شیعه به استناد قرآن مجید ، قول پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را در تفسیرآیات قرآن حجت میداند و برای اقوال دیگران حجیتی قایل نیست؛ جز این که به نص خبر متواتر ثقلین، قول اهل بیت عترت علیهمالسّلام را مانند قول پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم حجت میداند؛ از این رو، در نقل و اخذ روایاتتفسیری، تنها به روایات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و ائمه علیهالسّلام اکتفا کرده است.
برخی همچون علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه مجموعه مفسرانصحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و تابعان صحابه و صحابه امامان معصوم علیهالسّلام را در طبقه اول قرار داده، از آنان به عنوان کسانی یاد میکند که روایات تفسیری را از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و ائمه اهل بیت علیهمالسّلام فراگرفته، در اصول خود به طور غیرمرتب ثبت کرده و به روایت آنها پرداختهاند؛ مانند: زراره ، محمد بن مسلم ، معروف و جریر.
طبقه دوم را اهل تالیفات اولی تفسیر مانند فرات بن ابراهیم ، ابوحمزه ثمالی ، عیاشی، علی بن ابراهیم قمی و نعمانی (صاحب تفسیر) برمی شمارد که شیوه آنها مانند شیوه طبقه چهارم مفسران اهل سنت (در تقسیم بندی خود علامه طباطبایی) این بود که روایات ماثوره را که از طبقه اول اخذ کرده بودند، با اسناد در تالیفات خود درج و از هرگونه اعمال نظر خودداری میکردند. با توجه به طولانی بودن زمان دسترسی به ائمه علیهالسّلام ، در تقسیم بندی علامه رحمةاللهعلیه این دو طبقه تداخل دارند و فاقد ترتیب زمانی هستند.
مفسرانی که نزدیک به زمان ائمه علیهالسّلام میزیستهاند و احادیث مربوط به تفسیر قرآن را جمع آوری میکردند و تالیفاتشان نخستین منابع تفسیریشیعه شمرده میشود. معروفترین آنها علی بن ابراهیم قمی ، ابن عقده، فرات بن ابراهیم کوفی، محمد بن مسعود عیاشی ، احمد بن حسن معروف به ابوالعباس مفسر، محمد بن ابراهیم نعمانی ، ابومحمد جرجانی، محمد بن احمد صابونی و محمد بن حسن شیبانی هستند.
درباره آثار تفسیریشیعه ، نجاشی نخستین کسی است که اسامی مؤلفان شیعه را ثبت کرده است. ابن ندیم در فهرست، نام بسیاری از مفسرانشیعه را ذکر، و سید حسن صدر در تاسیس الشیعه مفسران را طبقه بندی، و شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة الی تصانیف الشیعه حدود چهارصد تفسیر از تالیفات شیعه را ثبت کرده است.