عبدالله مازندرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ملا عبدالله مازندرانی (۱۲۵۶-۱۳۳۰ق)، از مراجع تقلید و رهبران
نهضت مشروطه ایران در
قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود.
ملا عبدالله
علوم دینی را نزد بزرگانی چون
زینالعابدین مازندرانی،
مهدی آل کاشف الغطاء،
فاضل ایروانی،
میرزا حبیبالله رشتی و دیگران فرا گرفت و به
درجه اجتهاد رسید و به تدریس و تربیت طلاب پرداخت و بعد از رحلت میرزای رشتی از مراجع تقلید شیعیان شد. او در همه حوادث سیاسی، هفکر و همگام با
آخوند خراسانی و
میرزا حسین خلیلی بود و در جریان جنبش مشروطیت ایران، به همراه دو مرجع مذکور اعلامیههای متعددی در تأیید مشروطیت و دفاع از مشروطهخواهان صادر کرد، همچنین وی به همراه جمعی از مراجع و علمای شیعه
عراق بر ضد اشغالگران روسی و ایتالیایی فتوای جهاد صادر کرد و از زمره علمایی بود که به عنوان اعتراض به اشغال ایران به همراه گروه بزرگی از علمای عتبات به
کاظمین رفت. ایشان در جریان
استبداد صغیر و به توپ بستن شدن مجلس توسط
محمدعلی شاه قاجار، به همراه دو مرجع دیگر حکم جهاد و مبارزه علیه استبداد را صادر کرد. از این عالم چندین تالیف برجای مانده است که به شرح رسائل
شیخ انصاری میتوان اشاره کرد. وی آخرین فرد از چهرههای مثلث رهبری نجف بود که به دنبال رحلت ناگهانی آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی، به طور ناگهانی در سال
۱۳۳۰ قمری درگذشت و در
حرم امام علی (علیهالسلام) دفن شد.
شیخ عبدالله مازندرانی فرزند محمدنصیر طبرسی بود که در
۱۲۵۶ق در بارفروش (
بابل) به دنیا آمد. پدر و اجداد وی از روحانیان سرشناس آن سامان بودند. پس از طی مقدمات، برای تکمیل تحصیلات به
عراق رفت و در
کربلا از محضر درس بزرگانی چون حاج شیخ
زینالعابدین مازندرانی در
نجف نیز از محضر درس
فاضل ایروانی،
میرزا حبیبالله رشتی،
سید حسین کوه کمرهای و شیخ
مهدی کاشف الغطاء استفاده کرد و و به
درجه اجتهاد نایل شد و خود به تدریس و تربیت طلاب پرداخت. وی از اعاظم شاگردان میرزا حبیبالله رشتی بهمشار میرفت و دروس او را تقریر میکرد و در زمان حیات وی نیز حتی به تدریس میپرداخت. پس از رحلت میرزا حبیبالله، شاگردان وی پیرامون شیخ عبدالله گرد آمدند و عامه اهالی
مازندران از او
تقلید کردند و به تدریج از مراجع بزرگ تقلید محسوب شد.
او در همه حوادث سیاسی، هفکر و همگام با
آخوند خراسانی و حاج
میرزا حسین خلیلی بود و در جریان جنبش مشروطیت ایران، به همراه دو مرجع مذکور اعلامیههای متعددی در تأیید مشروطیت و دفاع از مشروطیت خواهان صادر کرد.
در
۱۳۲۸ق، پس از آن که
سید عبدالله بهبهانی، رهبر برجسته مشروطهخواه ایرانی به شهادت رسید و
سید حسین تقیزاده رهبر نمایندگان تندرو مجلس که به داشتن عقاید لیبرالی و تفکیک قوانین عرفی از قوانین شرع شهرت داشت به مباشرت و یا آمریت خراسانی طی تلگرافی که به
مجلس شورای ملی و هیأت دولت مخابره کردند، «ضدیت مسلک سید حسن تقیزاده» را با «اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه» بر خود ثابت دانسته و قانوناً و شرعاً او را از نمایندگی مجلس منعزل و خواستار تبعید وی از کشور شدند.
