طاغوت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طاغوت، واژهای
قرآنی به معنای طغیانگر و متجاوز از حدود میباشد.
طاغوت، واژهای
قرآنی به معنای طغیانگر و متجاوز از حدود، بهخصوص حدود دینی و اخلاقی. واژۀ طاغوت هشت بار در
قرآن کریم ذکر شده است.
در
قرآن ، پیروی از طاغوت در مقابلِ
عبادت و پیروی از خداست
و حتی
کفر ورزیدن به آن مقدّم بر
ایمان به خداست
و دعوت به
خداپرستی با دعوت به اجتناب از طاغوت همراه بوده است.
در
قرآن کریم، طاغوتپرستان بدتر از
فاسقان اهل کتاب ، و حتی بدترین و گمراهترین انسانها و
ملعون و
مغضوب خداوند، معرفی شده اند
و رزمندگان در راه خدا در مقابل جنگکنندگان در راه طاغوت قرار گرفتهاند.
همچنین ذکر شده است که پیروان طاغوت در
آتش جهنم جاودان خواهند بود.
طاغوت (جمع آن طواغیت) در لغت از مادّۀ طَغَی یَطغَی است و به کسی که در شرّ و
معصیت فراتر از حد خود قدم بردارد، طاغی و طاغوت گفته شده است.
مصدر این واژه، طُغیان، نیز به معنای تجاوز از حد و اندازۀ خود است.
ایزوتسو
طغیان را با
استکبار مترادف دانسته و آن را به رودخانهای تشبیه کرده است که آب آن به قدری بالا میآید که از کرانههای آن لبریز میشود. این معنا مجازاً به استکبار و هر نوع غروری که به
عصیان بینجامد، اطلاق میگردد.
طاغوت، بر وزن فَعَلُوت، در اصل طَغَیوت یا طَغَووت بوده که یاء یا واو آن بر غین مقدّم، و به الف بدل شده است.
این لفظ به صورت مفرد و جمع و مذکر و مؤنث به کار میرود.
طاغوت، در کاربرد ثانوی خود، برای
کاهن و
شیطان و سردمداران گمراهی به کار رفته است.
به نظر
ابوهلال عسکری. طاغوت بهسبب فخامتِ لفظ از طاغی بلیغتر و استعمال آن نیز بیشتر است، بهطوری که هر معبودی به جز خدا طاغوت نام گرفته و شیطان نیز به سبب شدت طغیان، بدین نام خوانده شده است.
بر این اساس، علاوه بر اینکه وزن طاغوت (فاعول)، به نوعی، بر کثرت و مبالغه دلالت دارد، در کاربردهای گوناگون آن اغلب به معنای
اسم فاعل به کار رفته است.
بر مبنای بحث لغوی، طاغوت کلمهای عربی است.
جوالیقی و
خفاجی نیز این واژه را در لغات معرّب نیاوردهاند.
تنها
سیوطی ، به سبب ذکر آن به همراه کلمۀ جِبت در روایات منقول از
ا بن عباس و
عکرمه و
سعید بن جبیر ، آن را در لغات
حبشی آورده و گفته که طاغوت به معنای کاهن است.
گایگر، و در پی او بیشتر خاورشناسان، واژۀ طاغوت را اصالتاً مربوط به فرهنگ
یهودی و نزدیک به معنای
بتها یا
بتپرست فرض کردهاند، اما برخی از آنان اصل
مسیحی را برای این واژه محتملتر دانستهاند.
نولدکه آن را از اصلی آرامی مشتق دانسته، اما جفری، با توجه به روایاتی که سیوطی آورده، اصل آن را حبشی دانسته است.
امام خمینی معتقد است حکومت در اصل از آنِ خدا و هرکسی است که به او اذن دهد، وگرنه طاغوت خواهد بود.
ایشان طاغوت را دارای مراتب و همه مراتب آن را از لشکریان شیطان میداند.
امام خمینی در یک نگاه کلی و با استناد به آیات الهی، تنها دو راه برای انسان قائل است: راه الله و راه طاغوت و اینکه تمام حرکات انسان در این دو راه، قابل تفسیر است.
از نگاه ایشان، فاعل و مربی راه الهی، خدا و مربی راه طاغوت، شیطان است. در راه خدا، تمام ابعاد عقلانی، خیالی و عملی انسان، بهسوی الهی شدن هدایت میشود
اما در راه طاغوت همه عناصر، مادی و شیطانی است و حتی امور معنوی هم به مادیت کشانده میشود.
امام خمینی طاغوت را بر دو قسم تقسیم میکند:
الف) طاغوت درونی: ایشان، با استناد به آیات الهی به بررسی میزان و معیار طاغوتی و غیرطاغوتی بودن پرداخته و ملاک تشخیص را عمل برای خدا یا برای هوای نفسانی و شیطان ذکر کرده است
و تکبر که از خودبینی و خودخواهی و
غفلت از حق نشئت میگیرد از عوامل طاغوت درونی میداند که سبب سرکشی نفس میشود.
