• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سند جمله اللهم وال من والاه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بر اساس دلایل و شواهد محکم قرآنی، روایی و تاریخی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجرت در کنار غدیر خم امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) را به عنوان جانشین خود در امر امامت و حاکمیت پس از خود معرفی کرده و از مسلمانان بر آن بیعت گرفتند. این امر، واقعیتی است که همه مفسران و دانشمندان شیعه و اکثر قریب باتفاق علما و مفسران و محدثان معروف اهل سنت، بر آن اتفاق نظر دارند.
در این میان ابن‌تیمه و به تبع او محمد بن عبدالوهاب اصرار بر عدم پذیرش جمله "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه" از سوی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غدیر خم در شان حضرت علی (علیه‌السّلام) دارند. چون که اگر قبول کنند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حق امام علی (علیه‌السّلام) فرموده باشد: "خدایا دشمن باش با کسی که با علی دشمن شد"، دیگر نمی‌توانند توجیهی برای دشمنی برخی از صحابه در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان با حضرت علی (علیه‌السّلام) و نیز دشمنی خودشان با آن امام عزیز داشته باشند. به همین علت با انکار ناشیانه اصل این روایت، صورت مساله را به کلی پاک می‌کنند. اما غافل از اینکه علمای مطرح اهل سنت چنین حدیثی را نقل کرده و آن را صحیح می‌شمارند.

فهرست مندرجات

۱ - شبهه ابن‌تیمیه
۲ - پاسخ اجمالی
۳ - پاسخ تفصیلی
       ۳.۱ - علمای قبل از ابن‌تیمیه
              ۳.۱.۱ - اختصاص باب مستقل
              ۳.۱.۲ - اعتراف به صحت سند
                     ۳.۱.۲.۱ - ابوجعفر طحاوی
                     ۳.۱.۲.۲ - حاکم نیشابوری
                     ۳.۱.۲.۳ - ابوطاهر مقدسی
       ۳.۲ - علمای بعد از ابن‌تیمیه
              ۳.۲.۱ - تصحیح سند روایات
                     ۳.۲.۱.۱ - ذهبی
                     ۳.۲.۱.۲ - ابن‌کثیر دمشقی
                     ۳.۲.۱.۳ - هیثمی
                     ۳.۲.۱.۴ - عاصمی مکّی
                     ۳.۲.۱.۵ - عجلونی
              ۳.۲.۲ - نقد و رد ادعای ابن‌تیمیه
                     ۳.۲.۲.۱ - ابن‌حجر مکّی
                     ۳.۲.۲.۲ - ملاعلی قاری
                     ۳.۲.۲.۳ - برهان‌الدین حلبی
                     ۳.۲.۲.۴ - محمد ناصرالدین البانی
۴ - پانویس
۵ - منبع


ابن‌تیمیه در منهاج السنه می‌گوید: "... لکن حدیث الموالاة قد رواه الترمذی و احمد و الترمذی فی مسنده عن النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انه قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و اما الزیادة و هی قوله: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه الخ» فلا ریب انه کذب؛ حدیث موالات را ترمذی و احمد بن حنبل روایت کرده‌اند (مثلاً) ترمذی در مسند خود از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت می‌کند که فرمود «هر که من مولای اویم، علیّ مولای اوست» و اما زیاده بر این یعنی این کلام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «خدایا دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن دارد هرکه با او دشمنی کند» بدون تردید دروغی است که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت داده شده است". محمد بن عبدالوهاب نیز با چشمان بسته و فقط برای این که از ابن‌تیمیه پیروی کرده باشد، حدیث غدیر و «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه الی آخر» را این گونه زیر سؤال می‌برد: "و اما الزیادة فلیست فی الحدیث... و لا ریب انها کذب؛ و اما بیش از «من کنت مولاه فعلی مولاه» در حدیث، نیامده... و بدون شک دروغ است".


یکی از خصلت‌های بارز ابن‌تیمیه حرانی و پیروانش، انکار فضائل و روایات صحیح السندی است که در باره اهل بیت (علیهم‌السّلام) وارد شده است. با این که بسیاری از بزرگان اهل سنت حدیث شریف غدیر را همراه با جمله «اللهم وال من والاه...» نقل و به صحت آن اعتراف کرده‌اند؛ اما در عین حال می‌بینیم که مخالفت و عداوت با امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) سبب شده است که ابن‌تیمیه و پیروانش آن را انکار و دروغ بدانند. بی‌تردید اگر ثابت شود که جمله «اللهم وال من والاه...» از نظر سندی طبق قواعد اهل سنت هیچ مشکلی ندارد و علمای سنی در طول تاریخ به صحت آن اعتراف کرده‌اند، دروغ بودن ادعای ابن‌تیمیه و در نتیجه عداوت وی با خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ثابت می‌شود.
ابن حجر هیثمی که از علمای بزرگ اهل سنت است، اعتراف می‌کند که بیش از سی نفر از صحابه حدیث غدیر را همراه با جمله «اللهم وال من والاه...» نقل کرده‌اند: "الحدیث الرابع قال (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یوم غدیر خم: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» الحدیث و قد مر... انه رواه عن النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثلاثون صحابیا؛ حدیث چهارم (در فضائل علی (علیه‌السّلام)) که پیامبر اکرم در روز غدیر فرمود: «هرکه من مولای اویم، این (علی (علیه‌السّلام))، مولای اوست بار خدایا دوست بدار هرکس را که علی را دوست دارد، و دشمن بدار هر کس را که، دشمن اوست» این حدیث است و همان گونه که گذشت سی صحابه آن را از پیامبر، روایت کرده‌اند".
عجلونی نیز که از علمای بزرگ اهل سنت است در کشف الخفاء به این مطلب تصریح می‌کند: " «من کنت مولاه فعلی مولاه» رواه الطبرانی و احمد و الضیاء فی المختارة عن زید بن ارقم و علیّ و ثلاثین من الصحابة بلفظ «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» فالحدیث متواتر او مشهور؛ حدیث «هرکه من مولای اویم، علیّ مولای اوست» را طبرانی و احمد بن حنبل و ضیاء در کتاب المختارة (کتاب برگزیده‌اش) از زید بن ارقم (صحابی) و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و سی نفر از صجابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با لفظ «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» روایت کرده‌اند پس حدیث، یا متواتر است و یا مشهور".
جمال‌الدین زیلعی نیز که از بزرگان اهل سنت به حساب می‌آید، نام بیش از ده نفر از صحابه را برده و می‌گوید: تعداد دیگری را نیز از صحابه دیده‌ام که آن را نقل کرده‌اند: "الحدیث التاسع: قال: و ذلک لدعوة نبینا «اللهم عاد من عاداه» قلت: روی من حدیث زید بن ارقم و من حدیث البراء بن عازب و من حدیث سعد بن ابی وقاص و من حدیث طلحة بن عبید الله و ابی سعید الخدری و ابی هریرة و انس بن مالک و ابن عمر و جریر بن عبدالله البجلی و جابر بن عبدالله و حذیفة بن اسید الغفاری و حبشی بن جنادة... ثم وقع لی فی کتاب الموالاة للحافظ ابی العباس احمد بن محمد بن سعید المعروف بابن عقدة فوجدته رواه عن جماعة آخرین من الصحابة رضوان الله علیهم اجمعین؛ من (زیعلی) می‌گویم: این حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از زید بن ارقم (صحابی) و براء بن عازب (صحابی) سعد بن ابی‌وقاص (صحابی) طلحة بن عبیدالله (صحابی) و ابی‌سعید خدری (صحابی) و ابی‌هریرة (صحابی) و انس بن مالک (صحابی) و ابن عمر (صحابی) و جریر بن عبدالله بجلی (صحابی) و جابر بن عبدالله (صحابی) و حذیفة بن اسید غفاری (صحابی) و حبشی بن جنادة (صحابی)، روایت شده است... و در کتاب الموالات حافظ ابن عقده، جماعت دیگری از صحابه رضوان الله علیهم اجمعین را یافتم که این حدیث را ابن عقده از آنان نقل نموده است".
ابن عبدالبر نیز تعدادی از صحابه را نام می‌برد که این جمله را از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده و نقل کرده‌اند: "و روی بریدة و ابو هریرة و جابر و البراء بن عازب و زید بن ارقم کل واحد منهم عن النبی صلی الله علیه و سلم انه قال یوم غدیر خم «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؛ و بریدة و ابوهریرة و جابر و براء بن عازب و زید بن ارقم هر یک از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، روایت کرده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز غدیر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» ".
تلمسانی نیز تعدادی از صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، را برمی شمرد که این روایت را از ر سول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شنیده و روایت نموده‌اند. "و روی بُریدة بن الحُصیب و ابو هُریرة و البراء بن عازب و زید بن ارقم و جابر بن عبدالله الانصاریُّ کلُّ واحد عن النبی صلی الله علیه و سلم انه قال یوم غدیر خُم: «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه اللهمَّ والِ من والاه وعاد من عاداه»؛ و بُریدة بن الحُصیب و ابوهُریرة و براء بن عازب و زید بن ارقم و جابر بن عبدالله انصاریُّ، هر یک از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، روایت کردند که در روز غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه اللهمَّ والِ من والاه وعاد من عاداه» ". آیا می‌توان تصور کرد که این تعداد از صحابه همگی دروغگو بوده‌اند؟


