شیخ مفید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان (۳۳۶ یا ۳۳۸-۴۱۳ ق) مشهور به شیخ مفید
و ابن المعلم، متکلم
و فقیه و از چهرههای برجسته
شیعه در
جهان اسلام در
قرن چهارم هجری قمری بود. گفتهاند او فقیهی بود که روش جدیدی در
اجتهاد ارائه نمود
و متکلمی بود که در
علم کلام بسیار متبحر بوده
و مکتب کلامی شیعه را توسعه داد.
از
جمله اساتید وی
ابن قولویه قمی،
شیخ صدوق،
ابن ولید قمی،
ابوغالب زراری و برخی از شاگردان او
سید مرتضی علمالهدی،
سید رضی،
شیخ طوسی،
نجاشی است. از ایشان تالیفات بسیاری در علوم مختلف بر جای مانده که تا ۲۰۰ کتاب ذکر شده است. کتاب
المقنعه در
علم فقه،
الارشاد در شرححال
امامان شیعه و اوائل المقالات در علم کلام از آثار معروف او به شمار میرود.
شیخ مفید در
حرم امام جواد (علیهالسّلام) پائین پای آن حضرت
و نزدیک قبر استادش ابن قولویه دفن شده است.
در بین دانشمندان بزرگ ما که در اعصار مختلف میزیستهاند، مفاخر
و نوابغ بسیاری بودهاند که امروز هر کدام مایه اعتبار
و سند افتخار جهان تشیع به شمار میآیند. ولی از میان آنها شیخ مفید جایگاه خاصی دارد که از هر جهت او را از دیگران ممتاز میگرداند.
برای این که بهتر بتوانیم پی به اهمیت شخصیت والای علمی او ببریم، نخست اوضاع عمومی
شیعیان پیش از او را از نظر خوانندگان میگذرانیم، سپس دورنمای عصری را که وی در آن زندگی میکرده است تشریح میکنیم، آنگاه به شرح مختصری از ماجرای زندگی پرحادثه او میپردازیم.
از زمان درگذشت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا حدود سال ۳۰۰ هجری، شیعیان وضع ناگوار
و موقعیت تاثرآوری داشتند، زیرا شیعه از روز نخست در اقلیت بوده است. در دولت
بنی امیه و بنی عباس نیز سعی میشد که از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید
و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین جهت در سراسر ممالک اسلامی از
آفریقا و اسپانیای آن روز گرفته تا
مصر و روم شرقی
و سرحد چین که همه در زیر نگین خلفای اموی
و عباسی قرار داشت، شیعه در محدودیت به سر میبرد
و تقریباً از هرگونه آزادی عمل
و عقیده
و ابراز وجود ممنوع بود!
از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظهای در کشورهای خاورمیانه از آن محدودیتها
و آزادی کشیها برکنار ماندند. زیرا از یک طرف خلفای فاطمی که
شیعه اسماعیلی بودند در مصر دولت نیرومندی تشکیل داده
و از ابهت
و جلال دربار
بغداد کاستند.
و از طرفی
سیفالدوله حمدانی و امرای آن خاندان در
شام حکومت میکردند
و شیعه بودند،
و از جانب دیگر در مشرق
و جنوب شرقی
و شمال ایران نیز
غوریان و صفاریان و طاهریان و کمی قبل از آنها حکمرانان علوی مازندران، پرچم استقلال برافراشته
و بر ضد خلفای عباسی قیام کردند،
و از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر
آل بویه بود که از شیعیان با اخلاص به شمار میآمدند.
عضدالدوله دیلمی که از سلاطین مقتدر این دودمان است دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام
و مصر گسترش یافته
و در احترام
و حمایت شیعیان کوشا
و در واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچهای بیش نبود.
این علل
و عوامل دست به هم داد
و موجب گردید که شیعیان از گوشه
و کنار سر برآورند
و با همتی شایان توجه به تشکیل جمعیتها
و تاسیس حوزههای علمی
و نشر معارف
و حقایق اهل بیت عصمت
و طهارت دست یازند. مسافرتهای
ثقة الاسلام کلینی و شیخ صدوق دو پیشوای بزرگ شیعه به بغداد
و اقامت آنها در آن شهر که مرکز خلافت
و علمای عام بود
و اهمیتی که میان آنان کسب کردند، همه از آزادی نسبی
و موقعیت آن عصر حکایت میکند.
در عصر شیخ مفید که خود
عرب بود شیعیان از آزادی
و احترام بیشتری برخوردار گردیدند. وجود فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنها را بالا برد
و بیش از پیش نزد دوست
و دشمن بر احترام آنان افزود. شیخ مفید شیعیان را از پراکندگی نجات داد
و اوضاع اسفبار آنها را سامان بخشید تا آنجا که به اوج عزت رسیدند.