ب) طاغوت بیرونی: امام خمینی یکی از مصادیق طاغوت بیرونی را، سلطنت یا حکومت فردی مبتنی به زور و غلبه و بیتوجه به خواست مردم می¬داند، برایناساس ایشان، حکومت پهلوی را غیرقانونی و طاغوت معرفی میکند. به اعتقاد وی پیروزی بر طاغوت تنها باانگیزه الهی ممکن میگردد، در غیر این صورت هوای نفس و انگیزههای شیطانی، حتی اگر به پیروزی ظاهری هم برسد، شکست به شمار میرود.
مفسران برای کلمۀ طاغوت معانی متعددی ذکر کرده اند، از جمله شیطان، کاهن، ساحر، انسانها و جنیان متمرّد، بتها و هرآنچه به جای خدا پرستش شود وکسانی که راه را برای بتپرستی و گمراه کردن مردم هموار کنند.
همراه شدن لفظ طاغوت با واژۀ جِبت در آیۀ ۵۱ سورۀ نساء،
موجب شده است معانی بیشتری برای هردو واژه ذکر شود. از جمله اینکه آنان دو بت بودند؛ یا یهودیانی بودند که برای همراهی با مشرکان قریش، بتهای آنان را میپرستیدند؛ یا اینکه جبت، حُیَیّ بن اَخطَب است و طاغوت، کَعب بن اشرف یهودی است؛ یا اینکه جبت، سحر است و طاغوت، شیطان است. برای مصادیق و توضیحات بیشتر
) برای سبب نزول این آیه.
از تعدد معانی و کاربردهای متفاوت واژۀ طاغوت چنین بر میآید که این لفظ معنایی عام دارد که بر افراد مختلفی صدق میکند، از این رو مفسران در معنای آن گفتهاند که طاغوت به هر طغیانگر و متجاوز از حدود اطلاق میشود، پس همۀ ساحران و کاهنان و مانعان راه خیر، بتها یا شیاطین یا اَجنّهای که عبادت میشوند، انسانهای گمراهکنندۀ مردم، و همه کسانی که بدون رضایت خدا فرمانبری میشوند، طاغوت هستند.
در
قرآن کریم، واژۀ طاغی – که از ریشۀ طغیان و مترادف با طاغوت است &‐ شش مرتبه به صیغۀ جمع (طاغون و طاغین) بهکار رفته است.
در این آیات، طاغی برای قوم نوح،
کسانی که پیامبر اکرم را کاهن، مجنون یا شاعر میخواندند
و دیگر مردمان ستمکار و ناسپاس به کار رفته
و ذکر شده است که طغیانگران فرجام بدی خواهند داشت و به جهنم میروند.
وات، طاغی را کسی دانسته است که بدون توجه به موانع، بخصوص موانع و ملاحظات اخلاقی و مذهبی، به راه خود میرود و اجازه نمیدهد چیزی سدّ راهش شود و اطمینان بیپایانی به تواناییهای خود دارد. براساس آیات
قرآن، این واژه بر فقدان حس مخلوقیت بن ده در برابر خالق دلالت میکند و با بیاعتنایی و تکذیب پروردگار مرتبط است.
در منابع روایی، طاغوت و جمع آن طواغیت و نیز طاغیه و جمع آن طواغی،
فراوان به کار رفته است. در برخی احادیث آمده است که در دوران جاهلیت، اعراب بعضی از داوریهای خود را نزد طواغیت میبردند.
به نقل بخاری
از جابر، طواغیتی که نزد ایشان داوری میشد در هر قبیلهای وجود داشت و آنان کاهنانی بودند که شیطان بر ایشان نازل میشد.
ا بن هشام به نقل از ابن اسحاق، سبب نزول آیۀ ۶۰
سورۀ نساء را چنین دانسته است
که در نزاع میان گروهی از منافقان با برخی مسلمانان، گروه مسلمان آنان را به داوری نزد رسول خدا دعوت کردند، اما منافقان پیشنهاد کردند که داوری را نزد کاهنان، که داوران زمان جاهلیت بودند، ببرند.
اما در روایات دیگری، لفظ طاغیه برای
بت منات در جاهلیت به کار رفته و گفته شده که آیۀ ۱۵۸
سورۀ بقره – که دربارۀ سعی بین
صفا و مروه است – درخصوص عدهای از
انصار نازل شده است که پیش از
اسلام آوردن، برای منات
تهلیل میگفتند.
همچنین در روایاتی، طاغیه برای بت قبیلۀ دوس به کار رفته که
ذو الخلصة نام داشته است و در جاهلیت آن را میپرستیدند.
در روایتی از
پیامبر اکرم نقل شده است که به طواغی قسم نخورید.
نووی،
با توضیحاتی، آن را بتها معنا کرده است. در برخی روایات نیز این مبحث با موضوعات غیبی ارتباط یافته و مثلاً
ا بن أبی شیبه از
انس بن مالک نقل کرده است که در آغاز ملوک بر سر کار خواهند آمد، سپس جباران و سپس طواغیت.