در این بخش، دیدگاه علمای طراز اول اهل سنت را در قبال «اللهمَّ والِ من والاه وعاد من عاداه» طرح کرده و در دو بخش علمای قبل از ابن‌تیمیه و علمای بعد از ابن‌تیمیه آن را بررسی می‌کنیم:

۳.۱ - علمای قبل از ابن‌تیمیه

اکنون به بررسی کتب دانشمندانی می‌پردازیم که همگی قبل از ابن‌تیمیه زندگی می‌کرده‌اند و همگی از بزرگان اهل سنت بوده‌اند. آیا می‌توان تصور کرد که ابن‌تیمیه این کتاب‌ها و نظرات آنان را ندیده باشد؟ این علما نسبت به «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...» سه اقدام مهم و اساسی نموده‌اند:
بسیاری از علمای طراز اول اهل سنت که قبل از زمان ابن‌تیمیه می‌زیسته‌اند حدیث غدیر را به همراه «اللهم وال من والاه...» قرن به قرن و سینه به سینه از مشایخ‌شان نقل در کتاب‌های خود منعکس کرده‌اند درزیر به پانزده مورد آن اشاره می‌کنیم:
۱. ابن ابی‌شیبه، استاد بخاری (متوفای ۲۳۵هـ)؛
۲. احمد بن حنبل امام حنابله (متوفای۲۴۱هـ) در دو کتاب مسند احمد و فضائل الصحابه‌اش؛
۳. ابن ماجه قزوینی متوفای (متوفای۲۷۵هـ) در سنن‌اش که یکی از صحاح سته اهل سنت است؛
۴. ابوبکر بزار (متوفای۲۹۲هـ) در مسندش؛
۵. نسائی (متوفای۳۰۳هـ) در کتاب السنن الکبری و همچنین در خصائص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)؛
۶. ابویعلی موصلی (متوفای۳۰۷هـ) در مسندش؛
۷. طحاوی (متوفای۳۲۱هـ): در کتاب شرح مشکل الآثار؛
۸. ابن حبان (متوفای۳۵۴هـ) در صحیح خود؛
۹. طبرانی (متوفای۳۶۰هـ) در المعجم الکبیر و المعجم الاوسط؛
۱۰. حاکم نیشابوری (متوفای۴۰۵هـ) در المستدرک؛
۱۱. ثعلبی (متوفای۴۲۷هـ) در تفسیرش؛
۱۲. جرجانی (متوفای۴۹۹هـ) در الامالی؛
۱۳. ابن عساکر (متوفای۵۷۱هـ) در تاریخ مدینه دمشق؛
۱۴. ابن‌اثیر جزری (متوفای۶۳۰هـ) در اسدالغابة؛
۱۵. مقدسی (متوفای۶۴۳هـ) در الاحادیث المختارة؛

۳.۱.۱ - اختصاص باب مستقل

اختصاص بابی مستقل به جمله «اللهم وال من والاه...» از روایت غدیر؛ اقدام اساسی دوم این بوده که عده‌ای از همین علماء، سالها و بلکه قرن‌ها قبل از به دنیا آمدن ابن‌تیمیه، بابی مستقل در مورد این دعای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...» در مورد امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، در کتب خود، گشوده و روایات مربوط به آن را در ذیلش جمع‌آوری نموده‌اند به عنوان مثال، دو مورد را متذکر می‌شویم:
ابن‌حبان (متوفای۳۵۴هـ) عالم معروف اهل سنت: "ذکر دعاء المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بالولایة لمن والی علیا و المعاداة لمن عاداه: اَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الاَزْدِیُّ حَدَّثَنَا اِِسْحَاقُ بْنُ اِِبْرَاهِیمَ اَخْبَرَنَا اَبُو نُعَیْمٍ وَیَحْیَی بْنُ آدَمَ قَالا حَدَّثَنَا فِطْرُ بْنُ خَلِیفَة عَنْ اَبِی الطُّفَیْلِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ اَنْشُدُ اللَّهَ کُلَّ امْرِئٍ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا قَامَ فَقَامَ اُنَاسٌ فَشَهِدُوا اَنَّهُمْ سَمِعُوهُ یَقُولُ اَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ اَنِّی اَوْلَی النَّاسِ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَاِِنَّ هَذَا مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ فَخَرَجْتُ وَ فِی نَفْسِی مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ فَلَقِیتُ زَیْدَ بْنَ اَرْقَمَ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لَهُ فَقَالَ قَدْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ یَقُولُ ذَلِکَ لَهُ؛ ذکر دعای حضرت مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دوستی کسی که علیّ را دوست بدارد و دشمنی کسی که با علیّ دشمن باشد: ... اَبوطٌفَیل گفت: علی (علیه‌السّلام) فرمود: هرکسی را که روز غدیر خم سخنان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنگاه که ایستاده بود، شنیده است، سوگند می‌دهم (که آنچه شنیده شهادت دهد) گروهی در مجلس برخواسته و شهادت دادند که شنیدند که پیامبر می‌فرمود: «ای مسلمانان آیا نمی‌دانید که من (به حکم قرآن) از مومنین به خودشان سزاوارتر و مقدم هستم» مسلمانان گفتند: آری‌ای رسول خدا! پیامبر فرمود: «هرکه من مولای اویم، این (علی (علیه‌السّلام))، مولای اوست بارخدابا دوست بدار هرکس را که علی را دوست دارد، و دشمن بدار هر کس را که، دشمن اوست» (ابوطفیل می‌گوید: ) از مجلس علیّ خارج شدم در حالی این سخنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برایم گران آمده بود، بعد از آن زید بن ارقم (صحابی) را دیدم و جریان را برای او بازگو کردم و او گفت: ما از رسول خدا شنیدیم که آن را در مورد علیّ (علیه‌السّلام) می‌فرمود.
ابوبکر آجری (متوفای۳۶۰هـ)؛ "باب ذکر دعاء النبی لمن والی علی بن ابی طالب رضی الله عنه و تولاه و دعائه علی من عاداه: حدثنا ابو محمد عبدالله بن العباس الطیالسی، قال: حدثنا محمد بن موسی الحرشی، قال: حدثنا عثمان بن علی قال: حدثنا عبد الملک بن ابی سلیمان، عن عطیة، عن زید بن ارقم قال: قال رسول الله: «من کنت مولاه فعلی مواه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه»؛ باب ذکر دعای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت به کسی که علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه را دوست دارد و نفرین پیامبر در مورد کسی که با او دشمنی دارد: ... زید بن ارقم (صحابی) گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مواه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه» ".

