• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رسالت قرآن کریم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن مجید آخرین کتاب آسمانی و سند نبوت و معجزه همیشگی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. به همین جهت با هدف بسیار والایی نازل شده که در ضمن آیات این کتاب الهی به آن اشاره گردیده است. خداوند متعال در آغاز سوره ابراهیم (علیه‌السلام) رسالت اصلی و هدف کلی از فرستادن این کتاب آسمانی را خارج ساختن مردم از ظلمت‌ها به سوی نور دانسته است؛ و این همان رسالتی است که از سوی خدای متعال برای سایر پیامبران نیز مشخص شده است. از آنجا که موضوع رسالت و مخاطب قرآن انسان است و انسان نیز دارای ابعاد فکری ـ اعتقادی و اخلاقی ـ تربیتی و اجتماعی است، رسالت قرآن را باید از ابعاد مذکور مورد توجه قرار داد.



بهترین معرف برای شرح اوصاف قرآن کریم همانا خود قرآن مجید است و اگر در سخنان عترت طاهره (علیهم‌السلام) توصیف قرآن مشاهده می‌شود، باز به استناد خود قرآن حکیم است، لیکن بهره‌برداری از آن به عهده همتای وی یعنی ثقل اصغر می‌باشد که به نوبه خود، قرآن ناطق‌اند، و در هیچ مرحله از مراحل کمال هستی از قرآن جدا نبوده و قرآن نیز در هیچ مقام از مقام‌های وجودی از آنان جدا نخواهد بود، و اگر کمالی در قرآن باشد که عترت طاهره (علیهم‌السلام) فاقد آن باشد، یا کمالی در عترت طاهره (علیهم‌السلام) باشد که قرآن حاوی آن نباشد، اشکال جدایی این دو وزنه‌ی وزین از هم لازم می‌آید که روایت متواتر نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را برای همیشه مردود می‌داند.


آنچه فعلا مورد نظر است، رسالت‌ قرآن کریم می‌باشد؛ یعنی پیام چیزی که انسان کامل با دریافت آن به سِمَت والای رسالت منصوب می‌گردد؛ چون رسالت هر پیامبری به گرفتن وحی تشریعی اوست که متن پیام و گوهر رسالت خواهد بود، و شناخت رسالت هر پیامبری در گرو معرفت وحی تشریعی او می‌باشد، چه اینکه نزول هر پیامی به اندازه‌ی ظرفیت هستی آن انسان متعالی خواهد بود، و از رهگذر تفاوت انبیا با هم: «فَضّلنا بَعضَ النبیّین عَلی بَعض؛ بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.» ٍ و امتیاز آنان از هم: «تلک الرُّسل فضَّلنا بعضهم علی بعض؛ بعضی از آن پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.»، می‌توان به تفاوت پیام‌ها از هم پی برد؛ زیرا پیام‌ها گرچه هدف مشترکی دارند، لیکن در سعه و ضیق معارف از هم جدا بوده و در انیق و عمیق بودن، همتای هم نیستند.

بنابراین کامل‌ترین انسان‌ها، جامع‌ترین پیام‌ها را می‌گیرد و در اثر کلیت و دوام رسالت خویش مُهر نبوت را به همراه دارد و این نشانه‌ی خاتمیت را هماره بر دوش می‌کشد و شانه‌ی او زیر بار مسئولیت ختم رسالت و مهر نبوت، سنگینی توان‌فرسای آخرین پیام به جوامع بشری را در طول تاریخ احساس می‌فرماید: «اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلًا؛ چراکه ما به‌زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد.»؛ زیرا رسالت او نه تنها نسبت به حال و آینده است، بلکه باید درباره‌ی ره آورد همه‌ی پیام‌آوران گذشته میزان استوار باشد و آن هم نه در حد تصدیق محض، بلکه در مرز سرپرستی و نگهبانی و مدیریت و حفاظت همه‌جانبه، تا آنچه به جا مانده است از آسیب سانحه تحریف و گزند گزافه‌گویان محفوظ بماند، و آنچه از خاطره‌ها رخت بربست یا نابجا تفسیر شده است، درست بیان گردد، تا سلسله‌ی پیام‌ها به رهبری قافله‌سالار آنها یعنی قرآن کریم محفوظ بماند. چه اینکه سلسله‌ی پیامبران با رهنمود سالارشان محفوظ‌اند: «وَ اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتابَ بِالحقَّ مُصدِّقاً لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتابِ وَ مُهَیمِناً عَلَیهِ؛ و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگهبان آنهاست».


