• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عرضه اعمال بر پیامبر و امامان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



طبق آیه قرآن کریم، خداوند متعال، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مؤمنان از اعمال و کردار بندگان، آگاه هستند: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ اِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می‌بینند! و بزودی، بسوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده می‌شوید و شما را به آنچه عمل می‌کردید، خبر می‌دهد!»
روایاتی که در منابع شیعه از رسول خدا و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) وارد شده، مصداق «مؤمنان» را ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) می‌دانند. در نتیجه آن بزرگوارن نیز بر اعمال بندگان آگاه هستند. در روایات صحیح اهل سنت، تصریح شده است که حتی اعمال زنده‌ها بر اموات نزدیک انسان نیز عرضه می‌شود و علمای اهل سنت این مطلب را تایید کرده و می‌گویند که خداوند متعال آنها را از اعمال بندگان آگاه می‌سازد. اما درباره چگونگی عرضه اعمال تعبیر روایات شیعه مختلف است؛ طبق برخی اخبار، هر روز، طبق دسته دیگر هر پنجشنبه و برخی اخبار هر ماه را زمان عرضه اعمال بیان کرده‌اند. همچنین عرض اعمال منحصر به زمان حیات پیامبر و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) نیست؛ بلکه بعد از وفات هم بر ایشان عرضه می‌شود؛ زیرا بعد از حیات دنیوی نیز آنها زنده هستند.

فهرست مندرجات

۱ - عرضه اعمال در روایات شیعه
       ۱.۱ - دسته اول روایات عرضه اعمال بر پیامبر
              ۱.۱.۱ - روایت اول
              ۱.۱.۲ - روایت دوم
              ۱.۱.۳ - روایت سوم
              ۱.۱.۴ - روایت چهارم
       ۱.۲ - دسته دوم روایات عرضه اعمال بر ائمه
              ۱.۲.۱ - روایت اول
              ۱.۲.۲ - روایت دوم
              ۱.۲.۳ - روایت سوم
              ۱.۲.۴ - روایت چهارم
              ۱.۲.۵ - روایت پنجم
              ۱.۲.۶ - روایت ششم
                     ۱.۲.۶.۱ - دیدگاه شیعه در توثیق معلی
                     ۱.۲.۶.۲ - رد تضعیفات نجاشی و ابن غضائری
              ۱.۲.۷ - روایت هفتم
              ۱.۲.۸ - روایت هشتم
              ۱.۲.۹ - روایت نهم
              ۱.۲.۱۰ - نکات مستفاد از روایات
              ۱.۲.۱۱ - تصریح علمای شیعه
۲ - عرضه اعمال در روایات اهل سنت
       ۲.۱ - دسته اول روایات عرضه اعمال بر پیامبر
              ۲.۱.۱ - طریق اول از عبدالله بن مسعود
              ۲.۱.۲ - طریق دوم از بکر بن عبدالله مزنی
              ۲.۱.۳ - نظر علمای اهل‌سنت
       ۲.۲ - دسته دوم روایات عرضه اعمال بر اهل قبور
              ۲.۲.۱ - روایت اول
              ۲.۲.۲ - روایت دوم
              ۲.۲.۳ - نظر علمای اهل تسنن
۳ - نتیجه کلی
۴ - پانویس
۵ - منبع


عرضه اعمال به محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، از مباحث مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است و طبق روایات شیعه، اعمال بندگان بر ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) نیز عرضه می‌شود؛ اما در روایات اهل سنت بحث عرضه اعمال بر اهل قبور و اموات نزدیک بازماندگان نیز مطرح شده است. در این نوشتار به صورت اختصار این بحث را ابتدا از دیدگاه روایات شیعه بررسی می‌نماییم.
در اصول کافی باب (عرض الاعمال علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) والائمة (علیهم‌السّلام) ) حدود شش روایت در این زمینه آمده که برخی از روایات آن معتبر هستند. و در منابع روایی دیگر نیز نظیر این روایات نقل شده که در مجموع به حد تواتر می‌رسند. این روایات به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول: عرضه اعمال به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دسته دوم: عرضه اعمال بر ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام).

۱.۱ - دسته اول روایات عرضه اعمال بر پیامبر

تعدادی از روایات معتبر بیانگر این نکته هستند که اعمال بندگان الهی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود:

۱.۱.۱ - روایت اول

روایت اول (سند صحیح): امام باقر (علیه‌السّلام) در روایت صحیح در پاسخ سؤال از عرضه شدن اعمال به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: این مطلب قطعی است و تردیدی در آن وجود ندارد: حَدَّثَنَا السِّنْدِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ: سَاَلْتُهُ عَنِ الْاَعْمَالِ هَلْ یُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَالَ مَا فِیهِ شَکٌّ قِیلَ لَهُ اَ رَاَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فَقَالَ لِلَّهِ شُهَدَاءُ فِی اَرْضِهِ.
محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر (علیه‌السّلام) سؤال کردم آیا به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعمال عرضه می‌شود؟ فرمود: در این مطلب شکی نیست. برای ایشان گفته شد نظر شما درباره آیه: «اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون؛ » چیست؟ فرمود: خداوند در روی زمین شاهدانی دارد.
بررسی سند روایت: این روایت از نظر سند، صحیح است، برای اثبات این مطلب لازم است تک تک راویان حدیث مورد بررسی قرار گیرد:
۱. السندی بن محمد: اسم این راوی «ابان» است و از نظر علمای رجال شیعه مورد اعتماد و موثق می‌باشد. نجاشی درباره او می‌نویسد: سندی بن محمد و اسمه ابان، یکنی ابا بشر صلیب من جهینة، ویقال من بجیلة، وهو الاشهر. وهو ابن اخت صفوان بن یحیی. کان ثقة، وجها فی اصحابنا الکوفیین.
سندی بن محمد اسمش ابان و کنیه‌اش ابوبشر صلیب از قبیله جهینه و گفته می‌شود از بجیله است و این قول مشهور‌تر است. وی پسر خواهر صفوان بن یحیی است. او شخص موثق و بزرگ اصحاب ما در میان کوفیان بود.
آقای نمازی شاهرودی نیز می‌نویسد: ابان بن محمد البجلی الکوفی المعروف بالسندی البزاز ابن اخت صفوان بن یحیی: ثقة وجه بالاتفاق، ...
[۵] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۹۲.
ابان بن محمد بجلی کوفی معروف به سندی بزاز، پسر خواهر صفوان بن یحیی به اتفاق علماء موثق و بزرگ ما است.
۲. العلاء بن رزین: ایشان نیز از نظر علمای رجال موثق است. نجاشی او را این‌گونه معرفی می‌کند: العلاء بن رزین القلاء ثقفی، مولی، قاله ابن فضال.... . روی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، وصحب محمد بن مسلم و فقه علیه وکان ثقة وجها.
علاء بن رزین قلاء اهل ثقیف و غلام بود، این مطلب را ابن فضال گفته است ... وی از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده و با محمد بن مسلم مصاحب بود و از نزد وی فقه آموخت. او فرد موثق و بزرگ و دارای اعتبار بود.
۳. محمد بن مسلم: محمد بن مسلم نیز از شاگردان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) و موثق است. نجاشی او را این‌گونه معرفی کرده است: محمد بن مسلم بن رباح ابوجعفر الاوقص الطحان مولی ثقیف الاعور، وجه اصحابنا بالکوفة، فقیه، ورفع صحب ابا جعفر وابا عبدالله (علیهماالسلام)، وروی عنهما وکان من اوثق الناس.
محمد بن مسلم بن رباح، کنیه‌اش ابوجعفر اوقصطحان و غلام ثقیف اعور بود. او بزرگ اصحاب امامیه در کوفه و فقیه بود. و به مصاحبت امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دست یافت و از آنها روایت نقل کرده است. وی از موثق‌ترین مردم بود.
شیخ طوسی نیز همانند نجاشی ایشان را معرفی کرده و تصریح می‌کند که علاء بن رزین بیشترین روایت را از وی دارد: محمد بن مسلم بن رباح الثقفی، ابو جعفر الطحان الاعور. . واروی الناس عنه العلا بن رزین القلا.
نقل این روایت با سند دیگر: مرحوم صفار در کتاب «بصائر الدرجات» این روایت را از طریق محمد بن مسلم و زراره با سند دیگر نیز نقل کرده است: حدثنا ابوطالب عن حماد بن عیسی عن حریز عن محمد بن مسلم وزرارة قال سئلنا ابا عبدالله عن الاعمال تعرض علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قال ما فیه شک ثم تلا هذه الآیة قل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون قال ان لله شهداء فی ارضه.
در این روایت امام صادق (علیه‌السّلام) عرضه اعمال را به رسول خد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قطعی دانسته و در پایان تصریح کرده است که «برای خداوند شاهدانی در روی زمین است» که این قسمت از روایت، تفسیر کلمه «المؤمنون» خواهد بود.

۱.۱.۲ - روایت دوم

روایت دوم (با سند صحیح): به نقل از کلینی در روایت صحیح امام هشتم (علیه‌السّلام) فرمودند که تمام اعمال (خوب و بد) بندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود: عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه‌السّلام) یَقُولُ اِنَّ الْاَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا. امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرماید. همانا کردار نیک و بد بندگان بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود.
این روایت از نظر سند صحیح است و علامه محمدتقی مجلسی در کتاب «روضة المتقین» به تصحیح روایت تصریح دارد: و فی الصحیح. عن الوشاء قال: سمعت الرضا (علیه‌السّلام) یقول: ان الاعمال تعرض علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابرارها و فجارها. در روایت صحیح از وشاء آمده است که می‌گوید از امام هشتم (علیه‌السّلام) شنیدم: اعمال خوب و بد بندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود.
محمدباقر مجلسی نیز در کتاب «مرآة العقول» می‌نویسد:
الحدیث السادس: صحیح.