در
۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱ پس از ورود متجاوزان روسی به شمال ایران، از جلمه
تبریز و کشتار آزادیخواهان و نیز هجوم اشغالگران ایتالیایی به طرابلس غرب (لیبی) و تصرف آن سرزمین، وی به همراه جمعی از مراجع و علمای شیعه عراق بر ضد اشغالگران روسی و ایتالیایی فتوای جهاد صادر کرد. آیت الله مازندرانی از زمره علمایی بود که به عنوان اعتراض به اشغال ایران به همراه گروه بزرگی از علمای عتبات به
کاظمین رفت.
لنگرود از شهرهای کهن
استان گیلان است که در شرق
رشت و در کرانه دریای خزر واقع شده است.
دهستان دیوشل، واقع در ۶ کیلومتری جنوب شرقی این شهرستان و مسیر جاده اصلی لنگرود-لاهیجان، جاذبههای طبیعی خاصی از لحاظ معماری (سقف شیروانی پوشیده از سفال) دارد. عالمان زیادی از این قریه برخاستهاند که اسامی برخی از آنان با پسوند دیوشل در کتب به ثبت رسیده است.
عبدالله بن محمد نصیر بن محمد بن محمود گیلانی مازندرانی نجفی از بزرگان علمای امامیه، در سال ۱۲۵۶ قمری و در خانواده علم و فضیلت دیده به جهان گشود. پدر و اجداد وی از روحانیان سرشناس آن سامان بودند. شیخ عبدالله در دوران نوجوانی از دیوشل لنگرود به بارفروش (
بابل) که از شهرهای بزرگ و علمی طبرستان و مازندران بود، مهاجرت کرد و به علت سکونت و تحصیل در این شهر به «مازندرانی» مشهور شد، لذا برخی محل تولد وی را بارفروش
و عدهای دیوشل میدانند.
در امضای آن بزرگوار در اجازات اجتهادیاش این جمله «عبدالله الجیلانی المازندرانی» دیده میشود که نشان میدهد در اصل گیلانی بود و بعدها به لقب مازندرانی مشهور شد.
یکی از برجستهترین عالمان این دیار آیت الله حاج شیخ
عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی است که علاوه بر تدریس در حوزه نجف اشرف و زعامت در حوزههای علمیه، از رهبران انقلاب مشروطیت به شمار میرود.
آیت الله عباس محفوظی نقل میکرد از
آیت الله بهجت (دامتبرکاته) و حاج شیخ
عبدالحسین فقیهی رشتی (قدسسره)
شنیدم: «ملا عبدالله مازندرانی در قریه دیوشل لنگرود متولد گردید و آن منزل بعد از گذشت سالیان متمادی هنوز هم به یادگار مانده است. مرحوم پدرم (آیت الله شیخ
شعبان گیلانی م:
۱۳۴۹ق و از شاگردان ملاعبدالله مازندرانی) در زمان اقامت خویش، اغلب عباداتش را در این منزل انجام میداد و معتقد بود این منزل قداست و منزلت خاصی نزد پروردگار دارد و بزرگان فراوانی به آنجا رفت و آمد داشتهاند. این منزل بعداز مهاجرت پدرم به نجف و ورودش در جرگه شاگردان وی، محل رفت و آمد اهالی بود تا اینکه برادرم شیخ
مرتضی مدرس گیلانی که از اولیاء الهی و اهل سیر و سلوک بود، درب آن منزل را به دلایلی بست! پدر و اجداد مرحوم مازندرانی از عالمان بزرگ این دیار بودند، ولی شرححال و خدمات آنان همانند بسیاری از عالمان دیگر این سامان در هیچ کتابی ثبت نشده است.»
ملا عبدالله و دو برادرش شیخ علی و شیخ محمد، تحصیلات ابتدایی را نزد برادر بزرگترشان شیخ جعفر فرا گرفتند. مؤلف پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن مینویسد: «ملا عبدالله مازندرانی دارای برادرانی بود به نامهای آقا شیخ محمد و آقا شیخ علی و آقا شیخ جعفر که ایشان از همه بزرگتر بودهاند و سمت استادی ملا عبدالله و شیخ محمد و شیخ علی را داشته است. او بعدها به
هندوستان مهاجرت کرده و در آن دیار به شمس العلمای هندوستان شهرت مییابند.»
