شادی در زندگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هدف این نوشته بررسی دیدگاه
اسلام درباره شادی ممدوح در زندگی
مسلمانان است تا از این طریق علاوه بر فراهم شدن راهنمائی عملی در این زمینه، موضع
قرآن و
روایات و باید و نبایدهای آن در سبک زندگی مسلمانان روشن شود.
روش مورد مطالعه در این تحقیق تحلیل محتوا است و
آیات و
روایات حاوی تبیین موضوع مورد بحث از منابع معتبر اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. از نتایج این تحقیق چنینن استنباط میشود که
اسلام نه تنها شادی صحیح را نهی نکرده، بلکه عوامل مختلف ایجاد آن را نیز مطرح نموده و در عین حال انواع شادیهای
مذموم و عوامل ایجاد آن را نیز مطرح کرده است و به دلیل لحاظ کردن ویژگیهای فطری
انسان و مدنظر قرار دادن صلاح
دنیا و
آخرت او، دیدگاه کاملتر، جامعتر ومناسبتری در مقایسه با
مکاتب غیرالهی در مورد عوامل و راهکارهای ایجاد
شادی در انسان دارد.
دین مبین اسلام متکفل پاسخگویی به نیازهای بشری در تمام زمینهها است و متعلق دعوت دینی زوایای مختلف زندگی انسان است؛ از اینرو چون دامنه نیازهای بشری تا تمام زوایا گسترش دارد، پس
دین در دو بعد مادی و معنوی در زمینه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی، اخلاقی و غیره برنامه دارد. انسان از دیرباز به دنبال پاسخگویی به این سوأل بوده که چه چیزی بیشتر موجبات رضایتش را فراهم میسازد؟ با چه سازوکارهایی میتواند از زندگی در این دنیا بیشتر خرسند باشد؟ تفکر چگونه شاد زیستن ایدهای است که از گذشته
ذهن نوع
بشر را به خود مشغول داشته، بهگونهای که وی همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهتر زیستن و کسب لذت و بهرهای بیشتر از زندگی بوده است؛ فیلسوفان یونانی، رومی و حتی
ارسطو به عوامل مؤثر بر شادمانی پرداختهاند؛ البته عوامل مؤثر بر شادمانی را نمیتوان عوامل جهانشمول تلقی کرد، چراکه هر فرهنگی دلایل متفاوتی برای شادی دارد.
امروزه راهکارهای گوناگونی برای ایجاد شادی پیشنهاد میشود که بسیاری از آنها یا تأثیر کمی بر شادی دارند (مثل ابزار چهرهای و موسیقی)، یا تأثیر آنها بر شادی کوتاهمدت است (مثل دریافت
هدیه و تماشای
فیلم) و یا در کوتاهمدت یا درازمدت بر
روح و
جسم انسان اثرات نامطلوبی باقی میگذارند (مثل فعالیت جنسی لجامگسیخته و نامشروع و مصرف
الکل یا
مواد مخدر)؛ از طرف دیگر پیروان
ادیان الهی عقیده دارند که فقط این ادیان توانستهاند برنامه کاملی برای زندگی انسان ارائه دهند که ضمن پاسخگویی به نیازهای مختلف بشر با
فطرت او نیز سازگار بوده و ضامن
سعادت واقعی او در دنیا و آخرت باشد؛ بهویژه مسلمانان بنابر فرمایش کتاب آسمانی خود، قرآن، چنین باوری را در مورد اسلام دارند. آنها عقیده دارند قرآن کلام خداست و خدا به نیازهای بشری بیشتر از هر کس دیگر احاطه دارد و لذا قرآن بیشترین مطابقت را با اقتضای حال مخاطبان دارد. با توجه به آنچه مطرح شد، هدف این مقاله بررسی دیدگاه اسلام با توجه منابع آن یعنی قرآن و روایات، درباره شادی ممدوح و عوامل مؤثر بر آن و نیز با عنایت به پیشفرض
سبک زندگی اسلامی است.
سبک در
لغت به معنای شیوه و روش است و زندگی دورهای است که انسان از تولد تا
مرگ را در این دنیا میگذراند. از دیدگاه پیشوایان دینی ما، دریافت سبک درستی از زندگی، موجب بهروزی، سودمندی و رضایت خاطر شخص و جامعه است و آن جز در سایه دانشاندوزی میسر نیست.
