیه درباره تبعید حضرت امام خمینی، ۵/۹/۱۳۴۳ش.
۴. اعلامیه جمعی از روحانیون درباره تجاوز نظامیان
صهیونیست به سرزمین
فلسطین ، ۲۲/۳/۱۳۴۶ش.
۵. اعلامیه جمعی از علمای خراسان به مناسبت فرا رسیدن
نوروز ۱۳۵۷ش. ، ۲۵/۱۲/۱۳۵۶ش.
۶. اعلامیه جمعی از علمای مشهد به مناسبت چهلمین روز شهدای ۲۹ بهمن تبریز، ۷/۱/۱۳۵۷ش.
۷. نامه جمعی از روحانیون مشهد به شهید آیتالله صدوقی درباره حوادث
یزد و دیگر شهرها و اعلام عزای عمومی، ۱۶/۲/۱۳۵۷ش.
۸. اعلامیه جمعی از روحانیون مشهد درباره تحریفات روزنامه خراسان، ۹/۵/۱۳۵۷ش.
۹. اعلامیه حوزه علمیه خراسان درباره حوادث مشهد و حمله به منزل آیتالله شیرازی، ۱۴/۱۰/۱۳۵۷ش.
۱۰. اعلامیه علمای مشهد در جهت تنفر از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و برگزاری اولین سالگرد شهید آیتالله
مصطفی خمینی ، ۲۲/۷/۱۳۵۷ش.
۱۱. اعلامیه علمای مشهد درباره حمایت مردم از نیروهای مسلح در جنگ تحمیلی، ۱۰/۷/۱۳۵۹ش.
میرزا علی فلسفی به صورت عملی هم در مجامع و جلسات انقلابی حضور داشت که به برخی از آنها اشاره میشود:
پس از شهادت
آیتالله سعیدی در
سال ۱۳۴۹ش. به دست عمال رژیم شاه، از سوی آیتالله فلسفی، مجلس یادبود و قرائت
فاتحه در
مسجد لر زاده بر پا شد که بسیاری از مردم در آن شرکت کردند، ولی اندکی پس از شروع جلسه، با دخالت نیروهای شهربانی، جلسه تعطیل شد.
آیت الله میرزا علی آقای فلسفی در اقدامی دیگر به همراه
آیتالله مروارید و
میرزا جواد آقا تهرانی ، درس خود را به مناسبت قیام
طلاب در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۵۴ تعطیل نمود.
شرکت در جلسات مشورتی برای تصمیم گیری مبارزاتی، مانند شرکت در بیت آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی در عصر نهم
دی ماه ۵۷.
حضور متعهدانه در تحصن علمای مشهد در تاریخ ۱۰/۱۱/۱۳۵۷ش. در صحن مطهر امام خمینی برای اعتراض به بستن فرودگاهها توسط بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران.
شرکت مستقیم در راهپیماییهای انقلاب.
حضور در مراسم استقبال از ورود امام خمینی در تهران.
هنگام ورود امام خمینی در دوازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷ آیتالله فلسفی با عدهای از علمای مشهد از جمله آیتالله
حسنعلی مروارید (م ۱۳۸۳ش.) و
سید عزالدین زنجانی ، برای شرکت در مراسم استقبال از امام خمینی به تهران رفت.
شرکت در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران.
آیت الله فلسفی در مردادماه ۱۳۵۸ش. نامزد انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شد و از سوی مردم مشهد به مجلس راه یافت.
حجة الاسلام و المسملین
مجتبی الهی خراسانی میگوید:
«زمانی که دانشجوی دانشکده الهیات
مشهد بودم، مطلع شدم که آقای فلسفی با منزل پدری تماس گرفتهاند و با من کار داشتهاند. ابتدا تصور میکردم آقا زاده ایشان (
محمد آقا) هستند. ولی وقتی متوجه شدم پدر ایشان آیتالله العظمی میرزا علی فلسفی بودهاند، با شگفتی با ایشان تماس گرفتم. ایشان فرمودند، شنیدهام که در دانشگاه شبهاتی مطرح میشود! جمعی از دانشجویان را به منزل ما دعوت کنید، من میخواهم در خلال یک دوره اعتقادات و اخلاقیات، با روشی که برای آنها مناسب باشد، شبهات را نیز پاسخ گویم.»
