طُغْیان (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طُغْیان (به فتح طاء و سکون غین) از
واژگان قرآن کریم به معنای تجاوز از حدّ است.
این کلمه در
قرآن در طغیان آدمی و طغیان آب و نیز در توزین به کار رفته است.
مشتقات
طُغْیان که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَطْغَوْا (به فتح تاء و سکون طاء) به معنای طغيان؛
طَغی (به فتح طاء) به معنای طغيان؛
طُغْیاناً (به ضم طاء و سکون غین) به معنای طغیان شدید؛
بِطَغْوا (به کسر باء و به فتح طاء) به معنای به واسطه طغیان؛
طاغِیة (به کسر غین) اسم فاعل از طغیان؛
اَطْغی (به فتح الف و سکون طاء) به معنای طغیانگرتر؛
طاغوت به معنای مردمان متجاوز و طاغی است.
طُغْیان به معنای تجاوز از حدّ است.
«طَغَی طُغْیَاناً: جاوز القدر و الحدّ.» راغب اصفهانی آنرا تجاوز حدّ در
گناه میداند و در طغیان آب استعاره گفته است.
شیخ طبرسی فرموده: طغیان از
«طَغَی الْمَاءُ یَطْغَی» به معنی تجاوز از حدّ است.
در قرآن فقط در طغیان آدمی و طغیان آب و نیز در توزین به کار رفته است.
طَغْوَی اسم است از طغیان چنانکه در
مفردات و
قاموس المحیط گفته است.
طاغِیة اسم فاعل از طغیان است.
كلمه
طاغوت هشت بار در قرآن كريم آمده و مراد از آن خدايان دروغين، مردمان متجاوز و طاغى است.
به مواردی از
طُغْیان که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
طغیان در توزین مثل:
(اَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ) (خورشيد و ماه با حساب دقيقى در گردشند.)
بهنظر نگارنده معنی آن مطلق تجاوز از حدّ است و آن با گناه و طغیان آب و غیره تطبیق میشود که گناهکار از حد خویش تجاوز کرده وگرنه حدّ او انسانیت و
نیکوکاری است.
(اذْهَبْ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی) (اينک به سوى
فرعون برو، كه او طغيان كرده است.)
(اِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکُمْ فِی الْجارِیَةِ) (و هنگامى كه
آب طغيان كرد، شما را سوار بر
کشتی كرديم.)
(وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ اِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً) (و ما آنها را بيم مىدهيم؛ امّا جز طغيان شديد، چيزى بر آنها نمىافزايد!)
(کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها) «
ثمود به واسطه طغیانی که داشت پیامبر خدا را تکذیب کرد.»
(فَاَمَّا ثَمُودُ فَاُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ) (امّا قوم «ثمود» با عذابى سركش هلاک شدند.)
مجمع البیان آنرا مصدر گفته مثل عافیة.
یعنی ثمود به سبب طغیانش هلاک شد، ولی ظاهر آن است که مراد از آن صاعقه طاغیه باشد که از حدّ گذشت و نابودشان کرد، در آیه ما بعد فرموده:
(وَ اَمَّا عادٌ فَاُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ) لفظ «بریح» قرینه است که مراد از طاغیه، صاعقه است، زیرا قرآن در صدد بیان عذابی است که هلاکشان کرد.
(وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ اِنَّهُمْ کانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَ اَطْغی) (و نيز
قوم نوح را پيش از آنها، چرا كه آنان از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند!)
بهنظرم
(«اَطْغی») ذکر عام بعد از خاص است که طغیان اعم از
ظلم است.
(وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً) (ولى اين آيات، كه از طرف
پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و
کفر بسيارى از آنها مىافزايد.)
در این آیه ذکر خاص بعد از عام است که کفر اخصّ از طغیان میباشد.
(یُرِیدُونَ اَنْ یَتَحاکَمُوا اِلَی الطَّاغُوتِ) (در حالىكه مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟!)
(فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی) (كسى كه به طاغوت [
بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر ]
کافر شود و به
خدا ايمان آورد، به محكمترين دستگيره چنگ زده است.)
آن در اصل مصدر است و قبل از اعلال طَغَیوت بود مثل
رغبوت، رهبوت، رحموتسپس یاء به جای غین آمد و به واسطه تحرک و انفتاح ما قبل، مبدل به الف شد. دلیل مصدریّت آن صحت اطلاقش به مفرد و جمع است.
گرچه اصل آن مصدر است ولی بجای فاعل یعنی طاغی به کار می
رود.
راغب میگوید: طاغوت عبارت است از هر متجاوز و هر معبود جز خدای، و در واحد و جمع استعمال میشود.
در آیه «
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوت» آنرا
شیطان،
کاهن،
ساحر، طاغیان انس و جنّ، بتها، هر معبود دروغین گفتهاند، قول اول از
امام صادق (علیهالسّلام) نیز مروی است و نیز آن در آیه به معنی جمع است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «طغیان»، ج۴، ص۲۲۳-۲۲۴.