۱.۱.۳ - روایت سوم

روایت سوم (موثقه سماعه): امام صادق (علیه‌السّلام) در روایت موثق دیگر نیز به عرضه شدن اعمال به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تصریح کرده‌اند:
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَا لَکُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ کَیْفَ نَسُوؤُهُ فَقَالَ اَمَا تَعْلَمُونَ اَنَّ اَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیْهِ فَاِذَا رَاَی فِیهَا مَعْصِیَةً سَاءَهُ ذَلِکَ فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ سُرُّوهُ.
سماعه می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: شما را چه می‌شود که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ناراحت و‌ اندوهگین می‌کنید؟ مردی گفت: چگونه ایشان را ناراحت می‌کنیم؟! حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: مگر نمی‌دانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه می‌شود و چون گناهی در آن ببینند،‌ اندوهگین می‌شوند؟ بنابراین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ناراحت نکنید و ایشان را (با عبادات و طاعات خویش) مسرور سازید.
سند این روایت نیز معتبر است؛ چنانچه علامه محمدتقی مجلسی درباره آن می‌نویسد: و فی الموثق کالصحیح. عن سماعة، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: سمعته یقول ما لکم تسوءون رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟ فقال له رجل کیف نسوءه؟ فقال: ا ما تعلمون ان اعمالکم تعرض علیه فاذا رای فیها معصیة ساءه ذلک فلا تسوءوا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سروه.
در روایت موثق که همانند روایت صحیح است، سماعه از امام صادق (علیه‌السّلام) شنیده است که فرمود: شما را چه شده است که رسول خدا را ناراحت می‌کنید؟. ..
علامه محمدباقر مجلسی نیز این روایت را موثق دانسته است: الحدیث الثالث: حسن موثق.

۱.۱.۴ - روایت چهارم

امام صادق (علیه‌السّلام) در روایت دیگری که مؤید روایات گذشته است، فرموده‌اند که اعمال بندگان هر صبح بر آن حضرت عرضه می‌شود:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَبِی حَمْزَةَ عَنْ اَبِی بَصِیرٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ تُعْرَضُ الْاَعْمَالُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَعْمَالُ الْعِبَادِ کُلَّ صَبَاحٍ اَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ سَکَتَ.
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: همه اعمال (خوب و بد) بندگان در هر صبح بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود، پس مراقب اعمال‌تان باشید و معنای گفتار خداوند تعالی همین است، همانجا که می‌فرماید: اعمال‌تان را انجام دهید که محققاً خدا و رسولش کردار شما را می‌بیند. امام تا این‌جا آیه را تلاوت نمودند و ساکت شدند.
در نتیجه طبق این روایات صحیح و معتبر، اعمال بندگان به محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود و در این مطلب جای شک و تردیدی نیست.

۱.۲ - دسته دوم روایات عرضه اعمال بر ائمه

دسته دیگری از روایات بیان می‌کنند که اعمال بندگان خداوند بر ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) نیز عرضه می‌شود و آنها نیز پرونده اعمال را می‌بینند.

۱.۱.۱ - روایت اول

روایت اول (با سند صحیح): مضمون آیه «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» این است که خداوند، رسول خدا و مؤمنان اعمال بندگان الهی را می‌بینند. به عبارت دیگر: پرونده اعمال انسان‌ها به‌محضر خداوند، رسول خدا و مؤمنان عرضه می‌شود.
در این‌که مصداق «مؤمنون» در این آیه چه کسانی هستند، روایات فراوان آن را به ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) تفسیر و تاویل می‌کنند.
در روایت صحیح از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که ایشان کلمه «المؤمنون» را به ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) تفسیر کرده‌اند و نشان می‌دهند که آنها نیز پرونده اعمال بندگان را می‌بییند. این روایت را محمد بن حسن صفار در کتاب ارزشمند خود با این سند نقل کرده است:
حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الطَّائِیِّ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ الْمِیثَمِیِّ قَالَ: سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْاَئِمَّةُ.
یعقوب بن شعیب میثمی می‌گوید: از محضر امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال کردم، حضرت فرمودند: آنها ائمه (علیهم‌السّلام) هستند.
در اصول کافی نیز این روایت آمده و عبارت «عدة من اصحابنا» در اول همین سند اضافه شده است:
مرحوم صفار در جای دیگر کتابش روایت فوق را با‌اندک تغییر در سند اینگونه آورده است:
بررسی سند روایت: این روایت از نظر سند صحیح است و برای اثبات این مطلب راویان سند را بررسی می‌نماییم:
۱. احمد بن محمد بن عیسی الاشعری: ایشان از بزرگان شیعه و مورد اعتماد و موثق هستند. نجاشی درباره او می‌نویسد: احمد بن محمد بن عیسی... الاشعری.... . یکنی ابا جعفر، وابو جعفر رحمه الله شیخ القمیین، ووجههم، وفقیههم،
احمد بن محمد بن عیسی اشعری، کنیه‌اش ابوجعفر است. و ابوجعفر (رحمة‌الله‌علیه) بزرگ قمییان و دارای جایگاه بلند در میان آنها و فقیه آنان است.
۲. حسین بن سعید اهوازی: ایشان نیز از نظر علمای رجال شیعه ثقه هستند. شیخ طوسی می‌نویسد: الحسین بن سعید بن حماد بن سعید بن مهران الاهوازی، . . ثقة.
شیخ طوسی در کتاب دیگرش نیز به ثقه بودنش تصریح کرده است: الحسین بن سعید بن حماد، ... الاهوازی، ثقة.
۳. نضر بن سوید الصیرفی: شیخ طوسی بر ثقه بودن این راوی نیز تصریح می‌کند: النضر بن سوید، له کتاب، وهو ثقة.
۴. یحیی بن عمران الحلبی: نجاشی ایشان را دو بار توثیق کرده و می‌نویسد: یحیی بن عمران بن علی بن ابی شعبة الحلبی روی عن ابی عبدالله وابی الحسن (علیهماالسلام)، ثقة ثقة، صحیح الحدیث.یحیی بن عمران ... مورد اعتما و مورد اعتماد و دارای روایت صحیح است.
۵. عبدالحمید بن عواض الطائی: شیخ طوسی درباره ایشان می‌نویسد: عبدالحمید بن عواض الطائی، ثقة، من اصحاب ابی جعفر وابی عبدالله (علیه‌السّلام). عبدالحمید بن عواض طائی موثق و از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) است.
۶. یعقوب بن شعیب المیثمی: ایشان از نوادگان میثم تمار (از اصحاب با وفای امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)) و مورد اعتماد علمای شیعه است. نجاشی درباره او می‌نویسد: یعقوب بن شعیب بن میثم بن یحیی التمار مولی بنی اسد، ابو محمد، ثقة. یعقوب بن شعیب بن میثم بن یحیی ... کنیه اش ابومحمد، موثق است.
با توجه به این که همه راویان این سند ثقه هستند، روایت از نظر اصطلاح علوم حدیث، «صحیح» می‌باشد.
علامه محمدتقی مجلسی در کتاب (روضة المتقین) در شرح این قسمت «وَ اِنْ کَانَ الْعَرْضُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَکْرُ لِمَاذَا» بعد از نقل روایت ۵۸۳۶، بر صحیح بودن سند این روایت اصول کافی را (که سندش را ذکر کردیم) تصریح کرده است: فیمکن ان یکون المراد بعرضها علیه تعالی عرضها علی انبیائه و اوصیائه فی الدنیا و الآخرة. کما رواه الکلینی فی الصحیح، عن یعقوب بن شعیب قال: سالت ابا عبدالله عن قول الله (عزّوجلّ) (اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ) قال: هم الائمة (علیهم‌السّلام).
ممکن است مراد از عرضه اعمال بر خداوند، عرضه بر انبیاء و اوصیاء آنها در دنیا و آخرت باشد؛ چنانچه این مطلب را مرحوم کلینی در روایت صحیح از یعقوب بن شعیب نقل کرده که وی از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره این آیه سؤال کرد و حضرت فرمود: آنها (مؤمنون) ائمه (علیهم‌السّلام) هستند.

۱.۱.۲ - روایت دوم

روایت دوم (سند صحیح): در روایت صحیح دیگر امام کاظم (علیه‌السّلام) نیز تصریح می‌کند که منظور از «مؤمنون» در این آیه ائمه اهل البیت (علیهم‌السّلام) هستند:
حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ عَنْ اَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السّلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ نَحْنُ هُمْ. حسین بن بشار از قول امام کاظم (علیه‌السّلام) درباره آیه «اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمودند: مراد از «مؤمنون» آنها (ائمه اهل بیت) هستند.
بررسی سند روایت: این روایت از نظر سند صحیح است و برخی از راویان آن در روایت قبل بررسی شد:
۱. احمد بن محمد بن عیسی: در روایت قبل بررسی و وثاقت او ثابت شد.
۲. حسین بن سعید اهوازی: در روایت قبل بررسی و وثاقت شان ثابت شد.
۳. حسین بن بشار: این راوی نیز از نظر علمای علم رجال شیعه، موثق است. شیخ طوسی درباره ایشان می‌نویسد: الحسین بن بشار، مدائنی، مولی زیاد، ثقة صحیح، روی عن ابی الحسن موسی (علیه‌السّلام).
حسن بن بشار اهل مدائن و غلام زیاد است. وی شخص مورد اعتماد و روایتش صحیح است. او از محضر ابو الحسن امام کاظم (علیه‌السّلام) روایت نقل کرده است. در نتیجه سند این روایت صحیح است.
مرحوم صفار این روایت را از امام کاظم (علیه‌السّلام) با طریق دیگر نیز نقل کرده است:
۵- حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ اَبِی الْحَسَنِ ع فِی هَذِهِ الْآیَةِ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ نَحْنُ هُمْ. محمد بن فضیل از قول امام کاظم (علیه‌السّلام) درباره آیه «قل اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمودند: مراد از «مؤمنون» ما هستیم.

۱.۱.۳ - روایت سوم

روایت سوم (سند معتبر): حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْمِیثَمِیِّ قَالَ: سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْاَئِمَّةُ.
میثمی می‌گوید: از محضر امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال کردم، حضرت فرمودند: آنها ائمه (علیهم‌السّلام) هستند.

