• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوره کوثر و حضرت زهرا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




سوره کوثر مکی است و سه آیه دارد: بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر (۱) فصل لربک و انحر (۲) ان شانئک هو الابتر (۳)




به نام الله که به نیک و بد بخشنده، و به نیکان مهربان است. محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه ع) دادیم (۳).
پس به شکرانه اش برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن (۲).
وبدان که محققا شماتت گوی و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (۳).


در این سوره منتی بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وی زخم زبان می‌زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است، خودش اجاق کور است، و این سوره کوتاه‌ترین سوره قرآن است، و روایات در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده و یا در مدینه مختلف است، و ظاهرش این است که در مکه نازل شده باشد. و بعضی
[۱] روح المعانی، ألوسی، ج۳۰، ص۲۴۴.
از مفسرین به منظور جمع بین دو دسته روایات گفته‌اند: ممکن است دو نوبت نازل شده باشد یکی در مکه و بار دیگر در مدینه.


اقوال مختلف در باره مراد از کوثر و بیان شواهد دال بر اینکه مراد از آن ذریه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یعنی فرزندان فاطمه علیهاالسّلام است انا اعطیناک الکوثر در مجمع البیان می‌گوید: کلمه کوثر بر وزن فوعل به معنای چیزی است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معنای خیر کثیر است.
ولی مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافی عجیب کرده‌اند: بعضی
[۴] روح المعانی، ج۳۰، ص۲۴۵.
گفته‌اند: خیر کثیر است. و بعضی معانی دیگری کرده‌اند که فهرست وار از نظر خواننده می‌گذرد: ۱ - نهری است در بهشت . ۲- حوض خاص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در بهشت و یا در محشر است. ۳ - اولاد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است. ۴ - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است. ۵ - علمای امت او است. ۶ - قرآن و فضائل بسیار آن. ۷ - مقام نبوت است. ۸ - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است. ۹ - اسلام است. ۱۰ - توحید است. ۱۱ - علم و حکمت است. ۱۲ - فضائل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است. و از این قبیل اقوالی دیگر که به طوری که از بعضیاز مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است.


صاحبان دو قول اول استدلال کرده‌اند به بعضی روایات، و اما باقی اقوال هیچ دلیلی ندارند به جز تحکم و بی دلیل حرف زدن، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ان شانئک هو الابتر با در نظر گرفتن اینکه کلمه ابتر در ظاهر به معنای اجاق کور است، و نیز با درنظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنین به دست می‌آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه‌ای است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته، (و برکتی است که در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنی نبود، آوردن کلمه ان درجمله ان شانئک هو الابتر فایده‌ای نداشت، زیرا کلمه ان علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می‌رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است و یا بی خبر است.
[۷] تفسیر برهان، ج۴، ص۵۱۴.
[۸] الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.




مراد از امر به صلوة و نحر بعد از منت گذاردن به اعطاء کوثر و روایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسی نازل شده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را به اجاق کوری زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامی بود که قاسم و عبدالله دو فرزندان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از دنیا رفتند، پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته: منظور صاحب این زخم زبان از کلمه ابتر بریدگی از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خدای تعالی در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است سخن بی وجهی است. وچون جمله انا اعطیناک... در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر (ما) آمد که بر عظمت دلالت می‌کند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تملیک است بیان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کردیم. و این جمله از این دلالت خالی نیست که فرزندان حضرت فاطمه علیهالسّلام ذریه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هستند، و این خود یکی از خبرهای غیبی قرآن کریم است، چون همانطورکه می‌بینیم خدای تعالی بعد از درگذشت آن حضرت برکتی در نسل آن جناب قرار داد، به طوری که در همه عالم هیچ نسلی معادل آن دیده نمی‌شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.

فصل لربک و انحر از ظاهر سیاق و ظاهر اینکه حرف فاء بر سراین جمله در آمده، استفاده می‌شود که امر به نماز و نحر شتر، که متفرع بر جمله انا اعطیناک الکوثر شده، از باب شکر نعمت است، و چنین معنا می‌دهد، حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیرت دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و نحر شکرگزاری کن.


و مراد از نحر بنا بر روایاتی که از طرق شیعه و سنی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و از امام علی علیهالسّلام رسیده، و نیز روایاتی که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت علیهالسّلام روایت کرده، دست بلندکردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن برای نماز است.
ولی بعضی گفته‌اند: معنایش این است که نماز عید قربان بخوان، و شتر هم قربانی کن، (چون کلمه نحر به معنای سر بریدن شتر به آن نحو خاص است، همچنان که کلمه ذبح به معنای سر بریدن سایر حیوانات است).
بعضیدیگر گفته‌اند: معنایش این است که برای پروردگارت نماز بخوان، و وقتی سر از رکوع بر می‌داری به طور کامل بایست. بعضی دیگر معانی دیگری هم ذکر کرده‌اند.

ان شانئک هو الابتر کلمه: شانی ء به معنای دشمن خشمگین، وکلمه ابتر به معنای اجاق کوراست، و این کسی که چنین زخم زبانی به آن جناب زده بود عاصی بن وائل بوده. بعضی گفته‌اند: مراد از ابتر منقطع از خیر، و یا منقطع از قوم خویش است، که خواننده توجه فرمود این قول با روایات شان نزول نمی‌سازد.
بحث روایتی روایاتی در باره اینکه مراد از نحر در فصل لربک و انحر بلند کردن دست‌ها در موقع اداء تکبیر نماز است در الدر المنثور است که بخاری ابن جریر و حاکم از طریق ابی بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده‌اند که گفت: کوثر آن خیری است که خدای تعالی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم داد. ابو بشر می‌گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعی از مردم معتقدند که کوثر نام نهری در بهشت است. سعید گفت نهری هم که در بهشت است یکی از خیرهایی است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته. و در همان کتاب آمده که ابن ابی حاتم، حاکم، ابن مردویه، و بیهقی در کتاب سنن خود، از علی بن ابی طالب روایت کرده‌اند که فرموده وقتی این سوره بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نازل شد، از جبرئیل پرسید: این نحیرة که خدای عزّوجلّ مرا بدان مامور فرموده چیست؟ گفت: منظور نحیرة نیست، بلکه خدای تعالی مامورت کرده وقتی می‌خواهی احرام نماز ببندی دستهایت را بلند کنی، هم در تکبیرة الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن وهم در موقع سر از رکوع برداشتن، که این نماز ما و نماز فرشتگانی است که در هفت آسمان هستند، و برای هر چیزی زینتی است، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است.
روایاتی راجع به زخم زبان زدن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مورد نداشتن اولاد ذکور، کسی که زخم زبان زد، و نزول سوره کوثر و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: دست بلند کردن یکی از مظاهر استکانت و التماس است که خدای تعالی (در مذمت کفار ) فرموده: فما استکانوا لربهم و مایتضرعون -برای پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زاری.



مؤلف: این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده، سپس گفته ثعلبی و واحدی این روایت را در تفسیرهای خود آورده‌اند. و نیزگفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده‌اند، که معنای نحر بلند نمودن دو دست تا محاذی گودی زیر گلو در هنگام نماز است. و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابی جعفر روایت کرده که درذیل آیهفصل لربکگفته است: یعنی نماز بخوان، و در معنای کلمه و انحر گفته: یعنی دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح، بلند کن.
[۱۵] الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.
و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیهفصل لربک و انحرگفته: خدای تعالی به رسول گرامیش وحی فرستاد که وقتی تکبیر اول نماز را می‌گویی دستها را تا برابر نحرت - گودی زیر گلویت - بلند کن، این است معنای نحر.
[۱۶] الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.
و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت: من از امام صادق علیهالسّلام شنیدم که در تفسیر آیه فصل لربک و انحرمی فرمود: این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت.


مؤلف: آنگاه می‌گوید: عبدالله بن سنان هم مثل این حدیث را از آن جناب نقل کرده، و نیز قریب به آن را جمیل از آن جناب روایت کرده است.و در الدر المنثور است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبی از ابی صالح از ابن عباس روایت کرده‌اند که گفت: بزرگترین فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قاسم، سپس زینب، وآنگاه عبدالله، و پس از او‌ام کلثوم، و آنگاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم از دنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت، و بعد از او عبدالله از دنیا رفت، و عاصی بن وائل سهمی گفت: نسل او قطع شد، پس او ابتر و بی عقب است، در پاسخش خدای تعالی این آیه را فرستادکه خود عاصی بن وائل ابتر و بدون عقب است.
و در همان کتاب است که زبیر بن بکار و ابن عساکر، از جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده‌اند که فرمود: قاسم پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مکه از دنیارفت و بعداز دفن جنازه آن جناب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به عاصی بن وائل وپسرش عمرو برخورد، عاصی وقتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را از دور دید گفت: الآن زخم زبانی به او می‌زنم، همین که آن جناب نزدیک شد، گفت: چه خوب شد که اجاقش کور شد، در پاسخ او این آیه نازل شد: ان شانئک هو الابتر.
و نیز در همان کتاب است که ابن ابی حاتم از سدی روایت کرده که گفت: قریش را رسم چنین بود که وقتی فرزند ذکور کسی می‌مرد می‌گفتند: بتر فلان، و چون فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از دنیا رفت عاصی بن وائل گفت بتر یعنی فرزند ذکورش مرد، و این فرد (رسول خداص) از همه بیشتر بتر شد، (چون هیچ فرزند ذکور برایش نماند).



از تواریخ آمده که شماتت کننده ولید بن مغیره بوده. ودربعضی دیگر آمده که ابو جهل بوده. و در بعضی دیگر آمده که عقبة بن ابی معیط بوده. ودربعضی آمده که کعب بن اشرف بوده، ولی معتبر همان است که می‌گفت عاصی بن وائل بوده است.


مؤید آن، روایتی است که مرحوم طبرسی آن را در احتجاج از حسن بن علی علیهالسّلام نقل کرده که آن جناب در حدیثی که روی سخنش در آن با عمرو بن العاصی است، فرموده: و تو در بستری مشترک متولد شدی (یعنی مادرت هم با عاصی بن وائل هم بستر می شده و هم با دیگران)، و وقتی متولد شدی عده‌ای از رجال قریش بر سر تو نزاع کردند، ابو سفیان بن حرب گفت این پسر از نطفه من است. ولید بن مغیره گفت: از من است. عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن کلده، و عاصی بن وائل هر یک ادعا کردند که از من است، تا آنکه از میان همه آنان لئیم تر و بی حسب و نسب تر و خبیث تر و ستمکارتر و زناکارترشان عاصی بن وائل زورش بر سایرین چربید و تو را به خود ملحق ساخت. و نیز این تو بودی که برای بر شمردن افتخاراتت به خطبه ایستادی، و گفتی این منم. که محمد را زخم زبان می‌زنم، و عاصی بن وائل گفت: محمد مردی ابتر است، یعنی اولاد ذکوری ندارد، اگر از دنیا برود نامش از صفحه روزگار محو می‌شود، و خدای تعالی در پاسخش فرمود: ان شانئک هو الابتر - تا آخر حدیث . و در تفسیر قمی در ذیل آیه انا اعطیناک الکوثر آمده که کوثر نهری است در بهشت، که خدا آن را به محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم داده، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد.
مؤلف: این روایت علاوه بر اینکه مرسل است، یعنی سندش ذکر نشده، و علاوه براینکه مضمر است، یعنی تنها در آن آمده که: فرمودو روشن نکرده که کدام یک ازائمه فرموده، با سایر روایات معارض است، و تفسیر کوثر به نهری در بهشت منافات ندارد که کوثر به معنای خیر کثیر باشد، چون همانطور که در خبر ابن جبیر گذشت نهر بهشتی هم مصداقی از خیر کثیر است.



۱. روح المعانی، ألوسی، ج۳۰، ص۲۴۴.
۲. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۷۸.    
۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۴۵۸.    
۴. روح المعانی، ج۳۰، ص۲۴۵.
۵. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۷۸.    
۶. روح المعانی،ألوسی، ج۱۵، ص۴۷۹.    
۷. تفسیر برهان، ج۴، ص۵۱۴.
۸. الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.
۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۶۵۱.    
۱۰. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۶۵۱.    
۱۱. الدر المنثور، ج۸، سیوطی، ص۶۵۱.    
۱۲. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۶۴۹.    
۱۳. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۶۵۲.    
۱۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۴۶۱.    
۱۵. الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.
۱۶. الدر المنثور، ج۶، ص۴۰۳.
۱۷. مجمع البیان، طبرسی، ج۱۰، ص۴۶۰.    
۱۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۱۰، ص۴۶۰.    
۱۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۶۵۲.    
۲۰. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۸۲.    
۲۱. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۸۲.    
۲۲. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۸۲.    
۲۳. روح المعانی، ألوسی، ج۱۵، ص۴۸۲.    
۲۴. احتجاج، طبرسی، ج۱، ص۴۱۱.    
۲۵. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، ج۲، ص۴۴۵.    



دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «سوره کوثر و فاطمه زهرا».    




جعبه ابزار