۳.۱.۲ - اعتراف به صحت سند

بسیاری از علمای قبل از ابن‌تیمیه به صحیح و معتبر بودن روایات‌شان تصریح کرده‌اند و بعضی از روایات آنان را دیگران صحیح و معتبر معرفی نموده‌اند که به عنوان نمونه به ذکر سه مورد اکتفاء می‌کنیم:

۳.۱.۲.۱ - ابوجعفر طحاوی

ابوجعفر طحاوی (متوفای۳۲۱هـ)؛ او کسی است که ذهبی در باره او می‌گوید: "الامام العلامة الحافظ الکبیر محدث الدیار المصریة و فقیهها ابو جعفر احمد بن محمد بن سلامة بن سلمة بن عبد الملک الازدی الحجری المصری الطحاوی الحنفی صاحب التصانیف...؛ امام، علامه، حافظ بزرگ، محدث و فقیه کشور مصر، ابوجعفر احمد بن محمد بن سلامة بن سلمة بن عبد الملک ازدی حجری مصری طحاوی حنفی صاحب تالیفات... ".
طحاوی می‌نویسد: "کما حدثنا اَحْمَدُ بن شُعَیْبٍ قال اخبرنا محمد بن الْمُثَنَّی قال حدثنا یحیی بن حَمَّادٍ قال حدثنا ابو عَوَانَةَ عن سُلَیْمَانَ یَعْنِی الاَعْمَشَ قال حدثنا حَبِیبُ بن ابی ثَابِتٍ عن ابی الطُّفَیْلِ عن زَیْدِ بن اَرْقَمَ قال لَمَّا رَجَعَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم عن حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ نَزَلَ بِغَدِیرِ خُمٍّ، اَمَرَ بِدَوْحَاتٍ فَقُمِّمْنَ ثُمَّ قال کَاَنِّی دُعِیتُ فَاَجَبْتُ انِّی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ الثَّقَلَیْنِ اَحَدُهُمَا اَکْبَرُ من الآخَرِ کِتَابَ اللَّهِ (عزّوجلّ) و َعِتْرَتِی اَهْلَ بَیْتِی فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا فَاِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حتی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ ثُمَّ قال: «انَّ اللَّهَ (عزّوجلّ) مَوْلاَیَ و انا وَلِیُّ کل مُؤْمِنٍ» ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ رضی الله عنه فقال: «من کنت وَلِیَّهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاَهُ وَ عَادِ من عَادَاهُ» فقلت لِزَیْدٍ سَمِعْتُهُ من رسول اللَّهِ صلی الله علیه و سلم فقال: ما کان فی الدَّوْحَاتِ اَحَدٌ اِلاَّ رَآهُ بِعَیْنَیْهِ وَ سَمِعَهُ بِاُذُنَیْهِ. قال ابو جَعْفَر: فَهَذَا الْحَدِیثُ، صَحِیحُ الاِسْنَادِ لاَ طَعْنَ لاَحَدٍ فی اَحَدٍ من رُوَاتِهِ فیه؛ ... زید بن ارقم گفت: وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حجةالوداع (آخرین حج) برگشتند و وارد غدیر خم شدند، اصحاب حضرت به دستور ایشان از تنه درختان سکویی بنا کردند حضرت بر بالای آن رفته و فرمودند: «زمان رحلت من نزدیک شده، من شما را ترک خواهم کرد در حالی که دو چیز پر ارزش در میان شما باقی می‌گذارم که یکی از دیگری برتر است، کتاب خدای عزوجلّ و عترتم اهل بیتم، دقت کنید بعد از من با این دو چه خواهید کرد، این دو هرگز از هم جدایی ندارند تا سرانجام در کنار حوض کوثر، نزد من آیند سپس پیامبر فرموند: «خداوند (عزّوجلّ) مولای من و من مولای هر مومنی هستم» سپس دست علی را گرفتند و فرمودند: «هرکس که من مولای اویم، این (علی) مولای او است، بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» (ابوطفیل می‌گوید: ) به زید بن ارقم گفتم: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدی؟ گفت: هر کسی که آنجا آن را با چشم خودش دید و با گوش‌ها ی خودش شنید. ابوجعفر گفت: این حدیث، حدیث صحیح الاسنادی است که احدی حق طعن زدن به احدی از راویان آن راندارد.

۳.۱.۲.۲ - حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری (متوفای۴۰۵هـ): "حدثنا ابو الحسین محمد بن احمد بن تمیم الحنظلی ببغداد ثنا ابو قلابة عبد الملک بن محمد الرقاشی ثنا یحیی بن حماد وحدثنی ابو بکر محمد بن بالویه وابو بکر احمد بن جعفر البزار قالا ثنا عبدالله بن احمد بن حنبل حدثنی ابی ثنا یحیی بن حماد وثنا ابو نصر احمد بن سهل الفقیه ببخاری ثنا صالح بن محمد الحافظ البغدادی ثنا خلف بن سالم المخرمی ثنا یحیی بن حماد ثنا ابو عوانة عن سلیمان الاعمش قال ثنا حبیب بن ابی ثابت عن ابی الطفیل عن زید بن ارقم رضی الله عنه قال: لما رجع رسول الله صلی الله علیه وسلم من حجة الوداع و نزل غدیر خم امر بدوحات فقمن فقال: «کانی قد دعیت فاجبت انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله تعالی و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض» ثم قال: «ان الله (عزّوجلّ) مولای و انا مولی کل مؤمن ثم اخذ بید علی رضی الله عنه فقال من کنت مولاه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» و ذکر الحدیث بطوله هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه بطوله شاهده حدیث سلمة بن کهیل عن ابی الطفیل ایضا صحیح علی شرطهما؛ زید بن ارقم گفت: وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حجةالوداع (آخرین حج) برگشتند و وارد غدیر خم شدند، اصحاب حضرت به دستور ایشان از تنه درختان سکویی بنا کردند حضرت بر بالای آن رفته و فرمودند: «زمان رحلت من نزدیک شده، من شما را ترک خواهم کرد در حالی که دو چیز پر ارزش در میان شما باقی می‌گذارم که یکی از دیگری برتر است، کتاب خدای عزوجلّ و عترتم اهل بیتم، دقت کنید بعد از من با این دو چه خواهید کرد، این دو هرگز از هم جدایی ندارند تا سرانجام در کنار حوض کوثر، نزد من آیند سپس پیامبر فرموند: «خداوند (عزّوجلّ) مولای من و من مولای هر مومنی هستم» سپس دست علی را گرفتند و فرمودند: «هرکس که من مولای اویم، این (علی) مولای او است، بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» (ابوطفیل می‌گوید: ) به زید بن ارقم گفتم: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدی؟ گفت: هر کسی که آنجا آن را با چشم خودش دید و با گوش‌ها ی خودش شنید. این حدیث طبق شرط بخاری و مسلم (در پذیرش روات)، صحیح است ولی در دو کتاب خود ( صحیح بخاری و صحیح مسلم) آن را ذکر نکرده‌اند، شاهد آن حدیث سلمة بن کهیل از ابوطفیل است که آن هم طبق شرط بخاری و مسلم صحیح است.