۱.۱.۴ - روایت چهارم

روایت چهارم (سند صحیح): در روایت صحیح دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) نیز فرموده است که مراد از «مؤمنون» در این آیه، ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) هستند:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ اُذَیْنَةَ عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فَسَاَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ اِیَّانَا عَنَی.
برید عجلی می‌گوید: نزد امام صادق (علیه‌السّلام) بودم از ایشان درباره آیه «اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال کردم، حضرت فرمودند: مقصود ما هستیم.
بررسی سند روایت: طبق بررسی که انجام شد، سند این روایت نیز صحیح است:
۱. محمد بن الحسین: ایشان از بزرگان امامیه و شخص مورد اطمینان است. نجاشی ایشان را این‌گونه معرفی کرده است: محمد بن الحسین بن ابی الخطاب ابو جعفر الزیات الهمدانی - واسم ابی الخطاب زید - جلیل من اصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایة، ثقة، عین، حسن التصانیف، مسکون الی روایته. محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، کنیه‌اش ابوجعفر زیات از اهل همدان (اسم ابی الخطاب زید است) بزرگ امامیه، بزرگ مرتبه، دارای روایات فراوان و موثق، و چشم و چراغ و دارای تصنیفات نیکو و روایتش مورد اعتماد است.
شیخ طوسی نیز ایشان را توثیق کرده و تصریح می‌کند که ایشان کتاب‌های «اللؤلؤة و النوادر» دارد که ابن ابی جید از ابن ولید از صفار از این کتاب‌ها خبر داده است: محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، کوفی، ثقة. له کتاب اللؤلؤة، وکتاب النوادر، اخبرنا بهما ابن ابی جید، عن ابن الولید، عن الصفار، عنه.
۲. یعقوب بن یزید: این راوی نیز از نظر علمای رجال شناس شیعه موثق است. نجاشی می‌نویسد: یعقوب بن یزید بن حماد الانباری السلمی، ابو یوسف. . وکان ثقة صدوقا. یعقوب بن یزید بن حماد انباری ... موثق و راستگو بود.
شیخ طوسی می‌نویسد: یعقوب بن یزید الکاتب ب الانباری، کثیر الروایة، ثقة. یعقوب بن یزید کاتب الانباری دارای روایات فراوان و ثقه است.
۳. محمد بن ابی عمیر: محمد بن ابی عمیر زیاد بن عیسی ابواحمد الازدی... جلیل القدر عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین. محمد بن ابی عمیر زیاد بن عیسی کنیه‌اش ابواحمد ازدی است. وی در نزد امامیه و اهل سنت یک شخصیت بزرگ مرتبه بود.
شیخ طوسی می‌گوید: محمد بن ابی عمیر، یکنی ابا احمد، من موالی الازد، واسم ابی عمیر زیاد، وکان من اوثق الناس عند الخاصة والعامة، وانسکهم نسکا، واورعهم واعبدهم... محمد بن ابی عمیر.... او در نزد شیعه و اهل سنت موثق‌ترین، زاهد‌ترین، پرهیزگارترین و عابد‌ترین مردم بود.
۴. عمر بن اذینة: ایشان نیز از روایان موثق در نزد علمای رجال شیعه است. شیخ طوسی می‌فرماید: عمر بن اذینة، ثقة. عمر بن اذینه ثقه و مورد اعتماد است.
و در کتاب دیگرش نیز می‌فرماید: عمر بن اذینة، ثقة، له کتاب. عمر بن اذینه ثقه و مورد اعتماد است و برای او کتابی است.
آقای نمازی شاهردوی مشخصات کامل ایشان را این‌گونه بیان کرده است: ۱۰۹۵۰ - عمر بن اذینة: شیخ جلیل ثقة بالاتفاق. وهو من اصحاب الصادق والکاظم صلوات الله علیهما. واسمه عمر بن محمد بن عبد الرحمن بن اذینة، کما عنونه النجاشی والعلامة و صرح به المجلسی. وقیل: اسمه محمد بن عمر بن اذینة غلب علیه اسم ابیه.
[۴۳] نمازی شاهردوی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۷۷.

عمر بن اذینه بزرگ عالی مقام و به اتفاق علماء موثق است. ایشان از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) است. اسم وی عمر بن محمد بن عبد الرحمن بن اذینه است؛ همانگونه که نجاشی و علامه عنوان کرده و علامه مجلسی به این مطلب تصریح کرده است. برخی گفته‌اند: اسمش محمد بن عمر بن اذینه است که اسم پدرش بر وی غلبه پیدا کرده است.
۵. برید بن معاویة: ایشان نیز از بزرگان امامیه و موثق و مورد اعتماد است. نجاشی می‌نویسد: برید بن معاویة ابوالقاسم العجلی، عربی، روی عن ابی عبدالله وابی جعفر (علیهماالسلام)، و مات فی حیاة ابی عبدالله [(علیه‌السّلام)]، وجه من وجوه اصحابنا، وفقیه ایضا، له محل عند الائمة. برید بن معاویه، کنیه‌اش ابوالقاسم عجلی، از نژاد عرب است. ایشان از امام صادق، امام باقر (علیهماالسلام) روایت نقل کرده و در زمان حیات امام صادق (علیه‌السّلام) از دنیا رفت. او بزرگی از بزرگان امامیه، و از فقهای ما بود و در نزد ائمه جایگاه بلندی داشت.
نتیجه: این روایت نیز از نظر سند صحیح است.
از مجموع این چهار روایت معتبر و روایات دیگر که مؤید آنهاست، ثابت می‌شود که علاوه بر خداوند و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ائمه (علیهم‌السّلام) که مصداق «مؤمنون» هستند، نیز شاهد اعمال انسانها هستند و کردار بندگان بر آنها عرضه می‌شود.

۱.۲.۵ - روایت پنجم

عرض اعمال توسط فرشته به محضر امام (سند صحيح): امام هشتم (علیه‌السّلام) در روایت صحیح دیگر فرمود: فرشته مامور الهی اعمال انسان‌های هر شهر را نزد امام (علیه‌السّلام) عرضه می‌کند:
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ قَالَ کُنْتُ اَنَا وَ ابْنُ فَضَّالٍ جُلُوساً اِذْ اَقْبَلَ یُونُسُ فَقَالَ دَخَلْتُ عَلَی اَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه‌السّلام) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ اَکْثَرَ النَّاسُ فِی الْعَمُودِ قَالَ فَقَالَ لِی یَا یُونُسُ مَا تَرَاهُ اَ تَرَاهُ عَمُوداً مِنْ حَدِیدٍ یُرْفَعُ لِصَاحِبِکَ قَالَ قُلْتُ مَا اَدْرِی قَالَ لَکِنَّهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِکُلِّ بَلْدَةٍ یَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ اَعْمَالَ تِلْکَ الْبَلْدَةِ قَالَ فَقَامَ ابْنُ فَضَّالٍ فَقَبَّلَ رَاْسَهُ وَ قَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ یَا اَبَا مُحَمَّدٍ لَا تَزَالُ تَجِی ءُ بِالْحَدِیثِ الْحَقِّ الَّذِی یُفَرِّج اللَّهُ بِهِ عَنَّا.
محمد بن عیسی بن عبید می‌گوید: من و ابن فضال نشسته بودیم که یونس بن عبدالرحمان وارد شد و گفت: به محضر امام رضا (علیه‌السّلام) شرفیاب شدم و عرض کردم: فدایت شوم مردم درباره عمود بسیار سخن می‌گویند، امام (علیه‌السّلام) فرمودند: ‌ای یونس! نظر تو چیست؟ آیا در نظر تو، عمودی از آهن است که برای امام برافراشته می‌شود؟ عرض کردم: نمی‌دانم، حضرت فرمودند: او فرشته‌ایست که در هر شهری گماشته شده و خدا به‌وسیله او اعمال مردم آن شهر را به‌امام می‌رساند. محمد بن عیسی بن عبید می‌گوید: ابن فضال برخواست و سر او را بوسید و گفت: ‌ای ابامحمد! خدا شما را رحمت کند همواره برای ما سخن درست و حق نقل می‌کنی که به واسطه آن خدا مشکل ما را بر طرف می‌کند.
این روایت نیز از نظر سند صحیح است و دو تن از علمای بزرگ شیعه آن را تصحیح کرده‌اند. علامه محمدتقی مجلسی در کتاب «روضة المتقین» درباره این روایت می‌نویسد: و فی الصحیح، عن محمد بن عیسی بن عبید قال: کنت انا و ابن فضال جلوس، اذا قبل یونس فقال: دخلت علی ابی الحسن الرضا (علیه‌السّلام) فقلت له: جعلت فداک قد اکثر الناس فی العمود قال: فقال لی: یا یونس ما تراه؟. ... و در پایان روایت می‌گوید: مراد از «عمود» روح القدس است که همراه آنهاست: و یمکن ان یکون المراد به الروح القدس التی تکون معهم و ورد انه اعظم من جبرئیل و هو تقدس ارواحهم القدسیة.
ممکن است مقصود از «عمود» روح القدس باشد که همراه ائمه است و در روایت آمده که او بزرگتر از جبرئیل است. و روح القدس ارواح مقدس اهل بیت (علیهم‌السّلام) را تقدیس می‌کند و منزه می‌شمرد (امدادهای الهی را به آنها می‌رساند).
علامه محمدباقر مجلسی نیز این روایت را تصحیح کرده است: الحدیث السابع: صحیح، و ابن فضال هو الحسن بن علی، و یونس هو ابن عبد الرحمن. روایت هفتم صحیح است. ابن فضال همان حسن بن علی و یونس همان ابن عبدالرحمان هستند.

