ضلالت بنیاسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مصادیق
ضلالتپیشگان که در
آیات قرآن بیان شده،
بنیاسرائیل هستند.
گمراه شدن بنىاسرائيل با پرستش گوساله زرّين:
۱. «وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً ... • وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا ...؛
قوم موسى بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود
مجسمه گوسالهاى ساختند؛ ... و هنگامى كه حقيقت در دسترسشان قرار گرفت، و ديدند گمراه شدهاند....»
۲. «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ... • قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى • قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا؛
و براى آنان مجسّمه گوسالهاى كه صدايى همچون صداى
گوساله داشت پديد آورد ... ولى آنها گفتند: ما همچنان گِردِ آن مىمانيم و آن را پرستش مىكنيم تا موسى به سوى ما بازگردد. (هنگامى كه موسى بازگشت)، گفت: اى هارون! هنگامى كهديدى آنها گمراه شدند، چه چيز مانع بود.»
گروهى از مردم عصر
موسی علیهالسلام (بنىاسرائيل) سيركننده در راههاى ضلالت و گمراهى:
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ...؛
بزودى كسانى را كه در روى
زمین به ناحق
تکبّر مىورزند، از ايمان به آيات خود، منصرف مىسازم. زيرا آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانهاى را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمىكنند؛ واگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مىكنند....»
مصداق مورد نظر براى «و إن يروا سبيل الغى ...» با توجّه به آيات پيشين، بنىاسرائيل است.
زمینه ضلالت بنیاسرائیل عبارت است از:
غيبت و جدايى
موسی علیهالسلام از قوم بنىاسرائيل، زمينهساز
گمراهی آنان از سوى
سامری:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ • فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ ... • قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت.موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت ... (هنگامى كه موسى بازگشت)، گفت: اى هارون! هنگامى كهديدى آنها گمراه شدند، چه چيز مانع بود.»
هلاكت همراهان موسى در ميعادگاه
مناجات، زمينه گمراهى گروهى از آنان و هدايت گروهى ديگر:
«وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ؛
موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: پروردگارا! اگر مىخواستى، آنها و مرا پيش از اين هلاك مىكردى. آيا ما را به آنچه بى خردان ما انجام دادهاند، مجازات و هلاك مىكنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگرى نيست؛ هر كس را بخواهى (و سزاوار ببينى)، بوسيله آن گمراه مىسازى؛ و هر كس را بخواهى، هدايت مىكنى. تو ولىِّ مايى، پس ما را بيامرز، و بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى.»
ممانعت از انحراف و گمراهى بنىاسرائيل، از وظايف
هارون علیهالسلام در غياب موسى عليهالسلام:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ • وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي • قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى • قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا.
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: اى قوم من! شما فقط به وسيله آن مورد آزمايش قرار گرفتهايد؛ و پروردگار شما خداوند رحمان است؛ پس، از من
پیروی كنيد، و فرمانم را
اطاعت نماييد؛ ولى آنها گفتند: ما همچنان گِردِ آن مىمانيم و آن را پرستش مىكنيم تا موسى به سوى ما بازگردد. (هنگامى كه موسى بازگشت)، گفت: اى هارون! هنگامى كهديدى آنها گمراه شدند، چه چيز مانع بود.»
توبه بنىاسرائيل از
گوسالهپرستی، پس از
آگاهی به گمراهى خويش:
«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ • وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ؛
قوم موسى بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوسالهاى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. آيا آنها نمىديدند كه با آنان سخن نمىگويد، و به راه راست هدايتشان نمىكند؟! آن را خداى خود انتخاب كردند، و ستمكار بودند. و هنگامى كه حقيقت در دسترسشان قرار گرفت، و ديدند گمراه شدهاند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نكند، و ما را نيامرزد، بطور قطع از
زیانکاران خواهيم بود.»
آگاهى موسى عليهالسلام از ضلالت بنىاسرائيل، پس از
میقات، موجب
خشم آن حضرت:
۱. «وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ ... • وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ...؛
قوم موسى بعد از رفتن او (به ميعادگاه الهى)، از زيورهاى خود مجسمه گوسالهاى ساختند؛ كه صدايى همچون صداى گوساله داشت. ... و هنگامى كه موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت، گفت: پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد (و آيين الهى را ضايع كرديد). آيا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدّت ميعاد او)، عجله نموديد (و زود قضاوت كرديد)؟! سپس الواح را افكند، و سر برادر خود را گرفت و با
عصبانیّت به سوى خود كشيد....»
۲. «قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ • فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً ...؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟!....»
عكس
العمل شديد موسى عليهالسلام در برابر اغواگرى سامرى و گمراهى بنىاسرائيل از سوى او:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ • فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي • قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُ • قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي • قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مىخواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه از وعده من تخلف كرديد؟! گفتند: ما به ميل و
اراده خود از وعده تو تخلّف نكرديم؛ بلكه مقدارى از زيورهاى قوم فرعون را كه با خود داشتيم افكنديم. و سامرى اين چنين القا كرد، گفت: من چيزى ديدم كه آنها آن را نديدند؛ من قسمتى از آثار و در پاى فرستاده خدا،
جبرئیل را گرفتم، سپس آن را در درون گوساله افكندم، و اين كارى بود كه
هوای نفس من در نظرم جلوه داد. موسى گفت: برو، كه
مجازات تو در زندگى دنيا اين است كه به مردم بگويى «با من تماس نگيريد! و تو ميعادى از عذاب خدا دارى، كه هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. اكنون به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى؛ بنگر كه آن را مىسوزانيم؛ سپس تمام ذرّات آن را به
دریا مىپاشيم.»