۳.۱.۲.۳ - ابوطاهر مقدسی

ابوطاهر مقدسی (متوفای۶۴۳هـ): "اخبرنا الحافظ ابو طاهر احمد بن محمد بن احمد السلفی اجازة قال انا ابو الفتح محمد بن احمد بن محمد بن الحسین بن الحارث المعلم فیما قرات علیه من اصل سماعه حدثکم ابو عبدالله الحسین بن احمد بن محمد بن سعید الرازی املاء ثنا ابو الحسن علی بن حسان بن القاسم الجدیلی ببغداد ثنا ابو جعفر محمد بن عبدالله بن سلیمان الحضرمی ثنا محمود بن غیلان ثنا الفضل بن موسی السینانی ثنا الاعمش عن سعید بن وهب قال قال علی رضی الله عنه انشد الله من سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم: «الله ولیی و انا ولی المؤمنین من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره» قال فقال سعید فقام الی جنبی ستة قال فقال زید بن یثیع قام من عندی ستة سئل الدارقطنی عنه فقال حدث به الاعمش و شعبة و اسرائیل عن ابی اسحاق عن سعید بن وهب عن علی و ذکر ما فیه من الاختلاف قال و اشبهها بالصواب قول الاعمش و شعبة و اسرائیل و من تابعهم و قد روی نحو هذا عن عبدالرحمن بن ابی لیلی عن علی علیه السلام. (اسناده صحیح)؛ ... اعمش از سعید بن وهب از علی (علیه‌السّلام) نقل کرد که فرمود: کسانی را که روز غدیر خم سخنان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنیده که فرمود: «خداوند، ولی من و من ولی مومنین‌ام و هرکس که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا دوست بدار هرکس را که علی را دوست دارد و دشمن باش با هر کس که علی را دشمن دارد و یاور کسی باش که او را یاری کند»، سوگند می‌دهم (که آنچه شنیده شهادت دهد) سعید بن وهب گفت: از کنار من، شش نفر برخواسته (و شهادت دادند) و زید بن یثیع هم گفت: از کنار من شش نفر برخواستند... اسناد این حدیث صحیح است.
"و به حدثنا عبدالله بن احمد ثنا علی بن حکیم الاودی انا شریک عن ابی اسحاق عن سعید بن وهب و عن زید بن یثیع قالا نشد علیّ فی الرحبة من سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم الا قام قال فقام من قبل سعید ستة و من قبل زید ستة فشهدوا انهم سمعوا رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول لعلی یوم غدیر خم: «الیس الله اولی بالمؤمنین» قالوا بلی قال: «اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». (اسناده حسن)؛ سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کردند که علی (علیه‌السّلام) در صحن مسجد کسانی را که در روز غدیر خم سخنان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم راشنیدند، سوگند داد ابی اسحاق گفت: از سمتی که سعید بن وهب نشسته بود، شش نفر برخواستند و از سمتی که زید بن یثیع نشسته بود نیز شش نفر برخواستند، و همگی شهادت دادند که روز غدیر خم از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم، شنیدند که در مورد علی (علیه‌السّلام) می‌فرمود: «آیا من از مومنین یه خودشان، اولی نیستم؟ » همه گفتند: آری رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم فرمود: خدایا هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست بارخدایا دوست بدار هر کس را که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد» اسناد این حدیث حسن است".
"اخبرنا عبدالله بن احمد الحربی بها ان ابا القاسم هبة الله بن الحصین اخبرهم قراءة علیه انا ابو علی بن المذهب انا ابو بکر القطیعی ثنا عبدالله بن احمد حدثنی ابی ثنا حسین بن محمد و ابو نعیم المعنی قثنا فطر عن ابی الطفیل قال جمع علی بن ابی طالب رضی الله عنه الناس فی الرحبة ثم قال انشد بالله کل امرئ مسلم سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم ما قال فقام الیه بعض الناس - قال ابو نعیم فقام ناس کثیر - فشهدوا حین اخذ بیده فقال للناس: «اتعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم» قالوا نعم یا رسول الله قال: «من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» قال: فخرجت کان فی نفسی شیئا فلقیت زید بن ارقم فقلت له انی سمعت علیا یقول کذا و کذا قال: فما تنکر قد سمعت رسول الله یقول ذلک له رواه ابو حاتم البستی عن عبدالله الازدی عن اسحاق بن ابراهیم عن ابی نعیم ویحیی بن آدم عن فطر بن خلیفة بنحوه (اسناده حسن)؛ ابوطفیل نقل می‌کند که علی (علیه‌السّلام) مردم را در صحن مسجد جمع کرد و فرمود: هر مسلمانی را که در روز غدیر خم، سخنان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنید، سوگند می‌دهم، بعضی از مردم -ابونعیم گفت: بسیاری از مردم- برخواسته و شهادت دادند که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، هنگامی که دست علی (علیه‌السّلام) را گرفتند، خطاب به مردم فرمودند: «آیا من از مومنین یه خودشان، اولی نیستم؟ » همه گفتند: آری‌ای رسول الله فرمود: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست بارخدایا دوست بدار هر کس را که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد» ابوطفیل می‌گوید: از آن مجلس خارج شدم در حالی این سخنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برایم گران آمده بود، بعد از آن زید بن ارقم (صحابی) را دیدم و گفتم: از علی شنیدم که چنین و چنان می‌گفت، زید بن ارقم گفت: انکارش نکن من خود از رسول خدا شنیدم که آن را در مورد علیّ (علیه‌السّلام) می‌فرمود.... اسناد این حدیث حسن است".