ملا عبدالله بعداز طی مقدمات، به بارفروش مهاجرت کرد و ۱۲ سال مشغول تحصیل علوم اسلامی شد. مهمترین استاد وی آیت الله العظمی
ملا محمد اشرفی (
۱۲۱۹-
۱۳۱۵ق) بود.
شیخ عبدالله مازندرانی برای تکمیل علوم اسلامی
بابل را به قصد
عتبات عالیات ترک کرد. به یقین آن بزرگوار بعد از رحلت شیخ انصاری (
۱۲۸۱ قمری) عازم عتبات گردید لذا نامش در ردیف شاگردان شیخ به ثبت نرسیده است.
مرحوم مازندرانی ابتدا به کربلای معلی رفت و چند سالی در این شهر مقدس رحل اقامت افکند. وی در این شهر از بزرگترین دانشمند حوزه کربلا آیتالله شیخ زینالعابدین مازندرانی
(اولین شخصیت تاثیرگذار علمی) بهرهمند گردید.
مازندرانی بعد از کربلا، وارد حوزه بزرگ نجف اشرف شد و تا پایان عمر در این شهر به تحصیل، تدریس و سایر خدمات دینی پرداخت.
نام مهمترین اساتید وی در نجف اشرف چنین است:
۱ ـ شیخ مهدی آل کاشف الغطاء؛ ۲ ـ ملا محمد ایروانی (فاضل ایروانی)؛ ۳ ـ میرزا حبیبالله رشتی وی بیشترین استفاده علمی را از محضر حاج میرزا حبیبالله رشتی برد. میرزا حبیبالله رشتی وارث علم فراوان استادش شیخ انصاری بود. میرزا که از ارکان پایدار اعلمیت در نجف به شمار میرفت، در خط مرجعیت نبود،
وجوهات شرعی را نمیپذیرفت و مردم را برای تقلید به میرزای شیرازی حواله میداد.
مرحوم مازندرانی از شاگردان خاص میرزا به شمار میرفت به گونهای که طبق وصیت میرزا، وی بر جنازهاش
نماز خواند و بر جایگاه تدریس وی تکیه زد و در جایگاه نماز استاد، به اقامه جماعت پرداخت و جایگاه علمی و معنوی میرزا در عمل به وی سپرده شد.
مرحوم مازندرانی از زمان تحصیل به تدریس اشتغال داشت اما آوازه تدریس وی بعد از وفات میرزای رشتی بود. اغلب دانش آموختگان مکتب علمی او از بزرگان و مراجع و مدرسان عالیمقام بودند. و ما به اسامی تعدادی از آنان که جملگی از مجتهدان بودند، اشاره میکنیم:
۱ ـ شیخ
محمدرضا تنکابنی (
۱۲۸۲ ،،، ـ
۱۳۸۵ق): از عالمان نامدار
تهران، پدر خطیب مشهور شیخ
محمدتقی فلسفی و از شاگردان آیات عظام میرزا حبیبالله رشتی، ملا عبدالله مازندرانی، آخوند خراسانی، میرزا حسین خلیلی تهرانی و
ملا علی نهاوندی بود. وی تقریرات درسی اساتیدش خصوصا ملا عبدالله مازندرانی را نوشته بود.
۲ ـ شیخ
محمدحسین تنکابنی (
۱۲۸۰-
۱۳۶۷ق): وکیل تام الاختیار بسیاری از مراجع تقلید در تهران، عمو و ابوالزوجه آقای
محمدتقی فلسفی و از شاگردان آیات میرزا حبیبالله رشتی، ملا عبدالله مازندرانی بود.