وی به همه
اهل بیت -علیهمالسّلام- به ویژه حضرت
فاطمه زهرا -علیهاالسّلام- ارادت خاصی داشت، به ویژه در سالهای آخر عمر، برای شکستن مظلومیت حضرت
فاطمه زهرا -علیهاالسّلام -تلاش فراوانی کرد. وی هر سال در سال روز شهادت آن حضرت، پس از اقامه مجلس عزا در منزلش در رثای آن حضرت با علما و فضلای و عدهای از مردم مشهد، از منزل خارج و پای پیاده به سمت حرم مطهر رضوی رهسپار میشد تا مظلومیت
حضرت زهرا -علیهاالسّلام- را به
حضرت رضا - علیهالسّلام -تسلیت گوید.
فرزند میرزا علی آقای فلسفی میگوید:
«در اوایل سکونتمان در مشهد، مسجدی که در کنار خانه مان است، تقریبا متروکه بود و گاه تعداد کمی از کسبه محل، هنگام ظهر، در آن جا نماز میخواندند. ایشان از آن جا که خیلی به
مستحبات توجه داشتند، میگفتند نمیشود که ما همسایه مسجد باشیم و در آن جا نماز نخوانیم. چون ظهرها و شبها در مسجد بناها
نماز میخواندند، تصمیم گرفتند که سحرها به آن مسجد بروند و
نماز نافله شب و
صبح شان را در آن جا بخوانند. در ابتدا، تنها، آن جا نماز میخواندند و بعد از مدتی یک نفر آمد و به ایشان اقتدا کرد و به تدریج همسایهها آمدند و آن جا رونق گرفت و درسهای شب شنبه خود را، که درسهایی اعتقادی و اخلاقی بود، در آن جا برگزار میکردند. شنیدم که بعضی میگفتند ما از راههای دوری به این
مسجد میآییم. فقط به خاطر سورههایی که ایشان با لحن و حال خاصی در
نماز میخوانند به خصوص
سوره قیامت که گویی انسان آن صحنهها را مشاهده میکرد.»
آیت الله فلسفی، بسیار متواضع بود و تا امکان داشت، دعوت افراد را قبول مینمود. فرزند ایشان میگوید:
«به دعوت هر طبقه و قشری پاسخ مثبت میدادند. روزی که بر سر مزار ایشان نشسته بودیم، شخصی آمد و وقتی فهمید ما از بیت ایشان هستیم، عکسی بیرون آورد که ایشان در مجلسی نشسته بودند. آن شخص گفت: من نه وکیلم، نه وزیر و نه... من یک شخص کاملا عادی و معمولی هستم که روزی در خیابان، از ایشان خواستم که در مجلس روضه ما شرکت کنند و ایشان پاسخ مثبت دادند. من هیچ گاه تصور چنین چیزی را نمیکردم.»
نیز آقای
محسن قدیری ، درباره تواضع ایشان در جلسه درس میگوید:
«بسیاری از دوستان مستحضرند که چند روزی بود که هنگام ورود استاد به مدرس، شاگردان صلوات میفرستادند. در یکی از روزها، به مجرد این که بر کرسی درس نشست، فرمود: دیگر برای ورود من صلوات نفرستید.»
تمام کارهای آیتالله فلسفی، با نظم و انضباط انجام میشد. فرزندش میگوید:
«یکی از صفات برجسته، نظم ایشان در انجام کارها بود. هیچ گاه بدون برنامه زندگی نکردند. مطالعه،
خواب ،
عبادت و... هر کدام سر ساعت معین خود بود و ما را هم همیشه به خصوص در ایام تحصیل، به منظم بودن در کارها توصیه میکردند. هر گاه ما با ایشان کاری داشتیم، میدانستیم در این ساعت، مشغول چه کاری هستند. فقط پاسخ به مراجعان و تلفنها بود که هیچ زمانی نداشت. من هیچ گاه به یاد ندارم کسی را هر چند بدون وقت قبلی مراجعه نموده بود، نپذیرند، حتی اگر زمان اوج کار یا زمان استراحت ایشان بود. حتی ساعت قبل از مراجعه ایشان به
بیمارستان (روز قبل از فوت) با این که سکته کرده بودند و درد شدیدی داشتند و منتظر آمبولانس بودند، باز هم به یک مسئله شرعی پاسخ دادند.»