شیخ مفید در محله "کرخ" بغداد که مرکز شیعیان بود میزیست،
و مسجد معروف "
براثا" در آن محله که تاکنون هم باقی است،
و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس شیخ مفید بود.
هر چند علم کلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است، ولی در اثر محدودیتی که در کار شیعیان از نظر سیاسی بود، این موضوع از مرحله تالیف
و تدوین کتاب تجاوز نمیکرد پیش از مفید شیخ صدوق که رئیس شیعیان بود سبک سادهای را در تصنیف
و تالیف به وجود آورده بود
و آن را به صورت املا به صورت ساده به مستمعین القا مینمود مفید نیز در پیگیری مکتب استاد کوشید
و با استفاده از مبانی علم کلام
و اصول فقه، راه بحث
و استدلال را به روی شیعیان باز کرد
و تلاشهایی را که متقدمین مانند
ابن جنید اسکافی و قبل از او
ابن عقیل فقیه معروف شیعه
و عیاشی ریخته بودند، به صورت دلپذیری درآورد به گفته نجاشی کتاب کوچکی در
اصول فقه تصنیف کرد که مشتمل بر تمام مباحث آن بود.
شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام
و کنیهاش ابوعبدالله، در یازدهم
ذیقعده (سالروز میلاد
حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیهالسلام)) در سال ۳۳۶ ه. ق. در حوالی بغداد دیده به جهان گشود. (البته گروهی معتقدند در سال ۳۳۸ به دنیا آمده است.
)
شیخ مفید از شاگردان
ابن ابیعقیل است. وی در حومه بغداد دیده به جهان گشود
و دانشهای ابتدایی را در خانواده
و زادگاه خویش به پایان برد.
وی راهی بغداد گردید
و در آنجا از محضر اساتید
و دانشمندان کسب علم (دانش)
و دانش نمود تا در علم کلام، فقه
و اصول سرآمد دانشمندان گردید.
محدث حاج
میرزا حسین نوری در اثر کتاب "
خاتمه مستدرک الوسایل" پنجاه تن از استادان شیخ مفید را نام میبرد
و در مقدمه چاپ جدید
بحار الانوار این تعداد به ۵۹ تن رسیده است. ممکن است بیش از اینها هم بودهاند. شیخ مفید در نزد اینان که از شیعه
و سنی و زیدی بودند علوم متداول عصر یعنی
ادبیات عرب، قرائت، کلام، فقه، اصول،
حدیث،
تفسیر،
رجال و غیره را فرا گرفته است.
نامهای شماری از استادان شیخ که همگی از اعاظم فقها
و متکلمین
و محدثین
و رجال نامی بودهاند عبارت است از:
• جعفر بن محمد قولویه قمی؛
• شیخ صدوق؛
• ابوعبدالله صفوانی احمد بن محمد بن ولید قمی؛
• ابوجعفر محمد بن حسین بزوفری؛
• علی بن محمد رفاء؛
• علی بن ابیالجیش بلخی؛
• ابوغالب زراری؛
• ابن جنید اسکافی؛
• ابوعلی صولی بصری؛
• ابوحفص عمر بن محمد (معروف به ابن زیات)؛
• ابوالحسن علی بن مالک نحوی؛
• ابوعبدالله مرزبانی.
گروه بیشماری از دانشمندان کلیه مذاهب جزء شاگردان وی بودهاند، ولی متاسفانه جز ۱۵ نفر آنها را که در مقدمه "بحار الانوار" نام بردهاند، از بقیه اطلاع درستی نداریم. قبلاً از علمای عامه نقل کردیم که در مجلس وی از عموم مذاهب شرکت مینمودند،
و گروهی از دانشمندان محضرش برخاستند، ولی اینان چه کسانی بودهاند، به درستی معلوم نیست.
نامهای شماری از شاگردان شیخ چنین است:
• سید مرتضی علمالهدی؛
• سید رضی؛
• شیخ طوسی؛
• نجاشی؛
• ابوالفتح کراجکی؛
• ابویَعْلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری؛
• سالار بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سَلاّر؛
• جعفر بن محمد دوریستی.
شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه
و سنی دارای جایگاهی رفیع است که به کلماتی از بزرگان اشاره میکنیم:
علما
و شاگردان شیخ مفید، مقام او را ستودهاند.
نجاشی، شاگرد نامدار
و مورد اعتماد شیخ مفید در
رجال پس از ذکر نام
و نسب او تا "یعرب بن قحطان" جد نژاد عرب درباره او میگوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ
و استاد ما است- که رضوان خدا بر او باد- فضل او در فقه
و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تالیفات متعددی دارد.»