۳.۲ - علمای بعد از ابن‌تیمیه

در ادامه، اقدامات بسیاری از علمای طراز اول اهل سنت را که همگی یا با ابن‌تیمیه هم عصر بوده و یا بعد از ابن‌تیمیه‌اند می‌زیسته‌اند، کسانی که با این ادعای ابن‌تیمیه آشنا بودند (یعنی از اواسط قرن هشتم به بعد) را بررسی می‌کنیم. این علمای اهل سنت سه اقدام اساسی در مورد «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...» انجام داده‌اند. در این اقدام، علمای متاخر از ابن‌تیمیه، همان احادیث موجود در کتب معتبر اهل سنت را که قبل از ابن‌تیمیه تدوین شده را، در کتب خود نقل نموده‌اند از جمله:
۱. مزی رجالی سرشناس اهل سنت (متوفای: ۷۴۲ هـ) در تهذیب الکمال؛
۲. ذهبی (متوفای: ۷۴۸هـ) در تاریخ الاسلام؛
۳. زیعلی (متوفای۷۶۲هـ) در التخریج؛
۴. یافعی (متوفای۷۶۸هـ) در مرآة الجنان؛
۵. ابن‌کثیر دمشقی (متوفای۷۷۴هـ) در السیرة النبویة و البدایة و النهایة؛
۶. ابن ابیبکر هیثمی (متوفای۸۰۷ هـ) در مجمع الزوائد و در موارد الضمآن؛
۷. ابن‌حجر عسقلانی (متوفای۸۵۲ هـ) در کتاب المطالب العالیة؛
۸. سیوطی (متوفای۹۱۱هـ) در تفسیر درالمنثور و جامع الاحادیث و همچنین در کتاب تاریخ الخلفاء خود؛
۹. ابن‌حجر هیثمی (متوفای۹۷۳هـ) در الصواعق المحرقة؛
۱۰. متقی هندی (متوفای۹۷۵هـ) در کنزالعمال؛
۱۱. حلبی (متوفای۱۰۴۴هـ) در السیرة الحلبیة؛
۱۲. عاصمی (متوفای ۱۱۱۱هـ) در کتاب سمط النجوم؛
۱۳. عجلونی (متوفای۱۱۶۲هـ) در کتاب کشف الخفاء؛
۱۴. آلوسی (متوفای۱۲۷۰هـ) در روح المعانی؛

۳.۲.۱ - تصحیح سند روایات

اقدام دوم اساسی که بسیاری از علمای اهل سنت بعد از ابن‌تیمیه انجام دادند، اعتراف به متواتر بودن «اللهم وال من والاه...» و یا قوی الاسناد بودن آن و یا صحیح بودن بعضی و حسن بودن بعضی دیگر، نمودند که در زیر به چند نمونه از این اقدام اکتفاء می‌کنیم:

۳.۲.۱.۱ - ذهبی

ذهبی، هم دوره ابن‌تیمیه (متوفای۷۴۷هـ): "و قد روی النسائی فی سننه، عن محمد بن المثنی عن یحیی بن حماد عن ابی معاویة، عن الاعمش، عن حبیب بن ابی ثابت، عن ابی الطفیل، عن زید بن ارقم، قال: لما رجع رسول الله من حجة الوداع و نزل غدیر خم امر بدوحات فقممن ثم قال: «کانی قد دعیت فاجبت انی قد ترکت فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» ثم قال: «الله مولای و انا ولی کل مؤمن» ثم ثم اخذ بید علی فقال: «من کنت مولاه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» فقلت لزید: سمعته من رسول الله صلی الله علیه و سلم؟ فقال: ما کان فی الدوحات احد الا رآه بعینیه و سمعه باذنیه. قال شیخنا ابو عبدالله الذهبی: و هذا حدیث صحیح؛ ... ابوطفیل از زید بن ارقم نقل کرد که زید گفت: وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حجةالوداع (آخرین حج) برگشتند و وارد غدیر خم شدند، اصحاب حضرت به دستور ایشان از تنه درختان سکویی بنا کردند حضرت بر بالای آن رفته و فرمودند: «زمان رحلت من نزدیک شده، من شما را ترک خواهم کرد در حالی که دو چیز پر ارزش در میان شما باقی می‌گذارم که یکی از دیگری برتر است، کتاب خدای عزوجلّ و عترتم اهل بیتم، دقت کنید بعد از من با این دو چه خواهید کرد، این دو هرگز از هم جدایی ندارند تا سرانجام در کنار حوض کوثر، نزد من آیند سپس پیامبر فرموند: «خداوند (عزّوجلّ) مولای من و من مولای هر مومنی هستم» سپس دست علی را گرفتند و فرمودند: «هرکس که من مولای اویم، این (علی) مولای او است، بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» (ابوطفیل می‌گوید: ) به زید بن ارقم گفتم: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدی؟ گفت: هر کس که آنجا بود، آن را با چشم خود دیده و با گوش‌ها یش شنید. استاد ما ذهبی گفت: این حدیثِ صحیحی است".
همچنین از ذهبی نقل شده که گفته: عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» متواتر است و یقین دارم که رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آن را فرموده است و اما «اللهم وال من والاه»، (که در دنباله آمده) اضافه قوی الاسنادی است. "و عن الذهبی: ان «من کنت مولاه فعلی مولاه» متواتر اتقین ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قاله واما «اللهم وال من والاه» فزیادة قویة الاسناد".

۳.۲.۱.۲ - ابن‌کثیر دمشقی

ابن‌کثیر دمشقی سلفی (متوفای۷۷۴هـ)؛ "و قال النسائی فی کتاب " خصائص علی ": حدثنا الحسین بن حرب، حدثنا الفضل بن موسی، عن الاعمش، عن ابی اسحاق، عن سعید بن وهب، قال: قال علی فی الرحبة: انشد بالله رجلا سمع رسول الله یوم غدیر خم یقول: «ان الله ولی المؤمنین و من کنت ولیه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه و انصر من نصره» و کذلک رواه شعبة عن ابی اسحاق و هذا اسناد جید؛ سعید بن وهب نقل کرده است که علی (علیه‌السّلام) در صحن مسجد فرمود: "سوگند می‌دهم کسانی را که در روز غدیر خم سخنان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنیدند که می‌فرمود: «به راستی که خداوند، ولی مومنین است و هر کس که من مولای اویم، این (علی) مولای اوست بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» و همچنین این حدیث را شعبه از ابواسحاق، روایت کرده است و این سندی، نیکو است".