فرزند ایشان درباره برنامه روزانه ایشان میگوید:
«برنامه روزانه ایشان این گونه بود که معمولا دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار میشدند و مشغول
عبادت و
نماز بودند. پس از
اذان صبح ، به مسجدی که در کنار منزل بود میرفتند. بعد از
نماز ، مشغول خواندن
تعقیبات میشدند تا آفتاب طلوع میکرد. حتما هر روز یک سیب ناشتا میخوردند و بعد مشغول خواندن
زیارت عاشورا میشدند. موقع گفتن بعضی اذکار حدود سه ربع تا یک ساعت طول میکشید. تابستانها در حیاط و زمستانها در زیر زمین خانه، پیاده روی میکردند. بعد از یک نرمش مختصر و خوردن صبحانه، دقایقی
قرآن میخواندند و بعد از آن تا زمان درس حوزه، مشغول مطالعه میشدند، سپس جهت تدریس از منزل خارج شده، اندکی قبل از ظهر، برای تجدید
وضو و آماده شدن برای نماز ظهر به منزل باز میگشتند. نماز را در مسجد شهدااقامه نموده، سپس ناهار را با خانواده میل میکردند. پس از صرف ناهار، معمولا حدود بیست تا سی دقیقه، افراد خانواده دور هم مینشستیم و راجع به مسائل مختلف، صحبت میکردیم. بعد از آن ایشان حدود یک ساعت استراحت نموده، مجددا مشغول مطالعه یا رسیدگی به امور مراجعان میشدند. بعد از نماز و شام هم معمولا تا ساعت ۱۱ مطالعه میکردند. گاهی میشد که شبها بیشتر از سه ساعت، نمیخوابیدند. همیشه قبل از خواب
وضو گرفته، رو به قبله میخوابیدند.»
بی شک مردان خدا، انسانهای بی ادعاییاند که رفتارشان در جامعه و خانواده الگویی برای همه است. فرزند ایشان در این باره میگوید:
«تا آن جا که امکان داشت، تمام کارهایشان را خودشان انجام میدادند. بارها دیدم که ایشان جوراب یا دکمه لباس خود را میدوختند، حتی گاهی اگر کسی نبود و میهمان داشتند، خودشان به آشپزخانه میآمدند و چای یا میوه آماده میکردند و برای میهمان میبردند.
مراقب بودند که مبادا زحمتشان بر دوش کسی بیفتد، از هیچ کس حتی فرزندان خود، توقع هیچ نوع کاری را نداشتند و اگر کوچکترین کاری برایشان انجام میدادیم، خیلی تشکر میکردند و میگفتند: ما همیشه مزاحمت برای دیگران ایجاد میکنیم.
در بعضی از کارهای خانه کمک میکردند و این غیر از خریدی بود که برای خانه انجام میدادند. مادرم میگفتند وقتی بچهها کوچک بودند، ایشان خیلی به من کمک میکردند، مثلا شیر بچه را آماده میکردند یا او را آرام میکردند، تا قدری استراحت کنم.»
به مادرم خیلی احترام میگذاشتند. هیچ گاه ایشان را به اسم صدا نمیکردند. گاهی مینشستند و به درد دلهای ایشان گوش میدادند. همیشه میگفتند: این قدر خودتان را با کار خانه خسته نکنید. چه لزومی دارد این قدر زحمت بکشید.
هرگاه مریض میشدند، کنار رختخوابشان مینشستند و خود، برایشان
آب لیمو میگرفتند و یا حتی سوپ درست میکردند. میگفتند: اگر فداکاری و از خود گذشتگی ایشان نبود، من نمیتوانستم در بعضی از کارها موفق باشم.»
فرزند ایشان در این باره میگوید:
بسیار مهربان بودند. یادم است وقتی تازه به تکلیف رسیده بودم، مصادف با ایامی بود که نفت نبود و همه خانهها سرد و به تبع آن آب هم سرد بود. صبح که ایشان مرا برای
نماز بیدار میکردند، یک قوری آب ولرم شده برای من میآوردند تا با آن وضو بگیرم. یا صبحها همیشه برایم لقمه درست میکردند و در
سفره میچیدند و وقتی بزرگ تر شده بودیم، قبل از رفتن به مدرسه، با این که صبحانه شان را میل کرده بودند، اما کنار ما مینشستند و برایمان چای میریختند.»