طرد و قطع رابطه بنىاسرائيل با سامرى، در پى اضلال او و فرمان موسى عليهالسلام:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ • فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي • قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مىخواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه از وعده من تخلف كرديد؟! موسى گفت: برو، كه مجازات تو در زندگى دنيا اين است كه به مردم بگويى با من تماس نگيريد! و تو ميعادى از عذاب خدا دارى، كه هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. اكنون به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى؛ بنگر كه آن را مىسوزانيم؛ سپس تمام ذرّات آن را به دريا مىپاشيم. »
گمراهى بنىاسرائيل با
اذیّت موسى عليهالسلام، موجب گمراهى قلبى آنان از جانب خدا:
«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهيد با اينكه مىدانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟! هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند به كيفر اين
عمل قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا گروه
فاسقان را هدايت نمىكند.»
عوامل گمراهى بنىاسرائيل عبارتند از:
امتحان الهى با هلاكت برگزيدگان بنىاسرائيل در ميقات، زمينهساز گمراهى گروهى از بنىاسرائيل:
«وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ ...؛
موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: پروردگارا! اگر مىخواستى، آنها و مرا پيش از اين هلاك مىكردى. آيا ما را به آنچه بى خردان ما انجام دادهاند، مجازات و هلاك مىكنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگرى نيست؛ هر كس را بخواهى (و سزاوار ببينى)، بوسيله آن گمراه مىسازى؛ و هر كس را بخواهى، هدايت مىكنى....»
تكذيب آيات الهى از جانب بنىاسرائيل، موجب ضلالت و گمراهى آنان:
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا ...؛
بزودى كسانى را كه در روى زمين به نا حق تكبّر مىورزند، از ايمان به آيات خود، منصرف مىسازم. زيرا آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانهاى را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمىكنند؛ واگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مىكنند. همه اينها بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند....»
از
عوامل ضلالت بنیاسرائیل،
حس
گرایی است
رويگردانى بنىاسرائيل از حق و گرايش آنان به باطل، باعث گمراهى آنان:
«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهيد با اينكه مىدانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟! هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند به
کیفر اين
عمل قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند.»
گمراهى بنىاسرائيل با تقاضاى بىجا از موسى علیهالسلام:
«أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ؛
آيا مىخواهيد از پيامبر خود، همان تقاضا ى نامعقولى را بكنيد كه پيش از اين، ازموسى كردند؟! و با اين بهانهجويىها، از ايمان آوردن سرباز زدند. كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، به يقين از راه مستقيم عقل و فطرت گمراه شده است.»
سامرى،
عامل گمراهى بنىاسرائيل در غياب موسى علیهالسلام:
«قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
غفلت بنىاسرائيل از
آیات الهی، موجب نپذيرفتن راه رشد و تعالى و مايه گمراهى آنان:
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ؛
بزودى كسانى را كه در روى زمين به نا حق تكبّر مىورزند، از ايمان به آيات خود، منصرف مىسازم. زيرا آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانهاى را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمىكنند؛ واگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مىكنند. همه اينها بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند.»
غیبت و جدايى موسى علیهالسلام از قوم بنىاسرائيل، زمينهساز گمراهى آنان:
«قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
فسق بنىاسرائيل، از
عوامل گمراهى آنان:
«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
به ياد آوريد هنگامى را كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! چرا مرا آزار مىدهيد با اينكه مىدانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟! هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند به كيفر اين
عمل قلوبشان را منحرف ساخت؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند.»
بىتوجّهى بنىاسرائيل به هشدارهاى
هارون علیهالسلام، زمينه انحراف و گوسالهپرستى آنان:
«قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ • وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي؛
فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: اى قوم من! شما فقط به وسيله آن مورد آزمايش قرار گرفتهايد؛ و پروردگار شما خداوند رحمان است؛ پس، از من پيروى كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد.»
در جمله «و لقد قال لهم هارون من قبل» احتمال داده شده كه هارون علیهالسلام قبل از اقدام سامرى به گمراه كردن بنىاسرائيل به آنان هشدار داده است.
گمراهى بنىاسرائيل با شكستن پيمانهاى الهى:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ... فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ • فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ...؛
خدا از بنىاسرائيل پيمان گرفت. ... امّا هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف شده است. ولى بخاطر پيمان شكنى آنها، از رحمت خويش دورشان ساختيم؛ و دلهاى آنان را سخت و پر
قساوت نموديم؛ آنها كلمات الهى را از موردش تحريف مىكنند....»
انحراف بنیاسرائیل (قرآن) و
گوسالهپرستی بنیاسرائیل (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۰۲، برگرفته از مقاله «گمراهی بنی اسرائیل». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۹۷، برگرفته از مقاله «مصادیق ضلالتپیشگان (بنیاسرائیل)».