۱.۲.۶ - روایت ششم

روایت ششم (با سند صحیح): در روایت معتبر دیگر امام صادق (علیه‌السّلام) به معلی بن خنیس فرمود: که هر پنجشنبه اعمال بندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه طاهرین عرضه می‌شود: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَی الْحَلَبِیِّ عَنْ اُدَیْمِ بْنِ الْحُرِّ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ الْاَئِمَّةُ تُعْرَضُ عَلَیْهِمْ اَعْمَالُ الْعِبَادِ کُلَ خَمِیسٍ. امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه «اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون» فرمود: منظور از مؤمنون رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه هستند که اعمال بندگان هر روز پنجشنبه بر آنها عرضه می‌شود.
بررسی سند روایت: برخی از افراد رجال این سند در روایت اول این دسته مورد بررسی قرار گرفت و دوباره سخنان علمای رجال را درباره آنها تکرار نمی‌کنیم:
۱. احمد بن عیسی اشعری: وثاقت او از زبان علمای رجال شیعه ثابت شد.
۲. حسین بن سعید اهوازی: وثاقت وی نیز ثابت شد.
۳. نضر بن سوید: وثاقت وی نیز ثابت شد.
۴. یحیی بن الحلبی (یحیی بن عمران الحلبی): وثاقت وی نیز ثابت شد.
۵. ادیم بن الحر: نجاشی از بزرگ رجالیون شیعه درباره او می‌نویسد: ادیم بن الحر الجعفی مولاهم، کوفی، ثقة، له اصل. ادیم بن حر جعفی، از اهل کوفه و ثقه است و او دارای اصل است.
آقای نمازی شاهرودی می‌نویسد: ۱۹۳۰ - ادیم بن الحر الجعفی او الخثعمی الحذاء: من اصحاب الصادق (علیه‌السّلام) ثقة بالاتفاق.
[۵۰] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۳۴.
ادیم بن حر جعفی یا خثعمی، از اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) به اتفاق علماء ثقه است.
۶. معلی بن خنیس: معلی بن خنیس از شیعیان و ارادتمندان خاص امام صادق (علیه‌السّلام) و از وکلاء آن حضرت بوده که به دست داود بن علی (عموی منصور دوانقی) کشته شد و طبق اخباری که در مدح ایشان وارد شده، حضرت از این جریان ناراحت شد و بر داود بن علی اعتراض کرد و در نهایت او را نفرین نمود که در اثر دعای امام از دنیا رفت. اما نجاشی ضمن معرفی، ایشان را تضعیف کرده است:
معلی بن خنیس ابو عبدالله مولی الصادق جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) ومن قبله کان مولی بنی اسد، کوفی، بزاز، ضعیف جدا، لا یعول علیه. معلی بن خنیس کنیه‌اش ابوعبدالله، از شیعیان جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) است و قبل از آن غلامی از بنی اسد بود. از اهل کوفه، بزاز جدا ضعیف است و بر او اعتماد نمی‌شود.
ابن غضائری نیز او را تضعیف کرده و سبب تضعیفش نیز در سخنان او روشن است: معلی بن خنیس، مولی ابی عبدالله (علیه‌السّلام). کان اول امره مغیریا، ثم دعا الی محمد بن عبدالله بن الحسن، وفی هذه الظنة اخذه داوود بن علی فقتله. والغلاة یضیفون الیه کثیرا. ولا اری الاعتماد علی شیء من حدیثه. معلی بن خنیس، از شیعیان امام صادق (علیه‌السّلام) بود. او در ابتدا از فرقه «مغیریة» (که ادعای الوهیت امام باقر (علیه‌السّلام) را داشتند)، بود. سپس به سوی محمد بن عبدالله بن حسن مردم را دعوت کرده است. بنابراین گمان او را داود بن علی (عموی منصور داونقی) کشت. و غالیان نیز بیشتر با او رفت و آمد داشت. از این جهت اعتماد به روایت او نیست.
تا این‌جا روشن شد که دوتن از رجالیون شیعه ایشان را تضعیف کرده‌اند؛ اما حقیقت این است که تضعیف نجاشی و ابن غضائری درباره او پایه و اساسی ندارد و علمای دیگر رجال ایشان را توثیق، و مدح کرده و تضعیف سخنان آنها را پاسخ داده‌اند. از این جهت لازم است در دو قسمت سرنوشت معلی بن خنیس روشن شود:

۱.۲.۶.۱ - دیدگاه شیعه در توثیق معلی

بسیاری از علمای رجال و بزرگان شیعه معلی بن خنیس را توثیق و مدح کرده‌اند که به صورت فهرست به سخنان برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
۱. شیخ طوسی: ایشان که معاصر نجاشی و ابن غضائری است، در کتاب «الغیبة» در قسمت «ممدوحین وکلاء ائمه (علیهم‌السّلام)» نام معلی بن خنیس را ذکر کرده و درباره وی می‌گوید: فمن الممدوحین حمران بن... ومنهم المعلی بن خنیس، وکان من قوام ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، وانما قتله داود بن علی بسببه، وکان محمودا عنده ومضی علی منهاجه وامره مشهور. از جمله ممدوحین، معلی بن خنیس است که از وکلاء امام صادق (علیه‌السّلام) بود. به‌همین سبب او را داود بن علی کشت. و او از نظر امام صادق یک انسان شایسته بود و بر طریق آن حضرت گذشت و حال او مشهور است.
علامه حلی تصریح می‌کند که این سخن شیخ طوسی، توصیف وی به عدال است: وهذا یقتضی وصفه بالعدالة. این سخن شیخ طوسی توصیف کردن معلی را به عدالت است.
۲. شیخ حرعاملی: ایشان نیز بعد از نقل سخن شیخ طوسی می‌گوید: والظاهر: ان وجه الذم ما مر فی: (زرارة) فان الاحادیث کثیرة فی المدح. ظاهر این است که دلیل مذمت او همان دلیل مذمت زراره است که گذشت، چرا که روایات در مدح او فراون است.
۳. نظر نوری: مرحوم نوری نیز بعد از نقل روایات مدح درباره ایشان نتیجه می‌گیرد که وی از نظر ایمان قوی و ولایت اهل بیت را داشت و با این روایات می‌توان به وثاقت و جلالت ایشان استدلال کرد: وتحصل من جمیعها - وفیه الصحاح وغیرها المؤید بها - انه من اولیاء الله، وانه من اهل الجنة ودخلها بعد قتله، وانه (علیه‌السّلام) کان یحبه، وانه کان وکیله و قیمه علی نفقات عیاله، ... وانه کان قوی الایمان ثابت الولایة مؤثرا نفسه علی نفوس اخوانه. وان الصادق (علیه‌السّلام) ما قنع بقتل قاتله حتی اهتم بالدعاء علی الامر به فاهلکه، ولم ینقل عنه مثله او بعضه بالنسبة الی احد من المقتولین من اقاربه فضلا عن غیرهم، وغیر ذلک مما یستکشف من تلک الاخبار ویستدل بها علی وثاقته وجلالته واختصاصه التام به وانه نال عرجة ولایتهم.
از تمام روایاتی که ذکر شد (که سند بعضی صحیح و بعضی دیگر مؤید آن روایات صحیح می‌باشد)، به‌دست می‌آید که مُعَلَّی بن خنیس از اولیای خدا و از اهل بهشت است و بعد از کشته شدنش، وارد بهشت شد؛ امام صادق (علیه‌السّلام) وی را دوست داشت و وکیل امام (علیه‌السّلام) و (از طرف آن حضرت) سرپرست نفقات عیال ایشان بود .... او از نظر ایمان قوی، و بر امر ولایت استوار بود و نسبت به برادران خود ایثارگری و فداکاری می‌کرد (جان خود را به خطر می‌انداخت اما نام اصحاب اهل بیت (علیهم‌السّلام) را نمی‌گفت تا جان اصحاب ایشان به خطر نیفتد)؛ امام صادق (علیه‌السّلام) به کشته شدن قاتل او راضی نبود بلکه اهتمام جدی بر نفرین قاتل وی داشتند تا اینکه قاتل او هلاک شد و مانند این موضع‌گیری از امام صادق (علیه‌السّلام) (درباره هیچ‌کسی) چنین نقل نشده است و از آن حضرت حتی بخشی از این موضع‌گیری نسبت به هیچ‌یک از نزدیکانشان که کشته شده بودند، نقل نشده است چه برسد به غیر نزدیکانشان. از این روایات جایگاه (رفیع) معلی فهمیده می‌شود و برای مورد وثوق بودن وی و جلالت او و به‌همین روایات استدلال می‌شود و به‌دست می‌آید که او ارتباط کاملی با امام صادق (علیه‌السّلام) داشت و به نهایت درجه و معراج ولایت اهل بیت (علیهم‌السّلام) دست یافت.
۴. صاحب معالم: صاحب معالم روایاتی را که در مذمت معلی بن خنیس آمده نقل کرده و در پایان می‌گوید: والذی ظهر لی انه من اهل الجنة، والله الموفق. آنچه برای من ثابت شد این است که ایشان از اهل بهشت است.
۵. سیدعلی بروجردی: از نظر ایشان نیز معلی بن خنیس مورد قبول است: والحق قبول روایته لما ورد فی حقه المدح من الروایات... حق این است که روایت معلی بن خنیس مورد قبول است؛ زیرا در حق او روایات مدح وارد شده
۶. آیت‌الله خویی: حضرت آیت‌الله العظمی خویی (رحمة‌الله‌علیه) بعد از نقل روایات مدح درباره ایشان می‌نویسد: والذی تحصل لنا مما تقدم ان الرجل جلیل القدر ومن خالصی شیعة ابی عبدالله، فان الروایات فی مدحه متضافرة، علی ان جملة منها صحاح کما مر، وفیها التصریح بانه کان من اهل الجنة قتله داود بن علی، ویظهر من ذلک انه کان خیرا فی نفسه، ومستحقا لدخول الجنة، . . ومقتضی ذلک انه کان رجلا صدوقا، اذ کیف یمکن ان یکون الکذاب مستحقا للجنة، ویکون موردا لعنایة الصادق (علیه‌السّلام). ویؤکد ذلک شهادة الشیخ بانه کان من السفراء الممدوحین وانه مضی علی منهاجالصادق (علیه‌السّلام).
از آنچه بیان شد، به دست می‌آید که این مرد، فردی عالی مقام و از شیعیان خالص امام صادق (علیه‌السّلام) است؛ زیرا روایات فراوانی در مدح او وارد شده است. علاوه بر این‌که تعدادی از روایات صحیح هستند چنانکه گذشت و در آن روایات تصریح شده است به این که او اهل بهشت است. داود بن علی او را به شهادت رساند. از این روایات به‌دست می‌آید که او انسان خوبی بود و استحقاق ورود به بهشت را دارا بود. مقتضای روایات این است که ایشان مردی راستگو بوده است؛ زیرا چگونه ممکن است که انسان دروغگو مستحق ورود به بهشت و مورد توجه امام صادق (علیه‌السّلام) باشد. و چیزی که این مطلب را تقویت می‌کند، شهادت شیخ طوسی است مبنی بر این‌که معلی از جمله سفیران (و وکیل‌های) مورد مدح و ستایش بوده، و بر راه و به روش امام صادق (علیه‌السّلام) از این دنیا رفته است.
۷. وحید بهبهانی به نقل از جدش: ایشان از جدش نقل می‌کند که غالیان برخی از روایات را به‌ایشان نسبت داده‌اند و او را غالی جلوه داده‌اند تا این که مذاهب‌شان را از خطر نابودی حفظ کنند: وقال جدی ره والذی حصل لی من التتبع التام ان جماعة من اصحاب الرجال راو الغلاة لعنهم الله نسبوا الی جماعةاشیاء ترویجا لمذاهبهم الفاسدة کجابر والمفضل بن عمر والمعلی وامثالهم وهم بریئون مما نسبوا الیهم فراوا ان یضعفوا هؤلاء کسرا لمذاهبهم الباطلة حتی لا یمکنهم الزامها باخبارهم.
[۶۰] بهبهانی، وحید، تعلیقة علی منهج المقال، ص۳۳۸.