در منابع
حدیثی شیعه ، لفظ طاغوت پرکاربردتر از منابع
اهل سنّت است و سخن از طاغوت و طاغیه به مفاهیم و موضوعات همعصر با صدور روایات نزدیک است و اغلب بر حاکمان ستمگر تطبیق داده شده است
در روایتی، پیروان
ائمه علیهمالسلام دستور یافتهاند که مراقب
فتنۀ طاغوتها و پیروان آنها باشند، زیرا آنان فریفتۀ
حُطام دنیا شدهاند.
ابن بابویه ،
در روایتی از
امام صادق علیهالسلام، یکی از شش ویژگی اختصاصی
شیعیان را برائت از طاغوتها برشمرده و حتی علت غیبت
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را وجود طاغوتها دانسته است.
روایات بسیاری از این دست در ابواب
حرمت و
کراهت مراجعه به
قاضی ،
حاکم و سلطان ظالم دیده میشود
. بن ابراین روایات – که در آنها گاه از حکام و قضات و سلاطین با عنوان طاغوت نام برده شده – هرگونه مراجعه به طاغوت و داوری خواستن از او، حتی اگر برای گرفتن حق خود باشد، ممنوع و
حرام است، که فقها استثنائاً آن را مورد بحث و بررسی قرار داده اند.
در برخی از روایات
شیعه ،
جبت و طاغوت به دشمنان
اهل بیت علیهمالسلام تأویل شده
و در برخی از زیارت نامههای مأثور، به برائت از جبت و طاغوت و
لات و
عُزَّی و دیگر بتها و
شیاطین ، شهادت داده شده است؛
.
روایات دیگری نیز نقل شده که راجع به
علائم ظهور و
دوران غیبت است و براساس آن، هر
بیرقی که پیش از
قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برپا شود، صاحب آن طاغوت است.
در دوران معاصر و بهخصوص پس از پیروزی
انقلاب اسلامی در
ایران ، واژۀ طاغوت در ادبیات ایران و جهان
اسلام کاربرد وسیعی یافته است.
امام خمینی اغلب این کلمه را برای شاهان پهلوی و درباریان فاسد آنها به کار میبرد، اما امروزه این واژه در جهان اسلام برای هر شخص، گروه، یا حکومتی که چهرۀ ضداسلامی داشته باشد و از ارزشهای مادّی و ضد دینی غرب حمایت کند، بهکار میرود. همچنین کسانی که همچون عوامل و وابستگان غرب، سعی در مهم جلوه دادن ارزشهای غربی و نظام
سکولار آن دارند، به این نام خوانده میشوند.
منابع :
(۱)
قرآن کریم.
(۲) محمد حسن آشتیانی،
کتاب القضاء، قم ۱۴۰۴.
(۳) عبدالله بن محمد بن أبی شیبه کوفی، المصنف، چاپ سعید لحام، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۴) عمرو بن أبی عاصم شیبانی،
کتاب السنة، چاپ محمد ناصرالدین ألبانی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۵) ابن منظور، لسان العرب.
(۶) محمد بن علی ابن بابویه قمی، صفات الشیعة، تهران.
(۷) محمد بن علی ابن بابویه قمی، کمال الدین وتمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۵/۱۳۶۳ش.
(۸) عبدالملک ابن هشام حمیری، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۹) ابوهلال حسن بن عبدالله عسکری، الفروق اللغویة، قم ۱۴۱۲.
(۱۰) انصاری، مرتضی، القضاء و الشهادات، قم ۱۴۱۵؛
(۱۱) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۲) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۱۳) حرعاملی، وسائل الشیعه.
(۱۴) ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب
القرآن، قم ۱۴۰۴.
(۱۵) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، المهذب فیما وقع فی
القرآن من المعرّب، چاپ سمیر حسین حلبی، بیروت ۱۹۸۸.
(۱۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، المتوکلی، چاپ عبدالکریم زبیدی، بیروت ۱۹۸۸.
(۱۷) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، چاپ حسن کوچه باغی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۸) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۱۹) طبرسی، مجمع البیان.
(۲۰) طبری، تفسیر طبری.
(۲۱) طوسی، التبیان فی تفسیر
القرآن.
(۲۲) محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ
القرآن الکریم، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۳) بهاء الدین حسن فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، قم.
(۲۴) کلینی، الاصول من الکافی.
(۲۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۶) مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح، بیروت.
(۲۷) محیی الدین یحیی بن شرف نووی، شرح صحیح مسلم، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۲۸) دانشنامه مدرن شرق میانه، ویرایش شده توسط: Reeva S سیمون، فیلیپ مطر، ریچارد W Bulliet،، SV.
(۲۹) آرتور جفری، واژگان خارجی از
قرآن، لیدن - بوستون ۲۰۰۷.
(۳۰) Toshihico ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی، دینی در
قرآن، انتشارات دانشگاه مک گیل، ملکه، ۲۰۰۲.
(۳۱) آکسفورد دانشنامه جهان اسلام مدرن، جان L Esposito از، نیویورک/ آکسفورد، سال ۱۹۹۵، SV.
(۳۲) W مونتگمری وات، محمد در مکه، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۵۳.
•
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «طاغوت»، شماره۷۲۲۴. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.