• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شجره ملعونه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





منظور از شجره ملعونه، در قرآن، بنی‌امیه می‌باشند. برخی از بنی‌امیه انسان‌های صالحی بودند و از لعن استثنا هستند.



دیدگاه مفسران اهل سنت و شیعه در این باره چنین است:
مفسران اهل‌سنت در مورد تفسیر آیه مبارکه «و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنةً للناس و الشجرة الملعونه فی‌القرآن و نخوفهم فما یزید الا طغیاناً کبیراً» آورده‌اند که: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در خواب دید، بنی‌امیه مانند بوزینگان از منبر او بالا می‌روند و آن حضرت از این قضیه خیلی ناراحت شدند و فرمودند: «بنی‌امیه شجره ملعونه هستند».
[۵] قنوجی بخاری، صدیق بن حسن، فتح البیان، ج۷، ص۴۱۵، مکتبه العصریه، بیروت، ط دوم، ۱۴۱۵ هـ.

از جمله مفسران شیعه که گفته‌اند: منظور از شجره ملعونه در قرآن بنی‌امیه می‌باشند، عبارت‌اند از: شیخ طوسی، طبرسی، صاحب منهج الصادقین، شبّر و علامه طباطبایی.
و نیز در تفسیر آیه شریفه «الم تر الی الذین بدّلوا نعمة الله کفراً و احلّوا قومهم دارالبوار».
صاحب تفسیر مجمع البیان حدیثی را به این مضمون نقل می‌کند: مردی از حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره این آیه سؤال کرد، حضرت فرمود: «هم الأفجران من قريش: بنو أمية، وبنو المغيرة»؛ یعنی مراد آیه قرآن دو قبیله‌اند که فاجرترین قبایل قریش هستند که همان بنی‌امیه و بنی‌مغیره می‌باشند.
امام‌ خمینی شجره را در آثار خویش به دو قسم طیبه و خبیثه تقسیم کرده‌ است. امام‌ خمینی اصل شجره را اسماء الهی می‌داند که از جهت وجود هیچ تعینی ندارد و در مقام لا اسم و لا رسم می‌باشد. این همان شجره طیبه است اما آنجا که تعین و تحدید اسمی از اسماء ملاحظه شود، شجره خبیثه است که همه خطایا از او ناشی می‌شود. شجره طیبه همان انسان کامل یا همان اعتقادات قلبی صحیح توحیدی است که اخلاص و عمل صالح، فروع و شاخه‌های آن می‌باشند و شجره خبیثه همان شهوات است که زمین آن نفس اماره و اوراق برگ‌های آن تنبلی و میوه آن معصیت و غایت آن جهنم است. امام‌ خمینی اصل شجره طیبه را اسم اعظم و مبدا تعینات و در مواردی اصل این شجره را وجود و حقیقت نور می‌داند که فروغ آن آسمان و زمین و ارواح و اشباح را شامل می‌شود. و در مواردی امام‌ خمینی با استناد به روایتی پیامبر را به منزله ساقه شجر و ائمه هدی را به منزله شاخه‌های شجره طیبه و شیعیان را به‌ منزله برگ آن شجره تعبیر می‌کند. امام‌ خمینی در مواردی شجره را انسان کامل می‌داند «انا و علی من شجرة واحدة» در مقابل اصل همه شرور و ظلمت شجره خبیثه است که هیچ‌گونه ثبات و قرار ندارد. و در مواردی همه عالم را از حیث غیریت و ماسوائیت که مظهر شیطان است شجره خبیثه، و در مواردی انیت و انانیت را اصل وصول شجره خبیثه می‌داند و معتقد است برای خروج از این شجره خبیثه باید ظاهر و باطن را از انیت و تصرفات شیطان خبیث پاک کرد تا لایق حضور در محضر حق شد. ازاین‌رو لازم است از رجس باطلی که مفسد مدینه عظمی و ام‌ القری است، به تخلیه تامه و تصفیه کامله رسید و از اصل و اصول شجره ملعونه هجرت و از انانیت خارج شد.


همچنین روایتی را محدثان اهل سنت از پیامبر نقل کرده‌اند به این مضمون که هلاک و نابودی امت من به دست جوانانی از قریش خواهد بود که بخاری و مسلم آن را به بنی‌امیه تطبیق کرده‌اند: «يُهْلِكُ أُمَّتِي هَذَا الْحَيُّ مِنْ قُرَيْش».
و در زیارت عاشورا هم به همین معنا می‌باشد: «لعن الله بنی‌امیة قاطبةً».
در زیارت عاشورا می‌فرماید: خدا لعنت کند و از رحمت خود تمام بنی‌امیه را دور سازد؛ ظاهر عبارت حتی با قطع نظر از تأکید و تعمیم به‌وسیله لفظ قاطبه عام است و شامل تمام بنی‌امیه می‌شود و قاطبه عمومیت آن را تأکید می‌کند. پس به‌مقتضای آیات شریفه گذشته و این کلمه از زیارت عاشورا هیچ‌یک از بنی‌امیه مؤمن نبوده‌اند و مورد لعن هستند.