جد من گفته است: آنچه بر اساس جستجوی کامل به دست آوردم، این است که گروهی از اصحاب رجال عقیده دارند که غالیان (که لعنت خداوند بر آنها باد) به‌خاطر ترویج مذاهب فاسد‌شان به‌گروهی همانند جابر، مفضل بن عمر و معلی و امثال آنها چیزهایی را نسبت داده‌اند در حالی که آ نها از این نسبت‌های ناروا مبرا هستند. آنها عقیده داشتند که با این نسبت‌ها این بزرگان را تضعیف کنند تا از شکست مذاهب باطل‌شان جلوگیری کند تا اینکه باطل کردن مذاهب غالیان با روایات این افراد (جلیل القدر)، ممکن نباشد.
نتیجه این است که معلی بن خنیس از نظر علمای رجال شیعه فردی جلیل‌القدر و مورد وثوق بوده و روایات او کاملا مورد قبول است.

۱.۲.۶.۲ - رد تضعیفات نجاشی و ابن غضائری

نکته دوم این که تضعیفات نجاشی و ابن غضائری درباره این راوی اعتبار ندارد و در رد تضعیفات آنها بزرگان علمای رجال شیعه پاسخ‌های نوشته‌اند.
۱. مرحوم حاجی نوری: ایشان در خاتمه کتاب «مستدرک» از تضعیفات نجاشی پاسخ داده است که: اولا: قول نجاشی بر کلام شیخ مقدم نیست، چرا که قول شیخ با اخبار مستفیض و صحیح تایید شده، از اینإجهت قول نجاشی اعتباری ندارد؛ به‌ویژه این‌که وی از روایت کم اطلاع بوده است: فان النجاشی وان کان اضبط واتقن ویقدم قوله عند التعارض مضافا الی تقدیم الجرح، الا انه حیث یلاحظ قوله مع قول الشیخ مثلا من دون النظر الی المرجحات الخارجیة، واما فی مثل المقام الذی‌اید کلام الشیخ بالاخبار المستفیضة وفیها الصحاح وما فی حکمها الصریحة فی الموافقة فلا اعتبار بما فی النجاشی، خصوصا بعدما علم من حاله من قلة اطلاعه علی الاحادیث، ... وبالجملة فلا یجوز رفع الید عن الخبر الصحیح وما یقرب منه بقول النجاشی مع عدم ذکره سبب الضعف.
گرچه گفتار نجاشی در علم رجال دقیق‌تر است و از اتقان بیشتری برخوردار است و وقتی بین نظر ایشان و نظر شیخ طوسی تعارض باشد، گفتار نجاشی مقدم است و علاوه براینها به‌طور کلی مذمت بر مدح تقدم دارد، همه اینها در صورتی است که سخن وی با کلام شیخ بدون در نظر گرفتن عوامل ترجیح (و قرینه‌های) خارجی سنجیده شود. اما در چنین جایی که نظر شیخ طوسی با روایات مستفیضی تایید و تقویت می‌شود که برخی از انها صحیح و برخی دیگر در حکم صحیح می‌باشند و به شیعه بودن و مورد وثوق بودن معلی تصریح دارند، دیگر کلام نجاشی اعتبار ندارد. خصوصا بعد از اینکه ما می‌دانیم که اطلاعات نجاشی پیرامون حدیث‌ اندک است. و به‌طور کلی نمی‌توان به صرف گفتار نجاشی از روایت صحیح و روایتی که نزدیک به صحیح است، دست برداشت. علاوه بر اینکه وی سبب تضعیف معلی را بیان نکرده است.
ثانیا: احتمال دارد که تضعیف نجاشی برگرفته از تضعیف ابن غضائری باشد و تضعیف او اعتباری ندارد. علاوه بر این‌که ظاهر قول نجاشی و غضائری ناظر بر ضعف معلی از ابتدای امر است نه به خاطر روایات ذم او که در میان مردم پراکنده شده است:
و احتمال استناده الی ما استند الیه الغضائری الموهون بما یاتی، مع ان ظاهر النجاشی والغضائری ضعف المعلی من اول امره، وانه ضعیف فی نفسه لا باعتبار ما صدر منه من الاذاعة التی اشیر الیها فی اخبار القدح، والاخبار المتقدمة حتی الطائفة الثانیة منها متفقة علی حسن حاله وامانته قبلها، ولا یجوز طرح هذه الاخبار القریبة من التواتر لقولهما المبتلی بالمعارض الموهون بضعف السبب کما یاتی.
احتمال دارد که نجاشی استنادش در تضعیف قول غضائری باشد. و علاوه برآن، ظاهر قول نجاشی و غضائری تضعیف معلی از ابتدای امر باشد نه به اعتبار آن روایاتی که در مذمت او منتشر شده است. اخباری که گذشت حتی روایات دسته دوم بر حسن حال و امانت او قبل از اخبار ذم متفق هستند، بنابراین دور ریختن این روایات نزدیک به تواتر را با سخنان این دو تن که مبتلا به معارض است و دلیل ضعف آنها نیز سست می‌ّ‌باشد، جایز نیست.
ثالثا: از سخن ابن غضائری که معلی بن خنیس را متهم به اعتقاد فرقه مغیریه کرده، نیز پاسخ داده و می‌گوید: اما عن کونه مغیریا فبعد التسلیم فبعدم مضریته لاتفاق الاخبار المتقدمة علی امامیته وحسن حاله بعد ذلک، وکیف یجوز العاقل ان یکون فی ایام خدمته وقیمومته علی عیاله (علیه‌السّلام) الی آخر عمره من اصحاب المغیرة الذی تواتر عنه (علیه‌السّلام) لعنه والبراءة منه؟ ! ومغیریته قبل ذلک - ان صحت - لا تضر بروایاته بعد رجوعه وتوبته کغیره من الاعاظم الذین زلوا فثبتوا، وقفوا ثم رجعوا وهم جم غفیر.
هرچند قبول کنیم که معلی بن خنیس بر مذهب مغیریه بوده، این نیز ضرری ندارد، زیرا روایاتی که ذکر شد، بر امامی بودن و حسن حال بعد از این جریان اتفاق نظر دارند. چگونه ممکن است که شخصی عاقلی در ایام خدمت و سرپرستی‌اش بر عیال امام تا به آ خر عمر، از اصحاب مغیره باشد در حالی‌که به تواتر لعن مغیریه از سوی امام (علیه‌السّلام) ثابت شده است. پس مغیری بودن او برفرضی که صحیح باشد، ضرری به روایت او بعد از رجوع و توبه وی ندارد، هم‌چنانکه بزرگان دیگر متزلزل شدند بعد از آن ثابت ماندند یا واقفی بودند و بعد برگشتند و اینها تعداد‌شان کم نبودند.
رابعا: دعوت او به سوی محمد بن عبدالله از دروغ‌های روشن است: واما عن کونه من دعاة محمد بن عبدالله فانه من الاکاذیب الواضحة بعد ملاحظة احادیث العترة الطاهرة. بعد از این که روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) را مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم این که ایشان به سوی محمد بن عبدالله دعوت می‌کرده، از دروغ‌های آشکار است.
۲. آیت‌الله خویی: ایشان تضعیفات ابن غضائری را قبول ندارد؛ چرا که نسبت این کتاب به ابن غضائری ثابت شده نیست و در این‌باره می‌فرماید: واما ما تقدم من ابن الغضائری من تضعیفه، ومن نسبة انه کان مغیریا، ثم دعا الی محمد بن عبدالله فلا یعتنی به لعدم ثبوت نسبة الکتاب الیه، کما تقدم غیر مرة. تضعیف ابن غضائری و نسبت دادن او به فرق مغیریه، و دعوت او به‌سوی محمد بن عبدالله مورد اعتنا نیست؛ زیرا نسبت این کتاب به ابن غضائری ثابت نیست؛ چنانچه این‌مطلب بیش از یک مرتبه گذشت.
در نتیجه، معلی بن خنیس از نظر علمای شیعه موثق است و روایتش نیز مورد قبول و این روایت هم از نظر سند معتبر می‌شود.

۱.۲.۷ - روایت هفتم

روایات دیگری نیز در منابع شیعه نقل شده که با همان مضامین فوق، شاهد بودن ائمه (علیهم‌السّلام) و عرضه شدن اعمال بر آنها را ثابت می‌کند و مؤید روایات فوق است. امام هشتم (علیه‌السّلام) به عبدالله بن ابان زیات که در نزد ایشان جایگاهی داشت، تصریح می‌کند که اعمال شما هر روز بر من عرضه می‌شود: عَلِیٌّ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عن الزَّیَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ اَبَانٍ الزَّیَّاتِ وَ کَانَ مَکِیناً عِنْدَ الرِّضَا (علیه‌السّلام) قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه‌السّلام) ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِاَهْلِ بَیْتِی فَقَالَ اَ وَ لَسْتُ اَفْعَلُ وَ اللَّهِ اِنَّ اَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ فَقَالَ لِی اَ مَا تَقْرَاُ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السّلام).
عبداللَّه بن ابان زیات که نزد حضرت رضا (علیه‌السّلام) منزلتی ویژه داشت، می‌گوید به آن حضرت عرض کردم: برای من و خانواده‌ام به درگاه خدا دعا نمایید. حضرت فرمودند: مگر من دعا نمی‌کنم؟! به خدا که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه می‌شود، عبداللَّه می‌گوید: این مطلب در نزد من گران آمد، حضرت رضا (علیه‌السّلام) به من فرمودند: مگر کتاب خدای (عزّوجلّ) را نخوانده‌ای که می‌فرماید؟ «بگو (ای محمد) در عمل بکوشید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را می‌بینند» به خدا قسم آن مؤمن، علی بن ابی طالب است.
علامه محمدتقی مجلسی سند این روایت را قوی می‌داند: و فی القوی، عن عبدالله بن ابان الزیات و کان مکینا عند الرضا (علیه‌السّلام) قال: قلت للرضا (علیه‌السّلام): ادع الله لی و لاهل بیتی فقال: او لست افعل و الله ان اعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیلة.... بعد از نقل روایت در شرح آن می‌نویسد: و الظاهر ان العرض فی الیوم و اللیلة لطف للعباد حتی یستحیوا منهم و لا یعملوا سیئة.
ظاهر این است که عرضه شدن اعمال در هر روز و شب، برای بندگان لطفی است تا از ائمه (علیهم‌السّلام) شرم کنند و اعمال بد انجام ندهند.

۱.۲.۸ - روایت هشتم

در بعضی روایات نیز از عرضه اعمال بر اهل بیت (علیهم‌السّلام) در هر پنجشنبه سخن به میان آمده است. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: حدثنا احمد بن موسی عن یعقوب بن یزید عن محمد بن ابی عمیر عن حفصبن البختری عنه (علیه‌السّلام) قال َ تُعْرَضُ الْاَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمِیسِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ عَلَی الْاَئِمَّةِ (علیهم‌السّلام).
اعمال در روز پنجشنبه بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیهم‌السّلام) عرضه می‌شود.

۱.۲.۹ - روایت نهم

در این روایت امام باقر (علیه‌السّلام) تصریح می‌کند که عمل هر مؤمن و کافر بعد از فوتش، به رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) عرضه می‌شود:
۱۰- حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ اَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ یَحْیَی الْخَثْعَمِیِّ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِاَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فَقَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لَا کَافِرٍ فَیُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یعُرضَ عَمَله عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ عَلَی عَلِیٍّ فَهَلُمَّ جَرّاً اِلَی آخِرِ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَی الْعِبَادِ.
برید بن معاویه می‌گوید: در محضر امام باقر (علیه‌السّلام) آیه «اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون» را خواندم حضرت فرمود: بعد از این که مؤمن و کافر در قبرش گذاشته می‌شود، عملش به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) (و امامان بعد از ایشان) تا آخرین امامی که خداوند اطاعت او را بر بندگان واجب کرده، عرضه می‌شود.

۱.۲.۱۰ - نکات مستفاد از روایات

از مجموع این روایات چند نکته به‌دست می‌آید:
نکته اول: اعمال بندگان هر روز به رسول خدا و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) عرضه می‌شود و در این مطلب جای هیچ‌گونه شک و تردیدی نیست؛ هم‌چنان‌که امام باقر (علیه‌السّلام) در یکی از این روایات روی این نکته تاکید کرده‌اند.
نکته دوم: در روایتی که از امام هشتم (علیه‌السّلام) نقل کردیم، ثابت شد که اعمال بندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شود و این فرمایش ایشان دلیل محکم و قاطع بر این است که عرضه اعمال منحصر به زمان حیات آن حضرت نیست؛ بلکه بعد از رحلت ایشان نیز کردار بندگان به محضر ایشان عرضه می‌شود.
نکته سوم: در متن روایات عبارات: «تعرض علیه، تعرض الاعمال، تعرض علی رسول الله» به کار رفته و «تعرض» فعل مضارع است و معنای استمرار را دارد؛ یعنی عرضه اعمال محدود به زمان حیات آنها نیست، بلکه بعد از حیات نیز بر ایشان عرضه می‌شود.
نکته چهارم: همانگونکه قبلا اشاره شد، بحث عرضه اعمال از دیدگاه شیعه یک امر مورد اتفاق و مستند به روایات صحیح و معتبر است و علمای شیعه بر این مطلب تصریح کرده‌اند.
نکته پنجم: روایات عرض اعمال انسان‌ها به رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) فراتر از استفاضه، و متواتر است.
شیخ‌هادی نجفی نیز بعد از نقل روایات می‌گوید: الروایات فی هذا المجال متعددة کثیرة، بل متواترة.
روایات در این زمینه متعدد و فراوان بلکه متواتر است.
آقای نمازی شاهرودی می‌نویسد:
وفی البحار ذکر هذه الروایات مع غیرها الواردة فی ذلک، وابلغها الی ما فوق التواتر، وها انا اشیر الی بعضها، فان فیه کفایة لغیر المعاند والمریض.
علامه مجلسی در بحار الانوار این روایات و غیر آن را که در این باب وارد، شده ذکر کرده و آن را بالاتر از تواتر رسانده است. و در این‌جا به برخی از آنها اشاره می‌کنم؛ چرا که برای انسانهای که معاند و مریض نباشند، کفایت می‌کند.

۱.۲.۱۱ - تصریح علمای شیعه

شهید اول در کتاب «ذکری الشیعه» می‌گوید: وروی الاصحاب فی تفسیر قوله تعالی: (وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنین): ان اعمال العباد تعرض علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وعلی الائمة (علیهم‌السّلام) کل یوم، ابرارها وفجارها. اصحاب (امامیه) در تفسیر آیه: (وقل اعملوا فسیری الله...) روایت کرده‌اند که اعمال خوب و بد بندگان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیهم‌السّلام) در هر روز عرضه می‌شود.
علامه طبرسی در تفسیر «مجمع البیان» ابن ادریس حلی و مرحوم سبزواری نیز در تفاسیر‌شان آورده‌اند که طبق روایات، اعمال امت بر پیامبر و ائمه (علیهم‌السّلام) عرضه می‌شود:
و روی اصحابنا ان اعمال الامة تعرض علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی کل اثنین و خمسین فیعرفها و کذلک تعرض علی ائمة الهدی (علیه‌السّلام) فیعرفونها و هم المعنیون بقوله «وَ الْمُؤْمِنُونَ».
[۷۴] سبزواری نجفی، محمد بن حبیبالله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص۲۰۸.
[۷۵] ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، المنتخب من تفسیر التبیان، ج۱، ص۳۸۰.

اصحاب ما (امامیه) روایت کرده‌اند که اعمال امت بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) در هر دوشنبه و پنجشنبه برعرضه می‌شود و آنها اعمال را می‌شناسند و مقصود از کلمه «المؤمنون» ائمه (علیهم‌السّلام) هستند.
محمد بن حسن شیبانی نیز می‌نویسد: ورد فی اخبارنا، عن ائمّتنا (علیهم‌السّلام): انّ اعمال العباد تعرض فی کلّ اثنین و خمیس علی النّبیّ(علیه‌السّلام) و علی آله الطّاهرین. در روایات ما از ائمه ما (علیهم‌السّلام) نقل شده است که اعمال بندگان در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پیامبر و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) عرضه می‌شود.
سید بن طاووس نکته دیگری را مطرح کرده و آن این که اعمال بعد از وفات پیامبر بر آن حضرت عرضه می‌شود: روی من اثنی عشر طریقا ان الاعمال تعرض علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد وفاته وفی عدة روایات منها ان المؤمنین المذکورین فی الآیة الذین تعرض الاعمال علیهم هم الائمة من آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم). از دوازده طریق روایت شده که اعمال بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از وفاتشان عرضه می‌شود و در تعدادی از روایات آمده که مؤمنانی که در آیه ذکر شده، و اعمال بر آنها عرضه می‌شود، امامان از اهل بیت (علیهم‌السّلام) هستند.
مرحوم سید‌هاشم بحرانی نیز از آگاهی پیامبر و ائمه (علیهم‌السّلام) بر اعمال بندگان سخن گفته و آن را مستند به آیات و روایات می‌کند:
و اطلع النبی و الائمة (سلام‌الله‌علیها) علی افعال العباد لانهم الشهداء علی خلقه یوم القیمة کما جاء به القرآن العزیز والروایات عنهم (سلام‌الله‌علیها) وفی اطلاعهم علی افعال العباد یکون به اظهار المعجز باخبارهم بما فی الضمائر وغیره من افعال العباد.
خداوند متعال پیامبر و ائمه (سلام‌الله‌علیها) را بر کردار بندگان آگاه ساخته است؛ زیرا آنها در روز قیامت بر مخلوقاتش شاهد هستند؛ چنانچه این مطلب در قرآن کریم و روایات ائمه آمده و این آگاهی آنها به اعمال بندگان، معجزه آنهاست در اینکه آنچه از در ضمیر و نهان بندگان وجود داشت و آنچه را آشکار می‌کردند، خبر می‌دادند.
در توضیح سخن سید بن طاووس که تنها به روایات عرضه اعمال بعد از وفات رسول خدا اشاره کرده باید گفت: در بعضی از روایات، تنها سخن از عرضه اعمال بر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به میان آمده و در پاره‌ای از آنها عرضه اعمال بر حضرت علی (علیه‌السّلام)، و در بعضی پیامبر و امامان (علیهم‌السّلام) همگی ذکر شده‌اند؛ همان‌طوری که روایات این موضوع در وقت عرضه اعمال نیز اختلاف دارند؛ بعضی روایات تنها پنجشنبه، و بعضی همه روز، و بعضی هفته‌ای دو بار و بعضی در آغاز هر ماه (که روایاتش را ما در این جا به‌خاطر رعایت اختصار نیاورده‌ایم) و بعضی به‌هنگام مرگ و گذاردن در قبر و یا بعد از وفات پیامبر را وقت عرض اعمال تعیین کرده‌اند. روشن است که این روایات منافاتی با هم ندارند، و همه آنها صحیح است، زیرا این روایات در صدد بیان این نکته هستند که اعمال روزانه، همه روزه، و گزارش اعمال هر هفته در پایان هفته، و گزارش کار کرد اعمال یک ماه یا یک سال در پایان ماه یا سال به محضر خدای متعال، رسول خدا و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) ارائه می‌شود. و نیز عرضه اعمال بعد از وفات رسول خدا هیچ‌گونه منافاتی با عرضه اعمال در زمان حیات آن حضرت ندارد و به تعبیر دیگر: میان زمان حیات و وفات ایشان تفاوتی نیست؛ چرا که ایشان و ائمه (علیهم‌السّلام) در همه حالات ناظر و شاهد بر اعمال امت است.


تا این‌جا روایات صحیح شیعه درباره عرض اعمال به رسول خدا و ائمه (علیهم‌السّلام) روشن شد اکنون در این قسمت روایات اهل سنت را بررسی می‌نماییم. روایات آنها نیز به دو دسته تقسیم می‌شود:
دسته‌ای از روایات بیانگر این نکته هستند که اعمال امت، بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از شهادت ایشان عرضه می‌شود.
دسته دیگر می‌گویند، اعمال امت بر غیر رسول خدا همانند اموات اقارب و اقوام و بستگان نیز عرضه می‌شود. جهت پرهیز از اطاله کلام به ذکر سه روایت اکتفا می‌کنیم:

۱.۱ - دسته اول روایات عرضه اعمال بر پیامبر

در منابع اهل سنت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روایتی جمله: وفاتی خیرلکم تعرض علی اعمالکم، از طرق متعدد نقل شده و به خوبی بیانگر این است که اعمال امت بعد از شهادت آن حضرت به‌ایشان عرضه می‌شود:

۲.۱.۱ - طریق اول از عبدالله بن مسعود

طریق اول از عبدالله بن مسعود (با سند صحیح): بزار از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «البحر الزخار» معروف به «مسند البزار» این روایت را از طریق عبدالله بن مسعود با این سند صحیح نقل کرده است:
۱۹۲۵ حدثنا یوسف بن موسی قال نا عبد المجید بن عبد العزیز بن ابی رواد عن سفیان عن عبدالله بن السائب عن زاذان عن عبدالله عن النبی قال ان لله ملائکة سیاحین یبلغونی عن امتی السلام قال وقال رسول الله حیاتی خیر لکم تحدثون ونحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم فما رایت من خیر حمدت الله علیه وما رایت من شر استغفرت الله لکم.
عبدالله بن مسعود از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) نقل کرده که فرمودند: خداوند فرشته‌هائی دارد که سلام امت من را به من می‌رسانند و نیز فرمودند: زنده بودن من برای شما سود دارد با من حرف می‌زنید من هم با شما حرف می‌زنم و وفاتم نیز برای شما سود دارد؛ زیرا کردار شما بر من عرضه می‌شود پس هر وقت کار خیری از شما ببینم خدا را سپاس می‌گویم و هر وقت کار شر از شما دیدم برای شما استغفار می‌کنم.
تصحیح سند روایت از سوی علمای اهل سنت: علمای اهل سنت سند این روایت را تصحیح کرده‌اند که به‌صورت مختصر به آنها اشاره می‌شود:
۱. تصحیح غزالی (متوفای۵۰۵هـ): غزالی در کتاب «احیاء علوم‌الدین»، نیز سند روایت را تصحیح کرده است: اخرجه البزار من حدیث عبدالله بن مسعود و رجاله رجال الصحیح... بزار این روایت را از عبدالله بن مسعود نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند.
۲. تصحیح هیثمی (متوفای۸۰۷ هـ): هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: رواه البزار و رجاله رجال الصحیح. بزار این را روایت نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند.
۳. جلال‌الدین سیوطی (متوفای۹۱۱هـ): وی نیز در کتاب «الخصائص الکبری»، بعد از نقل این روایت از طریق بکر بن عبدالله مزنی، سند طریق عبدالله بن مسعود را صحیح می‌داند: واخرج البزار بسند صحیح من حدیث ابن مسعود مثله. بزار با سند صحیح از طریق ابن مسعود مثل این روایت نقل کرده است.
۴. تصحیح سمهودی (متوفای۹۱۱هـ): او نیز تصریح می‌کند که بزاز با رجال صحیح از ابن مسعود نقل کرده است: و للبزاز برجال الصحیح عن ابن مسعود رضی الله عنه مرفوعا ان لله تعالی ملائکة سباحین یبلغونی عن امتی.... ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم. بزار از ابن مسعود به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت نموده است و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند.
۵. ابوالفضل عراقی (متوفای۸۰۶هـ): او نیز در کتاب «طرح التثریب فی شرح التقریب»، سند این روایت را حسن می‌داند و می‌نویسد: وروی ابو بکر البزار فی مسنده باسناد جید عن ابن مسعود رضی الله عنه قال قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم). .. ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم... ابوبکر بزار در مسندش با سند نیکو از ابن مسعود روایت کرده است....
۶. تصحیح زرقانی (متوفای۱۱۲۲هـ):
زرقانی در کتاب «شرح الزرقانی علی موطا الامام مالک»، بعد از نقل روایت می‌نویسد: رواه البزار باسناد جید. این روایت را بزار با سند نیکو نقل کرده است.

۲.۱.۲ - طریق دوم از بکر بن عبدالله مزنی

طریق دوم از بکر بن عبدالله مزنی: ابن سعد در کتاب «الطبقات الکبری»، این روایت را از طریق بکر بن عبدالله نقل کرده است: اخبرنا یونس بن محمد المؤدب اخبرنا حماد بن زید عن غالب عن بکر بن عبدالله قال قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) حیاتی خیر لکم تحدثون ویحدث لکم فاذا انا مت کانت وفاتی خیرا لکم تعرض علی اعمالکم فاذا رایت خیرا حمدت الله وان رایت شرا استغفرت الله لکم. علاوه بر ابن سعد، این روایت را اسماعیل بن اسحاق جهضمی مالکی و نورالدین هیثمی و برخی دیگر نیز در کتاب‌هایشان ذکر کرده‌اند.
تصحیح سند این طریق: این طریق روایت را نیز تعدادی از علمای اهل سنت تصحیح کرده‌اند.
۱. صالحی شامی (متوفای۹۴۲هـ): وی در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» رجال سند این طریق را ثقه می‌داند. وروی ابن سعد واسماعیل القاضی - بسند رجاله ثقات - عن بکر بن عبدالله المازنی مرسلا قال: قال رسول الله... کانت وفاتی خیر لکم، تعرض علی اعمالکم، ... ابن سعد و اسماعیل قاضی با سندی که رجال آن ثقه هستند، از طریق بکر بن عبدالله مازنی به صورت مرسل نقل کرده است...
۲. مناوی (متوفای ۱۰۳۱هـ): مناوی نیز تصریح می‌کند که رجال سند این طریق موثق هستند: (ابن سعد) فی طبقاته (عن بکر بن عبدالله) المزنی (مرسلا) ورجاله ثقات. ابن سعد در طبقاتش از طریق بکر بن عبدالله مزنی به صورت مرسل این روایت را نقل کرده و رجال سندش همه ثقه هستند.

۲.۱.۳ - نظر علمای اهل‌سنت

روایتی که عرضه اعمال امت را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثابت می‌کند صحیح است. و علمای بزرگ آنها به این حقیقت تصریح کرده‌اند. عبدالقاهر بغدادی یکی از فقهای شافعی عرضه اعمال را یکی از مطالب مورد قبول محققان این مذهب می‌داند و تصریح می‌کند: قال المتکلمون المحققون من اصحابنا ان نبینا (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) حی بعد وفاته وانه یسرّ بطاعات امته. محققان علم کلام اصحاب ما گفته‌اند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) بعد از وفاتش زنده هستند و به واسطه اطاعت امتش خوشحال می‌شود.
سیوطی و صالحی شامی در ادامه سخن وی عبارت «ویحزن بمعاصی العصاة منهم»؛ «رسول خدا با گناه گنه‌کاران امت محزون می‌شوند» را نیز آورده‌اند.
ملاعلی قاری نیز بعد از این جمله فرمایش رسول خدا «وانا علیکم شهید»، می‌گوید: ‌ای مطلع علی احوالکم اذ تعرض علیّ اعمالکم او انا شاهد لکم. یعنی من زمانی که اعمال‌تان بر من عرضه می‌شود اطلاع پیدا می‌کنیم و یا شاهد شما هستم
سمرقندی یکی از مفسران اهل سنت نیز بعد از این فراز آیه: (فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون) می‌گوید:
یعنی ویراه رسوله ویراه المؤمنون. یعنی عمل شما را رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مؤمنان می‌بینند.
محمد بن عبدالله بن ابی زمنین در تفسیرش می‌نویسد: (وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون) یعنی: بما یطلعهم علیه. بگو: اعمال‌تان را انجام دهید، عمل شما را خداوند، رسول خدا و مؤمنان می‌بینند؛ یعنی آن اعمالی را که خداوند آنها (رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مؤمنان) را بر آن آگاه می‌سازد.
واحدی نیز می‌نویسد: (فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون) ‌ای ان الله یطلعهم علی ما فی قلوب اخوانهم من الخیر و الشر فیحبون المحسن ویبغضون المسیء بایقاع الله ذلک فی قلوبهم. «کردار شما را خدا، رسول خدا و مؤمنان می‌بینند»؛ یعنی خداوند آنها را بر خیر و شری که در قلب‌های برادرانتان می‌گذرد آگاه می‌سازد پس آنها انسان‌های نیکوکار را دوست و انسان‌های بدکار را دشمن می‌دارند. و این حب و بغض را خداوند در دل آنها قرار می‌دهد.
محمود بن حمزة کرمانی دو آیه: (وسیری الله عملکم ورسوله ثم تردون)، (فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون وستردون) را ذکر کرده و پس از آن، این گونه شرح می‌دهد: لان الاولی فی المنافقین ولا یطلع علی ضمائرهم الا الله تعالی ثم رسوله باطلاع الله ایاه علیها کقوله (قد نبانا الله من اخبارکم) والثانیة فی المؤمنین وطاعات المؤمنین وعباداتهم ظاهرة لله ورسوله والمؤمنین...
آیه نخست درباره منافقان است، از ضمائر آنها تنها خداوند آگاه است و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز از طریق آگاهی خداوند، از ضمائرشان مطلع می‌شود. همانند این آیه که می‌فرماید: خداوند مرا از اخبار شما آگاه ساخت. آیه دوم درباره مؤمنان است و طاعات و عبادت آنها برای خداوند و رسولش و مؤمنان آشکار است.
عباراتی که ذکر شد از برخی علمای اهل سنت بود که به‌عنوان نمونه ذکر کردیم و ثابت شد که بنا به اعتقاد آ نها رسول خدا و مؤمنین از کردار بندگان آگاه هستند.

۲.۲ - دسته دوم روایات عرضه اعمال بر اهل قبور

دسته دیگر از روایات اهل سنت، عرضه شدن اعمال بر مردگان نزدیک را نیز بیان کرده‌اند.

۱.۱.۱ - روایت اول

روایت اول (سند صحیح): این روایت را احمد بن حنبل در مسندش از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این‌گونه نقل می‌کند: حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا سُفْیَانُ عَمَّنْ سمع اَنَسَ بن مَالِکٍ یقول قال النبی (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) ان اَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ علی اَقَارِبِکُمْ وَعَشَائِرِکُمْ مِنَ الاَمْوَاتِ فان کان خَیْراً اسْتَبْشَرُوا بِهِ وان کان غیر ذلک قالوا اللهم لاَ تُمِتْهُمْ حتی تَهْدِیَهُمْ کما هَدَیْتَنَا. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) فرمودند: اعمال شما بر نزدیکانتان که از دنیا رفتند عرضه می‌شود، اگر اعمال شما خیر باشد خوشحال می‌شوند، و اگر اعمالتان خیر نبود، می‌گویند خدایا آنها را نمیران تا اینکه هدایت‌شان کنی همانگونه که ما را هدایت کردی.
حمزة احمد زین، محقق مسند احمد ذیل روایت می‌گوید: و الحدیث صحیح.