۳.۲.۱.۳ - هیثمی

هیثمی از اعلام قرن نهم اهل سنت (متوفای۸۰۷هـ)؛
• "باب قوله صلی الله علیه و سلم: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ عن رباح بن الحارث قال جاء رهط الی علیّ بالرحبة قالوا السلام علیک یا مولانا فقال: کیف اکون مولاکم و انتم قوم عرب قالوا سمعنا رسول الله یوم غدیر خم یقول: «من کنت مولاه فهذا مولاه» قال رباح: فلما مضوا تبعتهم فقلت من هؤلاء قالوا نفر من الانصار فیهم ابو ایوب الانصاری، رواه احمد و الطبرانی الا انه قال قالوا سمعنا رسول الله یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» و هذا ابو ایوب بیننا فحسر ابو ایوب العمامة عن وجهه ثم قال سمعت رسول الله یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» و رجال احمد ثقات؛ باب قول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست»؛ رباح نقل کرده که گروهی در صحن مسجد به نزد علی (علیه‌السّلام) آمده و عرض کردند: سلام بر تو‌ای مولای ما، علی (علیه‌السّلام) فرمود: من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما گروهی عرب هستید؟ گفتند: در روز غدیر از رسول خدا شنیدیم که می‌فرمود: «هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست» رباح گفت: وقتی آنها رفتند، تعقیب‌شان کردم (و از چند نفر پرسیدم) این‌ها که هستند؟ گفتند: گروهی از انصارند که در میان‌شان ابوایوب انصاری است. این حدیث را احمد بن حنبل و طبرانی، روایت کرده‌اند با این تفاوت که آن گروه گفتند: از رسول خدا شنیدیم که می‌فرمود: «هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» و این ابوایوب است در حالی که عمامه‌اش را از چهره‌اش برداشت، گفت: از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: «هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا دوست بدار هرکه را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن دارد» و راویان احمد بن حنبل، موثق‌اند". ref>هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴.    
• "و عن عمرو بن ذی مر و سعید بن وهب و عن زید بن بثیع قالوا سمعنا علیا یقول نشدت الله رجلا سمع رسول الله یقول یوم غدیر خم لما قام فقام ثلاثة عشر رجلا فشهدوا ان رسول الله قال: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم» قالوا بلی یا رسول الله قال: «فاخذ بید علی فقال: «من کنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من یبغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله». رواه البزار و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة و هو ثقة؛ عمرو بن ذی مر و سعید بن وهب و زید بن بثیع گفتند که ما شنیدیم که علی (علیه‌السّلام) می‌فرمود: سوگند می‌دهم کسی را که سخن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، را در روز غدیر خم آن هنگام که ایستاده بود، شنید بلافاصله سیزده مرد برخواسته و شهادت دادند که رسول خدا فرمود: «آیا من از مومنین به خودشان، اولی نیستم؟ » همه گفتند: آری‌ای رسول خدا، پیامبر فرمود: «خدایا هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد و دوستدار کسی باش که او را دوست دارد و کسی را مبغوض بدار که او را مبغوض دارد و یاور کسی باش که یاور اوست و خوار گردان کسی را که او را خوار گرداند» این حدیث را بزار، نقل کرده که راویانش همه صحیح‌اند به جز فطر بن خلیفة که او هم موثق است".
• "و عن عبدالرحمن بن ابی لیلی قال شهدت علیا فی الرحبة یناشد الناس انشد الله من سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول فی یوم غدیر خم: «من کنت مولاه فعلی مولاه» لما قام فشهد قال عبدالرحمن فقام اثنا عشر بدریا کانی انظر الی احدهم علیه سراویل فقالوا: نشهد انا سمعنا رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجی امهاتهم» قلنا بلی یا رسول الله قال: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»، رواه ابو یعلی و رجاله وثقوا؛ عبدالرحمن بن ابی‌لیلی گفت: علی (علیه‌السّلام) را در صحن مسجد دیدم که مردم را سوگند می‌داد و می‌فرمود: به خدا سوگند می‌دهم کسی را که از ر سول خدا در روز غدیر خم شنید در حالی که ایستاده بودند: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست» عبدالرحمن بن ابی‌لیلی گفت: دوازده نفر از صحابه پیامبر که در جنگ بدر حضور داشتند برخواستند ـ گویا هم اکنون هر کدام‌شان را در حالی که بر سرشان رواندازی بود، می‌نگرم ـ و گفتند: شهادت می‌دهیم که از ر سول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در روز غدیر خم شنیدیم که می‌فرمود: «آیا من از مومنین یه خودشان، اولی و سزاوارتر نیستم و همسرانم مادران مومنین نمی‌باشند؟ گفتیم: آری‌ای رسول خدا، پیامبر اکرم فرمود: «خدایا هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد»، این حدیث را ابویعلی روایت کرده و تمامی راویان آن توثیق شده‌اند".
• "و عن زید بن ارقم قال: نشد علی الناس، انشد الله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و سلم یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» فقام اثنا عشر بدریا فشهدوا بذلک و کنت فیمن کتم فذهب بصری. رواه الطبرانی فی الکبیر و الاوسط خالیا من ذهاب البصر و الکتمان و دعاء علی و فی روایة عنده و کان علی دعا علی من کتم و رجال الاوسط ثقات؛ زید بن ارقم گفت: علی (علیه‌السّلام) مردم را سوگند داد و فرمود: به خدا سوگند می‌دهم کسی را که از ر سول خدا در روز غدیر خم شنید که فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد» بلافاصله دوازده نفر که در جنگ بدر به همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم، حضور داشتند، برخواسته و به آن شهادت دادند و من از کسانی بودم که این شهادت را کتمان نمودم لذا بینایی‌ام را از دست دادم. این روایت را طبرانی در دو کتاب المعجم الکبیر و المعجم الاوسط، روایت کرده اما از بین رفتن بینایی و کتمان زید بن ارقم و نفرین علی (علیه‌السّلام) در آن نیآمده است البته در حدیث دیگر که طبرانی آن را روایت کرده، علی (علیه‌السّلام)، کتمان کننده را نفرین نمودند و روات معجم الاوسط، موثق‌اند".
• "و عن حبشی بن جنادة قال سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول یوم غدیرخم: «اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واعن من اعانه»، رواه الطبرانی و رجاله وثقوا؛ حبشی بن جنادة (صحابی) گفت: روز غدیر خم از زسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست، بار خدایا! دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد» این حدیث را طبرانی، روایت کرده است و راویان آن توثیق شده‌اند".
• "و عن سعید بن وهب عن زید بن بثیغ قال: نشد علی (علیه‌السّلام) الناس فی الرحبة من سمع رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم لما قام قال: فقام من قبل سعید ستة و من قبل زید سبعة فشهدوا انهم سمعوا رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم لعلی: «الیس انا اولی بالمؤمنین» قالوا: بلی قال: «اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»، رواه عبدالله و البزار بنحوه اتم منه... و اسنادهما حسن؛ سعید بن وهب از زید بن یثیع نقل کرده است که علی (علیه‌السّلام) در صحن مسجد کسانی را که در روز غدیر خم سخنان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم را آن هنگام که ایستاده سخن می‌گفت، شنیده است، سوگند داد، زید گفت: از سمتی که سعید بن وهب نشسته بود، شش نفر برخواستند و از سمتی که زید بن یثیع نشسته بود نیز هفت نفر برخواستند، و همگی شهادت دادند که روز غدیر خم از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم، شنیدند که در مورد علی (علیه‌السّلام) می‌فرمود: «آیا من از مومنین یه خودشان، اولی نیستم؟ » همه گفتند: آری رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: خدایا هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست بارخدایا دوست بدار هر کس را که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن دارد»؛ این دو حدیث را عبدالله و بزار، کامل‌تر از این، روایت کرده‌اند... و اسناد این دو، حسن است".

