ذَيْع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذَيْع (به فتح ذال وسکون یاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای منتشر شدن است. از اين ماده دو مورد در
نهج البلاغه آمده است.
ذَيْع به فتح اول به معنای منتشر شدن است. مثل منتشر شدن خبر. «ذَاعَ الخبرُ ذَيْعاً: انتشر»
«اذَاعَه» به معنای اظهار و منتشر كردن است.
آن حضرت به
معاویه مىنويسد:
«وَ إِنَّ الْبَغْيَ وَالزُّورَ يُذِيعَانِ الْمَرْء فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ.» يعنى «
ظلم و
گناه انسان را در دين و دنيايش رسوا مىكنند.»
(شرحهای نامه:
) «يذيعان» به معنى مشهور و مفتضح كردن است. در برخى از نسخهها «يوتغان» نقل شده است.
«وتغ» بر وزن شرف به معنى هلاكت است يعنى هلاكت مىكنند.
امام (صلواتاللهعلیه) در وصف
مؤمنان در يک كلام عجيبى فرموده:
«أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلاَمُ السُّرَى، لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لاَ الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ، أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ....» «سرى» بر وزن دعا یعنی رفتن در شب كه توام با مشكل باشد. «مساييح» جمع مسياح و آن كسى است كه ميان مردم براى
فساد و نمّامى مىگردد. «مذاييع» جمع مذياع و آن كسى است كه عيبها و خبرهاى بد را آشكار و شايع مىسازد. «بذر» بر وزن عنق جمع بذور بر وزن فعول و آن كسى است كه بسيار
احمق و بىمنطق باشد. يعنى «آن مؤمنان چراغهاى
هدایت و نشانههاى
شب زندهداری هستند. مفسده برانگيز، نمّام و عيب شايع كن احمق بىمنطق نيستند.»
(شرحهای خطبه:
) صلوات خدا بر تو باد اى مولا، چه عجيب است كلام تو و چه ناقص است ترجمه من!
از اين ماده فقط دو مورد در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ذیع»، ج۱، ص۴۲۱.