۳ ـ
سید محمدتقی رودباری (
۱۲۸۶-
۱۳۵۹ق): در شهرستان رودبار گیلان متولد شد. تحصیلاتش را در
قزوین شروع کرد. سپس عازم عتبات عالیات شد. بیشتر تحصیلات خود را نزد آیات بزرگوار ملا عبدالله مازندرانی و
سید اسدالله اشکوری به اتمام رساند و از این دو و سایر اعلام اجازه اجتهاد گرفت. آنگاه به رشت مهاجرت کرد و به تدریس و خدمات دینی و اجتماعی مشغول شد. وی تقریرات درس اصول مرحوم مازندرانی را در چند جلد بزرگ و با خطی بسیار خوش نوشت.
۴ ـ شیخ شعبان گیلانی (م
۱۳۴۹ق): در میان معاصران به سلمان عصر شهرت داشت و از محضر آیات میرزای رشتی، ملا عبدالله مازندرانی و سایر اعلام بهره برد. بعد از رحلت مرحوم مازندرانی، عدهای از مردم شمال کشور از وی تقلید میکردند.
۵ ـ شیخ
مهدی امیری مازندرانی (
۱۳۰۲-
۱۳۷۸ق): بعداز تکمیل معلومات در نجف اشرف، در زمان
آیت الله حائری به قم آمد. از مدرسان بزرگ حوزه قم به شمار میرفت و شاگردان فراوانی تربیت کرد. وی علاقه شدیدی به شهید
شیخ فضلالله نوری داشت و در هر محفل و مجلسی از فضایل وی سخن میگفت و خود نیز اشک میریخت.
۶ ـ
سید حسین اشکوری گیلانی (م
۱۳۴۹ق): وی اغلب علوم متداول اسلامی را نزد آیات مازندرانی، خراسانی، مامقانی،
سید کاظم یزدی و برادر ارجمندش سید اسدلله اشکوری آموخت. وی پس از برادرش سید اسدالله که در بالا سر
مرقد امیرمؤمنان (علیهالسّلام) امام جماعت بود، به امامت جماعت مشغول گردید. در حوزه درس وی تعدادی از افاضل طلاب حاضر میشدند.
۷ ـ
محمد رضی گیلانی (م
۱۳۱۸ق): تقریرات اصول استادش ملا عبدالله مازندرانی را نوشته بود.
۸ ـ شیخ
عبدالحسین کوشالی لاهیجی (
۱۲۹۰-
۱۳۶۱ق): مراتب علمی و اخلاقی را نزد بزرگانی چون آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی طی کرد و تقریرات آن دو را تقریر کرد. برخی از علماء مانند آیت الله شیخ
ابوالحسن آیتی دیوشلی داماد و برادرزاده شیخ عبدالله مازندرانی در مقبره این عالم ربانی واقع در قبرستان آقا
سید محمد یمنی لاهیجان مدفون شدهاند.
۹ ـ شیخ
حسین وحید آستانه (
۱۲۶۵-
۱۳۳۲ق): از شاگردان آیت الله
سید موسی زرآبادی قزوینی در قزوین بود. بعد از مدتی به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر آیات ملا عبدالله مازندرانی،
مدرسی چهاردهی، سید حسین اشکوری، سید کاظم یزدی و شیخ شعبان گیلانی استفاده برد و موفق به اخذ اجازه از آنان شد. آنگاه به زادگاهش آستانه اشرفیه برگشت و منشا خدمات فراوانی شد.
۱۰ ـ شیخ
یوسف نجفی جیلانی (م ۱۳۲۷ شمسی): از شاگردان برجسته آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی بوده و در اواخر عمر در برابر
رضاخان ایستادگی کرد و با خطابههای آتشین و تالیف کتاب «طومار عفت» در مقابل رضاخان قیام کرد. وی توسط ژنرال زاهدی دستگیر،
شکنجه و
تبعید شد.
۱۱ ـ
سید محسن نبوی اشرفی (م
۱۳۷۳ق): از عالمان بزرگ مازندران و استاد بسیاری از مشاهیر معاصر این سامان همانند آیت الله کوهستانی بود.
۱۲ ـ شیخ
حسین لیچائی گیلانی (م
۱۳۲۹ق): از مشاهیر معروف گیلان و از شاگردان آیات مازندرانی، خراسانی و... بود. به سبب قدرت علمی و استعداد درخشان
کفایة الاصول را منظوم کرد.