اما یقین داریم که تعدادی از بنی‌امیه از خوبان و مؤمنان واقعی و پیروان ولایت اهل بیت بوده‌اند؛ مثل: خالد بن ‌سعید بن‌ العاص (او از جمله دوازده نفری است که بر ابوبکر اعتراض نمودند، هنگامی که بر منبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) قرار گرفت و او اولین نفر آنان بود.) و ابوالعاص بن ربیع که از بیعت با ابی‌بکر سرباز زدند و با امیرالمؤمنین ثابت‌قدم ماندند.
امامه دختر همین ابوالعاص بعد از شهادت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) طبق وصیت آن حضرت به ازدواج حضرت امیر (علیه‌السلام) درآمد.
همچنین محمد بن ‌ابی‌حذیفه که مادر او دختر ابوسفیان بود؛ ولی خودش از یاران خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌باشد و در راه محبت آن جناب رنج‌ها کشید و سال‌ها در زندان معاویه که دایی‌اش بود، به سر برد و در نهایت با معاویه همراهی نکرد.


برای رفع شبهه موجود بین آیات و متن زیارت عاشورا، به موارد زیر اشاره می‌کنیم:
اکنون با توجه به تعاریض ظاهری بین آیات و متن زیارت عاشورا و روایات در خصوص این افراد باید گفت: مراد از بنی‌امیه آن گروهی هستند که در جهت غصب خلافت و خاموش کردن نور خدا و انکار ولایت ائمه اطهار هم‌پیمان شده و با شمشیر و زبان در بعضی و دشمنی اهل‌بیت تلاش نمودند و از آن جهت که اغلب بنی‌امیه در این مسیر بودند و کسانی که در جهت پیروی از پیامبر و اهل بیت بودند، بسیار کم بوده‌اند و به حکم النادر کالمعدوم. (فرد نادر، در حکم نبودن است.) آن تعداد ناچیز نادیده گرفته می‌شوند؛ چنانچه در جهت عکس هم این‌گونه گفته می‌شود و بنی‌هاشم که اغلب موافق با راه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و اهل بیت بودند، کسانی همچون ابولهب در روش از بنی‌هاشم جدا محسوب می‌شوند.
از این جهت آنجا که اغلب بنی‌امیه به‌خاطر اینکه در تضاد با حق بودند، مورد لعن واقع شده‌اند نه از آن جهت که از اولاد و فرزندان امیه بودند و این قطعی است که اگر کسی از بنی‌هاشم باشد و در مسیر مخالفت با ذات ربوبی قدم بردارد، مورد نص الهی قرار می‌گیرد؛ همانند ابولهب که سوره مسد در شأن او نازل شده است و این قانون اختصاص به زمان گذشته ندارد و در تمام زمان‌ها جاری است. بدین معنا که حتی در این زمان هم اگر کسی بر عقیده بنی‌امیه باشد و مشمول لعن الهی واقع خواهد شد و یا اگر از لحاظ عقیده با اهل بیت همراه باشد از پیروان آنان شمرده خواهد شد.
و این مطلب از فرمایش مولی الموحدین (علیه‌السلام) به‌خوبی برمی‌آید که فرمودند: «راضی بودن و ناراضی بودن، مردم را در سلک یک امت و گروه جمع می‌کند؛ همان‌گونه که در قبیله ثمود در جریان کشتن ناقه صالح (علیه‌السلام) قاتل شتر یک نفر بود، ولی عذاب الهی بر همه آنان نازل شد؛ چون همه آنان به عمل او راضی بودند».
[۲۳] مشکینی، علی، قصار الجمل، ج ۱، ص ۲۵۳، باب الرضا بالظلم.