امام صادق (علیهالسلام) از طریق پدرانش از
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل نموده که فرمود: «لا خیر فی العیش الّالرجلین عالم مطاع او مستمع واع؛
در زندگی جز برای دو نفر خیری نیست: عالم فرمان برده و شنونده نگه دارنده»؛ با توجه به این
حدیث شریف انسان غیر از فطرت الهی خود که او را در مسیر راست قرار میدهد، باید بیاموزد، اما پرسش اساسی این است که از چه کسی و چگونه باید بیاموزد؟ آیا جز این است که آموزههای الهی و حیاتی بهترین و مناسبترین شیوه در جهت
خیر و صلاح دنیوی و اخروی نوع بشر است؟
بنابراین مهمترین نکتهای که دراینباره محل اندیشه است، توجه به ماهیت دعوت الهی
انبیاء است؛ بسیار کسانی بودهاند که مردم را به مقولهای معنوی نیز دعوت کردهاند؛ لیکن تنها منبعث از ندای وجدان بیدار خودشان بوده است. آنچه وجه تمایز دعوت انبیاء الهی (علیهمالسلام) با این دعوتها است، جنبهی الوهی داشتن و منبعث بودن از مصدر
وحی و الهام ربانی است، اما به لحاظ ماهیتی – چنانچه در یک بررسی مجموعی از آیات قرآن به دست میآید- شامل جنبههایی نظر به چهار گونه ماهیتی بلاغی، تعلیمی، ارشادی یا آگاهسازی و دستوری یا حکمی است. از باب نمونه، آنچه از ماهیت بلاغی پیامبران الهی (علیهمالسلام) خبر میدهد: «ما هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادهایم مگر اینکه به او وحی کنیم که خدایی جز من نیست مرا بپرستید»
همچنین در ارتباط با جنبه روشنگری و آگاهسازی مردمان نسبت به حقایق، که ناظر به ماهیت تعلیمی انبیاء نیز است میفرماید: «پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قومش تا (حقایق را) برایشان روشن نماید».
یکی دیگر از این ویژگیها که در زمره اهداف دعوت انبیاء نیز قرار دارد، جنبه نجاتبخشی از
عذاب الهی است. خداوند از زبان یکی از داعیان خطاب به مردم میفرماید: «ای مردم به ندای داعی خداوندی پاسخگویید تا شما را بیامرزد و از عذاب دردناک پناهتان دهد»
که به ماهیت
وعظ و
ارشاد انبیاء التفات دارد. در ارتباط با آنچه ناظر به مطاع بودن در قالب دستورهای الهی است؛ یعنی آن جنبه که ناظر به ماهیت دستوری و حکمی دعوت انبیاء است میفرماید: «هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه در چهارچوب دستور خدا مورد
اطاعت واقع شود».
بنابراین با توجه به این اشارات،
خداوند متعال به معرفی الگو و شیوهنامه رفتاری برای زندگی مادی و معنوی انسان میپردازد. زمانی که انسان در مقام بیان و تفهیم و تفاهم باشد، برای رسیدن به مقصود باید الگو ارائه بدهد. ما نیز اگر بخواهیم سبک زندگی اسلامی را برای مردم تبیین کنیم در نخستین گام باید به ارائه الگویی از رهبران و پیشوایان خود بپردازیم و قبل از روی آوردن به هر شخصیت به پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اقتدا کنیم. پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در قرآن کریم بهعنوان الگو و سرمشق نیکوی مسلمانان معرفی شده است.
در تمام صفحات کتاب خدا تبعیت و پیروی از ایشان
واجب شمرده شده است؛
به همین دلیل اعمالی که بدون تأسی و
هدایت پیامبران (علیهمالسلام) باشد
باطل است.
همین الگوگیری و تأسی از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود که از امتی متوحشی که به
برادر خود رحم نمیکرد، امتی ساخت و پرداخت که در صدر امتهای با فرهنگ قرار گرفت.
با بررسی الگوی تربیتی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، به دلیل دو ویژگی - خصایل شخصی و آموزههای شریعت – میتواند الگوی بسیار مناسبی برای ارائه سبک زندگی تهیه نمود. این الگو در سه زمینه: خانه، کودکان و محیط جامعه موضوعیت مییابد. هر چند همه حرکات و سکنات آن بزرگوار جذاب و آموزنده است- با توجه به اینکه بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و عرض ایشان
ائمه (علیهمالسلام) بهعنوان الگوهای مناسب سبک زندگی اسلامی مطرح هستند-، سؤالی که مطرح میشود این است که با عنایت به اینکه نوع مشی و رفتار فردی و اجتماعی آنان در برخی موارد متفاوت بوده است، کدام شیوه و فرد را بهعنوان الگو انتخاب کنیم؟ به نظر میرسد اسوه گیری در این زمینه به این شکل درست نباشد که متحجرانه همان قالب و شکل رفتاری خاص را عیناً تقلید کنیم، بلکه مقصود آن است که مالک و مناط روح و پیام محتوایی آن سیره رفتاری را درک نماییم و آن را در شکل و رفتار جدید با توجه به شرایط زمانی و مکانی بهکار ببندیم. شاهد بر این مدعا تصریح خود امامان معصوم (علیهمالسلام) به این تفاوتهاست؛ آنجا که میفرماید: «علی در زمان سختی و تنگی بوده است و ما در زمان فراخی و خدا دوست دارد اثر نعمات خود را در بندگان خود ببیند». این مطلب را امام صادق (علیهالسلام) در جواب سفیان ثوری و عباد بشری فرمود، آنگاهکه آنان بر
امام خورده گرفتند که تو کجا و جدت علی کجا! در زندگی
زهد و سادهپوشی، امام در حدیث عباد اضافه نمود که اگر حالا من بخواهم لباسی مثل لباس علی بپوشم مردم خواهند گفت این شخص ریا میکند.
در نگاه نخست به شادی در اسلام، با دو رویکرد کاملاً متفاوت روبهرو میشویم؛ از یکسو شادی نکوهیده و از یکسو
مدح شده است.
خداوند در قرآن میفرماید: «ما اصاب من مصیبه فیالارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها انّ ذلک علی الله یسیر لکیلا تأسو علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم و الله لا یحب کل مختال فخور؛
هیچ مصیبتی، نه در
زمین و نه در جانهایتان نرسد، مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم در
لوح محفوظ است، این بر خدا آسان است، تا بر آنچه از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده، شادمانی نکنید و خدا هیچ فخرفروشی را دوست ندارد. "آخر آیه (و الله لا یحب کل مختال فخور)، نشانگر آن است که اسلام با شادی بر خواسته از خودپسندی و فخرفروشی مخالف است، نه همه شادیها. در روایت آمده است، پیامبر اعظم به
امام علی (علیهالسلام) فرمود: «یا علی! لا تمزح فیذهب بهاؤک؛
علی شوخی نکن تا سبب شود ارزش تو از بین برود». آخر روایت (فیذهب بهاوک) نشانگر آن است که اسلام با شوخیهای از بین برندهای ارزش افراد است، مخالف است، نه همه شوخیها.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «انه اضحک و ابکی؛
اوست که میخنداند و میگریاند».
نیز میفرماید: «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون؛
بگو به فضل خدا و به رحمتش، اینها باید شاد شوند، این از هرچه جمع میکنند، بهتر است».
در قرآن کریم واژه
فرح و مشتقات آن ۲۲ بار و واژه
سرور و مشتقات آن ۳ بار آمده است.
راغب اصفهانی میگوید: در زبان عربی واژه
فرح به معنای لذت زودگذر بهکاررفته و بیشترین کاربرد آن نیز مربوط به لذتهای بدنی و جسمی است؛ همچنین
فرح در قرآن بیشتر برای شادیهای
مذموم بهکاررفته که ناشی از نیروی شهوانی و لذت بدنی تؤام با خرسندی است.
اما دقت در آیات قرآن کریم این حقیقت را روشن میسازد که اگرچه
فرح در مواردی مذمت شده است، اما در مقابل آن آیاتی نیز وجود دارد که
فرح را جزء نعمتها محسوب نموده و حتی آن را برای بهشتیان
نعمت میشمرد. (در بخشهای بعدی اشاره میشود). در نگاه اول به نظر میرسد این دو دسته از آیات با هم تعارض دارند، اما همانطور که در بررسی معنای لغوی
فرح مشخص شد، این
اصطلاح گاهی معانی مثبت و گاهی معانی منفی دارد. در مورد تفاوت اصطلاحات
فرح و سرور چنین ادعا شده است که واژه "سرور" در جایی بهکار میرود که حالت شادی همراه با آرامش قلبی باشد. کاربرد این واژه در
زبان فارسی نشان میدهد که سرور تنها در جایی بهکار میرود که نفع و لذتی حقیقی در میان باشد، درحالیکه
فرح گاهی در جایی کاربرد دارد که نفع و لذت در میان نیست و تنها شادمانی بدون منفعت و لذت است، مانند شادمانی کودکانه که با
رقص، دوندگی،
شنا و مانند آن پدید میآید.
برخی عقیده دارند انسان از تمام مرزها آزاد است که عبور کند و هیچ دینی حق ندارد او را در قیدوبند قرار دهد. این عقاید صرفاً خواستگاهی جز
الحاد و مادهگرایی ندارند؛ اما بنا بر عقیده ادیان ابراهیمی بهویژه اسلام، شادی نیز مرزهایی دارد که مهمترین آن عبور نکردن از قوانین الهی است؛ در زیر به نمونههایی از شادیهای
مذموم اشاره میشود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ان تمسکم حسنه تسوهم و ان تصبکم سیئه یفرحوا بها و ان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیئاً ان الله بما یعلمون محیط؛
اگر به شما خوشی رسد مایه اندوهشان میشود و اگر به شما بدی رسد بدان شاد میشوند؛ اگر بر ناگواریها
صبر کنید و
تقوا پیشه کنید، نیرنگشان اندک زیانی به شما نمیرساند، چراکه خدا به آنچه میکنند، احاطه دارد». در این آیه شادمانی کسانی که از رسیدن رنج به
مؤمنان خوشحالی میکنند،
مذموم دانسته شده است و ایمنی از گزند بدخواهان را مشروط به صبر و تقوا نموده است و در آخر میفرماید: خدا به آنچه میکنند، احاطه دارد، یعنی همه کیدهای آنها را علیه شما و دینتان میداند.
در قرآن کریم این نوع شادی گاهی با واژه
فرح که مقید به (غیرالحق) شده، مورد اشاره قرار گرفته است. میفرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فیالارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون؛
ای دوزخیان این عذاب به سزای آن است که در زمین به ناروا شادمانی میکردید و بدان سبب است که سرمستی مینمودید». "ذلکم" در این آیه
اشاره به
آیه قبل دارد که در آن عقوبت
کافران مشخص شده است: «یضل الله الکافرین»
و در واقع علت این عذاب را شادمانی غیر حق و کاذب آنان بیان میکند.
علامه طباطبایی (رحمهاللهعلیه) در
تفسیر آیه مذکور اینچنین اظهارنظر کرده است: کافران به خاطر احیای
باطل خود و از بین بردن
حق و کوبیدن آن
فرح و مرح (به معنی خوشحالی و نشاط بیشازحد،
تکبر و خود بزرگبینی، ریختوپاش و بیخیالی در زندگی) میکردند؛ از اینرو عاقبت کار آنان به
ظلالت ختم میشود. درواقع این ضلالتی که خداوند بهعنوان عذاب برای آنان مقرر فرموده است،
کیفر فراموشی وظیفه آنان از سوی خودشان و بیتوجهی به نعمتهای الهی و نه ضلالت تکوینی است.
ادیان الهی هیچگاه لذتهای
حلال را نهی نکردهاند. آنچه آنها نهی کردهاند، لذتهای کاذب و زودگذری است که در کوتاهمدت یا درازمدت بر روح و جسم انسان و بر زندگی فردی و اجتماعی او اثرات نامطلوبی باقی میگذارد.
پرداختن به
حرام دنیا، گرچه ممکن است خوشی آنی و لذت کاذبی ایجاد کند، اما از آنجاکه با فطرت و طبیعت انسان ناسازگار است و در کوتاهمدت یا درازمدت بر روح و جسم انسان و بر زندگی فردی و اجتماعی او اثرات نامطلوب و گاه جبرانناپذیری باقی میگذارد و
غم و اندوه و
حسرت به دنبال دارد.
گاه انسانها به دلایل مختلف، بهویژه به دلیل دوری از تعالیم الهی، که این خود خواستگاههای گوناگونی دارد، به درجهای تنزل میکنند که با کار زشتی که انجام دادهاند، شاد و خوشنود میشوند؛ این شادی کاذب درست نقطه مقابل شادیای است که انسانها پس از انجام کار خیر انجام میدهند؛ چراکه همانطور که به
تجربه ثابت شده است، اگر اندک وجدان بیدار در انسان باقی باشد، خوشنودی بعد از انجام
گناه دیری نمیپاید و جای خود را به
عذاب وجدان میدهد؛ در مقابل، شادی و خوشنودی از انجام کار
خیر بهعنوان یک خاطره خوش معمولاً همیشه در ذهن انسان باقی میماند. امام علی (علیهالسلام) در سخنان گهربار خود، ضمن بیان این فرض، فلسفهای عمیق را در این خصوص بیان میفرمایند، آنجا که فرموده است: «التبجج بالمعاصی اقبح من رکوبها؛
شادی برای گناه زشتتر از انجام آن است»؛ بنابراین وقتی کسی در مجلس
لهو و لعب یا مجلسی که
نامحرم در آن حضور دارد، شادی میکند، چون فی نفسه حضور در این مجالس باعث گناه میشود، لذا انجام شادی در این مجالس بنا بر فرمایش حضرت همین باشد که باعث غوطهوری بیشتر نوع انسان در گناه میشود؛ زیرا شادی و شاد بودن با فطرت انسان سازگار است و محرکی قوی برای اعمال ناپسند انسان میشود.
انسانهای درستکار وقتی حتی از موضوعی که باعث سرور آنها شده است به فردی برخورد میکنند که به هر دلیل محزون است در برخورد و معاشرت با او شادی خود را ابراز نمیکنند؛ چراکه همدلی با دوست خود را بر ابراز شادی خود ترجیح میدهند. این آموزه پسندیده اخلاقی در کلام
امام حسن عسگری (علیهالسلام) اینگونه بیان شده است: «لیس من الادب اظهار
الفرح عند المحزون؛
شادی در برابر محزون از
ادب به دور است» از همینجا اهمیت مسئلهای که گاه در جامعه ما دیده میشود، نمود عینی پیدا کندو آن این است که گاه در مجالس افراد برای ابراز سرور بهوسیله جوک و لطیفه اقلیتهای ملی
ایران را مورد
تمسخر قرار میدهند، تا با محزون کردن آنان، خود را شاد نمایند؛ لذا این پدیده
مذموم بههیچروی نمیتواند مورد قبول یک شخص که با سبک و شیوهای اسلامی زندگی میکند، باشد. قرآن کریم نیز در نکوهش شادی برای تمسخر مؤمنان میفرماید: «انّ الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون؛
همانا بدکاران پیوسته به کسانی که ایمان آورده بودند، میخندیدند».
مذموم بودن دروغگویی و دروغپردازی در جای خود مورد بحث صاحبنظران قرار گرفته است؛ بهطوریکه در جوامع اسلامی افراد از کودکی بهعنوان یکی از مهمترین آموزههای دینی و اخلاقی با زشتی این پدیده، که خود میتواند مصدر بسیاری از گناهان باشد آشنا میشوند. گاهی در محاورات بین برخی از مردم و نیز برخی رسانههای جمعی و مخاطبانشان امری بهدروغ به دیگری نسبت داده میشود که نکتهای طنزآمیز و شادیآفرین در خود نهفته دارد که باعث شادی و خنده مخاطب میشوند؛ از اینرو است که پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با تشخیص این پدیده شوم انسانها را از این کار نهی نموده و میفرمایند: «ویل اللّذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم، ویل له، ویل له، ویل له؛
وای بر کسی که
دروغ میگوید تا مردم را بخنداند! وای بر او! وای بر او! وای بر او!»، بنابراین ناپسند بودن نوع شادی چه از جانب دروغپرداز مضحک کننده و چه از جانب شخصی یا اشخاصی که به این نوع دروغپردازیها میخندند و شادی میکنند، تا حدی است که نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با عدم بیان میزان مجازات این اشخاص در
آخرت آنها را مستحق هرگونه کیفری میداند. البته بدیهی است که میزان مجازات دروغگوی مسخرهگر بسیار بیشتر از کسی است که بدون بررسی بهدروغ پردازی دیگری خندیده و شادی کرده است.