۱۳ ـ
سید اسماعیل نوری نجفی (م
۱۳۲۱ق).
۱۴ ـ
سید حسین حسینی قزوینی.
۱۵ ـ
میرزا علی ایروانی (م
۱۳۵۴ق).
۱۶ ـ شیخ
عبدالحسین رشتی (
۱۲۹۲ق-
۱۳۷۳ق): از شاگردان آخوند خراسانی، ملا عبدالله مازندرانی، سید کاظم یزدی و... بود. در تدریس
فقه و
اصول و
فلسفه در
حوزه نجف اشرف ید طولایی داشت و فرزانگان فراوانی از دانش وی بهرهمند شدند.
۱۷ ـ شیخ
مهدی لاکانی (م
۱۳۳۰ق): از علمای مهم رشت و شاگرد آیات عظام آخوند خراسانی، مازندرانی و سید یزدی بود. از وی شرحی بر
مکاسب برجای مانده است.
۱۸ ـ
سید محمدتقی فخرداعی گیلانی (
۱۲۹۹-
۱۳۸۴ق): از محضر آیات آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی بهره برد. تالیفات فراوانی داشت. شعرالعجم یا تاریخ ایران منظوم در ۵ جلد از شاهکارهای علمی اوست.
سعید نفیسی در مقدمه کتاب نوشته است: «ترجمه این گونه کتابها، کار همه کس نیست و مردی میخواهد که خود در این فن دست داشته باشد و به همان اندازه مؤلف در موضوع محیط باشد. جز آقای فخرداعی گیلانی من کسی را نمیشناسم که بدین پایه و مایه از احاطه رسیده باشد.»
۱۹ ـ
سید محمدتقی سادات گوشه دزفولی (
۱۳۰۸-
۱۳۹۴ق): شاگردان ملا عبدالله مازندرانی، شیخ حسین خلیلی تهرانی و... بود.
۲۰ ـ میرزا
عبدالظاهر اردبیلی (
۱۲۶۱-
۱۳۳۶ق): از عالمان بزرگ اردبیل و شاگرد آیات عظام میرزای رشتی و ملا عبدالله مازندرانی بود که در اردبیل و نواحی آن به «حاجی آخوند» شهرت داشت.
دهها عالم، مجتهد، مفسر، حکیم نامدار بلاد اسلامی از مرحوم مازندرانی اجازه اجتهاد و روایت دریافت داشتهاند. مؤلف «
اعیان الشیعه» است. وی مینویسد: «من شخصا او را (آیت الله ملا عبدالله مازندرانی) در نجف دیدهام و از او اجازهای دارم که در تاریخ
۱۳۲۸ قمری صادر شده است.»
۲۱ ـ مولا
محمدعلی بن مولا مهدی آرانی (م
۱۳۲۵ق)؛
۲۲ ـ آقا میرزا
احمد عاملی آرانی (م
۱۳۶۹ق).
ملا عبدالله مازندرانی بعد از وفات میرزا حبیبالله رشتی (م
۱۳۱۲ق) و میرزای شیرازی، از شهرت خوبی برخوردار شد، خصوصا اینکه عالمی آگاه، متقی و معتقد به پیوند
دین و
سیاست بود و عملا رهبری جریانات سیاسی را همراه با یاران باوفایش به عهده داشت. در نجف اشرف هم از مدرسان عالی مقام بود و با تدریس و تربیت شاگردان فراوان زمینه رهبری و زعامت دینیاش مهیا و آوازه علمیاش به نقاط مختلف ایران رسید و شماری از مردم نیز از او تقلید میکردند.
نویسنده
اعیان الشیعه مینویسد: «شیخ عبدالله مازندرانی بعداز وفات میرزا حبیبالله رشتی، در جایگاه تدریس و قضاوت وی قرار گرفت و در جای او اقامه جماعت کرد و مردم گیلان و نواحی آن و
آذربایجان و نواحیاش در مسایل شرعیه از او تقلید میکردند.