ملاک خوب و بد بودن، اطاعت و عصیان است، نه نژاد و از فلان قوم و قبیله بودن.همان‌گونه که خداوند در خطاب به حضرت نوح که تقاضای نجات پسر گناه‌کارش را نمود، فرمود: «انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح...».
حضرت امام رضا (علیه‌السلام) به حسن بن‌ جهم فرمودند: او در واقع پسر نوح بود؛ اما چون از اطاعت الهی سرباز زد، خداوند او را از فرزندی نوح خارج ساخت و همین‌گونه است که اگر کسی از ما بنی‌هاشم باشد، اطاعت خداوند نکند، از ما نیست و چون، تو، ای حسن بن جهم، اطاعت الهی نمودی، از ما اهل بیت خواهی بود؛ همان‌گونه که در مورد سلمان فارسی خطاب «سلمان منا اهل البیت» صادر شد.
مؤید دیگر از قرآن کریم این آیه شریفه است که می‌فرماید: «انما المؤمنون اخوة»؛ یعنی این ایمان است که موجب اخوت و برادری می‌شود و عدم آن موجب قطع اخوت می‌گردد؛ هر‌چند برادر یا فرزند امام باشد.
قضیه برخورد حضرت رضا (علیه‌السلام) با برادرشان زید بن موسی ‌بن جعفر معروف است که خدمت آن حضرت رسید؛ سلام کرد، حضرت جواب سلام او را ندادند، عرض کرد: من پسر پدرتان هستم، چرا جواب سلام مرا نمی‌دهید؟ حضرت پاسخ دادند: تا زمانی برادر من هستی که اطاعت الهی داشته باشی و چون عصیان الهی کردی، دیگر بین من و تو برادری نخواهد بود.
همچنین آورده‌اند که فردی از بنی‌امیه به نام سعد بن عبدالملک که از اولاد مروان بود و امام باقر (علیه‌السلام) به او لقب سعدالخیر دادند، روزی خدمت آن حضرت وارد شد؛ در‌حالی‌که همچون زنی که فرزند از دست داده گریه می‌کرد، حضرت از او علت گریه را جویا شدند؛ پاسخ داد: چگونه گریه نکنم و حال اینکه من از شجره ملعونه هستم؛ حضرت به او فرمودند: تو از بنی‌امیه نیستی، تو از ما هستی؛ تو مگر قرآن نخواندی که این آیه شریفه را از قول حضرت ابراهیم حکایت می‌کند: «فمن تبعنی فانه منی». آنکه از من پیروی کند از من است.


در نتيجه اگر مراد از بنی‌اميه يعنی آن گروهی كه در جهت غصب خلافت اهل بيت حركت كرده‌اند باشد، امثال خالد بن ‌العاص، محمد بن ‌ابی‌حذيفه و ... به اصطلاح تخصصاً از بنی‌اميه خارج خواهند بود؛ يعنی داخل آنها نبوده‌اند تا گفته شود به چه دليل استثنا شده‌اند و اگر خروج تخصصی را هم نپذيريم، آيه شريفه و فقره زیارت عاشورا به اين روایات تخصيص خورده است؛ و از این قبيل در قرآن زياد است.


۱. اسراء(۱۷)،‌آیه ۶۰.    
۲. فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الرازی (التفسیر الکبیر)، ج۲۰، ص۲۳۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۳. آلوسی بغدادی، سیدمحمود، تفسیر روح المعانی (تفسیر الآلوسی)، ج۱۵، ص۱۰۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۴۰۵ ه.    
۴. سمعانی، عبدالکریم، تفسیر القرآن الکریم (تفسیر السمعانی)، ج۳، ص۲۵۴، تحقیق ابی‌تمیم و ابی‌بلال، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ ه.    
۵. قنوجی بخاری، صدیق بن حسن، فتح البیان، ج۷، ص۴۱۵، مکتبه العصریه، بیروت، ط دوم، ۱۴۱۵ هـ.
۶. ابراهیم(۱۴)،‌آیه ۲۸.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۷۸، بیروت، دارالمعرفه.    
۸. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۹. خمینی، روح الله، شرح دعاء السحر، ص۱۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۱۰. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۳۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۱. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۲. خمینی، روح الله، شرح دعاء السحر، ص۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۱۳. خمینی، روح الله، شرح دعاء السحر، ص۱۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۱۴. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۱۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۵۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح الله، سرّ الصلاة، ص۵۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۹۹، ریاض، بیت الافکار الدولیه، ۱۴۱۹، کتاب الفتن، باب ۳، ح ۳۶۰۴.    
۱۸. محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۹۹، ریاض، بیت الافکار الدولیه، ۱۴۱۹، کتاب الفتن، باب ۳، ح ۳۶۰۵.    
۱۹. محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۹، ص۴۷، ریاض، بیت الافکار الدولیه، ۱۴۱۹، کتاب الفتن، باب ۳، ح ۷۰۵۸.    
۲۰. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۳۶، ح۲۹۱۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه، کتاب الفتن باب ۱۸.    
۲۱. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ص ۹۷، تحقیق سیدمحمدباقر موسوی خراسانی، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۰۱ ه.    
۲۲. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ص ۹۹، تحقیق سیدمحمدباقر موسوی خراسانی، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۰۱ ه.    
۲۳. مشکینی، علی، قصار الجمل، ج ۱، ص ۲۵۳، باب الرضا بالظلم.
۲۴. حجرات(۴۹)،‌آیه ۱۰.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۲۱، چاپ بیروت.    
۲۶. ابراهیم(۱۴)،‌آیه ۳۶.    
۲۷. شیخ مفید، محمد بن نعمان، اختصاص، ص ۸۵، تحقیق علی‌اکبر غفاری، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۲.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شجره ملعونه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۲.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار