سوانح عمر (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوانح عمر،
اثر شمس الدین رشدیه
فرزند مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه است که به
زبان فارسی پیرامون زندگانی پدرش و خدماتی که ایشان در ساختن مدرسه و تالیفات مختلفی که از خود به جای گذاشتهاند، نوشته است.
کتاب حاضر در ۱۲ فصل، یک مقدمه و یک فهرست میباشد. فصل اول از طفولیت رشدیه تا فصل پایانی از کودتای محمدعلی شاه ادامه پیدا کرده است.
مولف انگیزه خود از نوشتن این کتاب چنین بیان میکند.
روزی متصدیان
رادیو در برنامه «خدمت گزاران و بزرگان کشور»، گفتاری به عنوان «بنیانگذار فرهنگ نوین و تربیت جدید در ایران»، شرح حال پدرم را پخش میکرد.
گذشته از اشتباهاتی که در بیان مطلب شده بود، نام پدرم را میرزا حسن خان ذکر کرد، در صورتی که تمام عمر معمم و چند صباحی مکلا به کلاه پهلوی، و باز تا آخر
حیات معمم و حاج میرزا حسن رشدیه معروف بود.
بالاخره مقتضی چنین دیدم، شرح خدمات و زحمات پدرم را در این راه از یادداشتهای آن شادروان و آن چه خود دیده یا از حضرتش شنیده بودم، دفتری تهیه و تقدیم حضور مشتاقان کنم. باشد که در
صحیفه ایام این اقدام من هم خدمت فرهنگی به
قلم آید.
در
سال ۱۳۰۰ هجری حاج میرزا حسن رشدیه تبریزی، پس از طی دوره دو ساله تهیه معلم دار المعلمین بیروت برای استفاده از سازمان و تشکیلات روسیه در تحت حمایت و سرپرستی برادر مادریش حاج آخوند مقیم ایروان، اولین مدرسه ایرانی را در ایروان تاسیس و تا پنج سال دایر داشت. در سال ۱۳۰۵ ق به دامن
مادر وطن گراییده، به میمنت و مبارکی اولین مدرسه را در
تبریز تاسیس و تا ده
سال مقیم آن جا بود؛ و نه بار مدرسه گشود و دستخوش حوادث شده است. در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان حاج میرزا علی خان امین الدوله به امر پادشاه وقت به
تهران احضار شده، اولین
مدرسه را در پایتخت به نام «رشدیه» به گشود. و به دنبال او نیک اندیشان و امنای مدرسه رشدیه و سایر خدمت گزاران مدرسهها تاسیس کرده، روز به روز به رونق بازار
علم و
ادب افزودند.
فصل اول در طفولیت و جوانی رشدیه است. حاج میرزا حسن رشدیه،
فرزند آخوند
ملامهدی تبریزی است که از زهاد و مجتهدین گوشه نشین تبریز و مورد
ارادت و
احترام فراوان آشنایان بود. مادر رشدیه سارا خانم،
نوه صادق خان شقاقی بود که با فرزندانش به امر فتحعلی شاه
شهید شدند.
در فصل دوم، میخوانیم که رشدیه در ایروان و اولین مدرسه ایرانی طرز تعلیمات
دانشگاه فرانسویان بیروت در
وضع آموزش مدارس آن جا هم موثر واقع شده، مدارسی از خود بیروتیان به همان نحو اداره میشد؛ و این مدارس هم اسلامی بودند، هم متجدد.
فصل سوم، درباره رشدیه در
تبریز و تاسیس مدرسه است. اوقاتی که رشدیه در ایروان مدرسه داشت با دو
مسلمان گران قدر آشنایی پیدا کرد. حاج زین العابدین تقی اف بادکوبه یی مقیم باکو، و حاج میرزا عبدالرحیم طالب اف تبریزی مقیم تمرخان شوره قفقاز.
تقی اف صاحب چاههای نفت باکو، و از مردان نیک اندیش و خیر قفقاز بود. در قفقاز مدرسه یی نبود که از اعانههای او برخوردار نشده باشد.
چون رشدیه در ایروان مدرسه بازکرده، مورد استقبال فراوان
مسلمانان قرار گرفت، و
خبر تاسیس یک مدرسه ایرانی به همه نواحی قفقاز رسید، اولین کسی که از مسلمانان دست
اعانت و محبت به جانب رشدیه دراز کرد، همین بزرگوار بود، که مخارج تحصیل چند نفر بی بضاعت را قبول کرد. وجه قابلی هم برای کمک به مدرسه تقدیم نمود.
پس از آن که بساط مدرسه رشدیه از ایروان برچیده شد و به تبریز افتاد، غیرمستقیم مساعدتهای او باز به مدرسه رشدیه میرسید.
در فصل چهارم، درباره رشدیه در
تهران و تاسیس مدرسه سخن گفته میشود. به میمنت و مبارکی اولین مدرسه در تهران در
سال ۱۳۱۵ ق، در باغ کربلایی عباسعلی افتتاح، و لوحه مدرسه رشدیه بر سردر آن نصب شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفت. امین الدوله مقرر فرمود، چهل نفر از
ایتام را به خرج
دولت به مدرسه رشدیه سپردند، و حمایت دولت از رشدیه رسمیت یافت. چون مدرسه سر و صورتی گرفت، امین الدوله با هیئت دولت به مدرسه آمده، پس از بازدید و امتحانات لازم ناظم و معلمان را مورد تفقد و عنایت قرار داده، تعلق خاطر همایونی را به مدرسه
اظهار و مساعدتهای شاهانه را به مدیر
وعده داده وسایل دلگرمی ویرا فراهم فرمود.
مدرسه دارالفنون از روزی که به
همت شادروان
نابغه عظیم الشان شرق
میرزا تقی خان امیرکبیر به سال ۱۲۶۶ با برنامه دارالفنون وین تاسیس شده بود، مختص خواص و اعیان زادگان بود و تدریس دروس عادی و ابتدایی با مکتب خانههای سرگذر بود که
وضع آنها در صفحات اول بیان شد.
فهرست
اعلام در پایان کتاب و فهرست مندرجات در ابتدای کتاب ذکر شده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.