از مرحوم ملا عبدالله آثاری به یادگار باقی مانده است که اغلب آنان خطی است:
۱ ـ
اهبه العباد فی یوم المعاد: این کتاب رساله عملیه ملا عبدالله بود که مکررا به چاپ رسیده است؛
۲ ـ شرح بر کتاب رهن شرایع؛
۳ ـ شرح بر کتاب تجارت؛
۴ ـ کتاب الطلاق؛
۵ ـ حاشیه بر مکاسب؛
۶ ـ رسالهای در وقف؛
۷ ـ آداب حج و عمره (مناسک حج)؛
۸ ـ اصول الفقه.
آیت الله محمدتقی بهجت در اینباره فرمودند: «مرحوم ملا عبدالله، عالمی بود جلیلالقدر و ربانی، که در مقامات علمی و معنوی درجات و مراتب بسیار والایی داشت. او کتاب شرحی بر رسایل شیخ اعظم انصاری تالیف فرمود که برخی از اساتید و اعاظم بزرگ ما آن را از لحاظ محتوی و قوت علمی مهمتر از کتاب کفایه آخوند میدانستند. من شرح اصول وی را با دست خط مبارک خودش نزد آیت الله شیخ
عبدالحسین فقیهی رشتی دیده بودم. این اثر نفیس شایسته چاپ است و تمایل داشتیم آن را به چاپ برسانیم ولی بعدها فهمیدیم مرحوم فقیهی آن را همراه سایر کتب به کتابخانه آقای نجفی فرستادهاند. افرادی برای به دست آوردن آن به کتابخانه مراجعه کردهاند که تاکنون به کتاب دسترسی پیدا نکردهاند!! اگر کتاب چاپ شود، برای حوزههای علمیه سودمند خواهند بود.» (به نقل از آیت الله محفوظی)
سیاست و تشریک مساعی در امور جامعه مسلمین و مصالح کلی آنان از بزرگترین وظایف فقهای اسلام است و
خداوند دخالت در این امور را بر عهده آنان گذاشته و آنان را متعهد ساخته است هرگز در برابر فزونخواهی ظالمان و نالههای ستمدیدگان سکوت ننمایند. در جریان مشروطیت وقتی فریاد مظلومیت مسلمانان به گوش مراجع نجف اشرف رسید، مرحوم مازندرانی همراه با آخوند خراسانی و میرزا خلیل تهرانی به ندای این مظلومان پاسخ مثبت دادند و فتاوای صریحی در مورد خلع
محمدعلی شاه قاجار از سلطنت دادند و مشروطیت را که گامی به جلو برای استواری عدالت بود، به وجود آوردند.
امام خمینی (قدس سره) فرمود: «علمای اسلام در صدر
مشروطیت در مقابل استبداد (قاجاریه) سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند. قوانین جعل کردند، قوانین که به نفع ملت است به نفع استقلال کشور است به نفع اسلام است. قوانین اسلام است این آزادی را با خونهای خودشان، با زجرهایی که دیدند و کشیدند... گرفتند در جنبش مشروطیت همین علما در راس بود و اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما و در
ایران به دست علماء شروع شد و پیش رفت و..
انقلاب مشروطه ایران در سال
۱۳۲۴ قمری به پیروزی رسید. نخستین مجلس شورای ملی تاسیس و اختیارات شاه و دربار کاسته شد.
مجلس شورای ملی قوانین برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کشور تدوین کرد. رهبران سهگانه نجف اشرف (آخوند خراسانی، میرزا حسین تهرانی و ملا عبدالله مازندرانی) به حمایت از علمای تهران از ابتدای مشروطه به پشتیبانی آن برآمدند. در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۹ق. حاج شیخ عبدالله مازندرانی و مرحوم آخوند خراسانی مسائل مهم ایران و
هند و عراق را مشترکا حل و فصل میکردند و غالب فتاوی را هر دو امضاء مینمودند. وی یکی از سه تن مرجع تقلید (۱- شیخ عبدالله مازندرانی. ۲- آخوند خراسانی. ۳- حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی.) است که حکم مشروطیت ایران را تنفیذ کرد.