شیخ طوسی، شاگرد او، در کتاب
رجال خود، در بخش کسانی که از ائمه روایت نقل نکردهاند، از این عالم اینگونه یاد میکند:
«محمد بن محمد بن نعمان دانشمندی بزرگ
و موثق است.»
درباره استاد در «
الفهرست» مینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابنالمعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست
و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه
و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب
و ذهنی دقیق داشت
و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک
و بزرگ دارد.»
ابن شهرآشوب در مورد وی مینویسد: شیخ مفید ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان از شاگردان ابوجعفر بن قولویه بود
و حضرت ولی عصر او را به «شیخ مفید» ملقب فرمود
و من علت آن را در کتاب
مناقب آل ابیطالب ذکر کردهام. او مولف حدود دویست کتاب بزرگ
و کوچک است.
(البته مرحوم
خویی این مطالب را بعید میشمرد
و میفرماید: اگر
توقیع حضرت به شیخ مفید ثابت باشد، این در اواخر عمر ایشان بوده
و حال آن که شیخ مفید از دوران جوانی ملقب به مفید بود.
)
علامه حلی بهتر
و روشن سخن گفته
و مینویسد: محمد بن محمد بن نعمان مکنّی به "ابوعبدالله"
و ملقب به "مفید" است. درباره علت نامگذاریاش به "مفید" حکایتی است که ما آن را در کتاب بزرگ خود، در رجال، آوردهایم. مفید معروف به "ابی المعلم" بود
و از بزرگترین مشایخ شیعه
و رئیس
و استاد آنهاست. کلیه دانشمندان ما که بعد از وی آمدهاند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل
و دانش او در فقه
و کلام
و حدیث مشهورتر از آنست که به وصف آید. او موثقترین
و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی
و دینی طائفه
شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت...
شهید
قاضی نورالله شوشتری، کتاب فارسی خود
مجالس المؤمنین سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدینگونه آغاز میکند: ... افادت پناهی که عقل مستفاد از قوت قدسیه او مستفید،
و فکر فلک پیمای او با ملا اعلی در گفت
و شنید بود. مجتهدی قدسی ضمیر،
و متکلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ،
و بدیههپردازی فیروز چنگ،
اشاعره از سطوت مناظره او در کنج اعتدال،
و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند...
ابویعلی جعفری که عنوان دامادی
و جانشینی شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید: او اندکی از شب را میخوابید
و باقی شبانهروز را یا
نماز میخواند یا مطالعه میکرد یا درس میگفت یا
قرآن تلاوت میکرد.
به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی
و فقها
و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیدهاند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید
و مذاهب اسلامی
و متفکری برجسته،
و مصنفی پرکار
و دانشمندی سخنور
و...
و اوصافی از این قبیل یاد کردهاند مانند: ابن داود در "رجال"
ابن ادریس حلی در "
مستطرفات سرائر"،
علامه مجلسی،
وحید بهبهانی، شیخ
یوسف بحرانی، شیخ
ابوعلی حائری صاحب "
روضات الجنات"
و دیگران.
در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان
علامه بحرالعلوم بسنده کرده
و میگذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی
و شخصیت نافذ دینی
و تقوا
و فضیلتی که داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده
و در آغاز گفتار خود مینویسد:
"محمد بن محمد بن نعمان ابوعبدالله مفید (رحمةالله)" استاد استادان بزرگ
و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل
و برهان با بیان روشن خویش سرکوبگر فرقههای گمراه، دانشمندی که تمامی جهات فضل
و دانش در وی گرد آمده
و ریاست علمی
و دینی به او منتهی گشته بود. کلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش
و فضل
و فقه
و عدالت
و وثاقت
و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها
و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب
و موثقترین دانشمند عصر خود در حدیث
و آشناترین آنها به علم فقه
و کلام بود
و هر کس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است... "
شیخ مفید در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار بزرگ مینمود. این معنی از سخنان خوب
و بد آنان به خوبی پیدا است.
ابن ندیم که از معاصران شیخ مفید بوده
و مانند او در بغداد میزیسته در
الفهرست خود نوشته است: "ابن المعلم - ابوعبدالله" ریاست متکلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم کلام (عقاید
و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه کس پیشی دارد. دانشمندی باهوش
و با فراست است، از کتابهای او دریافتم که دانشمندی عالیقدر است... "
و در جای دیگر مینویسد: "ابن المعلم - ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه
و کلام
و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال ۳۳۸ هجری روی داده است، از کتابهای او..
در فهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تالیفات شیخ مفید ذکر نشده است
و به جای آنها چند نقطه دیده میشود گویا بوده است ولی حذف شده است.
ابن جوزی دانشمند مشهور که او نیز همعصر شیخ مفید بوده در وقایع
سال ۴۱۳ ه مینویسد: "محمد بن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه
و دانشمند آنها بود،
و کتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف کرده است. سید مرتضی از
جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظرهای در خانهاش واقع در "درب ریاح" منعقد ساخته بود که در آن عموم دانشمندان گرد میآمدند، او در نزد امرای اطراف که متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در
ماه رمضان امسال (۴۱۳هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت... "
عماد حنبلی، یکی دیگر از دانشمندان
اهل سنت درباره او میگوید: «او بزرگی از بزرگان
امامیه و رئیس بخش فقه
و کلام
و مباحثه میباشد. او با پیروان هر عقیده به مباحثه
و مناظره میپرداخت. موقعیت شایان توجهی در تشکیلات دولت آلبویه داشت. او صدقه فراوان میداد. بسیار اهل خشوع
و تهجد
و اهل نماز
و روزه
و خوش لباس بود. او مورد زیارت
و ملاقات عضدالدوله قرار میگرفت. نزدیک ۷۶ سال عمر کرد
و بیش از ۲۰۰ جلد تالیف دارد.
تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از ۸۰ هزار نفر از شیعیان شرکت جستند
و درگذشت او در ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد...».
خطیب بغدادی که اندکی پس از وی میزیسته در
تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده
و سخنانی ناهنجار گفته است که از شخصی چون خطیب بعید نیست.
سخنان خطیب به روشنی میرساند که متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید
و تالیفات
و مکتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت
و طهارت هراس داشتهاند. چنانکه از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن میگردد.
شیخ
عبدالله یافعی در
مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان ضمن وقایع سال (۴۱۳هـ)
و دانشمندانی که در آن سال درگذشتهاند مینویسد: " دانشمند شیعه
و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به "مفید"
و "ابن معلم" میباشد. وی در کلام
و فقه
و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت "آل بویه" با طرفداران هر مسلک
و عقیدهای با جلالت
و عظمت
مناظره میکرد. وی در سال ۴۱۳ه وفات یافت. "
ابن ابیطی میگوید: "وی از مستمندان دستگیری بسیار میکرد، فروتنی
و خشوع وی زیاد،
و نماز
و روزهاش فراوان،
و لباسش زبر بود. " دیگری گفته است: گاه بود که عضدالدوله شیخ مفید را زیارت میکرد. مفید شیخی متوسط القامه، لاغراندام
و گندمگون بود. هفتاد
و شش سال زندگی کرد. بیش از دویست کتاب تصنیف کرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است، زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان
و شیعیان او را تشییع کردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد.
ابن حجر عسقلانی در
لسان المیزان از دانشمند ما بدینگونه یاد میکند: "دانشمند بزرگ رافضه (شیعه) ابوعبدالله بن معلم، صاحب تصانیف بدیع است که دویست کتاب میباشد. او به خاطر عضدالدوله قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی (شیعه) جنازه او را تشیع کردند. در سال ۴۱۳ وفات یافت.
ابن حجر میگوید: "مفید بسیار پارسا
و فروتن
و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند،
و در بزرگداشت مکتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی که گفتهاند او بر هر دانشمند بلندقدری منت (حق) دارد.
پدرش در "واسط" معلم بود،
و مفید در آنجا متولد گردید. بعضی هم گفتهاند در "عکبرا" متولد شده است" (واسط شهرکی بین بغداد
و سامراء. امروز در ناحیه دهکده دُجیل واقع در سه یا چهار فرسخی بغداد،
و عکبرا در همین مسیر واقع در ده فرسخی بغداد بوده است. (نگاه کنید به مراصد الاطلاع" در لفظ "واسط"
و "عکبرا"
))
خطیب بغدادی نوشته است: "مفید کتابهای بسیاری در گمراهی شیعه!
و دفاع از اعتقاد آنها
و نکوهش از
صحابه و تابعین و ائمه دین
و مجتهدین نوشته است (منظور خطیب آن دسته از صحابه
و تابعین
و ائمه
و مجتهدین عامه است که شیخ مفید افکار
و عقاید
و روش آنها را مورد تجزیه
و تحلیل
و تخطئه
و تنقید قرار داده است... (نگاه کنیده به فهرست کتب شیخ مفید)) او با کتابها
و نظریاتش بسیاری را گمراه ساخت! تا این که
خداوند اهل تسنن را با مرگ وی آسوده گردانید. "
گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانهاش میرفت
و هرگاه بیمار میشد به عیادتش میشتافت. شریف ابویعلی جعفری شوهر دختر شیخ مفید گفته است: "مفید جز اندکی از شب را نمیخوابید. سپس بر میخاست
و به نماز میایستاد، یا مطالعه میکرد، یا مشغول تلاوت قرآن میگشت. "
سایر دانشمندان عامه مانند
ابن عماد حنبلی در
شذرات الذهب و ابن کثیر شامی در
البدایة و النهایه در وقایع سال ۴۱۳
و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته
و به مقتضای سرشت خود با نیکی
و بدی از وی یاد کردهاند.
شیخ
طبرسی در کتاب نامدارش
الاحتجاج سه توقیع (نامه) از حضرت ولی عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) نقل کرده که به افتخار شیخ مفید صادر گشته
و حضرت او را مشمول عنایات خاص
و الطاف مخصوص خود قرار داده است. برای آگاهی از این توقیعات
و مضامین آنها نگاه کنید به آخر احتجاج طبرسی
و کتابهای "مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری، رجال علامه بحرالعلوم،
روضات الجنات سید محمدباقر خوانساری، خاتمه مستدرک،
تنقیح المقال شیخ
عبدالله مامقانی و سایر منابع، به خصوص سخن علامه بحرالعلوم
و محدث نوری پیرامون آنها.
در ظرف سه سال سه توقیع از ناحیه امام زمان (علیهالسّلام) به او رسید که امام در خطابهایش به او چنین میفرمایند:
۱- للاخ الاعزا السدید الشیخ المفید: برادر عزیز
و استوار شیخ مفید.
۲- سلام علیک ایها العبد الصالح
الناصر للحق الداعی الیه. سلام بر تو ای بنده شایسته خدا
وای یاریدهنده حق
و دعوت کننده به سوی آن.
و جالب اینجاست که در زمان
غیبت کبری هیچ توقیعی از ناحیه مقدسه نرسیده است. مگر برای شیخ مفید
و شیخ
اسدالله کاظمینی (رحمهمااللهتعالی).
در یکی از نامهها که در اواخر
ماه صفر سال ۴۱۰ از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید ارسال شده امام چنین میفرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد سلام بر تو ای دوستدار مخلص دین که در ولایت ما مخصوص به یقین گشتهای... پس از ستایش
و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست
و درود به سید
و مولی
و پیغمبر گرامی ما
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خداوند توفیقت را در یاری از حق مستدام فرماید
و پاداشت را در نشر علوم برای ما براستی زیاد
و فراوان نماید... بدان که ما رخصت یافتیم تا تو را به نامهنگاری مشرف ساخته
و دستور دهیم احکام ما را به دوستانمان که نزد تو هستند برسانی، خداوند آنان را به طاعت خود عزیز فرموده
و به وسیله رعایت
و حراست خود مهم آنان را کفایت فرماید، پس تو به یاری خدا واقف شو بر آن دشمنانی که از دین خدا بیرون رفتهاند. بدانچه اکنون برایت بیان میدارم
و در رساندن آن به سوی آنان که اطمینان داری بر آن وجهی که برای تو مینویسم...
ما اگرچه بر طبق آنچه خداوند برای ما
و شیعیانمان مصلحت دانسته تا مادامی که دولت دنیا در دست فاسقان است جایمان از جای ستمگران دور است، ولی با این حال به احوال شما آگاهیم چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست
و ما از پیش آمد ناگواری که برای شما اتفاق افتاده آگاه هستیم
و این پیشامد بدان سبب شد که بسیاری از شما به سوی آنچه پیشینیان صالح از آن روگردان بودند متمایل گشته
و بدان عهدی که از ایشان گرفته شده بود پشت پا زدند، گویا اینان نمیدانند که ما در فکر شما هستیم
و از یاد شما بیرون نرفتهایم وگرنه بلای سختی به شما میرسید
و دشمنان شما را مستاصل میکردند. پس از خدا بترسید
و در بیرون آمدن از فتنهای که بر سر شما
و بر سر آنکه اجلش نزدیک شده سایه افکنده است به ما کمک کنید،
و حفظ کنید خود را از آن فتنه کسی که به آرزویش رسیده باشد
و آن فتنه نشانهای است برای حرکت کردن
و اظهار نمودن شما امر
و نهی ما برای همدیگر. خدا به پایان رساند نور خود را اگرچه
مشرکان نخواهند...
چون
جمادی الاولی این سال در رسد بدانچه در آن اتفاق میافتد پند گیرید
و برای آنچه پس از آن میآید از خواب غفلت بیدار شوید به زودی از آسمان برای شما نشانه
و آیت آشکاری ظاهر گردد
و مانند آن نیز از زمین نمودار شود
و در مشرق زمین جریان ناگوار
و حزنآوری اتفاق افتد
و مردمی که از اسلام بیرون هستند بر سر مردم
عراق مسلط گردند
و به کردار ناپسند آنها روزی بر مردم عراق تنگ گردد
و پس از این جریان با نابود شدن مرد سرکش از اشرار اندوه بر طرف گردد
و از نابودی او مردمان با تقوا
و نیکان خشنود گردند برای آنان که در اطراف جهان اراده انجام
حج را دارند وسائل آماده گردد
و ما را نیز در آماده کردن وسائل حج به اختیار
و توافق ایشان سهمی است که آن با نظم
و ترتیب در کار آشکار گردد. پس هر یک از شما باید کاری کند که او را بدوستی
و محبت ما نزدیک گرداند
و از آنچه موجب سخط
و ناراحتی ماست بپرهیزد زیرا کار ما چنین است که بطور ناگهانی در میرسد
و هنگامی در آید که توبه او را سود ندهد
و پشیمانی از گناه وی را نجات نبخشد. خداوند راه رستگاری را به شما الهام فرماید
و در توفیق یابی به رحمتش درباره شما لطف نماید.