انگیزه‌ی نهایی هر پیامی به اندازه‌ی درجه‌ی وجودی مبدأ فاعلی آن یعنی پیام فرستنده و به مقدار هستی مبدأ صوری آن، یعنی محتوای پیام و عصاره‌ی مضمون آن و به سِعَه مبدأ قابلی آن، یعنی روح مجرد انسان کامل که پذیرای آن است خواهد بود. گرچه تمام پیام‌های آسمانی از عظمت مبادی چهارگانه یادشده برخوردارند، لیکن بعد از تحلیل نهایی روشن خواهد شد که هیچ پیامی همتای آخرین پیام الهی نمی‌باشد و امتیاز این پیام نهایی برین، بر تمام پیام‌های گذشته در تمام مبادی چهارگانه هم‌چنان محفوظ است.

۳.۱ - از لحاظ مبدأ فاعلی

اما از لحاظ مبدأ فاعلی گرچه خدای سبحان مبدأ آغازین همه‌ی رسالت‌هاست، لیکن در هر پیامی خداوند، با نام خاص از اسمای حسنای الهی ظهور می‌کند و چون آن اسماء یکسان نیستند، در نتیجه مبدا فاعلی پیام‌ها، نیز در همه موارد متساوی هم نخواهند بود؛ زیرا رسالتی که از اسم عظیم نشأت می‌گیرد، همتای پیامی که از اسم اعظم صادر می‌شود نمی‌باشد، چون اسم عظیم همسان اسم اعظم نیست؛ اما از لحاظ مبدأ صوری یعنی محتوی پیام، همان‌طوری که هم اکنون اشاره شد، مضمون دستوری که از اسم اعظم نازل می‌شود، برتر از محتوی دستوری است که از اسم غیر اعظم نشأت می‌گیرد.

۳.۲ - از لحاظ مبدأ قابلی

اما از لحاظ مبدأ قابلی یعنی روح مجرد انسان کامل که قرارگاه وحی الهی است، پیامی که کامل‌ترین انسان‌ها دریافت می‌نماید، کامل‌تر از هرگونه پیامی است که دیگری آن را دریافت می‌نماید؛ یعنی همان اسلام ناب که دین خدایی است: «انَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الاِسلامُ؛ دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است.» و همه‌ی پیام‌آوران الهی همان را دریافت کرده و به امت‌ها ابلاغ نموده‌اند: تفاوت مراتب آن در بطون و عمق و نیز تعالی درجات آن در صعود قابل تردید نیست.

۳.۲ - از لحاظ مبدأ قابلی

اما از لحاظ مبدأ غایی یعنی انگیزه‌ی نهایی و هدف وجودی آن، چون به مقدار مبادی گذشته است و آنها در اوج کمال‌اند؛ پس مبدأ غایی آخرین پیام نیز در بلندای کمال بوده و مقامی از آن برتر میسر صالحان سالک نخواهد بود، و گرنه آخرین دستور نمی‌شد؛ زیرا سنت تبدیل‌ناپذیر حق بر این است که هر استعدادی را به فعلیت برساند و به محروم ماندن هیچ جامعه‌ی شایسته رضا ندهد.