پادشاهان قاجاریه در دورانی بر کشور حکومت میکردند که به علت ضعف و بیلیاقتی آنان، فقر مردم و ظلم کارگزاران حکومت، سراسر کشور را فرا گرفته بود، امتیازات فراوانی به دولتهای بیگانه انگلیس و روس واگذار شده بود و حکومت بسیاری از شهرهای ایران توسط عوامل بیگانگان اداره میشد. برخی از مناطق جنوب و شمال هم گاه و بیگاه مورد تجاوز و اشغال متجاوزان و اجانب واقع میشد. مردم مسلمان منتظر جرقهای بودند تا علیه حکومت قیام کنند. برخی از علمای بزرگ تهران مانند آیتالله
سید عبدالله بهبهانی نیز با تشکیل انجمنهایی، زمینه قیام مردمی را به صورت پنهانی آماده میساختند و با علماء و مراجع نجف در ارتباط بودند. آیات ثلاث (خراسانی، مازندرانی و تهرانی) در هشتم
ربیع الاول ۱۳۲۳ق. طی نامهای به آیت الله بهبهانی خواستار اخراج یکی از فعالان علیه استقلال فرهنگی و اقتصادی ایران (مسیونوژ) از مملکت شدند. عالمان برجسته تهران خلافهای عوامل حکومتی و رهنمودهای مراجع را به اطلاع مردم میرساندند و آنان را از جریانات روز آگاه ساختند. علماء و بازاریان مورد تهاجم حکومت مرکزی واقع و بسیاری از آنان ترور، شهید یا تبعید شدند، یا به بهانههای مختلفی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. سرانجام روحانیون عدالتخواه به نشانه اعتراض به اقدامات وحشیانه دولت دست به تحصن دست جمعی زدند و بسیاری از علمای مبارز و سرشناس شهرها خصوصا آیت الله شیخ فضلالله نوری «از پیشگامان نهضت» در قم گرد آمدند و دست به تحصن زدند. این اقدام،
مظفرالدین شاه را وادار ساخت ضمن برکناری
عین الدوله در ۱۲۸۴/۰۵/۶ هـ.ش، دستور مشروطیت را صادر کند.
در پی آن انتخابات مجلس شورای ملی، برای اولین بار در ۱۲۸۵/۰۷/۱۴ شمسی برگزار شد و قانون اساسی کشور که با الهام از قوانین کشورهای غربی نوشته شده بود، به امضای شاه رسید ولی بعد از مرگ مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه به قدرت و سلطنت رسید و به مخالفت با متمم قانون اساسی که در آن نظارت مجتهدان بر قوانین مصوب مجلس گنجانده شده بود، پرداخت. در پی خودداری شاه از امضای متمم قانون اساسی، مردم شهرهای مختلف قیام کردند و شاه مجبور شد در مقابل اراده مردم در ۲۹
شعبان ۱۳۲۵ قمری متمم قانون اساسی را امضاء کند. ملا عبدالله مازندرانی به همراهی دو یار وفادارش رهنمودهای لازم را به مجلس شورای ملی فرستادند. در حقیقت مراجع تقلید از نجف اشرف کار هدایت انقلاب مشروطه را در دست داشتند و مردم نیز اهمیت زیادی به فرامین آنان میدادند.
محمدعلی شاه در صدد کودتا برآمد و به بهانههای مختلف به اذیت و آزار سران مشروطه پرداخت و با اعلام حکومت نظامی در تهران در تاریخ ۱۲۸۷/۰۴/۰۲، مجلس را به توپ بست و بسیاری از رهبران انقلاب شهید، تبعید یا زندانی شدند. ملا عبدالله مازندرانی و سایر مراجع تقلید در حوادث
استبداد صغیر پیامهای فراوانی برای مردم و رهبران مشروطه فرستادند.
آنان در بسیج مردمی برای انقلاب مشروطیت و ساقط کردن بساط استبداد نقش اول را داشتند و برای دفاع از اهداف انقلاب گاهی اعلامیه و نامههایی خطاب به مجامع جهانی صادر میکردند.
ملا عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی طی اعلامیههایی از نیروهای مسلح دولتی خواستند از حمایت رژیم محمدعلی شاه قاجار دست بردارند و به سوی ملت انقلابی شلیک نکنند.