شهر بغداد که از مراکز مهم علمی عصر به شمار میرفت، در آن زمان مملو از فقها
و متکلمان مذاهب مختلف بود. پیروان مذاهب اهل تسنن که از نظر علم کلام آنها را
معتزلی و اشعری میگفتند، در مجامع عمومی
و گاهی در حضور خلیفه مجلسها گرفته
و هر کس برای اثبات مرام خود حجتها میآورد
و دلیلها اقامه میکرد. علمای شیعه که تا آن روز به آن محافل راه نداشتند، با طلوع شیخ مفید در بغداد، نه تنها در مجامع آنها شرکت مینمودند، بلکه "شیخ مفید"
و "ابن معلم" یگانه عالم مبرّز
و سخنوری بود که با نیروی علم
و بیان
و منطق محکم خود در تمام موارد بر همگان غلبه مییافت.
از خطیب بغدادی که همعصر شیخ مفید بوده است نقل شده که گفته است: "او اگر میخواست میتوانست ثابت کند که ستون چوبی از طلاست"!
علی بن عیسی رمانی و قاضی ابوبکر باقلانی قاضی القضاه بغداد،
فاضل کتبی و ابوعمرو شطوی و ابوحامد اسفرائنی شافعی،
قاضی عبدالجبار معتزلی و غیرهم از دانشمندان بزرگی بودند که اغلب اوقات مفید با آنها در بحث
امامت و اصول عقائد به گفتگو میپرداخت
و آنها را ملزم
و محکوم میساخت.
داستان مناظرات آنها بسیار شیرین
و خواندنی است. سید مرتضی که بزرگترین شاگرد شیخ مفید است آنها را در کتابی جمع نموده که از
جمله یک داستان آن را برای نمونه میآوریم:
در کتاب "
مجموعه ورّام" مینویسد: "مفید در اصل از "عکبرا" است، در ایام کودکی همراه پدرش به بغداد آمد
و نزد ابوعبدالله معروف به "جعل" به تحصیل پرداخت. سپس به مجلس "ابویاسر" که در دروازه خراسان تدریس میکرد حضور یافت. چون ابویاسر از عهده بحث
و پرسشهای او درمانده شده او را به "علی بن عیسی رمّانی" که از بزرگان علمای کلام بود ارجاع داد
و گفت چرا به نزد او نمیروی تا از او استفاده کنی؟ مفید گفت او را نمیشناسم
و کسی ندارم مرا به او معرفی کند. ابویاسر یکی از شاگردان خود را همراه او کرد
و نزد رمانی فرستاد چون مجلس رمانی از فضلا
و دانشمندان پر بود، مفید در صف آخر نشست
و به تدریج که مجلس خلوت شد نزدیکتر رفت. در آن اثناء مردی از اهل
بصره آمد
و از رمانی پرسید چه میفرمایید درباره
حدیث غدیر (که به عقیده شیعه پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را جانشین بلافصل خود گردانید"
و داستان غار (که به اعتقاد اهل سنت دلیل بر خلافت
ابوبکر است)؟ رمانی گفت داستان غار درایت (یعنی امری مسلم
و معقول) است
و حدیث غدیر روایت
و منقول میباشد،
و آنچه از درایت
و امر مسلم استفاده میشود از روایت مستفاد نمیگردد. مرد
بصری سکوت کرد
و برخاست
و از مجلس بیرون رفت.