حجة الاسلام و المسلمین
حسین مدرسی میگوید: یکی از دوستان از قول میوه فروشی واقع در خیابان آزادی ـ نزدیک منزل حاجی آقا ـ میگفت:
«رفتار حضرت ایشان، جوان مرا متحول کرد و او را از بدبینی به ناحق نسبت به روحانیون و از بی دینی به دینداری برگرداند. از وضع او نگران بودم، ولی اینک خوشحالم که نجات یافته است. ماجرا از این قرار بود که حاجی آقا گاهی از مغازه ما میوه میخریدند. هرگاه تشریف میآوردند، من پاکت به دست با اشتیاق جلو میدویدم که بهترین میوه را تقدیم ایشان بکنم. پاکت را با اصرار از من میگرفتند و میگفتند: من خودم بلد هستم میوه برچینم. آن گاه یک دانه میوه خوب، یک دانه متوسط و یک دانه میوه نامرغوب در پاکت میگذاشتند. من جلو میپریدم و میگفتم: حاجی آقا چه میکنید، چرا میوه خوب بر نمیدارید؟ حاجی آقا بدون توجه به درخواست من، کار خود را ادامه میدادند و میفرمودند: دیگران هم حقی دارند. جوان من که ایستاده بود و نظاره میکردپس از رفتن ایشان با شگفتی به من میگفت: آیا چنین آدمی ممکن است؟! همین مشاهده او را اصلاح کرد و حالا
نماز میخواند، آن هم به
جماعت .»
همین خوب است!
یکی از شاگردان ایشان نقل میکند:
«به خاطر دارم یکی از خیرین به بنده پیغام دادند که از حضرت آیتالله فلسفی اجازه بگیرید مسجد
موسی بن جعفر -علیهالسّلام -را که در آن جا نماز صبح را اقامه میفرمودند و به علت رطوبت دیوار غالبا پوسته پوسته شده یا رنگ در محل
محراب میریخت، خراب کنند و از بنیاد با سنگ و بسیار مجهز بنا کنند. بنده خدمت حضرت آیتالله فلسفی عرض کردم. ایشان به سبک خودشان با لحنی آرام فرمودند: همین خوبه، بگویید پولش را جای دیگر خرج کند.»
سرانجام میرزا علی فلسفی پس از ۸۵ سال عمر بابرکت، ظهر روز هشتم
محرم ۱۴۲۷ق. پس از انجام
فریضه ظهر و عصر در مسجد شهدای مشهد، در قلب خود ناراحتی احساس کرد و به بیمارستان منتقل شد و فردای آن روز، یعنی روز
تاسوعا (۱۹/۱۱/۱۳۸۴ش.) ، همزمان با اذان ظهر به
ملکوت اعلا پیوست.
صبح روز یازدهم
محرم ، پیکر آن مرحوم پس از
تشییع باشکوه مردم مشهد، و اقامه نماز توسط یار دیرین وی، آیتالله
وحید خراسانی ، در بارگاه
رضوی (رواق دار السرور) و در جوار دوستش آیتالله
مروارید ، به خاک سپرده شد.
شخصیتهای علمی و فرهنگی و سیاسی، در پیامهای جداگانهای، فوت آن عالم پارسا را تسلیت گفتند که برخی از آنها عبارتند از: مقام معظم رهبری، آیات عظام و علمای اعلام:
سید علی سیستانی ،
فاضل لنکرانی ،
صافی گلپایگانی ،
مکارم شیرازی ،
شبیری زنجانی ،
نوری همدانی و
وحید خراسانی ، رئیس جمهور، رئیس
مجمع تشخیص مصلحت نظام ، رئیس
قوه قضاییه و...light
متن پیام تسلیت مقام معظم رهبری، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت فقیه پرهیزگار، مرحوم مغفور آیتالله آقای حاج میرزا علی آقای فلسفی طاب ثراه را به علمای اعلام و فضلا و طلاب حوزه علمیه و همه مردم مؤمن و وفادار مشهد مقدس، به خصوص به خانواده معزز و فرزندان مکرم و دیگر بازماندگان و ارداتمندان آن عالم گرانقدر، تسلیت عرض میکنم و درجات عالیه اخروی و پاداش خدمات علمی و دینی ایشان در نزد خداوند متعال را مسالت مینمایم.
سید علی خامنهای
۲۲/۱۱/۱۳۸۴
یادگاران مرحوم آیتالله فلسفی، سه پسر و دو دختر میباشند که عبارتند از:
۱.
عبدالله فلسفی۲.
حسین فلسفی۳. حجة الاسلام و المسلمین
محمد فلسفی: وی به تحصیل در حوزه علمیه مشهد اشتغال دارد.
یکی از دختران ایشان با حجة الاسلام و المسلمین سید
محمد کاظم خوانساری و دیگری با
سید کاظم هاشمی گلپایگانی ازدواج کردهاند.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«علی فلسفی».