از این رهگذر می‌توان به راز تعبیر دعای ۲۷ ماه رجب که سال‌روز بعثت خاتم انبیای الهی است، پی برد: «اللّهم إنّی اسئلک بالتجلّی الاعظم...؛ پروردگارا از تو درخواست می‌کنم به حق بزرگ‌ترین تجلی تو.»؛
[۶] قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای شب مبعث.
زیرا گرچه متکلم در کلام خود تجلی می‌کند، چنان‌که در نهج البلاغه آمده است: «فتجلّی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکونوا رأوه؛ خداوند پاک و منزه خود را در کتاب خویش بدون این که وی را ببینند به وسیله‌ی آیاتی از قدرتش ارائه داده.»؛ لیکن تمام تجلی‌ها همتای هم نیستند و کامل‌ترین آنها همان است که بر قلب مطهر کامل‌ترین فرستاده‌ها نازل شده است: «نَزَلَ بِهِ الرّوحُ الاَمینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرینَ؛ روح الامین آن را نازل کرده است، بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشی».


نکته‌ای که تذکر آن در این پیش‌گفتار سودمند است، این است که گرچه مؤمنان موظف‌اند به همه‌ی پیامبران ایمان بیاورند و هیچ فرقی بین آنان نگذارند: «لا نُفرِّقٌ بَین اَحَدٍ مِن رُسُله؛ ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم).»، «وَ الّذینَ آمَنُوا بِالله وَ رُسُلهِ وَ لَمْ یُفرِّقُوا بینَ اَحَدٍ مِنْهُمْ اُولئِکَ سَوفَ یُؤتیهِم اُجُورَهُم وَ کَانَ اللهَ غَفُوراً رَحیماً»؛ (ولی) کسانی که به خدا و رسولان او ایمان آورده، و میان احدی از آنها فرق نمی‌گذارند، پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و مهربان است.»، لیکن این فرق نگذاشتن، ناظر به اصل رسالت و متن نبوت می‌باشد، نه راجع به درجه آن؛ و گرنه همان‌طوری که باید به اصل سِمَت آنها مؤمن بود، لازم است به درجه‌ی خاص هر کدام نیز ایمان آورد تا اولوالعزم از غیر اولوالعزم جدا شوند، و در نتیجه خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از غیر آن امتیاز پیدا کند و سرانجام افضل از غیر افضل واضح شود، و بدین‌ وسیله مزیت پیام خاتم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) نسبت به پیام‌های دیگران آشکار گردد، و مسئولیت صیانت و اطاعت [[]] و عمومی بودن و عمیق بودن آن هویدا شود.


بررسی هدف قرآن از تحقیق پیرامون اهداف سایر کتابهای آسمانی جدا نیست؛ زیرا همه‌ی آنها برای تعلیم و تزکیه‌ی انسان نازل شده‌اند و موضوع پیام آنها رهبری بشر است، و حقیقت بشر، نه همانند برخی فرشتگان عالم غیب مجرد تام است و نه همتای پدیده‌های طبیعی نظیر گیاه، مادی صرف است، و نه مجموع مجرد و مادی است که کثرت آن حقیقی و وحدت آن اعتباری باشد؛ بلکه یک واحد حقیقی و گسترده است که دارای شئون فراوان می‌باشد، و همه‌ی آن شئون ادراکی و تحریکی را خودش اداره می‌نماید و در نهان گوهر روح وی، فطرت توحیدی تبدل‌ناپذیر ذخیره شده و دامنه‌ی هستی او به طبیعت سیال بسته است.

چون منطقه‌ی تربیت وحی آسمانی حقیقت انسان است و واقعیت بشر همین است که اجمالاً اشاره شد، لذا دین خدای سبحان که همان اسلام ناب است نه چیز دیگر، در هر عصر به صورت وحی تشریعی و کتاب آسمانی ظهور کرده است، و خطوط کلی آن که راجع به فطرت زوال‌ناپذیر است، به نام دین ترسیم شده و هیچ تفاوتی بین ره آورد پیامبران در این زمینه نیست: «انّ الدّینَ عندَ الله الاسلامُ» و اگر فرقی بین آنها مشاهده می‌شود، راجع به دقیق و دقیق‌تر بودن و ناظر به تفاوت طولی معارف آنهاست، و خطوط جزئی آن که راجع به تأمین نیازهای بخش سیال انسانیت است، در طول زمان‌ها شاهد تحول‌های مختصری بوده است که از آن به عنوان شِرعَة و منهاج یاد می‌شود، ... «لکلٍّ جَعَلنا شِرعَةً وِ مِنهاجاً؛ ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه ی روشنی قرار دادیم».


چون دین برای تهذیب‌بخش ثابت انسانیت است، هیچ زوالی در او راه پیدا نمی‌کند؛ زیرا فطرت انسانی که موضوع پرورش دین است دگرگون نخواهد شد. «لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله» و از این رهگذر رابطه‌ی ره‌آورد پیامبران نسبت به یکدیگر فقط تصدیق است و هیچ تعبیری که نشانه‌ی نسخ و ابطال و ازاله‌ی دین قبلی باشد، در کلمات پیامبر بعدی یافت نمی‌شود، و چون شریعت برای تزکیه‌ی بخش متغیر انسانیت است، زوال‌پذیر می‌باشد، چه این‌که در قلمرو یک شریعت نیز گاهی نسخ الهی رخنه می‌کند، گر چه روح نسخ در این‌گونه از موارد به تخصیص زمانی برمی‌گردد، از این جهت سر تعبیر از پیوند قرآن با کتابهای آسمانی و تحریف نشده‌ی پیام‌آوران سلف به: «مصدّقًّا لِما بَینَ یَدَیه» معلوم خواهد شد، یعنی هر جا سخن از دین و خطوط کلی آن است، عنوان تصدیق مطرح است نه نسخ و مانند آن، و هر جا سخن از نسخ به میان می‌آید، باید مدار آن را فقط در محدوده‌ی خطوط جزئی بنام منهاج و شِرعَة جست‌وجو کرد.


با تحلیل فرق بین دین و شریعت، و تحقیق قلمرو هر کدام از تصدیق و نسخ و اثبات وحدت دین و تعدد اجمالی شرایع، هم راز تمایز منطقه‌ی تصدیق از محور محو و نسخ ظاهر می‌شود، و هم لزوم توجه به اهداف انبیای گذشته و اغراض کتابهای آسمانی سلف، در تبیین هدف نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و غرض قرآن کریم واضح می‌گردد، و هم سر خاتمیت ره‌آورد حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آشکار خواهد شد؛ زیرا در صورتی که خدای سبحان به حد نهایی رشد بشر آگاهی کامل دارد: «اَلا یَعلَم مَن خَلَقَ وَ هُوَ اللّطیف الخَبیر» قوانین کلی و قواعد اصولی که هر کدام مبنای فروع فراوانی می‌باشد، نازل می‌کند، و راه اجتهاد را تعلیم می‌دهد و پیمودن آن را بر صاحبان قدرت استنباط واجب می‌کند، تا با آگاهی کامل از حدود موضوع و شرط و جزء آن حکم الهی از متون منابع آشکار شود و بدون هجوم اشتباهات زمانی و مکانی درک گردد، و همان‌طوری که برای تعلیم اندیشمندان آخر الزمان، سوره‌ی توحید و اوایل سوره‌ی حدید را نازل نموده است تا فرزانگان آینده‌ی دور، هم از فیض زلال زمزمه‌ی وحی بهره‌مند شوند، برای تفهیم نیازمندانِ مسائل فقهی، نیز اصول جامع می‌فرستد، تا استنباط‌گران طول تاریخ از بی‌نیاز و قوی کتاب و عترت بی‌بهره نمانند و نظام اجتماعی همچنان در پرتو احکام اسلامی اداره شود.
با عنایت به این پیش‌گفتار کوتاه، وارد اصل بحث شده و رسالت قرآن کریم که محور اصلی سخن است در طی چند فصل تبیین می‌شود.


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۵.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۳. مزمل/سوره۷۳، آیه۵.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۵. آل‌عمران/سوره۲، آیه۱۹.    
۶. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای شب مبعث.
۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۵، خطبه ۱۴۷.    
۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۴ ۱۹۳.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۸۵.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۱۵۲.    
۱۱. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۱۲. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۱۳. ملک/سوره۶۷، آیه۱۴.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رسالت قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۰.    






جعبه ابزار