در این موقع مفید خود را به رمانی نزدیک گردانید
و گفت: سوال دارم. رمانی گفت: بگو! شیخ مفید گفت: چه میفرمایید درباره کسی که بر امام عادل خروج کند
و با وی جنگ نماید؟ رمانی گفت: او
کافر است، بعد گفت: نه فاسق است. شیخ مفید پرسید: راجع به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) چه میگویید؟ رمانی گفت: او امام است. مفید گفت: درباره
طلحه و زبیر (دو آتش افروز جنگ
جمل بر ضد امیرالمؤمنین بودند) چه میفرمایید؟ رمانی گفت: آنها از این عمل توبه کردند. شیخ مفید گفت: جناب استاد! داستان
جنگ جمل درایت
و امر مسلمی است
و توبه کردن طلحه
و زبیر روایت میباشد!! رمانی که متوجه موضوع شد گفت: مگر موقعی که آن مرد
بصری از من سئوال کرد تو حاضر بودی؟ شیخ مفید گفت: آری: رمانی گفت: این سخن به جای آنچه من گفتم! اشکال تو وارد است!! آنگاه پرسید: تو کیستی
و نزد کدام یک از علمای این شهر درس میخوانی؟ مفید گفت: نزد شیخ
ابوعبدالله جعل. رمانی گفت: بنشین تا من مراجعت کنم. سپس برخاست
و به درون خانه رفت
و پس از لحظهای برگشت
و نامهای سربسته به وی داد گفت: این را به استاد خود بده. مفید نامه را آورد
و به استادش تسلیم کرد. استاد نامه را گشود
و شروع به قرائت آن کرد
و طی مطالعه آن به خنده افتاد. پس از قرائت نامه گفت: رمانی ماجرائی را که میان تو
و او در مجلس وی روی داده نوشته
و سفارش تو را نموده
و تو را ملقب به "مفید" کرده است. (البته از ابن شهر آشوب مازندرانی نقل شده که لقب "مفید" را حضرت امام زمان (علیهالسّلام) به مفید دادهاند. ممکن است چنین بوده
و شیخ بزرگوار به این لقب شهرت داشته،
و رمانی
و قاضی عبدالجبار این لقب را برای او تایید کردهاند.)
به طور خلاصه مناظرات شیخ مفید
و آزادی نسبی که شیعه در زمان آل بویه یافتند، چندان هم پایدار نماند. زیرا بعد از عضدالدوله - حتی در زمان خود وی - به واسطه درگیریهای شیعه
و سنی چند بار شیخ مفید دستگیر
و تبعید شد. از
جمله به گفته ابن اثیر در
سال ۳۹۳ ه که
بهاءالدوله دیلمی پسر عضدالدوله،
الطائع لله خلیفه عباسی را از خلافت خلع کرد، بغداد سر به شورش برداشت. بهاءالدوله نیز سرلشکر خود را به بغداد فرستاد
و او سنی
و شیعه را از اظهار مذهب خود منع کرد،
و شیخ مفید را تبعید نمود.
و باز ابن اثیر مینویسد: در
سال ۴۰۹ ه سلطانالدوله پسر بهاءالدوله، ابن سهلان را به حکومت بغداد منصوب داشت،
و چون او وارد بغداد شد، ابوعبدالله بن نعمان فقیه شیعه را تبعید کرد.
این تبعیدها
و دستگیریها گاهی عمدی بود که از ناحیه سلطان یا حکمران او انجام میگرفت،
و زمانی به خاطر فرو نشاندن نزاع بین دو فرقه
و جلوگیری از هجوم اکثریت سنی بر ضد اقلیت شیعه در محله "کرخ" بغداد - محل اقامت شیخ مفید - روی میداده است.
شیخ طوسی در کتاب الفهرست بیست کتاب او را نام میبرد، وی مینویسد: از
جمله کتابهای او کتاب مقنعه در فقه، کتاب ارکان نیز در فقه، رسالهای در فقه که برای فرزندش نوشته
و کامل نیست، کتاب
الارشاد، کتاب
الایضاح در امامت، کتاب
الافصاح فی الامامة، کتاب نقض بر ابن عباد در امامت، کتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، کتاب نقض بر ابن قتیبه در حکایت
و محکی، کتاب احکام اهل
جمل، کتاب منیر در امامت،
مسائل صاغانیه،
مسائل جرجانیه،
مسائل دینوریه،
مسائل مازندرانیه،
مسائل منثوره (پراکنده) قریب یکصد مسئله است، کتاب فصول از عیون
و محاسن، کتاب احکام متعه
و غیر اینها که در فهرست کتب وی ثبت است.
و نیز کتاب مسئله کافیه در ابطال توبه خاطئه، کتاب
الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة. ما تمام این کتابها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی
و برخی را که بارها بر او میخواندند
و او میشنید، شنیدهایم.
شیخ مفید در کلیه فنون
و علوم اسلامی تالیف
و تصنیف دارد،
و تقریباً از همه موضوعات علمی
و دینی سخن به میان آورده
و به تجزیه
و تحلیل
و نقض
و ابرام
و تخطئه
و تصویب آنها پرداخته است. چنانکه از انبوه تالیفات پر ارزش او پیداست، اغلب آنها پاسخ سوالات گوناگون علمی بوده که از شهرها
و کشورهای اسلامی از وی نمودهاند،
و ردّ عقاید
و نظریات دانشمندان نامی عصر از فرقههای غیر شیعه بوده است. محدث حاج میرزا حسین نوری مینویسد: کمتر در کتب علمای شیعه که پس از وی آمدهاند یافت میشود که از مسایل متعلق به امامت
و ادله اثبات آن از کتاب
و سنت از نظر درایت
و روایت ولو با اشاره به آنها در کتابهای شیخ مفید مطلبی نباشد
و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء.
ذهبی - که خود از بزرگان
و علمای اهل سنت است. - از کتابهای این دانشمند شیعی با عبارت «تصانیف بدیعة
و کثیرة» یاد می کند.
ابن شهرآشوب در کتاب خویش ۵۲ کتاب را بر می شمارد
و افزون بر آنچه شیخ طوسی
و نجاشی ذکر کردهاند، از ۱۵ کتاب دیگر نام میبرد بر این اساس، شمار کتابهای شیخ ۱۹۰ عنوان میشود.
نجاشی
۱۷۱ جلد کتاب از تالیفات شیخ را ذکر کرده است که اسامی برخی از آنها به این ترتیب است:
۱.
المقنعه؛
۲.
الفرائض الشرعیه؛
۳.
احکام النساء.
۱.
مختصر التذکرة بأصول الفقه.
۱.
الکلام فی دلائل القرآن؛
۲.
وجوه اعجاز القرآن؛
۳.
النصرة فی فضل القرآن؛
۴.
البیان فی تالیف القرآن.
۱.
مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه؛
۲. الارشاد؛
۳.
الجمل.
۱.
اوائل المقالات؛
۲.
نقض فضیله المعتزله؛
۳.
الافصاح فی الامامة؛
۴. الایضاح؛
۵.
الارکان.
شیخ مفید در سال ۴۱۳ در بغداد، پس از ۷۵ عمر درگذشت
و مورد تجلیل فراوان مردم
و قدردانی علما
و فضلا قرار گرفت
و به تعبیر شاگردش
شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او از کثرت دوست
و دشمن برای ادای نماز
و گریستن بر او، همانند
و نظیر نداشته است هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند
و سید مرتضی علمالهدی بر او نماز گزارد
و در
حرم امام جواد (علیهالسّلام) پائین پای آن حضرت
و نزدیک قبر استادش ابن قولویه مدفون گردید.
نجاشی، شاگرد شیخ، از زمان فراق استاد چنین میگوید: «مفید (رحمةاللهعلیه) سه شب مانده به آخر ماه رمضان سال ۴۱۳ ه. وفات یافت
و ولادتش روز یازدهم ذیقعده
سال ۳۳۶ ه. بود. شریف مرتضی ابوالقاسم علی بن حسین (سید مرتضی) در میدان اشنان بر پیکر او نماز گزارد. میدان با وجود وسعت فراوانی که داشت، از کثرت معیت به تنگ آمده بود. بعد از نماز، جسد مطهرش را درخانهاش به خاک سپردند. چند سال بعد او را به مقابر قریش، کنار
مرقد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) منتقل ساختند.
شیخ طوسی ولادت مفید را
سال ۳۳۸ ق دانسته بود.
و نجاشی که رجال خود را بعد از فهرست شیخ تالیف کرده، ۳۳۶ ضبط نموده است. همچنین شیخ وفات استادش را دو شب مانده به آخر ماه رمضان
و نجاشی سه شب مانده به آخر ماه مبارک دانسته است، ولی سال وفات مفید سال ۴۱۳ هـ بوده است. به هرحال بر اساس قول شیخ طوسی
و ابن ندیم، مفید هنگام رحلت ۷۵ سال
و به گفته نجاشی ۷۷ سال داشته است.
شیخ مفید در پایین پای امام موسی بن جعفر
و امام محمدتقی یعنی کاظمین (علیهماالسلام) جنب آرامگاه استادش
جعفر بن محمد قولویه قمی آرمیده است. گفتنی است که فیلسوف نامی اسلام شیعه
خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کنار آنها
و پایین پای آن دو امام همام مدفون میباشد. علائم قبور هر سه بزرگان نیز برای زائران معلوم است. سید مرتضی بزرگترین شاگرد مفید،
و مهیار دیلمی شاعر برازنده عصر، فوت پیشوای علمای شیعه را مرثیه گفتند
و مراثی آنها در دیوان هر دو که چاپ شده موجود است.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زندگینامه شیخ مفید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۸/۲۸. •
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، مقاله «مفید، محمد بن محمد»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۷. •
حیدریان، محمدرضا، فرهنگ کوثر ۱۳۷۹، شماره ۴۶، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۷. •
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، مقاله «مفید، محمد بن محمد»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۷. •
دوانی، علی، درسهایی از مکتب اسلام، سال ۱، ش۳، (بهمن ۱۳۳۷)، ص۴۸-۵۶. • نرم افزار کتابخانه مهدویت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.