۳.۲.۱.۴ - عاصمی مکّی

عاصمی مکّی (متوفای۱۱۱۱هـ)؛ "... لفظه عند الطبرانی بسند صحیح انه خطب بغدیر خم ثامن عشر ذی الحجة مرجعه من حجة الوداع تحت شجرات برح له ما تحتها بعد صلاة الظهر فقال: «ایها الناس انه قد نبانی اللطیف الخبیر انه لم یعمر نبی الا نصف عمر الذی یلیه من قبله وانی لاظن انی یوشک ان ادعی فاجیب و ان مسئول و انکم مسؤولون فماذا انتم قائلون قالوا نشهد انک قد بلغت و جهدت و نصحت فجزاک الله خیرا فقال: «الستم تشهدون ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله وان جنته حق وناره حق و ان الموت حق و ان البعث بعد الموت حق و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور» قالوا: بلی نشهد بذلک قال: «اللهم اشهد» ثم قال: «ایها الناس ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم» وفی روایة «الستم تعلمون انی اولی بالمؤمنین من انفسهم» قالوا: بلی قال: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله وادر الحق معه اینما دار» ثم قال: «ایها الناس انی فرطکم و انکم واردون علی الحوض حوضا عرضه کما بین بصری الی صنعاء فیه عدد نجوم السماء قدحان من فضة وانی سائلکم حین تردون علی و انی تارک فیکم الثقلین فانظروا کیف تخلفونی فیهما الثقل الاکبر کتاب الله (عزّوجلّ) سبب طرفه بید الله و طرفه بایدیکم فاستمسکوا به لا تضلوا ولا تبدلوا وعترتی اهل بیتی فانه قد نبانی اللطیف الخبیر انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»؛ لفظ این حدیث، طبق آنچه در کتاب طبرانی با سند صحیح آمده است این است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم، در روز هجدهم ذی حجه، زمان بازگشت از حجه الوداع در غدیر خم، زیر سایه درختان، بعد از نماز ظهر، خطبه خواندند و فرمودند: «ای مردم... به زودی از میان شما خواهم رفت ما و شما مسئولیم... سپس فرمودند: ‌ای مردم! خدا مولای من و من مولای مومنین و از خودشان به خودشان، اولی هستم». .. گفتند: آری‌ای رسول خدا! پیامبر اکرم فرمود: «هرکه من مولای اویم، علی مولای اوست با الها دوست بدار کسی را که او را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن دارد و یاور کسی باش که یاور اوست و خوار کن کسی را که او را خوار کند و هر کجا که هست حق را با او بدار». .. ".

۳.۲.۱.۵ - عجلونی

عجلونی (متوفای۱۱۶۲هـ)؛ " «من کنت مولاه فعلی مولاه» رواه الطبرانی و احمد و الضیاء فی المختارة عن زید بن ارقم و علیّ و ثلاثین من الصحابة بلفظ «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» فالحدیث متواتر او مشهور".

۳.۲.۲ - نقد و رد ادعای ابن‌تیمیه

علاوه بر دو اقدام فوق، گروهی از علمای اهل سنت که بعد از ابن‌تیمیه آمدند اقدام سومی نیز انجام دادند و آن این بود که به صراحت، ادعای ابن‌تیمیه را بر کذب و دروغ شمردن «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...» ، مورد نقد قرار داده و آن را مردود معرفی نمودند از جمله:

۳.۲.۲.۱ - ابن‌حجر مکّی

ابن‌حجر مکّی متوفای (۹۴۷هـ ق) ازاسطوانه‌های حدیثی و رجالی اهل سنت؛ "انه (یعنی حدیث من کنت مولاه)، حدیث صحیح لا مریة فیه و قد اخرجه جماعة کالترمذی و النسائی و احمد و طرقه کثیرة جدا و من ثم رواه ستة عشر صحابیا و فی روایة لاحمد انه سمعه من النبی صلی الله علیه و سلم ثلاثون صحابیا و شهدوا به لعلی لما نوزع ایام خلافته کما مر و سیاتی و کثیر من اسانیدها صحاح و حسان و لا التفات لمن قدح فی صحته و لا لمن رده بان علیا کان بالیمن لثبوت رجوعه منها و ادراکه الحج مع النبی و قول بعضهم ان زیادة «اللهم وال من والاه الخ» موضوعة، مردود فقد ورد ذلک من طرق صحح الذهبی کثیرا منها؛ ... و حرف بعضی‌ها که گفته‌اند: اضافه «اللهم وال من والاه الخ» جعلی و دروغ است، مردود است به راستی که این زیادی از طرقی وارد شده که بسیاری از طرق آن را ذهبی، تصحیح کرده است".

۳.۲.۲.۲ - ملاعلی قاری

ملاعلی قاری (متوفای۱۰۱۴هـ)؛ "... ثم قول بعضهم ان زیادة: «اللهم وال من والاه» موضوعة، مردودة، فقد ورد ذلک من طرق صحح الذهبی کثیرا منها؛ ... حرف‌های بعضی که گفته‌اند: اضافه «اللهم وال من والاه الخ» جعلی و دروغ است، مردود است براستی که این زیادی از طرقی وارد شده که بسیاری از طرق آن را ذهبی، تصحیح کرده است".

۳.۲.۲.۳ - برهان‌الدین حلبی

برهان‌الدین حلبی (متوفای۱۰۴۴هـ)؛ "... و قول بعضهم ان زیادة «اللهم وال من والاه الی آخره» موضوعة، مردود فقد ورد ذلک من طرق صحح الذهبی کثیرا منها؛ ... و حرف بعضی‌ها که گفته‌اند: اضافه «اللهم وال من والاه الخ» جعلی و دروغ است، مردود است به راستی که این زیادی از طرقی وارد شده که بسیاری از طرق آن را ذهبی، تصحیح کرده است".

۳.۲.۲.۴ - محمد ناصرالدین البانی

البانی از علمای طراز اول و معاصر اهل سنت؛ او بعد از ذکر اسناد و طرق فراوان حدیث «من کنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه»، نتیجه‌گیری کرده و می‌نویسد: "... و جملة القول ان حدیث الترجمة حدیث صحیح بشطریه، بل الاول منه متواتر عنه صلی الله علیه و سلم کما ظهر لمن تتبع اسانیده و طرقه و ما ذکرت منها کفایة؛ خلاصه کلام این که: هر دو جزء این حدیث («من کنت مولاه، فعلی مولاه» و «اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه»)، صحیح است بلکه جزء اول آن («من کنت مولاه، فعلی مولاه»)، از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، متواتر است، و این مطلب برای کسی که در اسناد و طرق این حدیث، جستجو کند، روشن می‌شود و این مقدار که من ذکر کردم، کافی است".
او بلافاصله پس از این نتیجه‌گیری، انگیزه‌اش را از بررسی اسناد این احادیث، بیان می‌کند: "اذا عرفت هذا، فقد کان الدافع لتحریر الکلام علی الحدیث و بیان صحته، اننی رایت شیخ الاسلام بن تیمیة، قد ضعف الشطر الاول من الحدیث و اما الشطر الآخر، فزعم انه کذب! و هذا من مبالغته الناتجة فی تقدیری من تسرعه فی تضعیف الاحادیث قبل ان یجمع طرقها و یدقق النظر فیها و الله المستعان؛ حال که اَسناد و طرق این حدیث را شناختی، باید بگویم: انگیزه من از نوشتن این مطالب، پیرامون این حدیث و بیان صحت آن، این است که دیدم شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه، جزء اول آن («من کنت مولاه، فعلی مولاه») را ضعیف شمرده و همچنین گمان کرده، جزء دوم آن («اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه»)، دروغ و کذب است، به نظر من، منشاء این ادعای او، زیاده‌روی است که در اثر شتاب‌زدگی او در تضعیف احادیث، قبل از جمع کردن اَسناد و طرق یک حدیث و دقت و تامل در آنها، صورت گرفته است".