شادیهای ناروا، آثار زیانباری دارند، از جمله:
شادیهای مستانه و افراطی، گاهی موجب تنش و برخورد با دیگران میشود و در نتیجه به تنش،
جنگ و دعوا میانجامد. بهطورمعمول در شادیهای افراطی و ناروا حرکاتی انجام میشود که
آزادی، آسایش و
امنیت دیگران را به خطر میاندازد. امام علی (علیهالسلام) این موضوع با بیانی شیوا گوشزد مینماید: «رب طرب یعود بالحرب؛
چهبسا خوشی و شادی که بر جنگودعوا منتهی میشود».
برخی از شادیها به جهت توام بودن با
فساد و گناه، سر انجام به
ذلت و رسوایی شخصی میانجامد. این ذلت و رسوایی چهبسا آثار سوء روحی و اجتماعی بر نزدیکان شخص باقی میگذارد و ایکاشهایی که بعد از آن به زبان میآورند گواه این است که شیوه درستی را برای زندگی شخصی و خانوادگی انتخاب ننمودهاند. امام علی (علیهالسلام) با تنبیه به این نکته اساسی آن ذلت و رسوایی را که با انجام شادی نامشروع دامنگیر فرد میشود،
عقوبت الهی دنیوی معرفی مینماید. آنجا که میفرماید: «من تلذذ بمعاصی أورثه الله ذلّاً؛
کسی که از گناهان و معاصی لذت ببرد
خداوند او را ذلیل خواهد کرد».
یکی از سنتهای الهی این است که هرگاه جامعهای به خوشگذرانی، عیاشی و تنپروری (بهعنوان شادیهای
مذموم) روی آورد، دیر یا زود سقوط خواهد کرد. به همین جهت است که قرآن مجید وقتی از سقوط ملتها سخن میگوید، از این واقعیت تحت عناوین مترفین، فاسقین و غیره یاد میکند: «و اذا اردنا أن نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقتوا فیها فحق علیها القول مدمّرناها تدمیراً؛
ما چون اهل دیاری را بخواهیم (به کیفر گناه) هلاکت سازیم، پیشوایان و متنعمان آن شهر را امر کنیم (به اطاعت، لیکن آنان) راه
فسق و تبهکاری و
ظلم در آن دیار پیش گیرند (و مردم به راه آنها میروند) آنگاه
تنبیه و عقاب ما تحقق خواهد یافت، آنگاه همه را هلاک سازیم».
علاوه بر کیفرها و عقوبتها و آثار دنیوی که به برخی از آنها اشاره شد، عذابهای اخروی که گریبان گناهکاران را در آخرت خواهد گرفت بسی دردناکتر، طولانیتر و پر اثرتر از عواقب سوء دنیوی است. همانطور که اشاره شد شادی بهخودیخود، بههیچوجه در آموزههای اسلامی امری ناپسند نیست، اما بهطورکلی انجام شادیها و خوشیهایی که انسان را به گناه آلوده میکند، نهتنها ناپسند است، بلکه عذاب اخروی را نیز به دنبال دارد؛ از اینرو است که
پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «من أذنب ذنباً و هو ضاحک دخل النار و هو باک؛
کسی که گناه کند درحالیکه میخندد، در
قیامت داخل
آتش جهنم میشود، درحالیکه گریان است».
بهطورکلی به نظر میرسد زمانی
شادی و سرور در زندگی انسان مؤثر واقع شده و نهادینه میشود که اثر آن مداوم و طولانیمدت باشد، همچنین اثر یا آثار سوئی در زندگی انسان از خود باقی نگذارد. آموزههای
دین مبین اسلام بر همین اساس شیوهنامه زندگی انسان را با توجه به تمام ابعاد درونی و بیرونی انسان تنظیم نموده است؛ بنابراین محور و رویکرد آموزههای اسلامی به شادی در زندگی نوع بشر، ناظر به مداومت شادی و خوشی و نیز باقی نگذاردن آثار سوء خوشیهای زودگذر در زندگی مادی و معنوی انسان است. در زیر به نمونههایی از شادیهای ممدوح و نیز سیره رفتاری اولیاء دین در مواجه با این شادیها اشاره میشود. چه اینکه الگوهایی والاتر و برتر از این بزرگواران برای سبک زندگی انسان وجود ندارد.
زمانی که انسان از دستورات پروردگار خویش بهعنوان
مبدأ و
معاد وجودی انسان پیروی مینماید، طبیعتاً و طبعاً احساس خوشی و سروری وصفناپذیر در او پدید میآید.
امام علی (علیهالسلام) دراینباره میفرمایند: «سرور المؤمن بطاعه ربه؛
شادی
مؤمن به پیروی از پروردگارش است».
امام علی (علیهالسلام) فرمود: «اکثر سرورک علی ما قدمت من الخیر؛
شادیات را برای کارهای خیری که (برای آخرت) فرستادهای زیاد کن».
در روایت آمده است: مردی با خوشحالی نزد
امام جواد (علیهالسلام) آمد. امام جواد (علیهالسلام) از او پرسید: علت خوشحالیت چیست؟ او جواب داد: از پدرت شنیدم که فرمود: بهترین روزی که سزاست بنده خدا شاد باشد، روزی است که در آن توفیق یافته باشد خدمتی به برادر مؤمن خود بکند. من امروز توانستم به ده نفر از برادرانم که نیازمند بودند کمک نمایم؛ از اینرو خوشحالم؛ امام جواد (علیهالسلام) فرمود: به جانم سوگند تو سزاوار این خوشحالی هستی.
زمانی که انسان میبیند حقی از دیگری پایمال شده یا دستوری از دستورات الهی به باد فراموشی سپرده شده است یا باطلی در جامعه سر بر آورده است که با معیارهای انسانی ـ اسلامی همخوانی ندارد، ساکت نخواهد نشست و در جهت تعدیل این دو گام بر خواهد داشت. مسلماً احساس شادی و سروری که از اینگونه اعمال به انسان دست میدهد وصفناپذیر خواهد بود. امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «شادی تو باید برای احیای...
حق باشد» و در جای دیگر میفرماید: «شادی تو باید برای نابودی
باطل باشد».
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پیامبر مهربانی است.
سیره آن حضرت نشانگر
عشق او به مردم است.
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) غمها را از دلها میزدود و مهربانی را در دلها میکاشت. او نسیم محبت در بیابانهای
جاهلیت بود. در روایت آمده است که: «کان رسولالله سیّر الرجل اصحابه اذا راه مغموما بالمداعبه»
سیره رسول خدا، اینچنین بود که هرگاه یکی از یارانش را ناراحت میدید با شوخی کردن او را شاد میکرد».
در سخنان
پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) شاد کردن مؤمن از "با فضیلتترین کارها" دانسته شده است. نهتنها معصومان خود چنین روشی داشتند، بلکه دیگران را نیز به آن تشویق میگردند.
در سخنان معصومان (علیهمالسلام) شوخی دینباوران، "
عبادت" و خنده آنان "
تسبیح الهی" بیان شده است و برای کسی که مسلمانی را شادمان سازد، پاداش فراوانی نوید داده است.
در روایت، سیمای مؤمنان اینگونه توصیف شده است: چهره آنان نوعی گشایش، انبساط و روشنی دارد و قلبشان لبریز از شادی و شور و شعف است.
ذکر این نکته درباره شوخیکردن حائز اهمیت است که شوخی در جای خود مطلوب و پسندیده و لازم است، اما
عزتنفس و ارزش انسان ایجاب میکند که شوخی، شرایط و
آداب و بایدونبایدهایی داشته باشد. تا در سایه آن ارزش و
احترام انسانها محفوظ بماند و اگر این حدود و شرایط رعایت نشود، نهتنها شوخی مطلوب نیست، بلکه پیامدهای نامطلوبی دارد. شوخی در اسلام هرگز به معنای بیادبی، سخن بیجا و نیشدار و توهینآمیز نیست، بلکه شوخی اگر باعث آبروریزی دیگران شود یا اسرار دیگران را فاش کند،
گناه است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در اینباره میفرماید: «انی لا
فرح و لا اقول الّا حقاً»
من شوخی میکند، اما هرگز حرف باطل و بیهودهگویم.
از بررسی مجموع آیات قرآن کریم درباره شادی که با واژههای
فرح و سرور و مشتقات آنها مورد اشاره قرار گرفته است، چنین استنباط میشود که قرآن نهتنها شادی صحیح را نهی نکرده است، بلکه عوامل مختلف ایجاد آن را نیز مطرح نموده است. شادی بهعنوان نعمتی بزرگ هم در دنیا و هم در آخرت مطرح است. در عین حال آیات و روایات انواع شادیهای
مذموم و عوامل ایجاد آن را معرفی نمودهاند. قرآن سرور و شادی را که موجب
تکبر و
فخرفروشی میشود، ناشایست دانسته و آن را امری دور از شأن مؤمن برمیشمارد
و نیز شادمانی ناحق و سرمستی گسترده در جامعه از سوی
کافران را سبب گرفتاری انسان در آخرت میداند.
در کل قرآن
خودفراموشی و دنیازدگی را نکوهش میکند و معتقد است انسانها باید به فضل و رحمت بیپایان پروردگار و مصادیق آن از جمله کتاب بزرگ الهی که جامع نعمتهاست خوشنود شوند، نه امکانات دنیوی و جمع ثروتها و بزرگی مقامها، قوم، نژاد و امثالهم. همین امر وجه افتراق عوامل مطرح شده در قرآن برای ایجاد شادی ممدوح و عوامل معرفی شده در دنیای امروز را روشن میسازد؛ بهعبارتدیگر در عین حال که بسیاری از روشهای مورد استفاده امروزی برای ایجاد شادی با عوامل مطرح شده در قرآن کموبیش مشابه است که به پارهای از آنها در این مقاله اشاره شد، اما بهجای بعضی از روشهای که تأثیر کمی بر شادی دارند (مانند ابزار چهرهای و موسیقی) یا تأثیر آنها بر شادی کوتاهمدت است (مانند تماشای
فیلم و دریافت
هدیه) و یا در کوتاهمدت یا درازمدت بر
روح و
جسم انسان اثرات نامطلوبی باقی میگذارد (مانند فعالیت جنسی لجام گسیخته و مصرف
الکل).
در قرآن آن دسته از عوامل ایجاد شادی که در راستای تکامل انسان و مایه تطهیر روح و جان و زمینهساز
قرب الهی و ضامن
سعادت جاودانه است، نیز مطرح میشود که بهعنوان نمونهای از آنها میتوان
فضل و
رحمت الهی دریافت آیات کتاب آسمانی، یاری خدا و تحقق وعدههای الهی و مواهب طبیعی اشاره کرد. فردی که به چنین عواملی توجه دارد برای به دست آوردن یا اجتناب از آنچه در حیطه اختیار و کنترل اوست و در عین حال
سرنوشت نهائی او را رقم میزند بر انگیخته میشود و از بابت آنها شاد میشود و به سبب مسائلی زودگذر و کماهمیت یا مسائلی که در
اراده او نیست دچار شادی یا ناراحتی افراطی نمیشود. نهایت آنکه، آنچه بهعنوان یک معیار اصلی میتوان این است که طبق نظام ارزشی اسلام مطلوبیت واقعی هر چیزی زمانی است که در مسیر مطلوبیت نهائی و سعادت ابدی انسان است و این مطلوبیت هم شامل امور مادی و غریزی
حلال و هم امور معنوی است و دستیابی به چنین مطلوبی است که در مورد امور مادی، شادی دنیوی و در مورد امور معنوی شادی پایدار را به دنبال خواهد داشت.
(۱) قرآن کریم.
(۲) نهجالبلاغه.
(۳) تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم.
(۴) حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، بیتا.
(۵) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارا لعلم الشامیه، ۱۴۱۲ق.
(۶) طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی، جلد ۲۰، قم، انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴.
(۷) طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۳۶۲.
(۸) طیبی، ناهید، قرآن نشاط و شادی، ۱۳۸۲.
(۹) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۲۶۵.
(۱۰) نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل بیت.
(۱۱) محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳.
(۱۲) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد ۷۷، بیروت، موسسه الوفا، ۱۴۰۳ق.
(۱۳) مهیسا و لیو، اساس نزدیکی به شاد زیستن؛ موسسه آسوشن آمریکا، ۲۰۰۶
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شادی در زندگی»، تاریخ بازیابی ۹۶/۱/۹.