۱.۱.۲ - روایت دوم

روایت دوم (سند صحیح): طبق روایت صحیح دیگر نیز اعمال بازماندگان بر اهل قبور عرضه می‌شود:
۷۸۴۹ اخبرنا ابو النضر الفقیه وابراهیم بن اسماعیل القارئ قالا ثنا عثمان بن سعید الدارمی ثنا یحیی بن صالح الوحاظی ثنا ابو اسماعیل السکونی قال سمعت مالک بن ادی یقول سمعت النعمان بن بشیر رضی الله عنهما یقول وهو علی المنبر سمعت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) یقول الا انه لم یبق من الدنیا الا مثل الذباب تمور فی جوها فالله الله فی اخوانکم من اهل القبور فان اعمالکم تعرض علیهم. هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه.
نعمان بن بشیر روی منبر می‌گفت: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) شنیدم که می‌فرمود: آگاه باشید اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر به‌اندازه پریدن مگس در هوا، خدا را خدا را درباره برادران اهل قبور (کسانی که از دنیا رفته‌اند) در نظر داشته باشید؛ زیرا اعمال شما به آنها عرضه می‌شود.
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌نویسد: این روایت سندش صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را نقل نکرده‌اند.

۲.۲.۳ - نظر علمای اهل تسنن

عرض اعمال بازماندگان بر مردگان نزدیک از اقوام و اقارب، یک مطلب مسلم و مورد قبول علمای اهل سنت است که به‌سخنان برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
ابن الحاج مالکی در کتاب «المدخل»، عرض اعمال را قطعی می‌داند و می‌گوید: کل من انتقل الی الآخرة من المؤمنین فهم یعلمون احوال الاحیاء غالبا... ویحتمل ان یکون علمهم بذلک حین عرض اعمال الاحیاء علیهم ویحتمل غیر ذلک وهذه اشیاء مغیبة عنا وقد اخبر الصادق علیه الصلاة والسلام بعرض الاعمال علیهم فلا بد من وقوع ذلک والکیفیة فیه غیر معلومة والله اعلم بها.
تمام کسانی که به آخرت منتقل می‌شوند، از احوال غالب زندگان با خبر هستند .... احتمال دارد که علم آنها به احوال زندگان، هنگام عرضه شدن اعمال زنده‌ها به آنان باشد. و غیر این صورت نیز احتمال دارد و خبر دهنده راستگو (پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وسلم)) از عرضه شدن اعمال بر آنها خبر داده؛ پس باید این قضیه واقع شود اما کیفیت آن معلوم نیست و خدا بهتر می‌داند.
ابوسعید خادمی نیز می‌نویسد:
وَیَعْرِفُونَ اَعْمَالَهُمْ وَیَتَاَلَّمُونَ بِاِسَاءَتِهِمْ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِحَسَنَاتِهِمْ تَارَةً بِعَرْضِ ذَلِکَ الَیْهِمْ وَاُخْرَی بِالِاسْتِخْبَارِ عَمَّنْ مَاتَ بَعْدَهُمْ. مرده‌ها از اعمال زنده‌ها خبر دارند و از اعمال بد‌شان آزرده می‌شوند و از اعمال خوب‌شان خوشحال می‌شوند. گاهی اعمال بر آنها عرضه می‌شوند و گاهی به واسطه کسانی که بعد از آنها می‌میرند خبردار می‌شوند.


۱. عرضه اعمال امت به رسول خدا و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) از دیدگاه روایات صحیح شیعه امر قطعی است؛ هرچند در روایات اهل سنت عرض اعمال به ائمه (علیهم‌السّلام) تصریح نشده، اما در روایات صحیح آنها و نظرات علمای‌شان علاوه بر رسول خدا، مؤمنان و اموات نزدیک بازماندگان نیز بر اعمال بندگان آگاه هستند.
سؤال این است: اگر اعمال بندگان را مؤمنان زنده و مردگان می‌دانند، چرا ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) از احوال آنها خبر نداشته باشند؟
۲. طبق روایاتی که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شد، عرضه اعمال بر رسول خدا و ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) منحصر به زمان حیات آنها نیست؛ بلکه بعد از رحلت نیز اعمال زنده‌ها به آنها تا روز قیامت عرضه خواهد شد.


۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۵.    
۲. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۵۰.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۱۰۵.    
۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۸۷.    
۵. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۹۲.
۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۹۸.    
۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۳-۳۲۴.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۲۹۴.    
۹. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۵۰.    
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۰.    
۱۱. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۳، ص۹۳.    
۱۲. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳، ص۶.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۹.    
۱۴. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة)، ج۱۳، ص۹۳.    
۱۵. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳، ص۵.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۱۰۵.    
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۹.    
۱۸. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۸، ح۱۱.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۹.    
۲۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۸۲.    
۲۱. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۱۲.    
۲۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۵۵.    
۲۳. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۴۵.    
۲۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۴۴.    
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۹.    
۲۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۰.    
۲۷. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۳، ص۹۲.    
۲۸. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۷، ح۶.    
۲۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۸۲.    
۳۰. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۱۲.    
۳۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۵۵.    
۳۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۵۵.    
۳۳. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۷.    
۳۴. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۷، ح۳.    
۳۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۳۴.    
۳۶. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۱۵.    
۳۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۵۰.    
۳۸. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۶۴.    
۳۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۶.    
۴۰. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۲۱۸.    
۴۱. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۸۴.    
۴۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۳۹.    
۴۳. نمازی شاهردوی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص۷۷.
۴۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۱۲.    
۴۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۸۸.    
۴۶. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۳، ص۲۳۹.    
۴۷. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۴، ص۲۶۸.    
۴۸. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۷.    
۴۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۰۶.    
۵۰. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۳۴.
۵۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۱۷.    
۵۲. ابن غضائری (وفات:ق ۵)، احمد بن حسین، رجال ابن الغضائری، ص۸۷.    
۵۳. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۴۷.    
۵۴. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۴۰۹.    
۵۵. شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة (آل البیت)، ج۳۰، ص۴۹۴.    
۵۶. محدث نوری، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، ج۵، ص۳۰۳.    
۵۷. عاملی، حسن بن زین‌الدین، التحریر الطاووسی، ص۵۷۱.    
۵۸. بروجردی، سیدعلی، طرائف المقال، ج۱، ص۶۰۸.    
۵۹. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۶۸.    
۶۰. بهبهانی، وحید، تعلیقة علی منهج المقال، ص۳۳۸.
۶۱. محدث نوری، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، ج۵، ص۳۰۹.    
۶۲. محدث نوری، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، ج۵، ص۳۰۹.    
۶۳. محدث نوری، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، ج۵، ص۳۱۰.    
۶۴. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۲۶۹.    
۶۵. توبة/سوره۹، آیه۱۰۵.    
۶۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱۹، ح۴.    
۶۷. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۳، ص۹۳.    
۶۸. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۶.    
۶۹. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۴۸.    
۷۰. نجفی، شیخ‌هادی، موسوعة احادیث اهل البیت (علیه‌السّلام)، ج۷، ص۱۴۲.    
۷۱. نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار، ج۷، ص۱۶۵.    
۷۲. شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج۲، ص۹۰.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۰۴.    
۷۴. سبزواری نجفی، محمد بن حبیبالله، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ص۲۰۸.
۷۵. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، المنتخب من تفسیر التبیان، ج۱، ص۳۸۰.
۷۶. شیبانی، محمد بن حسن، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج۳، ص۴۶، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، ۱۴۱۳ ق.    
۷۷. سید بن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، ص۹۸.    
۷۸. بحرانی، سید‌هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۱۱.    
۷۹. بزار، احمد بن عمرو، مسند البزار، ج۵، ص۳۰۸.    
۸۰. غزالی، ابوحامد محمد، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۱۴۸.    
۸۱. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۲۴.    
۸۲. سیوطی، جلال‌الدین، الخصائص الکبری، ج۲، ص۴۹۱.    
۸۳. سمهودی، علی بن احمد، خلاصة الوفا باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۳.    
۸۴. عراقی، ابوالفضل، طرح التثریب فی شرح التقریب، ج۳، ص۲۹۷.    
۸۵. زرقانی، محمد عبدالعظیم، شرح الزرقانی، ج۱، ص۹۷.    
۸۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری ج۲، ص۱۴۹.    
۸۷. جهضمی مالکی، اسماعیل بن اسحاق، فضل الصلاة علی النبی، ج۱، ص۳۸.    
۸۸. هیثمی، نورالدین، مسند الحارث (زوائدالهیثمی) ج۲، ص۸۸۴.    
۸۹. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۷۱.    
۹۰. مناوی، عبدالرؤوف، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۰۲.    
۹۱. سمهودی، علی بن احمد، خلاصة الوفا باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۳۵۳.    
۹۲. عظیم‌آبادی، أبوعبدالرحمن، عون المعبود، ج۳، ص۲۶۱.    
۹۳. شوکانی، محمد، نیل الاوطار، ج۵، ص۱۱۳.    
۹۴. سیوطی، جلال‌الدین، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۱۸۰.    
۹۵. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۳۵۵.    
۹۶. قاری، علی بن سلطان محمد، مرقاة المفاتیح، ج۹، ص۳۸۴۴.    
۹۷. سمرقندی، نصر بن محمد، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، ج۲، ص۸۶، الوفاة:۳۶۷، دار النشر:دار الفکر - بیروت، تحقیق:د. محمود مطرجی.    
۹۸. ابن ابی زمنین، محمد بن عبدالله، تفسیر القرآن العزیز، ج۲، ص۲۳۰، الوفاة:۳۹۹ه، دار النشر:الفاروق الحدیثة - مصر/ القاهرة - ۱۴۲۳ه - ۲۰۰۲م، الطبعة:الاولی، تحقیق:ابو عبدالله حسین بن عکاشة - محمد بن مصطفی الکنز، تفسیر ابن زمنین.    
۹۹. واحدی، علی بن احمد، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱، ص۴۸۰، الوفاة:۴۶۸، دارالنشر:دارالقلم، الدار الشامیة - دمشق، بیروت - ۱۴۱۵، الطبعة:الاولی، تحقیق:صفوان عدنان داوودی.    
۱۰۰. کرمانی، محمود بن حمزه، اسرار التکرار فی القرآن، ج۱، ص۱۳۸.    
۱۰۱. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲۰، ص۱۱۴.    
۱۰۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۳۴۲.    
۱۰۳. ابن حاج، محمد بن محمد، المدخل، ج۱، ص۲۵۹، دار النشر:دار الفکر - ۱۴۰۱ه - ۱۹۸۱م.    
۱۰۴. ابوسعید خادمی، محمد بن محمد، بریقة محمودیة، ج۱، ص۱۸۴.    



موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «آیا اعمال امت بر پیامبر و امامان (علیهم السلام) عرضه می شود؟».    






جعبه ابزار