۱. ابن‌کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۴.    
۲. سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الدر المنثور، ج۳، ص۱۹.    
۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الاتقان، ج۱، ص۶۰.    
۴. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴.    
۵. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.    
۶. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۸۶.    
۷. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۵.    
۸. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۴.    
۹. حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۷۳.    
۱۰. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۳.    
۱۱. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۱.    
۱۲. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰.    
۱۳. حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۰.    
۱۴. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، ص۳۶.    
۱۵. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۷.    
۱۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۳۴.    
۱۷. ابن تیمیة، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۳۱۹.    
۱۸. ابن عبدالوهاب، محمد بن عبدالوهاب، مسائل لخصها محمد بن عبد الوهاب، ج۱، ص۱۵۴.    
۱۹. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۲، ۳۵۵.    
۲۰. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۲، ص۳۲۹.    
۲۱. زیلعی، عبدالله بن یوسف، تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۳۴-۲۴۴.    
۲۲. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۹.    
۲۳. ابن عبدالبر، محمد بن ابیبکر، الجوهرة فی نسب النبی واصحابه العشرة، ج۲، ص۲۳۵.    
۲۴. ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۳۷۲.    
۲۵. ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۳۶۸.    
۲۶. ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج۶، ص۳۶۹.    
۲۷. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۲، ص۷۴.    
۲۸. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۱۰.    
۲۹. شیبانی، احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۸۲.    
۳۰. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۳.    
۳۱. بزار، ابوبکر، البحر الزخار (مسند بزار)، ج۱۰، ص۲۱۱.    
۳۲. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۹.    
۳۳. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۴۳.    
۳۴. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۷.    
۳۵. احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۵، ص۴۵.    
۳۶. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۶۶.    
۳۷. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۱.    
۳۸. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۰.    
۳۹. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۰۲.    
۴۰. نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۹۶.    
۴۱. ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۱، ص۴۲۸.    
۴۲. ابویعلی موصلی، احمد بن علی، مسند ابی‌یعلی، ج۱۱، ص۳۰۷.    
۴۳. طحاوی، احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۲۰.    
۴۴. طحاوی، احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۱۸.    
۴۵. طحاوی، احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۱۴.    
۴۶. طحاوی، احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۱۵.    
۴۷. ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۳۷۵.    
۴۸. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۳.    
۴۹. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶.    
۵۰. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲، ص۳۵۷.    
۵۱. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۸۰.    
۵۲. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۹۴.    
۵۳. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱.    
۵۴. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.    
۵۵. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶.    
۵۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۴۱۹.    
۵۷. ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف والبیان، ج۴، ص۹۲.    
۵۸. جرجانی، یحیی بن حسین، کتاب الامالی وهی المعروفة بالامالی الخمیسیة، ج۱، ص۱۹۰.    
۵۹. جرجانی، یحیی بن حسین، کتاب الامالی وهی المعروفة بالامالی الخمیسیة، ج۱، ص۱۹۱.    
۶۰. جرجانی، یحیی بن حسین، کتاب الامالی وهی المعروفة بالامالی الخمیسیة، ج۱، ص۱۹۲.    
۶۱. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۱۰.    
۶۲. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۳۰.    
۶۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۰۵.    
۶۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۳۲.    
۶۵. ابن‌اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۰۸.    
۶۶. ابن‌اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۶۷.    
۶۷. ابن‌اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۳۳.    
۶۸. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۰۵.    
۶۹. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۲۷۴.    
۷۰. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۰۶.    
۷۱. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۷۴.    
۷۲. ابن حبان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۳۷۵.    
۷۳. آجری، ابوبکر، الشریعة، ج۴، ص۲۰۴۹.    
۷۴. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۶۱.    
۷۵. طحاوی، احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۱۸-۱۹.    
۷۶. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.    
۷۷. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۰۶.    
۷۸. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۰۵.    
۷۹. مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الاحادیث المختارة، ج۲، ص۱۷۴.    
۸۰. مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۱۰۰.    
۸۱. مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۹۰.    
۸۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۳۱.    
۸۳. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۲۸.    
۸۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۶۳۲.    
۸۵. زیلعی، عبدالله بن یوسف، تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۳۴.    
۸۶. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج۱، ص۹۰.    
۸۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۱.    
۸۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۵.    
۸۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۲.    
۹۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۱۹.    
۹۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۱۸.    
۹۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۶.    
۹۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۰.    
۹۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۱.    
۹۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۲۹.    
۹۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۲.    
۹۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۸۴.    
۹۸. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۷.    
۹۹. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۵.    
۱۰۰. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۶.    
۱۰۱. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴.    
۱۰۲. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۴.    
۱۰۳. عسقلانی، احمد بن علی، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۱۶، ص۱۴۵.    
۱۰۴. عسقلانی، احمد بن علی، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج۱۶، ص۹۷.    
۱۰۵. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۵.    
۱۰۶. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۲۱، ص۳۷۳.    
۱۰۷. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۶، ص۲۶۹.    
۱۰۸. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۶، ص۱۲۸.    
۱۰۹. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۶، ص۲۶۶.    
۱۱۰. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۱۵، ص۲۴۱.    
۱۱۱. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۲۲، ص۲۵.    
۱۱۲. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۲۳، ص۱۵۸.    
۱۱۳. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۳۰، ص۲۰.    
۱۱۴. سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۳۰، ص۴۸۴.    
۱۱۵. سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۳۲.    
۱۱۶. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷.    
۱۱۷. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۵۵.    
۱۱۸. متقی هندی، علی‌المتقی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۹.    
۱۱۹. حلبی، علی بن برهان‌الدین، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۳۸۴.    
۱۲۰. عاصمی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۲، ص۳۰.    
۱۲۱. عاصمی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۲، ص۳۷۹.    
۱۲۲. عاصمی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۳، ص۳۵.    
۱۲۳. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۲، ص۳۲۹.    
۱۲۴. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۶، ص۱۹۴.    
۱۲۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۱.    
۱۲۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۵.    
۱۲۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۲.    
۱۲۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۱۹.    
۱۲۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۱۸.    
۱۳۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۲۶.    
۱۳۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۰.    
۱۳۲. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۱.    
۱۳۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۲۹.    
۱۳۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۳۲.    
۱۳۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۸۴.    
۱۳۶. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۶، ص۱۹۵.    
۱۳۷. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۱۹.    
۱۳۸. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۵.    
۱۳۹. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۵.    
۱۴۰. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۶.    
۱۴۱. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۶.    
۱۴۲. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۷.    
۱۴۳. عاصمی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم، ج۲، ص۳۷۹.    
۱۴۴. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، ج۲، ص۳۲۹.    
۱۴۵. هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ج۱، ص۱۰۷.    
۱۴۶. قاری، علی بن سلطان‌محمد، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۹، ص۳۹۴۴.    
۱۴۷. حلبی، علی بن برهان‌الدین، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۳۸۴.    
۱۴۸. البانی، محمد ناصرالدین، السلسلة الصحیحة، ج۴، ص۳۴۳.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله "آیا جمله «اللّهم وال من والاه...» در حدیث غدیر از نظر سندی صحیح است؟ "    


رده‌های این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر




جعبه ابزار