رسالت حضرت موسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نبی، انسانی است که از طرف
خدای تعالی به سوی مردم مبعوث میشود برای بیان
احکام دین؛ اما
رسول، کسی است که مبعوث میشود برای
رسالتی خاص که دنبالش یا هلاکت است، اگر مردم دعوتش را رد کنند، و یا
بقا و
سعادت است، اگر آن را پذیرا باشند.
لازم نیست که
رسالت یک
رسول به سوی قومی معین،
بعثت به سوی همان
قوم باشد؛ بلکه ممکن است رسالتش به سوی قومی خاص باشد، ولی بعثت و نبوتش به سوی تمام
بشر باشد؛ و داستان
رسالت موسی و
عیسی (علیهالسلام) به سوی
بنیاسرائیل نیز از این قرار است.
خدای متعال در ارتباط با گستره
رسالت حضرت موسی (علیهالسلام) میفرماید: «
وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبنیاسرائیل»؛
«ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و آن را وسیله
هدایت بنیاسرائیل ساختیم».
همانگونه که در مورد حضرت
عیسی (علیهالسلام) میفرماید: «
وَ رَسُولاً إِلى بنیاسرائیل ...»؛
«و (او را به عنوان)
رسول و فرستاده به سوی
بنیاسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام من از گل، چیزی به شکل پرنده میسازم سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد...».
ظاهر چنین آیاتی نشانگر آن است که آنها تنها
رسول بر قوم بنیاسرائیل بودند. اما از آنجا که این دو پیامبر، صاحب
شریعت و از
پیامبران اولوا العزم بودند، و با توجه به
آیات دیگر در مورد زندگی آن دو
رسول برگزیده، فهمیده میشود که بعثت آنها فراتر از قوم بنیاسرائیل بود؛ هرچند بنیاسرائیل در صف اول مأموریت
هدایت آنها قرار داشتند؛ یعنی اینکه آنان در درجه اول برای بنیاسرائیل مبعوث شده بودند؛ مانند
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که در درجه اول برای خاندان خویش، در درجه دوم برای مردم
مکه و اطراف آن، و درجه بعدی برای جهانیان مبعوث شده بود.
مراحل فوق به ترتیب در
آیات زیر آمده است:
ـ «
وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛
«و خویشان نزدیک خود را
انذار کن».
ـ «
وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها »؛
«و تا
مکه و کسانی را که در اطراف آن است، انذار کنی».
ـ «
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛
«این
قرآن بر من نازل شده، تا شما و هر کسی را که پیام من به او برسد،
انذار کنم».
نکتهای که در این موضوع قابل دقت است، این است که فرق است میان «
رسول» و «نبی».
نبوت، منصب
بعثت و
تبلیغ است؛ اما
رسالت، مقام ویژهای است که همراه با ضمانت اجرایی است؛ و آن عبارت است از قضای الهی و داوری خدایی بین مردم، یا به
بقا و
نعمت، و یا به هلاکت و زوال نعمت.
چنانکه
آیه زیر آن را بیان نموده است:
«
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»؛
«برای هر امتی،
رسولی است هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، به
عدالت در میان آنها داوری میشود».
به بیان روشنتر، نبی انسانی است که از طرف خدای تعالی به سوی مردم مبعوث میشود برای بیان احکام دین؛ اما
رسول کسی است که مبعوث میشود برای
رسالتی خاص که دنبالش یا هلاکت است، اگر مردم دعوتش را رد کنند، و یا بقا و
سعادت است، اگر آن را پذیرا باشند.
این موضوع از گفتوگوی
قرآن کریم در مورد پیامبرانی مانند
نوح،
هود، صالح،
شعیب و... با قوم خود حکایت نمود، کاملاً به دست میآید:
«
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ عَذاباً أَلیماً»؛
«و
قوم نوح را هنگامی که
رسولان (ما) را
تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم و برای ستمگران
عذاب دردناکی فراهم ساختهایم».
بنابراین لازم نیست که
رسالت یک
رسول به سوی قومی معین،
بعثت به سوی همان قوم باشد؛ بلکه ممکن است رسالتش به سوی قومی خاص باشد، ولی بعثت و نبوتش به سوی تمام بشر باشد؛ و
داستان رسالت موسی و
عیسی (علیهالسلام) به سوی بنیاسرائیل نیز از این قرار است.
شواهد فراوانی از
آیات قرآن کریم بر این مطلب وجود دارد؛ از جمله آنها:
در مورد
رسالت موسی به سوی
فرعون است: «
اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»؛
«اینک به سوی
فرعون روانه شو که او
طغیان کرده است».
همانگونه که
قرآن در
ایمان آوردن ساحران به
موسی میگوید: «
آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى».
«با اینکه
ساحران از بنیاسرائیل نبودند».
درباره
دعوت قوم
فرعون با اینکه از بنیاسرائیل نبودند، قرآن میفرماید: «
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ، وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ»؛
«ما پیش از اینها قوم فرعون را آزمودیم و
رسول بزرگواری (موسی) به سراغشان آمد».
نظیر این آیات در دلالت بر عمومیت بعثت حضرت
عیسی و موسی (علیهالسلام) و ایمان آوردن امتهای بسیاری از غیر بنیاسرائیل، وجود دارد؛ بهویژه در مورد
حضرت عیسی (علیهالسلام) قبل از بعثت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ مانند مردم روم و امتهای بزرگی از غربیها، نظیر فرانسویان، اتریشیها، انگلسیها، ملتهای شرقی مانند مردم
نجران که به وی گرویده بودند، با اینکه از بنیاسرائیل نبودند. ضمن اینکه قرآن کریم در هیچ آیهای که سخن از
نصارا دارد، دیده نمیشود که روی سخن را متوجه خصوص نصارای بنیاسرائیل کرده باشد؛ بلکه اگر مدح میکند، عموم نصارا را
مدح میکند و اگر مذمت هم میکند، عموم را مذمت میکند.
بنابراین مراد از این خطابها، مخاطبان اولیه و مستقیم هستند، نه آنکه گروههای دیگر مخاطب نبودند؛ لذا بعثت حضرت موسی و
عیسی (علیهالسلام) عمومیت داشته، هرچند
رسالت آنها به سوی بنیاسرائیل بوده است.
البته روایاتی،
نبوت حضرت
عیسی (علیهالسلام) را مخصوص بنیاسرائیل میداند؛ مانند:
«عن ابیحمزة الثمالی عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهماالسلام) حدیث طویل یقول فیه: ثم ان الله عزّوجلّ
ارسل عیسی (علیهالسلام) الی بنیاسرائیل خاصة، فکانت نبوته ببت المقدس»؛
«
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: خدای متعال حضرت
عیسی را فرستاد فقط به سوی بنیاسرائیل، پس نبوتش برای
بیت المقدس بود».
اما این
روایات نیز ناظر به آن است که آن حضرت در ایام
رسالت و
تبلیغ خود نتوانست بیش از بنیاسرائیل مخاطبان بیشتری را جذب کند؛ اما قبیلههای بسیاری غیر از
قریش، در زمان
حیات پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مسلمان شدند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «رسالت حضرت موسی و عیسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۰.