یکی از اعلامیهها به شرح زیر است:
«عموم برادران لشکری و صاحب منصبان، قزاقان و افواج سواره و پیاده و امراء توپ خانه و سایر اعوان ظلم و استبداد را اعلام میداریم: چه بعد از آن احکامی که سابقا به همه نوشته و اعلام نمودیم که اطاعت حکم به قتل و شلیک بر ملت و مشروطهخواهان به منزله اطاعت از
یزید بن معاویه و با مسلمانی منافی است و مع هذا تاثیر نکرد و با سرداران روس و اشباههم همراهی و چقدر دماءطیبه مسلمانان را ریخته، اموالشان را نهب و خواهران و برادران و اولاد فی الحقیقه بیوه و یتیم و بیصاحب گردید و این بدنامی و لعن ابدی را بر خود روا داشتید، و دیگر جای سخنی باقی نماند لیکن همینقدر به شماها میگوییم تا زود است البته از گذشته خود توبه کنید و در آینده از این شنایع احتراز و با ملت و برادران ایمانی خود متفق و همدست شوید تا گذشته آمرزیده و بدنامیها به نیک نامی مبدل شود. ان شاءالله من الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی، من الاحقر عبدالله مازندرانی.»
آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی در اعلامیهای دیگر با صدور یک فتوا مردم را به جهاد دفاعی در برابر رژیم جابر استبدادی و تحریم پرداخت
مالیات به عوامل رژیم دعوت نمودند: «عموم ملت ایران، حکم خدا را اعلام میداریم: الیوم همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او را اعظم محرمات و بذل جهد و سعی بر استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب
امام زمان است. من الاحقر عبدالله مازندرانی، من الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی»
شیخ عبدالله مازندرانی به همراه یار دیرین خود در تمام مبارزاتی که مردم بر ضد محمدعلی شاه قاجار و دیگر مستبدان معمول میداشتند، از آزادیخواهان حمایت و مردم را به مقاومت تشویق میکردند. از آن جمله است تشویق مردم به پایداری در مقابل تشکیل نیروی جنوب به دست
انگلیس، تحریم کالاهای
روسیه و فتوای جهاد علیه این دولت که به ایران اولتیماتوم داده و نیروی نظامیاش را در خاک ایران پیاده کرده بود. در
ذی الحجه سال ۱۳۲۹ق مجاهدان به عزم جهاد بیرون آمدند. رهبری مجاهدان به عهده آخوند محمدکاظم خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی بود. آخوند به صورت مشکوک در
مسجد سهله درگذشت و مازندرانی به بیماری سل گرفتار شد و به همین سبب حرکت مجاهدان به تاخیر افتاد ولی سرانجام مجاهدان پس از مدتی توقف در ۱۱ ذی الحجه سال ۱۲۹۰ شمسی به رهبری مازندرانی که بر تخت روان (درشکه) حمل میشد، حرکت را آغاز کردند و چون روسها چنین دیدند، از ایران عقبنشینی کردند.
از فرزندان مرحوم ملا عبدالله مازندرانی اطلاعی در دست نیست. فقط داماد و برادر زادهاش (شیخ ابوالحسن آیتی دیوشلی) که مزارش در لاهیجان و در مقبره آیت الله کوشالی موجود است،
شناسایی شده است.
پس از پیروزی انقلاب مشروطیت، وی آخرین فرد از چهرههای مثلث رهبری نجف بود که به دنبال رحلت ناگهانی دو یار وفادارش، به طور ناگهانی در سال
۱۳۳۰ قمری و در سن هفتاد و چهار سالگی چشم از جهان فرو بست.
پیکر این عالم مبارز در نجف اشرف تشییع و بعد از
نماز به وسیله
شیخ الشریعه اصفهانی در
صحن حضرت علی (علیهالسلام) و در مقبره شیخ جعفر شوشتری به خاک سپرده شد.
•
محمدتقی ادهم نژاد، سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «عبداللَّه گیلانی مازندرانی نجفی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۲/۰۴. •
دانشنامههای انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «عبدالله مازندرانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۱.